از آن جا که خداوند علت و انسان معلول است و عمل انسان عمل خداوند است، چرا انسانها در قیامت کیفر می بینند و یا پاداش می گیرند؟
کرداری که از انسان صادر می شود، هم می توان آن را به خدا نسبت داد و هم به انسان.
آیاتی شاهد بر همین معنا است. در بخشی از آیات کارها را به بندگان نسبت می دهد و در بخش دیگر می گوید: انسانها و کارهایشان را ما آفریدیم: "واللَّه خلقکم و ما تعملون".(1) گاهی می گوید: هم شما انجام دادید و هم ما اما در تحلیل نهایی می گوید آن گاه که شما انجام دادید، در حقیقت من (خدا) انجام دادم.
اندیشوران اسلامی بر این باورند که کار انسان مال او است و در طول اراده و اختیار وی. این سخن معروف بین اهل حکمت است که حدیث "لا جبرو لا تفویض بل أمرٌ بین الأمرین".(2) را چنین تفسیر می کنند که کارهای انسانی مال خود او است (به عنوان علت قریب) و انسان و کارهای وی به خدا به عنوان علت بعید استناد دارد. این دو علت در طول هم هستند، نه در عرض هم، یعنی هم خدا کار را انجام می دهد و هم انسان.
طبق این فرض چون عمل استناد به انسان دارد، ثواب و عذاب کاملاً موجّه و عقلانی است.
بین این که خداوند انسان را آفرید و علت آفرینش انسان است و بین عذاب یا پاداش منافاتی وجود ندارد، چون عمل انسان هم استناد به خدا دارد (برای این که انسان و عملش معلول خدا هستند) و هم استناد به خود انسان (چون خداوند انسان را آفریده و به او اراده و آزادی در عمل داده است). اعمال را انسان با اختیار خودش انجام داده یا می دهد.
بنابراین مستحق ثواب یا عذاب خواهد بود.
آن چه موجب این اشکال شده، تصور ناصحیحی است و خیال کردهاید علل طبیعی یا فاعلهای بشری در عرض فاعل و علیّت الهی می باشند، در نتیجه جمع میان آن امکانپذیر نیست.
به عبارت دیگر: علیّت خداوند نسبت به موجودات هستی و از جمله فعل انسان به یکی از دو معنای زیر صحیح است و بنابر هیچ یک از دو معنا منافاتی با اختیار انسان و در نتیجه عقوبت و پاداش در جهان آخرت ندارد:
1- خداوند آفریننده انسان و ازادی و اراده او است، به این خاطر نسبت به کارهایی که انسان با اراده و اختیار خود انجام می دهد، علیّت ندارد. این معنا از علیّت، علت بعید و با واسطه است، چون هر چیزی که تأثیر در یک موجود داشته باشد، علّت آن است و خداوند با آفریدن انسان و آزادی و اختیار او، علت کارهای او است.
2- خداوند علت قریب کارهای انسان است، اما در طول اراده و اختیار انسان، نه در عرض آن، به این معنا که خداوند علت هستی بخش و وجود دهنده است و هر چیزی که شرایط و علل ناقصه آن فراهم باشد، خداوند به آن فعل، هستی و وجود می بخشد.
در مورد کارهای انسان، هنگامی که شرایط زمانی و مکانی و اراده و اختیار انسان نسبت به کاری تحقق پیدا کرد، خداوند به آن فعل هستی بخشید و مانع از وجود آن نمی شد چه خوب باشد، چه بد. بنابراین تا اراده انسان به کارهای اختیاری تعلّق نگیرد، کار وجود نمی یابد.
به هر دو معنا که نگاه کنیم، انسان، علت و فاعل کارهای خود است و پاداش و جزا کاملاً صحیح میباشد.
پی نوشتها:
1. صافات (37) آیه 96.
2. بحارالأنوار، ج 5، ص 11 و 15.