عقایدى را که اهل سنت از اصول اسلام دارند (توحید، عدل، نبوت، امامت و معاد) را بیان نموده و اختلافات عمده و اساسى اى را که ...

پرسش : عقایدى را که اهل سنت از اصول اسلام دارند (توحید، عدل، نبوت، امامت و معاد) را بیان نموده و اختلافات عمده و اساسى اى را که اهل سنت با شیعیان دارند، بیان کنید.
پاسخ :
مسلمانان همان طورى که از نظر آنچه مربوط است به فروع دین و مسایل علمى، مذاهب و روش‏هاى مختلفى پیدا کردند و از این جهت به فرقه‏هاى مختلف تقسیم شدند( جعفرى، زیدى، حنفى، شافعى، مالکى و حنبلى) هر فرقه‏اى، فقهى مخصوص به خود دارد. آنان از نظر مسائل اعتقادى و چیزهایى که مربوط است به ایمان و اعتقاد مسلمانان نیز فرقه فرقه شدند و هر فرقه‏اى مبانى و اصول اعتقادى مخصوص به خود را دارد. أهم مذاهب کلامى عبارت است از: شیعه، معتزله و اشاعره.(1)
اما در مقابل مکتب و عقیده شیعه، مکتب و عقیده اهل سنت است که معتقدند درباره امامت و خلافت، نصّى از کتاب و سنت وارد نشده و تعیین خلیفه پیامبر(ص) و پیشواى مسلمانان پس از رسول اکرم(ص) به انتخاب مسلمانان واگذار شده است. شیعه معتقد است امامت امرى انتصابى است که از ناحیه خداوند متعال و توسط پیامبر گرامى اسلام(ص) در روز غدیر خم رسماً رقم خورده است. س یکى از موارد اختلاف اساسى شیعه با اهل سنت، امامت مى‏باشد.(2)
یکى دیگر از موارد اختلاف اساسى بین شیعه و سنى، عدل الهى است. در این مسئله، نظر شیعه، موافق گروه معتزله، تلقى شده است و مجموعاً در برابر اشاعره، به نام «عدلیه» نامیده شده‏اند. نظر به اهمتى که این مسئله در علم کلام و عقاید دارد، از مسائل محورى به شمار آمده و حتى از اصول عقاید و از مشخصات مذهب کلامى شیعه و معتزله محسوب شده است. باید توجه داشت که اشارعه عدل الهى را نفى نمى‏کند و چنان نیست که خدا را ظالم بدانند، در حالى که آیات صریح و غیر قابل تأویل، عدل الهى را اثبات و هرگونه ظلمى را از ساحت مقدسش نفى مى‏کند.
بحث بر سر این است که آیا عقل انسان مى‏تواند صرف نظراز بیانات شرعى (قرآن و سنت پیامبر(ص)) ضوابطى را براى افعال و به خصوص افعال الهى، درنظر بگیرد و براساس آن‏ها حکم به لزوم انجام کارى و ترک کار دیگرى بکند؟ مثلاً بگوید: لازم است خداى متعال، مؤمنان را به بهشت و کافران را به دوزخ ببرد، یا این گونه قضاوت‏ها تنها براساس وحى، صورت بگیرد و عقل نمى‏تواند صرف نظر از آن‏ها قضاوتى داشته باشد؟
نقطه اصلى اختلاف به نام «حسن و قبح عقلى» نامگذارى شده است، که اشاعره آن را انکار کرده و معتقد شده‏اند در امور تکوینى آن چه را خدا انجام مى‏دهد، نیکو است و در (امور تشریعى)آن چه را خداى سبحان امر مى‏کند، خوب است، نه این که چون کارى خوب است، خدا آن را انجام مى‏دهد یا به آن امر مى‏کند. اما عدلیّه معتقدند که افعال، صرف نظر از انتساب تکوینى و تشریعى آن‏ها به خداى متعال، متصف به حسن و قبح مى‏شود و عقل انسان تا حدودى مى‏تواند جهت حسن و قبح افعال را درک کند و ساحت الهى را از انجام افعال قبیح، تنزیه و پاک نماید. البته نه بدان معنا که به خدا فرمان بدهد و امر و نهى کند، بلکه بدین معنا که تناسب کارى را با صفات کمالیّه الهى و عدم تناسب کار دیگرى را با آن‏ها کشف مى‏کند. براین‏اساس صدور کارهاى قبیح را از خداى متعال محال مى‏داند.
بررسى تفصیلى این مسئله و پاسخ به شبهاتى که موجب انکار حسن و قبح عقلى از طرف أشاعره شده و سرانجام، ایشان را رویاروى عدلیّه قرار داده است، در حوصله این نوشتار نیست. هم چنین ممکن است سخنان معتزله در این زمینه نقطه ضعف هایى داشته باشد که باید درجاى خودش مورد بررسى قرار گیرد، ولى اصل اعتقاد به حسن و قبح عقلى مورد قبول شیعیان و تأیید کتاب و سنت و پیشوایان معصوم(ع) مى‏باشد.
در پایان عرض مى‏کنیم غیر از این دو اصل (امامت و عدل)، در بقیه اصول دین بین شیعه و سنى اختلاف چندانى وجود ندارد.(3)
براى این که سطح اطلاعات علمى شما در این خصوص بالا رود، کتاب هایى را در این زمینه به شما معرفى مى‏نماییم:
1 - کتاب عدل الهى، تألیف شهید مرتضى مطهرى.
2 - آموزش عقائد، تالیف استاد محمد تقى مصباح یزدى.
3 - کلام و عرفان (آشنایى با علوم اسلامى)، تألیف شهید مرتضى مطهرى.
4 - فرق و مذاهب کلامى، تألیف على ربانى گلپایگانى.
5 - از آگاهان بپرسید، نوشته دکتر محمد تیجانى تونسى، ترجمه سید محمد جواد مهرى.
پى‏نوشت‏ها:
1 - شهید مرتضى مطهرى، آشنایى با علوم اسلامى، کلام، عرفان، ص 18 - 19.
2 - على ربانى گلپایگانى، فرق و مذهب کلامى، ص 165.
3 - محمد تقى مصباح یزدى، آموزش عقاید، ج‏1 - 2، ص 190 - 191.