دختری هستم که نماز و قرآن میخوانم، ولی دلم میخواهد با یک پسر دوست باشم و این دوستی در حد صحبت کردن باشد، ...
پرسش:
دختری هستم که نماز و قرآن میخوانم، ولی دلم میخواهد با یک پسر دوست باشم و این دوستی در حد صحبت کردن باشد، اگر خودم مایل نباشم، همکلاسیهایم مرا وسوسه میکنند، مرا راهنمایی کنید
پاسخ:
متأسفانه در جامعه یک نگرشی نادرستی برای دختران و پسران به وجود آمده که فکر میکنند دوست دختر و دوست پسر داشتن نشانه لیاقت و شایستگی اجتماعی است.
پسران، داشتن دوست دختر را یک قدرت فردی و اجتماعی و دختران داشتن دوست پسر را یک جاذبه فردی و اجتماعی برای خود میشمارند و نداشتن دوست دختر و پسر را نوعی ناتوانی و عقب افتادگی میدانند. این نگرش منفی و غلط باعث شده که دختران پاکدامن را مورد تمسخر قرار دهند و آنان را حقیر و ناتوان انگارند، در حالی که این نگرش برگرفته از فرهنگ غلط غربی و حاصل فاصلهگرفتن از فرهنگ اصیل اسلامی است.
شما خواهر گرامی که اهل نماز و قرآن هستید و حکم شرع را میدانید که ارتباط دختر و پسر اعم از صحبت کردن و خندیدن و تماس داشتن به انگیزه شهوانی حرام است و از نظر اسلام گناه به حساب میآید، در این صورت نباید برای دوست شدن با پسر حتى در حد صحبت کردن وسوسه شوید.
عمل دیگران ملاک درستی نیست. اگر همه دوستانت گناهی را مرتکب شدند، آیا شما هم باید گناه را مرتکب شوید؟ آیا در پشگاه الهی این عذر شرعی حساب میشود؟ این اصطلاح و ضرب المثل که خواهی نشوی رسوا، همرنگ جماعت شود، از نظر اسلام مردود و باطل است. خداوند به ما عقل و قدرت تشخیص داده است تا بر اساس آن خوبی و بدی را بشناسیم و بر اساس آن تصمیم بگیریم.
اگر قرار بر این بود که انسان همرنگ جماعت شود، هیچ پیامبری نباید به تبلیغ دین خدا و دستورهای الهی میپرداخت پیامبر اسلام(ص) نه تنها جذب و همرنگ جامعه کفرآمیز جزیرةالعرب نشد، بلکه با سنتهای غلط آن مبارزه کرد. حضرت ابراهیم(ع) به رغم آن که تنها بود، با مردم عصر خویش همسو نشد و تحت تأثیر فضای جامعه قرا ر نگرفت، گرچه عدم همسویی او با سنتهای پذیرفته شده عصر خود، سختیهایی را در پی داشت. بسیاری از همین افراد که دوست پسر برای خود انتخاب کردهاند، در آینده نه چندان دور به غلط و اشتباه بودن فکر خود میرسند، اما از آنجا که این راه را خودشان انتخاب کردهاند، یا به جهت شرمساری و یا به جهت این که از جامعه و خانواده رانده نشوند تنها تعداد کمی به شکست و غلط بودن فکرشان اعتراف کرده و از گذشته خود اظهار پشیمانی میکنند. برخی از نامههای رسیده به ما و مطالبی که در گوشه و کنار نوشته و گفته میشود، به خوبی گواه بر این مطلب است.