خیلی زود عصبانی میشوم و سردردهای شدیدی میگیرم، چه کار باید بکنم؟
در آغاز باید دید منشأ پیدایش غضب چیست؟
هر ناراحتى موجب شعله ور شدن آتش غضب نمى گردد، بلکه خشم آن گاه زبانه مى کشد که انسان خود را حریف طرف مقابل و شخص مغضوب ببیند و لااقل خود را با او متساوى و در یک مرتبه احساس کند، امّا اگر از عمل و برخورد فرد قدرتمندى ناراحت گردد، اگر چه غم و حزن در قلب او پدیدار مى شود، امّا چون از انتقام ناتوان است، چاره اى ندارد جز این که غضب خود را فرو برد. این خشم به باطن بر مى گردد و عقدة درونى ایجاد مى کند و به کینه تبدیل مى شود.(1)
بنابراین چون فرد خشم آلود غالباً خود را در موضع قدرت و برترى و سلطه مى بیند، باید با عواملى که باعث شعلهور شدن غضب مى شود، پنجه درافکند و با عامل آن ها که "حبّ نفس" (خویشتن خواهى) مى باشد، یا مال دوستى و جاه طلبى و شهرت خواهى و تکبّر و ... مبارزه کند، روحیه و میانه روى به نفس ببخشد تا "حبّ نفس" وسیلة انسان گردد و او را در جادة "کرامت و عزّت" راه ببرد، نه این که بر آدمى چیره گردد واو را در لجنزار "غرور و خودپسندی" فرو ببرد.
"غضب در وجود انسان مانند یک سگ شکارى است که نیازمند آموزش دادن است، تا حرکات و سکناتش با اشارة صاحبش صورت گیرد، نه با میل خودش.(2)
عامل دیگرى که موجب مى شود انسان از نور "انسانیت" خارج گردد و به ظلمت عصبانیت وارد شود، "جهل و حماقت" است. گاهى برخى جاهلان دست به کارى خشن مى زنند، پرخاشگرى مى کنند و کار خود را نوعى شجاعت و شهامت و کمال مى دانند. اینان از خود تعریف و توصیف ها مى کنند، در حالى که عصبانیت و خشم جاهلان، ناشى از "ضعف نفس" سستى ایمان، سالم نبودن روح و روان آنان و خوف از دست رفتن لذّت ها و موقعیت هاى آنان است".(3)
عامل سوم: کار زیاد، خستگی، گرسنگى و تشنگى موجب شعله ور شدن عصبانیت مى گردد.
درمان:
أ) انسان از راه مراقبت و مواظبت بر احوال خویش نباید بگذارد تنور آتش غضب روشن گردد.
هر کسى از وضع و حالات خویش آگاه است و مى داند از چه حرف ها، کارها و برخورد هایى ناراحت و عصبانى مى شود. سعى کند در چنین صحنه هایى وارد نشود.
ب) اگر وارد محیط تحریک کننده شد، به مجرد روشن شدن کبریت خشم، از آن محل خارج شود.
پ) اگر نمى تواند از آن محل خارج شود، تغییر وضع دهد، مثلاً اگر نشسته است، بایستد یا بخوابد. اگر ایستاده است بنشیند، یا خود را به کارى مشغول نماید، یا به ذکر خدا بپردازد. شستن سر و صورت با آب سرد موجب فرو نشستن خشم مى گردد.
اگر فردى که بر او غضب کرده اید، از خویشاوندان و ارحام شما باشد، نزدیک او بروید و او را در آغوش بگیرید. امام باقر(ع) مى فرماید: "أیّما رجل غضب على ذى رحمٍ، فلیدن منه فلیمسّه، فانّ الرحم إذا مسّت سکنت؛(4)وقتى دو خویشاوند همدیگر را در آغوش گرفتند، آتش غضب فرو مى نشیند".
براى تقویت بردبارى باید طبق برنامهاى جدى به تقویت اراده خود بپردازید و همواره سعى کنید برخود مسلط باشید، در اینباره راه هاى مختلفى وجود دارد ولى مهم آن است که در راه درمان آن کاملا جدى باشید و آنچه را پیشنهاد مىشود، بدون کمترین کاستى به اجرا گذارید:
1. کاملا به خود مطمئن باشید که مىتوانید روحیه خود را تغییر دهید ولى براى نتیجه گیرى عجول نباشید، بلکه با خود فکر کنید باید حداقل یکسال بر رفتارهاى خود کار کنید. اگر چنین نمودید حتما پس از آن، دگرگونى رفتارى خواهید داشت.
2. از حساسیت بیش از حد در هر زمینه بپرهیزید.
3. همواره در هر مسألهاى ابتدا از دیگران انتظار بدترین برخورد را داشته باشید و خود را براى پذیرش آن آماده کنید. این مسئله باعث مىشود برخوردهاى بهتر از مورد انتظار در شما ایجاد خوشنودى نماید. در حالى که اگر همیشه انتظار برخورد خوب داشته باشید چه بسا نتیجه عکس خواهید گرفت.
4. با خود شرط کنید که هیچ گاه و در هیچ وضعی برخورد تند نداشته باشید و اگر ناگهان از شما برخورد تندى سر زد خود را جریمه کنید؛ مثلا تصمیم بگیرید - یا در صورت امکان نذر کنید - که مثلا اگر بر سر کسى فریاد زدید فلان مبلغ صدقه بدهید، یا شب نماز شب بخوانید، و یا یک روز روزه بگیرید. کارآیى این روش، بسیار بالا است و بسیارى از علماى بزرگ بدین سان تمرین عملى و خودسازى کردهاند.
5. از تفریحات سالم و تقویت کننده اراده؛ مانند کوهنوردى، شنا، دو و پیادهروى و گردش در طبیعت و... نیز استفاده کنید.
6. در تصمیمگیرىها حتىالامکان با افراد عاقل و پخته مشورت نمایید و از اقدامات عجولانه و مطالعه نشده بپرهیزید.
7. بیشتر با افراد خوش اخلاق معاشرت کنید.
8. از موقعیتهایى که زمینه تندخویى در آن فراوان است دوری کنید و در موقعیتهایى حضور یابید که رفتار پرخاشگرانه در آن جا دیده نمىشود.
9. پیش از هر عملى در مورد پیامد آن تفکّر و اندیشه کنید و آن گاه اقدام نمایید و با تمرین این راهکار و به کارگیرى آن در مورد تمام رفتارها، اندک اندک کنترل خویش را بر تمام رفتارها توسعه بخشید.
10. به برخى رفتارها و حالاتى که از افراد سر میزند و شما را عصبانی مىکند توجه نکنید مثلاً اگر کسى با حرف ناروا شما را ناراحت میکند، از شنیدن و گوش سپردن به سخنان وى دوری کنید، حتى گوش ندهید یا محیط را ترک کنید و به گفتههاى او دقت و توجه نکرده و آنها را در ذهن خود مرور نکنید نسبت به دیگر اعمال فیزیکى و رفتارهاى پرخاشگرانه و تحریک کننده همین طور واکنش نشان دهید و راه بىتوجهى را پیش گیرید.
11. سطح شناخت خود را با مطالعه و تفکر از زشتى، ناپسند بودن، غیرقابل جبران بودن اعمال پرخاشگرانه بالا ببرید. آیات ، روایات و داستانهایى را که در مورد این نوع رفتارها و آثار آنها نوشته شده است، مطالعه کنید و بعد در مورد آنها فکر نمایید، حتى در برخى موارد به آثار رفتار تندى که مرتکب آن شدهاید توجه نمایید و آن عمل و زشتى آن را در ذهن خود مرور و بزرگ معرفى کنید، به گونهاى که به خود هشدارى از درون دست یابید. آثار فردى و اجتماعى و پیامدهاى حیثیتى عمل زشت را در ذهن خود مرور کنید و زشتی آن را براى خود بزرگ جلوه دهید تا از درون از آن عمل متنفّر شوید.
12. از خواندن قرآن و در نوبتهای متعدد در طول 24 ساعت غفلت نورزید، چه قرآن تأثیر زیاد در رسیدن به آرامش درونى دارد. عبادتهاى خود مانند نماز را در اول وقت و با حضور قلب به جا آورید که تأثیر بزرگى در رسیدن به اطمینان خاطر دارد.
13. دیگر رفتارهاى عادى و روزمره خود را نیز با تسلط کامل بر رفتار و بدون شتابزدگى انجام دهید و آنها را آرام آرام تعقیب کنید تا نرمخویى و پرحوصلگى بر تمام رفتارهاى شما حاکمیت پیدا کند.
14. شرح موارد فوق را در جدولى بنویسید و موارد انجام و یا سرپیچی از آن را یادداشت کنید. سعى کنید موارد تخلف را کاهش داده و بیشتر از پیش، خود را به انجام توصیهها مقید سازید، حتى پیش از بروز آن موقعیتها و به صورت مستمر، راهکارها را سرلوحه اعمال خود قرار دهید. از آن به بعد باید میزان پرخاشگرى شما کاهش یابد، آنها را نیز یادداشت کنید و کم کم از میزان آنها در طول روز، هفته و... بکاهید و خود تنبیهى را به کار بگیرید.
17. از میزان پایبندى خود به راهکارها و تأثیر آنها در تسلط بر رفتارتان گزارشى براى ما ارسال کنید تا پیشرفت و سیر حل مشکل را با همکارى همدیگر پیگیرى نماییم و در صورت لزوم راهکارهاى دیگرى خدمتتان ارائه کنیم.
پی نوشت ها:
(1) سید عبدالله شبر، اخلاق، ص 248، مترجم محمد رضا جباران.
(2) همان، ص 33.
(3) امام خمینى (ره)، چهل حدیث، ص 142، نقل به مضمون.
(4) همان، ص 140.