پرسش وپاسخ

منظور از « عدل خدا در خلقت و تشريع» در اصل دوم قانون اساسي؟
منظور از عدل در خلقت همان عدل تكويني است كه عبارت است از اينكه خداوند به هر موجودي، وجودي را كه مستحق و سزاوار او است عطا مي كند و قابليت هيچ موجودي را مهمل ...

منظور از « عدل خدا در خلقت و تشريع» كه در اصل دوم قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران به آن اشاره شده است چيست؟

منظور از عدل در خلقت همان عدل تكويني است كه عبارت است از اينكه خداوند به هر موجودي، وجودي را كه مستحق و سزاوار او است عطا مي كند و قابليت هيچ موجودي را مهمل نگذاشته و در عرصه افاضه و ايجاد و آفرينش، هيچ استعدادي را بي بهره نمي گرداند.(1)  برخي از آياتي از قرآن كه بر عدل تكويني خداوند دلالت دارند عبارتند از: قَالَ رَبُّنَا الَّذِي أَعْطَي كُلَّ شَيْءٍ خَلْقَهُ ثُمَّ هَدَي؛(2)گفت پروردگار ما همان كسي است كه به هر موجودي آنچه را لازمه آفرينش او بوده داده سپس هدايت كرده است. و؛ الَّذِي خَلَقَ فَسَوَّي* وَالَّذِي قَدَّرَ فَهَدَي (3) همان خداوندي كه آفريد و موزون ساخت و همان كس كه اندازه گيري كرد و هدايت نمود.

منظور از عدل تشريعي اين است كه خداوند هيچ تكليفي را كه باعث كمال و سعادت انسان، و عامل قوام زندگاني مادي و معنوي، و دنيوي و اخروي او است بدون بيان و مهمل نمي گذارد همان طور كه بيش از طاقت هر كس، به وي تكليف نمي كند.(4) برخي از آياتي كه بر عدل تشريعي خداوند دلالت دارند عبارتند از: وَلَا نُكَلِّفُ نَفْسًا إِلَّا وُسْعَهَا؛ (5) و ما هيچ كس را جز به اندازه تواناييش تكليف نمي كنيم. و ؛ لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَيِّنَاتِ وَأَنْزَلْنَا مَعَهُمُ الْكِتَابَ وَالْمِيزَانَ لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ؛(6) ما رسولان خود را با دلايل روشن فرستاديم و با آنها كتاب (آسماني) و ميزان(شناسايي حق از باطل و قوانين عادلانه) نازل كرديم تا مردم قيام به عدالت كنند.

پي نوشت ها:

1. جعفر سبحاني، المحاضرات في الالهيات، ترجمه عبد الرحيم سليماني، مركز مديريت حوزه هاي علميه، قم، 1389، ص146.

2. طه(20) آيه50.

3. اعلي(87) آيه 2-3.

4. جعفر سبحاني، المحاضرات في الالهيات،ص 146.

5. مومنون(23) آيه 62.

6. حديد(57) آيه25.

حضرت فاطمه معصومه(س) داراي چه مقامات و نورانيتي هستند؟
امام رضا فرمود: « من زار المعصومه بقم كمن ‏زارني؛ (6) هر كس معصومه را در قم زيارت كند، مانند كسي است كه مرا زيارت كرده است».

مقام حضرت فاطمه معصومه(س)

شرح : سلام عليكم در مورد مقام حضرت فاطمه معصومه(س)كمي توضيح دهيد. و به چه جهت هايي است كه اين قدر ايشان در دل مردم و خصوصا علما و مراجع جايگاه دارند. آيا ايشان مقام عصمت دارند و داراي چه مقامات و نورانيتي هستند.با تشكر

در شأن و منزلت حضرت معصومه (س) روايات متعدد وجود دارد، از جمله:

1. جمعي از مردم ري به محضر امام صادق (ع) رسيدند و حضرت فرمود: خدا را حرمي است كه مكه مي باشد و پيامبر را حرمي است كه مدينه مي باشد و اميرمؤمنان را حرمي است كه كوفه مي باشد و ما اهل بيت را حرمي است كه قم مي باشد و زني از فرزندان من به نام فاطمه در آنجا دفن مي شود كه هر كس او را زيارت كند، بهشت بر او واجب مي گردد. (1) راوي گويد اين كلام را امام صادق زماني فرمود كه هنوز فرزندش موسي متولد نشده بود.

2. از امام رضا روايت شده كه به سعد اشعري قمي فرمود: ... ما را نزد شما قبري است، قبر فاطمه دختر موسي بن جعفر كه هر كس او را با معرفت به حقش زيارت كند، بهشت بر او واجب مي شود... . (2)

3. از امام جواد روايت شده كه فرمود: هر كس قبر عمه ام در قم را زيارت كند، بهشت بر او واجب مي شود. (3) اين روايات از طرف فقيهان بزرگ پذيرفته شده و بر طبق مضمون آن فتوا داده اند مثلا صاحب جواهر در مورد زيارت حضرت معصومه مي نويسد: زيارت حضرت معصومه مستحب است و هر كس قبر اين بانو را زيارت كند، بهشت براي اوست.(4) در كامل الزيارات هم روايات معتبر در اين خصوص وجود دارد. (5)

بر اساس روايتي، لقب معصومه از سوي امام رضا (ع) به ‏اين بانوي عظيم الشأن اعطا گرديد. امام رضا فرمود: « من زار المعصومه بقم كمن ‏زارني؛ (6) هر كس معصومه را در قم زيارت كند، مانند كسي است كه مرا زيارت كرده است». اين تعبير را امام پس از وفات آن بانو به كار برده اند و شايد دلالت بر اين دارد كه آن بانو، داراي نوعي مقام عصمت مي باشند. گفتني است گرچه نصاب تام عصمت، يعني عصمت مطلق اختصاص به چهارده نفر دارد، ولي ممكن است مراتب نازل از عصمت نصيب ساير افراد نيز بشود؛ زيرا گوهر اصلي انسان كه نفس ناطقهاو است، به گونه اي آفريده شده كه اگر بخواهد، با تأمين برخي شرايط مي تواند به قله بلند عصمت برسد؛ زيرا نفس انسان با تكامل معنوي، از قوه به فعليت رسيده و مي تواند از آفتهاي سهو، نسيان، غفلت، جهالت و هر گونه ناپاكي مصون باشد؛ چون محدوده نفوذ شيطان، محصور به مراحل وهم و خيال است كه وابسته به طبيعت انسان است؛ اما مراتب عقل و قلب كاملاً از قلمرو و نفوذ شيطان مصون است. سهو، نسيان، غفلت و جهل و هر ناپاكي ديگر، در آن ساحت قدسي راه نمييابد. بنابراين، چون شئون هستي انسان محدود به مراتب طبيعي، خيالي وهمي نيست، اگر كسي به مرتبه عقل خالص و قلب سليم راه يافت، مي تواند همچون فرشتگان از گزند لغزش هاي علمي و عملي مصون بماند. (7) بنابراين، خداوند هيچ كس را از رسيدن به مقام عصمت محروم نكرده است. از اين رو، عصمت منحصر به پيغمبران و امامان معصوم (ع) نيست؛ (8) چنان كه حضرت مريم (س)، حضرت فاطمه (س) و مخلصاني ديگر (9) كه نه پيامبر بودند و نه امام، به مقام شامخ عصمت دست يافته‏اند. از طرف ديگر، عصمت مراتب متعدد دارد. مراتب پايين تر عصمت كه عصمت از گناه باشد، براي ديگران نيز دست يافتني است. (10) بنابراين، ممكن است كه حضرت معصومه (س) برخي از مراتب عصمت را داشته باشد؛ گرچه نمي توان گفت در چه مرتبه از عصمت بوده است. با توجه به اين فضايل و جايگاه است كه حضرت معصومه (س) مورد توجه علما و مراجع قرار گرفته است.

پي نوشت ها:

1. محدث نوري، مستدرك الوسائل، بيروت، مؤسسه آل البيت، 1408 ق، ج 10، ص 368.

2. همان، 368-369؛ مجلسي، بحار الانوار، بيروت، الوفا ، 1404 ق، ج 99، ص 266 - 267.

3. مجلسي، همان، ص 265.

4. نجفي، جواهر الكلام، تهران، اسلاميه، ج 20، ص 103.

5. ابن قولويه، كامل الزيارات، قم ، انتشارات اسلامي، 1419 ق، ص 536.

6. معلم، محمد علي،فاطمة المعصومة (س)، ص 65، بي تا، بي جا؛ محلاتي، ذبيح الله، رياحين الشريعه، تهران ، نشر دار الكتب الاسلاميه،1385 ش. ج 5، ص 35

7. جوادي آملي، وحي و نبوت در قرآن، قم ، نشر مركز اسرا ، 1381 ش، ص 201.

8. جوادي آملي تفسير موضوعي قرآن كريم، قم ، نشر مركز اسرا، 1378ش. ج 9، ص 20-22.

9. علامه طباطبايي، الميزان، بيروت، مؤسسه الاعلمي للمطبوعات، ج3، ص 205.

10. سبحاني، جعفر، الالهيات، قم، نشر موسسه امام صادق (ع)، 1423 هـ . ق. ج 3، ص 203- 205.

اگر مجلس بخواهد از دولت به خاطر عدم پرداخت بودجه مصوب شكايت كند ...؟
مجلس به قوه قضائیه شكايت می كند كه قوه قضائیه بر اساس مقررات به شعبه مربوطه ارجاع داده و مورد رسیدگی قرار می گیرد.

  اگر مجلس بخواهد از دولت به خاطر عدم پرداخت بودجه مصوب شكايت كند روند اين رسيدگي چگونه و دادگاه صالحه كدام است ؟

مجلس به قوه قضائیه  شكايت می كند كه قوه قضائیه بر اساس مقررات به شعبه مربوطه ارجاع داده و مورد رسیدگی قرار می گیرد .قوه قضائیه مرجع تمام تخلفات است مگر موارد خاصی كه در قانون آمده است.

شهيد مدرس چه كسي بود؟
در آغاز يادآور مي شويم، كه امام راحل(ره) تنها از آيت‌الله سيد حسن مدرس يادنمي كرد، بلكه از شخصيت هايي ديگر نيز يادنمود، مثلا ايشان بارها از شهيد بهشتي و ...

شهيد مدرس چه كسي بود ؟ چرا از ميان همه شهدا حضرت امام از شهيد مدرس ياد مي كنند ؟ تفسيري از كارهاي وي را شرح دهید؟

 در آغاز يادآور مي شويم، كه امام راحل(ره) تنها از آيتالله سيد حسن مدرس يادنمي كرد، بلكه از شخصيت هايي ديگر نيز يادنمود، مثلا ايشان بارها از شهيد بهشتي و شهيد مطهري... سخن گفت؛ در عين حال بيشتر ياد كردن از مرحوم مدرس،- شايد- جهت اين باشد، كه ايشان انساني ظلم ستيز و شجاع بود: وي باحكومت استبدادي رضا خان مبارزه و از استقلال وحقوق مردم ايران دفاع نمود. لذاوجه سياسي شخصيت آيتالله مدرس تا حدودي ابعاد ديگر شخصيت او را تحتالشعاع قرار داده است. علت آن هم موقعيت بحراني زمانهاي بود كه مدرس در آن ميزيست. زمانهاي كه كشور ايران براي حل بحرانها و حفظ استقلالش به سياستمداران زنده و شجاع نياز داشت. همچنين مرحوم مدرس رابطه دين و سياست را مطرح و با شعار -تز جدايي دين از سياست- مبارزه نمود. شعار دين عين سياست است، اهتمام مدرس به اين امر را نشان مي دهد. امام نيز به رابطه دين و سياست اهميت خاص قايل مي باشد، چون ديدگاه ايشان درباره تشكيل حكومت، مبتني بر رابطه دين و سياست است.

درباره زندگي ايشان به اين ادرس مراجعه نماييد:

شأن نزول آيه مربوطه چيست؟
خداوند متعال در يكي از آيات سوره بقره مي فرمايد:« يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا لا تَقُولُوا راعِنا وَ قُولُوا انْظُرْنا وَ اسْمَعُوا وَ لِلْكافِرينَ عَذابٌ ...

كلمه« راعنا» به چه معني است و شأن نزول آيه مربوطه چيست؟

خداوند متعال در يكي از آيات سوره بقره مي فرمايد:« يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا لا تَقُولُوا راعِنا وَ قُولُوا انْظُرْنا وَ اسْمَعُوا وَ لِلْكافِرينَ عَذابٌ أَليمٌ» (1)« اي كساني كه ايمان آورده‏ايد، نگوييد: «راعنا»، و بگوييد: «انظرنا»، و [اين توصيه را] بشنويد و [گر نه‏] كافران را عذابي دردناك است.»

درباره شأن نزول اين آيه «ابن عباس» مفسر معروف نقل مي‏كند: مسلمانان صدر اسلام هنگامي كه پيامبر (ص) مشغول سخن گفتن بود و بيان آيات و احكام الهي مي‏كرد گاهي از او مي‏خواستند كمي با تأني سخن بگويد تا بتوانند مطالب را خوب درك كنند، و سؤالات و خواسته‏هاي خود را نيز مطرح نمايند، براي اين درخواست جمله «راعنا» كه از ماده «الرعي» به معناي مهلت دادن است به كار مي‏بردند.

ولي يهود همين كلمه «راعنا» را از ماده «الرعونه» كه به معناي كودني و حماقت است استعمال مي‏كردند در صورت اول مفهومش اين است « به ما مهلت بده» ولي در صورت دوم اين است كه «ما را أحمق و نادان بدان»

در اينجا براي يهود دستاويزي پيدا شده بود كه با استفاده از همان جمله‏اي كه مسلمانان مي‏گفتند، پيامبر يا مسلمانان را استهزاء كنند.

آيه فوق نازل شد و براي جلوگيري از اين سوء استفاده به مؤمنان دستور داد به جاي جمله «راعنا»، جمله «انظرنا» را به كار برند كه همان مفهوم را مي‏رساند، و دستاويزي براي دشمن لجوج نيست.

البته بعضي ديگر از مفسران گفته‏اند كه جمله «راعنا» در لغت يهود يك نوع دشنام بود و مفهومش اين بود «بشنو كه هرگز نشنوي» اين جمله را تكرار مي‏كردند و مي‏خنديدند!.

بعضي از مفسران نيز نقل كرده‏اند كه يهود به جاي «راعنا»، «راعينا» مي‏گفتند كه معنايش «چوپان ما» است، و پيامبر اسلام (ص) را مخاطب قرار مي‏دادند و از اين راه استهزا مي‏كردند.(2)

اما نكته اي كه درباره اينگونه دستورات و توصيه هاي خداوند متعال در قرآن كريم لازم به ذكر است اين است كه گرچه خصوص مورد  مذكور در قرآن ممكن است براي در عصر امروزي كاربرد نداشته باشد اما مشابه آن مسئله امكان وقوع براي  همه مسلمانان دارد و قرآن كريم در صدد بيان حكم همان مورد خاص نيست بلكه آن مورد خاص را به عنوان نمونه بيان مي كند تا مسلمانها در امور مشابه با توجه به قاعده كلي و عمومي كه از خصوص آن مورد استفاده مي كنند رفتار نمايند.

بنابراين ممكن است مسلمانان در گفتار خود از عباراتي استفاده كنند كه مورد سوء استفاده دشمن قرار بگيرد و قاعده كلي كه از اين آيه به خوبي استفاده مي‏شود اين است كه مسلمانان بايد در برنامه‏هاي خود مراقب باشند كه هرگز بهانه به دست دشمن ندهند، حتي از يك جمله كوتاه كه ممكن است سوژه‏اي براي سوء استفاده دشمنان گردد احتراز جويند، قرآن با صراحت براي جلوگيري از سوء استفاده مخالفان به مؤمنان توصيه مي‏كند كه حتي از گفتن يك كلمه مشترك كه ممكن است دشمن از آن معناي ديگري قصد كند و به تضعيف روحيه مؤمنان بپردازد پرهيز كنند.(3)

پي نوشت ها:

1. بقره(2) آيه 104.

2. آيت الله مكارم شيرازي ، تفسير نمونه، تهران، دار الكتب الإسلامية، ، 1374ش، ج‏1، ص 383.

3.  همان، ص 385.

مراد چه كسي است؟
«بعضي از مردم جان خود را برای خشنودي خدا مي‏فروشند و خداوند نسبت به بندگان مهربان است».

قرآن كريم مي فرمايد: در ميان مردم كساني هستند كه جان خود را در راه خوشنودي خداوند عرضه مي دارند مراد چه كسي است؟

آیه مورد نظر به شرح زیر است:

«وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ يَشْري نَفْسَهُ ابْتِغاءَ مَرْضاتِ اللَّهِ وَ اللَّهُ رَؤُفٌ بِالْعِبادِ»؛ (1) بعضي از مردم جان خود را برای خشنودي خدا مي‏فروشند و خداوند نسبت به بندگان مهربان است».

در مورد شأن نزول این آیه چندین نظر وجود دارد.

بسیاری از مفسران عامه گفته اند این آیه در شأن هر كسی است كه در جهاد یا اقدام برای رضای خدا شركت كند و جان خود را در این راه عرضه كند. (2)

البته ما هم قبوال داریم كه آیه های قرآن اگر هم شأن نزول داشته باشد، شأن نزول، آیه را خاص نمی كند. پس این كه این مفسران آیه را در مورد هر كسی بدانند كه در راه خدا جانفشانی می كند، منكر شأن نزول داشتن نیست.

گروه دیگری این آیه را در شأن صهیب رومی و بعض دیگر دانسته اند كه با دادن مال، جان خود را از قریش خریدند و به مدینه هجرت كردند. (3)

این نظر هم حداقل از آن جهت درست نیست كه در آن "شراء" به معنای خریدن است؛ یعنی كسی كه جان خود را به قیمت اموالش می خرد؛ در حالی كه ظهور آیه این است كه منظور از "شراء" در این جا فروختن است؛ یعنی جان خود را به قیمت رضای خدا می فروشد و جان را می دهد تا رضای خدا را به دست آورد. 

همه عالمان شیعه و بسیاری از عالمان اهل سنت، شأن نزول آیه را جانفشانی امام علی (ع) در لیلة المبیت و شب هجرت پیامبر دانسته اند كه حضرت جان خود را در معرض هلاك قرار داد تا رضای خدا را به دست آورد. (4)

این نظر كه روایات معتبری بر آن وجود دارد، معتبرترین نظر بوده و با قرائن آیه هم سازگار است؛ ولی متأسفانه بغض با امام علی، نه تنها افراد را به كتمان این حقیقت واداشته، بلكه بالاتر از آن خواسته اند با زبان بی زبانی این آیه را در شأن قاتل امام علی بشمارند.

ابن قتیبه در كتاب "السیاسة" می نویسد: ابن ملجم وقتی برای كشتن امام علی قبل از اذان صبح وارد مسجد شد، مكرر عبارت "و من الناس من یشری نفسه ابتغاء مرضاة الله" را تلاوت می كرد؛ به گونه ای كه امام علی گمان كرد بقیه آیه را فراموش كرده است. از این رو، بقیه آیه را به یاد او آورد. (5)

و ابن ابی الحدید می نویسد كه معاویه از سمرة ابن جندب خواست تا با جعل حدیث این آیه را در شأن ابن ملجم، و آیه "ومن الناس من يعجبك قوله في الحياة الدنيا ويشهد الله علي ما في قلبه وهو الد الخصام" را در شأن امام علی معرفی كند و سمرة با گرفتن چهارصد هزار درهم، این خدمت را برای او انجام داد. (6)

 

پی نوشت ها:

1. بقره (2)، آیه 207.

2. ابو حیان اندلسی، البحر المحيط في التفسير، ج ‏2، ص 334، بیروت، دار الفكر، 1420 ق. 

3. واحدی، اسباب النزول، ص 67، اول، بیروت، دار الكتب العلمیه، 1412 ق.

4. حاكم حسكانی، شواهد التنزیل، ج 1، ص 123 به بعد، وزارت ارشاد، اول، تهران، 1411 ق.  

5. ماردینی، الجوهر النقی، ج 8 ، ص 59.

6. ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج 4، ص 73، قم، اسماعیلیان.

شان نزول آیه تطهیر چگونه بود؟
در مورد ترتیب نزول آیات و سوره ها كتاب هایی نوشته شده، ولی با توجه به نقل های مختلفی كه هست جای بحث دارد و در بسیاری از آیات هم ترتیب نزول تاثیر معنایی و ...

شان نزول آیه تطهیر چگونه بود؟

در مورد ترتیب نزول آیات و سوره ها كتاب هایی نوشته شده، ولی با توجه به نقل های مختلفی كه هست جای بحث دارد و در بسیاری از آیات هم ترتیب نزول تاثیر معنایی و محتوایی ندارد. برای تحقیق می توانید به كتاب های علوم قرآنی از جمله:

سید محمد باقر حجتی، پژوهشی در تاریخ قرآن كریم، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، 1377.

محمود رامیار، تاریخ قرآن، تهران، امیر كبیر، 1369.

سید محمد رضا جلالی، تاریج جمع قرآن كریم، تهران، نشر نقره، 1365.

و ... مراجعه كنید.

در مورد آیه تطهیر و آیات قبل و بعد دو نظر هست:

نظر عالمان شیعه كه نزول آیه تطهیر را جداگانه می دانند و برای اثبات نظر خود به روایات فراوان استناد می كنند و قرار گرفتن آن در زمره آیات فعلی را به دستور پیامبر یا به اجتهاد جمع آورندگان قرآن می دانند.

نظر عالمان سنی كه این آیه را هم از حیث نزول در زمره آیات مربوط به همسران می دانند و دلیل محكمی ندارند و فقط به وجود آنان در كنار هم در قرآن استناد می كنند.

در این مورد هم در تفاسیر ذیل آیه مربوط بحث شده است.

شان نزول آیه الكرسی چيست؟
قرآن كتاب هدایت به معارف حق در باب خدا شناسی و معاد شناسی و بیان اخلاق متعالی انسانی است و در ضمن برای اداره صحیح زندگی فردی و اجتماعی انسان ها، احكام حیاتبخش..

شان نزول آیه الكرسی چيست؟

قرآن كتاب هدایت به معارف حق در باب خدا شناسی و معاد شناسی و بیان اخلاق متعالی انسانی است و در ضمن برای اداره صحیح زندگی فردی و اجتماعی انسان ها، احكام حیاتبخش ارائه كرده است. خداوند هدایتش را با مبعوث كردن پیامبر به تدریج نازل كرده و برای نزول این هدایت، دنبال شأن نزول و اتفاق خاص نبوده است و به همین جهت غالب آیات و سوره ها شأن نزول ندارند و فقط معدودی از آیات احكام یا تاریخ در مناسبت های خاص یا برای بیان حكم واقعه خاص نازل شده اند و شأن نزول دارند.

آیت الكرسی از جمله آیات معارفی قرآن است كه ناظر به واقعه یا بیان حكم موضوعی خاص نیست تا شأن نزول خاصی داشته باشد. بلكه بیان گر معارف بلندی است كه خداوند با وحی به بشر القا كرده است.

تنها مختص مسخره كنندگان ثروتمند است يا شامل حال هر مسخره کننده ای است؟
واي بر هر عيبجوي مسخره كننده‏اي همان كس كه مال را جمع آوري و شماره كرده گمان مي‏كند كه اموالش سبب جاودانگي او است.

در سوره همزه خداوند افراد مسخره كننده را تهديد مي كند، آيا اين تهديد تنها مختص مسخره كنندگان ثروت مند است يا شامل حال هر مسخره كننده اي مي شود؟

«وَيْلٌ لِكُلِّ هُمَزَةٍ لُمَزَةٍ الَّذِي جَمَعَ مالاً وَ عَدَّدَهُ يَحْسَبُ أَنَّ مالَهُ أَخْلَدَهُ» (1)؛ واي بر هر عيبجوي مسخره كننده‏اي همان كس كه مال را جمع آوري و شماره كرده گمان مي‏كند كه اموالش سبب جاودانگي او است.

خداوند متعال در اين سوره ابتدا هر كسي را كه عيب جويي و مسخره كند را تهديد مي كند كه شامل تمام عيبجويان و مسخره كنند گان اعم از ثروتمند و فقير مي شود. در آيه بعدي خداوند در واقع ريشه و علت اصلي اين صفت زشت را بيان مي كند كه غالبا عيب جويان و مسخره كنندگان كساني هستند كه مال اندوزي كرده و بخاطر ثروتشان كه آنها را مغرور كرده اين كار را مي كنند. ولي عيب جويي را منحصر در افراد ثروتمند نكرده است. در تفسير الميزان چنين آمده: «جمله" الَّذِي جَمَعَ ..." به منزله تعليل است براي جمله" وَيْلٌ لِكُلِّ هُمَزَةٍ لُمَزَةٍ"، و مي‏فهماند علت اينكه ويل را نثار هر همزه و لمزه كرديم اين است كه او مال دنيا را جمع مي‏كند و مي‏شمارد.(2)

در تفسير نمونه هم اين مطلب آمده است كه: «سپس به سرچشمه اين عمل زشت(عيبجويي و استهزاء) كه غالبا از كبر و غرور ناشي از ثروت مايه مي‏گيرد پرداخته، مي‏افزايد:(الَّذِي جَمَعَ مالًا وَ عَدَّدَهُ) آن قدر به مال و ثروت علاقه دارد كه پيوسته آنها را مي‏شمرد، و از برق درهم و دينار، و پولهاي ديگر، لذت مي‏برد و شادي مي‏كند. و طبيعي است كه چنين انسان گمراه و ابلهي مؤمنان فقير را پيوسته به باد سخريه بگيرد.(3)

علاوه بر اينكه كه شان نزول اين آيات درباره افرادي بوده كه ثروتمند بوده و بخاطر ثروتشان، فقيران را مسخره و عيبجويي مي كردند. بنابراين علت وصف كردن عيب جويان و مسخره كنند گان به مال اندوزان و ثروتمندان، هم به خاطر شان نزول آيات و هم به خاطر اينكه غالب عيبجويان بخاطر ثروتشان و موقعيت اجتماعيشان، دست به چنين كاري مي زنند، مي باشد. از اينرو اين عمل منحصر در آنها نيست بلكه فقيران و مستمندان هم عيب جويي و مسخره مي كنند و تهديد در اين آيه شامل آنها نيز مي شود.

پي نوشت ها:

1. همزه(104)آيات 1-3.

2. طباطبايي، محمد حسين، الميزان(ترجمه)، انتشارات جامعه مدرسين، ج‏20، ص 617.

3. مكارم شيرازي، تفسير نمونه، انتشارات اسلاميه، ج‏27، ص 312.

برگزيده شدن ايشان به مقام رسالت قبل از خلق عالم در قرآن نيز بيان گردید
خير، اين مطلب در روايات است و روايات هم در صورت داشتن سند صحيح و نداشتن تعارض با قرآن و اصول قرآني و عقلي، معتبر و حجت هستند.

خلقت پيامبرصلوات اله عليه ،وبرگزيده شدن ايشان به مقام رسالت قبل از خلق عالم در قرآن نيز بيان گرديده است؟

خير، اين مطلب در روايات است و روايات هم در صورت داشتن سند صحيح و نداشتن تعارض با قرآن و اصول قرآني و عقلي، معتبر و حجت هستند.

صفحه‌ها