قیافه مجرمین در دوزخ

مجرمین در عالم برزخ از عذاب روحی و جسمی برخوردارند که نمونه‌ای از آنها را بیان می‌کنیم. پس از این که علی بن ابی حمزه که منکر امامت امام رضا بود از دنیا رفت حضرت رضا (ع) فرمود: او را در قبر نشاندند و از ائمه (ع) سووال کردند از اسم همه را برد تا به من رسید و توقف کرد و جوابی نداد پس آنچنان ضربتی بر سر او خورد که قبرش مملو‌ّ از آتش شد.(96)
در آیه 46 سوره مومن که می‌فرماید النّارْ یْعًرُضُونُ عُلَیًها غُد‌ّواً وُ عُشِیاً عذاب کافران را در عالم برزخ نشان می‌دهد.
امام سجاد (ع) می‌فرماید: ما نمی‌دانیم با مردم چگونه رفتار کنیم اگر آنچه از رسول خدا (ص) به ما رسیده است برای آنها بگوییم می‌خندند و اگر ساکت بمانیم طاقت نمی‌آورند ضمره بن سعید گفت برای ما بگو آنچه را که به تو رسیده است؟ حضرت فرمود: آیا می‌دانید در وقتی که دشمن خدا را روی سریر به سمت قبرستان برای دفن می‌برند چه میگوید؟ ضمره می‌گوید ما گفتیم نمی‌دانم حضرت فرمود: دشمن خدا به حمل کنندگان جنازه‌اش میگوید آیا نمی‌شنوید شکایتی را که من اکنون به شما می‌کنم از شیطان دشمن خدا مرا گول زد و در مهالک وارد کرد و دیگر دست مرا نگرفت و شکایتی به شما دارم از برادرانی که مرا بی یاور گذاردند و شکایتی دارم از خانه‌ای که آن را تهیه کردم و اینکه مسکن غیر من شده است پس قدری شما با من مدارا کنید و اینطور با عجله مرا نبرید ضمره گفت: ای ابوالحسن اگر مرده‌ای را که حمل می‌کنند که این سخن را بگوید ممکن است بپرد بر گردن حاملین خود و به آنان حمله ور شود. امام سجاد (ع) عرض کردند خدایا اگر ضمره این سخن را از روی استهزاء و تمسخر به حدیث رسول الله (ص) گفت او را به دست غضب واسف بار خود بگیر جابر می‌گوید چهل روز ضمره در دنیا درنگ کرد و سپس از دنیا رفت یکی از غلامان او که در تجهیزش حضور داشت خدمت حضرت سجاد (ع) رسید و پس از انجام دفن در حضور آن حضرت نشست حضرت فرمود: ای فلانی از کجا آمده‌ای؟ گفت: از جنازه ضمره همین که قبر را پوشاندند من صورت خود را روی قبر گذاشتم سوگند به خدا صدایش را شنیدم به همان لهجه و لحنی که در دنیا داشت و من در حال حیاتش او را به آن صدا می‌شناختم و چنین می‌گفت: ای وای بر تو ای ضمره بن سعید امروز تمام دوستان تو را رها کردند و تنها گذاردند و عاقبت مصیر تو بسوی جهنم شد جابر گوید حضرت سجاد (ع) فرمود ما از خداوند طلب عافیت می‌کنیم این است پاداش کسی که حدیث رسول الله (ص) را مسخره کند.(97)
اگر شخصی اهل عذاب و آتش باشد در مواردی عذاب روح به جسد نیز سرایت می‌کند همانطوری که در زمانی که بنی عباس بر بنی امیه غالب شدند و آنها را از بین بردند قبور آنها را هم خراب کردند و چون قبر یزید ملعون را شکافتند در آن جز یک خط خاکستری به مقدار جسد نحس او نیافتند(98).
مرحوم عراقی در دارالسلام از قول بعضی از موثقین نقل می‌کند که در قبرستان امامزاده حسن در تهران رفتیم هنوز غروب نشده بود که یکی از رفقا روی سنگ قبری نشست یکمرتبه فریاد برآورد که مرا بلند کنید دیدیم سنگ مزار مثل آتش است روح چقدر معذب بوده که به این قبر و حتی سنگ قبر هم گرمی آتش سرایت کرده می‌گوید من صاحب قبر را شناختم اما برای اینکه رسوا نشود نامش را نمی‌بردم.(99)
“قیافه مؤمنین در برزخ“
مومنین با توجه به درجه‌ای که دارند در قبر در صفا و خوشی بسر می‌برند و حتی جسد برخی از آنها در قبر تازه است و هیچگونه فساد و تغییری در بدن آنها صورت نگرفته است، از امیر المومنین (ع) روایت است که فرشتگان دری از بهشت بر مؤمن می‌گشایند و به او میگویند بخواب در حالی که چشمت روشن باد مانند خواب گوارای جوان زیرا خدای تعالی می‌فرماید: بهشتیان در آن روز بهترین قرارگاه و زیباترین مکانها قرار دارند.
امام صادق (ع) می‌فرماید: وقتی مومن بمیرد هفتاد هزار فرشته او را تا قبرش تشییع می‌کنند و هنگامی که داخل قبرش نمایند نکیر و منکر به نزد او می‌آیند پس از سوال از ایشان آن دو فرشته قبرش را به اندازه‌ای که چشمش ببیند وسعت می‌بخشند و از بهشت برای وی غذا می‌آورند و روح و ریحان بر او داخل کنند.(100)
نمونه کسانی که جسم آنها در قبر تازه مانده است:
1ـ جسد حر: شاه اسماعیل صفوی وقتی که شنید بعضی در باره حر طعن می‌زنند امر کرد قبر او را بشکافند دیدند جسدش مانند روزی است که شهید شده و هیچ تغییری نکرده و بر سرش دستمالی بسته شده آن دستمال را باز کردند خون از محل زخم جاری شد پس زخم را با آن دستمال بستند و حسن حال او را دانستند از این رو باگاهی بر آن بنا کردند و خادمی بر آن مقرر داشتند.(101)
2ـ جسد کلینی صاحب کافی: یکی از حکام ظالم تصمیم داشت که قبر حضرت موسی بن جعفر را خراب کند وزیرش گفت: اینجا قبر یکی از علمای این مذهب است و یکی از نمایندگان موسی بن جعفر می‌باشد اینها می‌گویند جسد این شخص تازه است و نمی‌پوسد اگر گفتة آنها راست باشد صلاح نیست که قبر موسی بن جعفر را خراب کنید حاکم پذیرفت و فوراً امر کرد قبر کلینی را شکافتند و با تعجب دیدند که جسد ایشان تر و تازه است و عجیب‌تر از آن دیدند که بچه شیری هم پهلوی اوست که آن هم جسدش تازه است.(102)
3ـ جنازه صدوق: شیخ صدوق که در ری مدفون است در زمان فتحعلی شاه قبرش شکافی برداشت برای تعمیر آن اقدام می‌کنند می‌بینند یک سردابی است و آدمی خوابیده در حالی که بدن سالم به تمام معنی دارد محاسن او حنایی است و دستهایش حنایی و کف پاهایش حنایی است از زمان شیخ صدوق تا زمان کشف این واقعه 857 سال گذشته بود آری بدن‌هایی در میان قبر ممکن است نپوسد و درجه تقوی و طهارت روح تاثیر در این لباس داخل قبر افتاده نموده و او را تازه نگاهدارد(103).
”وضع متوسطین و مستضعفین در برزخ“
در برخی از آیات و روایات سرنوشت مبهم مستضعفین و متوسطین پیاده شده است که بطور قطع مقصود در قیامت نیست زیرا در آخرت وضعیت همگان روشن می‌شود و در شرایط برزخی که هنوز محاکمه نشده‌اند آینده آنها روشن نیست جماعتی هستند که به مجرد مرگ به حساب آنها رسیدگی نمی‌شود بلکه تا وقت قیامت به تاخیر می‌افتد و منوط می‌گردد به امر خدا که یا آنان را عذاب کند و یا گناه آنان را بیامرزد از این دسته به عنوان مرجون لامر الله یاد شده است که در سوره توبه آیه 106 ذکر شده است این گروه در انتظار سرنوشت نامعلوم خود بسر می‌برند نه عذاب دارند و نه از نعمتهای برزخی برخوردارند در جای دیگر قرآن می‌فرماید: آنانی که فرشتگان مرگ در حالی که می‌خواهند جان آنان را بگیرند آنها را مخاطب قرار داده و می‌گویند: کجا بودید شما و در چه شرایطی قرار داشتید؟ می‌گویند ما از جمله مستضعفان در روی زمین بودیم فرشتگان می‌گویند چرا شما هجرت نکردید؟ مگر این زمین پهناور گنجایش شما را نداشت؟ این گروه بخاطر جرم و تقصیر جایگاه آنها در جهنم خواهد بود ولی آنهایی که بمعنی واقعی گرفتار استضعاف شده‌اند که در بن بست قرار گرفته‌اند که نه راه به جایی می‌برند و نه چاره‌ای می‌توانند بیندیشند امید است خداوند این گروه را مورد عفو و رحمت قرار بدهد.(104)
از امام باقر (ع) سوال شده که گناهکارانی که می‌میرند در حالی که امامی ندارند و عارف به ولایت شما نیستند ولی موحد و مقر به نبوت حضرت محمدند چه حالی خواهند داشت؟ حضرت فرمود: این افراد در همان گودالهای می‌مانند و بیرون نمی‌آیند هر کس عمل صالح داشته باشد و عداوت و دشمنی از او بروز نکرده باشد روزنه‌ای به طرف بهشتی که خدا آن را در سمت مغرب خلق کرده باز می‌کنند آنگاه روح و راحت بهشتی در همان گودال به وی می‌رسد تا روز قیامت که خدا را ملاقات می‌کند و حساب خوبیها و بدیهایش رسیدگی می‌شود و به بهشت یا جهنم می‌رود کار این دسته معلق بر امر الهی است نسبت به مستضعفین و ابلهان و اطفال و اولاد مسلمین که هنوز بالغ نشده‌اند نیز چنین می‌کنند. و در روایات آمده که از مستضعفین و متوسلین بین ایمان و کفر سووال قبر صرفنظر می‌شود.(105)
از آیات زیادی می‌تواند حیات و زندگانی شهید را در عالم برزخ بدست آورد. و خود اینها از جمله ادله‌ای است که می‌توان برای زنده بودن انسان بعد از مرگ آنها را اقامه کرد مثلاً در جایی می‌فرماید: وُ لا تَحًسُبُنُّ الَّذِینُ قُتِلُوا فِی سُبِیلِ الله اَمواتاً بُلْ اَحًیاءٌ عِنْدُ رُبِّهِمً یْرًزَقُونُ مپندار که شهدا مرده‌اند بلکه زنده‌اند و نزد خدا روزی داده می‌شوند البته همه زنده‌اند هر کس می‌میرد زنده است ولی خصوصیتی که در آنها هست و مزیتی که قرآن برای آنها قایل است مقام عند ربهم یرزقون است دائماً روزی خور پروردگار هستند. فَرِحِینُ بِما آتاهْمْ اللهُ مِنً یُلْحُقُوا بِهِمً مِنً خَلْفِهِمً اَلاّ خَوًف‌ٌ عُلَیًهِمً وُلا هْمً یُحًزَنُونُ شهدا پس از مرگ از آنچه خداوند به آنها داده خوشحال‌اند و طلب بشارت می‌کنند از زندگی آنهایی که در دنیا هستند و هنوز به آنها ملحق نشده‌اند که چگونه اقسام اندوه و ترس از آنها برداشته شده است.(106)
این آیه صراحت دارد بر حیات پس از مرگ و علاوه بر حیات پس از مرگ از جهت این که روز شهدا به روزیهای معنوی و ملکوتی، از این آیه ارتباط شهدا و بازماندگان آنها در دنیا فهمیده می‌شود و شهدا و مومنین از این نظر مورد عنایت پروردگار قرار می‌گیرند که در ارتباط با دنیا و بازماندگان از بدیها آنها مطلع نمی‌شون بلکه خوبیهای آنان را می‌بینند.
نظیر این آیه در سوره دیگر چنین آمده که لا تَقُولُوا لِمُنً یْقْتَلُ فِی سُبِیلِ اللهِ اَمًواتٌ بُلْ اَحًیاءٌ‌ وُ لکِنً لا تَشْعْرونُ به کسانی که در راه خدا کشته شده‌اند مرده نگویید بلکه زندگانند لکن شعور و فهم شما به ادراک این حقیقت نمی‌رسد.(107)
بنابراین از مزایا و برکات فراوان زندگی برزخی برخوردارند که در این آیات به گوشه‌ای از آنها اشاره شده است اولاً حیات شهیدان یک حیات فوق العاده عالی و آمیخته با انواع نعمتهای معنوی است آنها بقدری غرق مواهب حیات معنوی هستند که گویا زندگی سایر برزخیان در مقابل آنها چیزی نیست از این رو آنها به خاطر نعمتهای فراوانی که خداوند به آنها بخشیده است خوشحالند و ثانیاً خوشحالی آنها به خاطر همرزمانشان است که به آنها ملحق نشده‌اند زیرا مقامات و پاداشهای آنها را در آن جهان به خوبی می‌بینند و ثالثاً شهیدان علاوه بر این خوشحالی خودشان هیچ گونه ترسی از آینده و غمی از گذشته ندارند.
«حیات برزخی پیامبر و امام»
جمعی از فرقه و هابیت که از عمق مسایل بی اطلاع‌اند و به جمود فکری معروفند با تکیه به ظاهر ابتدایی بعضی از آیات قرآن و بدون بررسی آیات دیگر اصرار دارند که هر گونه حیات و علم و آگاهی را حتی از پیامبر (ص) بعد از وفات نفی کنند و یکی از دلایل آنها برای نفی توسل همین ادعاست آنها می‌گویند پیامبر (ص) از دنیا رفت و مرده است و از مرده کاری ساخته نیست و عجیب‌تر این که از آیات قرآن برای این منظور کمک می‌گیرند مثلاً به این آیه تمسک می‌کنند که می‌فرماید: ما انت بمسمع من فی القبور یعنی تو نمی‌توانی سخن خود را به گوش آنها که در قبرها خفته‌اند برسانی(108)
یا به آیه دیگر می‌فرماید: انک لا تسمع الموتی تو نمی‌توانی سخن خود را به گوش مردگان برسانی(109) استناد کرده‌اند و چنین استنباط کرده‌اند که مردگان حتی پیامبر مطلقاً چیزی نمی‌فهمند در حالی که به آیاتی که حیات برزخی را برای همه انسانها مطرح می‌کند توجهی نکرده‌اند. پیامبران مانند انسانها از حیات برزخی برخوردارند و آیات مورد بحث سخن از عدم درک مردگان به طور عادی و طبیعی می‌گویند که ارتباط انسان در جهان برزخ با عالم دنیا قطع می‌شود جز در مواردی که خداوند فرمان می‌دهد این ارتباط برقرار گردد به همین دلیل در شرایط عادی ما نمی‌توانیم ارتباط با مردگان پیدا کنیم از این رو در جنگ بدر پیامبر (ص) دستور داد که اجساد کفار را بعد از پایان جنگ در چاهی بیفکنند سپس آنها را صدا زد و فرمود: آیا شما آنچه را که خدا و رسولش وعده داده بود به حق یافتند؟ من که آنچه را خداوند به من وعده داده بود به حق یافتیم در اینجا عمر اعتراض کرد و گفت ای رسول خدا چگونه با اجسادی سخن می‌گویی که روح در آن نیست؟ پیامبر (ص) فرمود: شما سخنان مرا از آنها بهتر نمی‌شنوید چیزی که هست آنها توانایی پاسخ‌گویی را ندارند. این حدیث در کتابهای اهل سنت وجود دارد.(110)
در سرگذشت جنگ جمل نیز علی (ع) همین سخن را با کعب بن سور داشتند. علی (ع) هنگامی که از صفین بر می‌گشتند در کنار قبرستانی که پشت دیوار شهر کوفه قرار داشت رسیدند آنها را مخاطب ساخته سخنانی در ناپایداری دنیا به آنها گفتند سپس فرمودند: این خبری است که نزد ما است نزد شما چه خبر است؟ بعد حضرت فرمود اگر به آنها اجازه سخن گفتن داده شود به شما خبر می‌دهند که بهترین زاد و توشه آخرت تقوی است.(111)
این بیان دلیل بر این است که آنها سخنان را می‌شنوند و قادر بر پاسخ گویی هستند اما اجازه ندارند پاسخ دهند و دلیل دیگر تلقین لا اله الا الله به مردگان است که از پیامبر اکرم (ص) نقل کرده‌اند که فرمود: لَقِّنُوا مُوًتاکُم‌ٌ لا اِلهُ اِلاّ الله مردگان خود را تلقین لا اله الا الله کنید.(112)
و از طرفی حساب پیامبر (ص) و مردان خدا از دیگران جداست آنها همانند شهدا بلکه در صف مقدم بر آنان قرار دارند و زندگان جاویدند و به مصداق احیا عند ربهم یرزقون از روزیهای پروردگار بهره می‌گیرند و به فرمان خداوند ارتباط خود را با این جهان حفظ می‌کنند همان گونه که در این جهان می‌توانند با مردگان همچون کشتگان بدر ارتباط برقرار سازند. از این رو در روایات فراوانی که در کتب اهل سنت و شیعه آمده است می‌خوانیم پیامبر (ص) و امامان (ع) سخن کسانی را که از دور و نزدیک بر آنها سلام می‌فرستند می‌شنوند و به آنها پاسخ می‌گوید و حتی اعمال امت را بر آنها عرضه می‌دارند.)113)
نکته دیگر این است که ما ماموریم که در تشهد نماز سلام بر پیامبر (ص) بفرستیم و این اعتقاد همه مسلمین اعم از شیعه و اهل سنت است چگونه ممکن است او را مخاطب سازیم به چیزی که هرگز آن را نمی‌شنود و دلیلی ندارد که ما این خطابها را حمل بر مجاز کنیم.
واحد پاسخ به سوءالات