اگر اعطاى ملکه عصمت وابسته به تلاش معنوى پیامبر و امام است چگونه معتقدیم قبل از نبوت، نبى یا امام از مقام عصمت برخوردار است؟
اولاً باید بدانیم که مقام عصمت اختصاص به پیامبر و امام ندارد، بلکه هر انسانى این شایستگى را دارد که به مقام مصونیت از گناه دست یابد. انسان (خواه امام و پیامبر یا هر شخص دیگر) با سعى و تلاش معنوى و در سایه علم و اراده مىتواند به معصومیت دست یابد؛ تنها برخى از مراتب عصمت است که اختصاص به پیامبر و امام دارد، و آن به جهت مقام نبوت و امامت، یعنى هدایت و راهنماى انسانها است.
ثانیاً هنگامى که ملکه عصمت، وابسته به تلاش معنوى شخص باشد، تفاوتى نخواهد کرد که شخص، امام و پیامبر باشد یا انسان دیگر. امام یا پیامبر مىتواند قبل یا بعد از مقام امامت و نبوت به آن دست یابد. از این جهت تفاوتى در اختیارى بودن آن و سعى و تلاش براى دست یابى بر آن نمىکند؛ یعنى چون فرض کنیم که تنها در سایه تلاش و اعمال خود به این مقام دست مىیابند، این فرض مىتواند قبل از بعثت و امامت یا بعد از آن جارى باشد، هر چند ممکن است از جهت شدت و ضعف عصمت و مراتب آن، بعد و قبل از بعثت و امامت متفاوت باشد، اما در اصل قضیه تفاوتى ندارند. اصولاً بایستى انسانى که به مقام رسالت و امامت مىرسد، شایستگى و آمادگى درونى را از جهت طهارت و پاکى داشته باشد، تا بتواند قلب او جایگاه وحى یا میثاق امامت قرار گیرد. اگر کسى به شایستگى و طهارت در سایه اعمال و تلاش خود دست نیافته باشد، چگونه مىتواند مقام رفیع وحى الهى و امامت و میثاق خداوند را دریافت نماید؟! به همین خاطر، شیعه معتقد به عصمت قبل از امامت و نبوت است. با این بیان روشن مىشود که باید امام و پیامبر قبل از رسیدن به این مقام، آمادگى را از هر جهت دریافت کرده باشند، تا بتوانند عهده دار عهد و پیمان الهى شوند، که یک جهت آمادگى، عصمت و طهارت درونى است.
دلیل بر این سخن داستان حضرت ابراهیم در آیات قرآن است.
وقتى حضرت ابراهیم(ع) تقاضاى امامت نسل خویش را نمود، خداوند فرمود: "لا ینال عهدى الظالمین؛ عهد من (امامت) به ستمگران نمىرسد".(1) خداوند در این آیه به صراحت بیان داشته که امامت شامل ستمگران نمىشود. مرحوم علامه طباطبائى در توضیح واژه "ظالمین" مىفرمایند:
"مراد هر کسى است که ظلمى از او سر زده باشد، هر چند یک ظلم، آن هم ظلمى بسیار کوچک، یا ظلم، شرک به خداوند باشد، یا معصیت و یا این که در تمام عمرش باشد یا در ابتداى عمر و یا بعد توبه کرده و صالح شده باشد.
هیچ یک از این افراد نمىتوانند امام باشند؛ پس امام تنها آن کسى است که در تمام عمرش کوچکترین ظلمى را مرتکب نشده باشد".(2)
ظلم تنها ستم نمودن به دیگران نیست، بلکه ظلم به معناى وسیع کلمه در مقابل عدل است و شامل ظلم به خویشتن نیز مىشود. ظلم بدین معنا است که شخص، کار یا چیزى را در موقعیتى که شایسته آن نیست، قرار دهد.(3)
از آن جا که مقام رسالت و امامت، مقامى بس عظیم است، یک لحظه گناه و نافرمانى و سوءپیشینه باعث سلب لیاقت مىگردد. به همین خاطر ائمه اطهار براى اثبات خلافت بلافصل على(ع) به این آیه استدلال کردهاند، چرا که غیر از امیرمؤمنان، همگى در دوران جاهلیت بتپرست بودند. تنها على(ع) حتى یک لحظه در مقابل بت سجده نکرد؛ از این استدلال روشن مىشود که پیامبر و امام هرگز نباید گناه مرتکب شده باشد.
عبدالله بن مسعود از پیامبر در تفسیر آیه مزبور نقل مىکند که خدا فرمود: "من پیمان امامت را به ستمکاران از دودمان تو نمىبخشم. ابراهیم عرض کرد: ستمکارانى که این پیمان به آنها نمىرسد کیانند؟ خداوند فرمود: کسى که براى بتى سجده کرده، هرگز امام نخواهد شد و شایسته نیست که امام شود".(4)
درحدیث دیگرى حضرت در تفسیر این آیه (که حکایت کلام خدا به ابراهیم است) فرمود: "کسى که به جاى سجده براى من، براى بتى سجده کند، او را امام نمىکنم، آن گاه رسول خدا افزود: دعوت ابراهیم در من و برادرم على که هیچ یک هرگز براى بتى سجده نکردیم، منتهى شده.(5)
از این آیه چنین نتیجه حاصل مىشود: اولاً: ظالم هیچ گاه، امام نمىشود.
ثانیاً: پیامبران و امامان در تمام عمر خویش، (حتى قبل از عصمت و در طفولیت) مرتکب هیچ گونه گناهى نشدهاند و هماره در سایه تأیید الهى، و با اختیار خویش معصوم بودهاند. اینان پرتو اعمال و تلاش خویش، از گوهر عصمت محافظت نموده، تأییدات الهى شامل حالشان بوده است. به خاطر همین تلاش (که البته با علم کامل نسبت به گناهان همراه بوده) در مورد آنان، قبل و بعد از امامت معنا ندارد و همیشه معصوم بودهاند.
جهت اطلاع بیشتر مىتوانید به کتابهاى زیر مراجعه فرمایید:
1 - قیام قرآن، ج9، ص 135، مکارم شیرازى.
2 - راه و راهنماشناسى، مصباح یزدى.
پىنوشتها:
1 - بقره(2) آیه 124.
2 - تفسیر المیزان،، ذیل آیه.
3 - تفسیر نمونه، ج1، ص 442.
4 - 5 - المیزان، ذیل آیه.