چرا در جهان متمدن و پیشرفته امروز مهر و عاطفه و محبت بین انسان‏ها از بین رفته است؟

پرسش:چرا در جهان متمدن و پیشرفته امروز مهر و عاطفه و محبت بین انسان‏ها از بین رفته و انسان قرن معاصر با یکدیگر این قدر بیگانه شده‏اند؟
پاسخ:یکی از عوامل بیگانه شدن انسانها با هم ، رواج تفکّر مادّی گرایانه نسبت زندگی است.
این تفکّر براساس امانیسم (انسان گرایی) رواج گرفته است. براساس این تفکّر، آنچه در انسان، اصیل و واقعی شناخته شده، نیازهای مادّی و لذّت‏های جسمانی است و سعادت و خوشبختی انسان‏ها براساس نیازهای مادی و جسمانی تعریف و شناخته شده است. در چنین تفکّری، دین و ارزش‏های اخلاقی دین که نگاه به بُعد معنوی وجود انسان دارد، ارزش خود را از دست میدهد و اصول انسانی نادیده گرفته میشود؛ اصول انسانی از قبیل مهر و عاطفه و دوست داشتن دیگران، کمک به همنوعان و انسان‏ها را همچون اعضای یک بدن حساب نمودن است و در مواقع توجه خطر و ضرر به یک عضو، بسیج سایر اعضا برای دفع خطر از آن عضو که مورد تأکید و توصیه تمام ادیان الهی است و از اصول مشترک ادیان توحیدی به حساب میآید. قرون متمادی بر بشر گذشته و در این مدت مدید به تدریج بر تجربیات و تکامل خود در راه رسیدن به مادیات و استفاده از رموز نهفته در عالم طبیعت میافزاید تا این که انقلاب صنعتی در مغرب زمین به وجود آمد و در پی این دگرگونی، معنویات و حقایق بسیاری مربوط به سعادت و آرامش درونی و جاودانی انسان، تحت‏الشعاع قرار گرفت، نیز زرق و برق و ظواهر فریبنده مادی آنان را از حقایق و واقعیات دور گردانید و مردم را به سرگرمیها و لذایذ زودگذر مشغول ساخت به گونه‏ای که نیازهای فطری و خواسته‏ها و هدف اصل زندگی خود را فراموش کردند، چنان که فضیلت تقوا، دوستی، محبت و توجه به ماورای ماده از خاطرشان محو شد و تمایلات حیوانی آنان را به انحراف را به انحراف کشانیده، در نتیجه فضای زندگی شان را تیره و تار ساخت، به گونه‏ای که گرفتار اضطراب، سرگشتگی تباهی و گمراهی شدند و زندگی با همه مهر و محبت و زیبایش به بستر ناراحت کننده و ناخوشایندی بدل گشت و حتی امروزه در اکثر فیلم‏ها خشونت و بیرحمی و نابسامانی و جنگ و درگیری به مردم تعلیم میشود. اندیشمندی درباره اوضاع اخلاقی و اجتماعی آمریکا چنین مینویسد: "به طوری که آمار نشان میدهد در ایالات متحده آمریکا، که از لحاظ رفاه مادی یکی از کشورهای پیشرفته دنیا به شمار میرود، در هر چهار خانواده، یک خانواده مبتلا به ناراحتی روحی شناخته شده است.
در هر 72 دقیقه، یک قتل واقع میشود. در هر ساعت، پانزده جنایت فجیع اتفاق میافتد. در هر ساعت، هفت فقره دزدی مختلف و 26 مورد سرقت اتومبیل گزارش میشود. آن چه بیش از هر چیز برای خودشان شگفت‏انگیز و نگران کننده شده، این است که از هر 43 کودک یکی از آنان پرونده پلیسی دارد و به همین جهت است که جنایات جوانان رو به فزونی است. از هر سه ازدواج یکی به طلاق و جدایی منجر میگردد".(1)
یکی از تعالیم درخشنده اسلام توصیه بر برادری و اُلف و مهربانی و محبت در بین پیروان آیین محمدی است. یکی از کارهای اولیه رسول گرامی (ص) پس از ورود به مدینه منوره ایجاد اُخوت میان مسلمانان بود.
بنابراین تفکر مادّیگرایانه به زندگی و لذّت‏های مادی را اصل قرار دادن و فراموشی بُعد معنوی و روحی وجود انسان و دوری از مذهب و دین و ارزش‏های دینی، عامل اساسی، بحران روحی و اخلاقی بشر در قرن معاصر بوده که مسئله مورد سئوال یکی از آثار و پدیده‏های آن است. پدیده‏های دیگر مانند افزایش بیماری روانی، خودکشی ها، طلاق‏ها، تخریب منابع طبیعی، جدا زندگی کردن، جنگ‏ها و خونریزیها و... از دیگر آثار و پدیده‏های آن است. تنها راه درمان این همه مشکلات، بازگشت به حقیقت وجود انسان و نیازهای اصیل و واقعی در درون وی میباشد که نیازهای معنوی و روحی است. در یک کلام بازگشت به دین و ارزش‏های دینی که به سعادت و کمال حقیقی انسان‏ها توجه نموده و آنها را راهنمایی نموده است. در بازگشت به دین و ارزش‏های آن، دیگر انسان حرص و ولع سیریناپذیر از طبیعت و منابع طبیعی نخواهد داشت، در نتیجه تمام هم و غم انسان، نیازهای مادی و جسمانی و اسراف و زیاده روی در دنیا نخواهد بود.
بشر امروزه فهم این مسئله را دریافته و درصدد جبران گذشته و روی آوری مجدد به دین و معنویت شده است.
پاورقی:
1) مهدی صانعی، بهداشت روان در اسلام آ ص 10، به نقل از کارن هورنای، ضادهای درونی ما، ترجمه محمد جعفر مصفا، ص 261.