پرسش وپاسخ

پس چطور حضرت علی (ع) چطور فرمودند كه من نقطه زير باء بسم الله هستم؟
این كه رسم الخط عربی در زمان پیامبر (ص) و مدتی بعد از آن نقطه و حركت های اعرابی و صداها را نداشته ، تقریبا شكی نیست . گفته مورخان و كشفیات تاریخی مؤید این ...

اگر قرآن در آن زمان نقطه نداشت، پس اين حديث از اميرالمومنين را چگونه جواب ميدهيد كه ميفرمايند: انا نقطه تحت باء بسمالله الرحمن الرحيم. اگر آن زمان خط كوفي نقطه نداشته ،پس حضرت چطور فرمودند كه من نقطه زير باء بسم الله هستم؟

این كه رسم الخط عربی در زمان پیامبر (ص) و مدتی بعد از آن نقطه و حركت های اعرابی و صداها را نداشته ، تقریبا شكی نیست . گفته مورخان و كشفیات تاریخی مؤید این مطلب است. اما حدیثی كه نقل كرده اید و به حضرت علی منسوب است، استنادش محكم نیست ،چنان كه در هیچ كدام از كتب حدیثی مهم شیعه و سنی نیامده است . مرحوم سید مصطفی خمینی در تفسیرش (1) آن را از مشارق انوار الیقین ، ص 21 و ینابیع الموده ، ص 69 نقل كرده و ملا صدرا هم در اسفار بدان اشاره نموده است (2)

یا منظور از نقطه در این جا معنایی دیگر (یعنی خط بسیار كوتاه و كوچك) است ،همچنان كه در حدیث زیر از امام علی به این معنا می باشد:

 أنا النقطة ، أنا الخط ، أنا الخط ، أنا النقطة ، أنا النقطة و الخط. (3)

در هر حال اگر این حدیث از امام صادر شده باشد ، ما منظور دقیق حضرت را متوجه نمی شویم .

برخي مفسران مانند آيت الله جوادي هم در آغاز سوره حمد راجع به اين روايت توضيحاتي داده اند. ايشان معتقدند درست است كه در آن زمان نقطه به شكل كنوني نبوده اما عرب ها براي اين كه تشخيص دهد فعل به كار رفته در جمله « خرّ» است يا «حرّ» يا «جرّ»علامتي را كه نشانگر تفاوت ها باشد داشتند. 

در كتب عرفانی (مانند تفسير سوره حمد امام خميني ) برای این حدیث معانی ای ذكر كرده اند كه جهت اطلاع بیش تر می توانید به دو كتاب فوق مراجعه كنید.

پی نوشت ها:

1.  مصطفی خمینی ، تفسیر القرآن الكریم ،چ اول ، تهران ، مؤسسه نشر آثار امام خمینی ، 1376 ش ، ج 1 ، ص 161 .

2. ملا صدرا ، الحكمه المتعالیع (الاسفار) ،چ سوم ، بیروت ، دار احیاء التراث العربی ، 1981 م ، ج3 ، ص 32. 

3. خمینی  ، همان ، ص 161.

آيا روايت است؟
پيامبر ص فرمود: ذكر خداوند عز و جل عبادت است و ذكر من عبادت است و ذكر علي(ع) عبادت است و ذكر امامان (ع) از فرزندان او عبادت است.

سلام عليكم

عبارت «ذكر علي عباده»،

آيا روايت است؟

اگر هست منبعش كجاست؟

قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ(ص) ذِكْرُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ عِبَادَةٌ وَ ذِكْرِي عِبَادَةٌ وَ ذِكْرُ عَلِيٍ‏ عِبَادَةٌ وَ ذِكْرُ الْأَئِمَّةِ مِنْ وُلْدِهِ عِبَادَةٌ 1

پيامبر ص فرمود: ذكر خداوند عز و جل عبادت است و ذكر من عبادت است و ذكر علي(ع) عبادت است و ذكر امامان (ع) از فرزندان او عبادت است.

پاورقي ها:

1. مجلسي، محمد باقر بن محمد تقي، بحار الأنوارالجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار (ط - بيروت)، دار إحياء التراث العربي - بيروت، چاپ دوم، 1403 ق، ج‏36، ص370

كجا امام كاظم در مورد حضرت معصومه فرمود: ...
آيت الله مستنبط از كتاب «كشف اللئالي‏» نقل‏فرموده كه روزي عده‏اي از شيعيان وارد مدينه شدند و پرسش هايي‏داشتند كه مي‏خواستند از محضر امام كاظم(ع) بپرسند...

كجا امام كاظم در مورد حضرت معصومه فرمود: «فداها ابوها؛ پدرش فدايش شود»؟ منبع لطفا

 

آيا سخن زير از امام رضا در مورد زيارت حضرت معصومه، در منابع روايي آمده است؟

من زارها بقم كمن زارني

 

آيا اين قضيه در كتابهاي قديمي آمده است؟

طفل شيرخواري نزديك بود از بام سقوط كند. به دستور امام علي(ع) بچه اي همسال او را آوردند. بچه با او صحبت كرد و در نتيجه از سقوط نجات يافت

پاسخ پرسش اول:

آيت الله مستنبط از كتاب «كشف اللئالي‏» نقل‏فرموده كه روزي عده‏اي از شيعيان وارد مدينه شدند و پرسش هايي‏داشتند كه مي‏خواستند از محضر امام كاظم(ع) بپرسند. امام(ع) درسفر بودند، پرسش هاي خود را نوشته به دودمان امامت تقديم‏نمودند، چون عزم سفر كردند براي پاسخ پرسش هاي خود به منزل‏امام(ع) شرفياب شدند، امام كاظم(ع) مراجعت نفرموده بود و آنها امكان توقف نداشتند، از اين رو حضرت معصومه(س) پاسخ آن پرسش هارا نوشتند و به آنها تسليم نمودند، آنها با مسرت فراوان ازمدينه منوره خارج شدند، در بيرون مدينه با امام كاظم(ع) مصادف‏شدند و داستان خود را براي آن حضرت شرح دادند.

هنگامي كه امام(ع) پرسش هاي آنان و پاسخ هاي حضرت معصومه(س) راملاحظه كردند، سه بار فرمودند: فداها ابوها (1) پدرش به قربانش باد. باتوجه به اين كه‏حضرت معصومه(س) به هنگام دستگيري پدر بزرگوارش خردسال بود،اين داستان از مقام بسيار والا و دانش بسيار گسترده آن حضرت‏حكايت مي‏كند.

پاسخ پرسش دوم:

دو نوع روايت در اين زمينه از امام رضا (ع) وارد شده است:

1- من زار المعصومة بقم كمن زارني: (2)كسي كه حضرت معصومه (س) را در قم زيارت كند، مانند آن است مرا زيارت كرده است.

2- حَدَّثَنَا أَبِي وَ مُحَمَّدُ بْنُ مُوسَي بْنِ الْمُتَوَكِّلِ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ قَالا حَدَّثَنَا عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ بْنِ هَاشِمٍ عَنْ أَبِيهِ عَنْ سَعْدِ بْنِ سَعْدٍ قَالَ‏ سَأَلْتُ أَبَا الْحَسَنِ الرِّضَا(ع) عَنْ زِيَارَةِ فَاطِمَةَ بِنْتِ مُوسَي بْنِ جَعْفَرٍ(ع) فَقَالَ: مَنْ‏ زَارَهَا فَلَهُ الْجَنَّة (3)

پاسخ سوم:

زني كودك شش ماهه اي را در پشت بام تنها گذاشته بود، كودك اندك اندك از پشت بام خارج شده در انتهاي ناودان قرار گرفت مادر كودك از ديدن اين صحنه سخت در اضطراب و تشويش شده هر تدبيري كرد كه فرزند را نجات دهد نتوانست، نردبان آوردند، ولي آن هم نتيجه اي نداشت؛ زيرا ناودان طولاني بود و با ديوار فاصله زيادي داشت. در اين موقع مادر گريه و زاري سر داد و طفل نيز گريه مي كرد.

حضرت امير(ع) نزديك آمده لحظه اي به صورت كودك خيره شد و در آن هنگام كودك زمزمه اي كرد كه كسي معناي آن را نفهميد. پس علي (ع) فرمود: كودكي همسن و سال او را بياوريد، و چون آوردند به دستور آن حضرت كودك را در پيش اطفال با هم حرف مي زدند. پس آن طفل از ناودان خارج شد و به پشت بام برگشت. پس چنان شادماني و سروري در مدينه روي داد كه تا آن زمان مانند آن ديده نشده بود.(4)

پي نوشت:

1. محمد محمدي اشتهاردي، حضرت معصومه فاطمه دوم، ص 133.

2. ناسخ التواريخ، ج 3، ص 68.

3. شيخ صدوق‏، عيون أخبار الرضا (ع)،نشرجهان‏، تهران‏  1378 ق‏ ،چاپ اول‏، ج‏2 ص267.

4. تستري،محمد تقي، قضاوت هاي اميرالمومنين علي (ع)، ناشر جامعه مدرسين حوزه علميه قم، دفتر انتشارات اسلامي؛ ابن شاذان، فضايل، ص 184.

سندي برايم نقل كنيد كه به جاي خواندن «و ان يكاد»اسپند ايشان دود میکردن
در منابع روايي ما از اسپند يا اسفند كه در عربي « حرمل» است بيشتر به عنوان گياه دارويي و طبي براي درمان ياد شده است و خواص دارويي آن ذكر شده است و تا جايي كه ...

شنيده ام حضرت زهرا س براي چشم زخم اسپند دود مي كردند لطفا سندي برايم نقل كنيد كه به جاي خواندن «و ان يكاد»اسپند ايشان دود مي كردند؟

در منابع روايي ما از اسپند يا اسفند كه در عربي « حرمل» است بيشتر به عنوان گياه دارويي و طبي براي درمان ياد شده است و خواص دارويي آن ذكر شده است و تا جايي كه بررسي شد حضرت زهرا يا معصومين ديگر براي دوري از چشم زخم اسپند دود نمي كردند. در دائرة المعارف هم آمده: گياه اسفند به سبب داشتن خاصيت‏هاي طبي در درمان برخي از بيماري‏ها به كار مي‏رود.(1)

چند نمونه از رواياتي كه خواص دارويي اسپند را ذكر كرده اند مي آوريم:

پيغمبر اكرم (ص) فرمود: « مَا أَنْبَتَ الْحَرْمَلُ شَجَرَةً وَ لَا وَرَقَةً وَ لَا زَهْرَةً إِلَّا وَ مَلَكٌ مُوَكَّلٌ بِهَا حَتَّي تَصِلَ إِلَي مَنْ تَصِلُ إِلَيْهِ أَوْ تَصِيرَ حُطَاماً وَ إِنَّ فِي أَصْلِهَا وَ فَرْعِهَا نُشْرَةً وَ فِي حَبِّهَا شِفَاءً مِنِ اثْنَيْنِ وَ سَبْعِينَ دَاء»(2)؛ از اسفند درخت يا برگ يا ميوه‏اي نمي رويد، مگر آن كه فرشته‏اي بر آن گماشته شده است تا آن را به آن كه بايد برساند، يا خشك شود، و در ريشه و ساقه‏اش شفا است، و در دانه آن داروي 72 بيماري است.

در حديث ديگري به همين مضمون در ادامه چنين فرمودند: « فَإِنَّ الشَّيْطَانَ لَيَتَنَكَّبُ سَبْعِينَ دَاراً دُونَ الدَّارِ الَّتِي فِيهَا الْحَرْمَلُ وَ هُوَ شِفَاءٌ مِنْ سَبْعِينَ دَاءً أَهْوَنُهَا الْجُذَامُ فَلَا يَفُوتَنَّكُم‏»(3)؛ و شيطان تا 70 خانه از خانه‏اي كه در آن اسفند است مي گريزد، و اسفند شفاء 70 بيماري است كه كمترين آنها جذام است. پس از آن غافل و محروم نمانيد.

با توجه به بركت اين گياه كه در روايات آمده، مرسوم است كه براي دفع چشم زخم حسودان اسپند دود مي كنند.

از آيت الله مكارم چنين سوال شده :آيا دود كردن اسپند براي جلوگيري از چشم بد صحّت دارد؟

ايشان جواب دادند: صحّت ندارد؛ ولي ميگويند دود اسفند فضا را ضدّ عفوني ميكند، و مفيد است.(4)

پي نوشت‏ها:

1. مصطفي حسيني دشتي، معارف و معاريف، قم، صدر، 1376، ج 2، ص 178 ماده اسفند.

2. طبرسي، حسن، مكارم الاخلاق، انتشارات شريف رضي، ص186.

3. همان.

4. مكارم شيرازي، استفتائات، ج3، سؤال 1593.

شخصی روایتی از امیرالمؤمنین نقل می‏كرد به این مضمون كه: ...
آیا خدا را بوسیله محمد شناختی یا محمد را بوسیله خدا امام علی فرمود خدا را بوسیله محمد نشناختم ولی محمد را بوسیله خدا شناختم هنگامی كه او را خلق كرد...

شخصی روایتی از امیرالمؤمنین نقل می‏كرد به این مضمون كه: من ابتدا خدا را شناختم و بعد پیامبر اكرم را، نه این‏كه خدا را از راه و وسیلۀ پیامبر بشناسم. اصل این روایت چیست؟

َ« عنْ سَلْمَانَ الْفَارِسِيِّ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ فِي حَدِيثٍ طَوِيلٍ يَذْكُرُ فِيهِ قُدُومَ الْجَاثَلِيقِ الْمَدِينَةَ مَعَ مِائَةٍ مِنَ النَّصَارَي وَ مَا سَأَلَ عَنْهُ أَبَا بَكْرٍ فَلَمْ يُجِبْهُ ثُمَّ أُرْشِدَ إِلَي أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ ع فَسَأَلَهُ عَنْ مَسَائِلَ فَأَجَابَهُ عَنْهَا وَ كَانَ فِيمَا سَأَلَهُ أَنْ قَالَ لَهُ أَخْبِرْنِي عَرَفْتَ اللَّهَ بِمُحَمَّدٍ أَمْ عَرَفْتَ مُحَمَّداً بِاللَّهِ فَقَالَ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ ع مَا عَرَفْتُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِمُحَمَّدٍ ص وَ لَكِنْ عَرَفْتُ مُحَمَّداً بِاللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ حِينَ خَلَقَهُ ...»(1)

سلمان فارسی در حدیث طولانی بیان می كند كه جاثلیق همراه صد نفر از نصاری وارد مدینه شدند و آنچه از ابوبكر سوال كردند او جواب نداد. سپس آنها را به امیر المومنین راهنمایی كردند پس سوالاتی از ایشان پرسید و جواب گرفت و از آنچه سوال كرده بود این بود كه خبر بده به من آیا خدا را بوسیله محمد شناختی یا محمد را بوسیله خدا امام علی فرمود خدا را بوسیله محمد نشناختم ولی محمد را بوسیله خدا شناختم هنگامی كه او را خلق كرد...

پی نوشت:

1.علامه مجلسی،بحارالأنوار، چاپ بیروت، ج 3 ،ص 273

سند و منبع حدیث من طلب وجد و من وجد ...؟
حدیثی در كتب روایی ثبت شده به عنوان حدیث قدسی كه سخن خدا خطاب به حضرت داوود بوده ...

سند و منبع حدیث من طلب وجد و من وجد ...؟

حدیثی در كتب روایی ثبت شده به عنوان حدیث قدسی كه سخن خدا خطاب به حضرت داوود بوده و به شرح زیر است :

من طلبني بالحقّ وجدني و من طلب غيري لم يجدني. (1)

ای داوود هر كس مرا بطلبد، مرا می یابد و هر كس غیر مرا بطلبد ، مرا نخواهد یافت.

این حدیث به صورت مرسل و بدون سند نقل شده است و چون در باب احكام نیست و حجت تعبدی نمی باشد، مرسل بودن آن عیب اساسی به حساب نمی آید و مضمون حدیث نیز كاملا برهانی و منطقی است و نشانه ای بر جعلی بودن حدیث در دست نمی باشد.

در نقل دیگری نیز مرسل و به صورت زیر آمده:

يا داود، من عرفني ذكرني، و من ذكرني قصدني، و من قصدني طلبني، و من طلبني وجدني، و من وجدني حفظني، و من حفظني لا يختار عليّ غيري. (2)

ای داوود هر كس مرا بشناسد، یاد من خواهد كرد و هر كس مرا یاد كند، متوجه من خواهد شد و هر كس متوجه من شود، مرا طلب خواهد كرد و هر كس مرا طلب كند، مرا خواهد یافت و هر كس مرا بیابد، حفظم خواهد نمود و هر كس مرا حفظ كند، غیر من را بر من نخواهد گزید.

پی نوشت ها:

1.محدث عاملی، الجواهر السنیه (كلیات حدیث قدسی) ترجمه زین العابدین كاظمی خلخالی، تهران، دهقان، 1380 ش، ص 191.

2. علی مشكینی، تحریر المواعظ العددیه، قم ، الهادی، 1424 ق، ص 446.

(( يا علي مي خواهي پنج كلمه از علم به تو بگويم يا پنج هزار دينار پول..
در منابع ما سندي براي آن و كتابي را كه در آن اين حديث ذكر شده باشد نيافتيم

سلام لطفا منبع حديث زير رو ميخوام : يك روز رسول خدا صلي الله عليه و آله وسلم به اميرالمومنين عليه السلام فرمودند: (( يا علي ، اتحب خمس من الكرام  ان خمس الاف من الدنيا ؟ )) ؛ (( يا علي مي خواهي پنج كلمه از علم به تو بگويم يا پنج هزار دينار پول به تو بدهم؟ كداميك را مي خواهي؟))

امير المومنين فرمودند: (( خمس من الكلام عندي خير من كل العالم يا رسول الله)) ؛ (( يارسول الله پنج كلمه علمي كه به من ياد بدهيد، بهتر از تمام عالم دنياست))

رسول خدا فرمودند : (( يا علي ، لا تنم حتي تختم القرآن)) ؛ (( يا علي شبها تا يك ختم قرآن نكرده اي نخواب))

اميرمؤمنان پس از شنيدن سخنان پيامبر خدا فرمود: (( يا رسول الله ، چه كسي مي تواند در يك شب ختم قرآن كند ؟ ))

پيامبر خدا در ادامه سخنانش به امير مؤمنان فرمودند: (( شبها هزار دينار صدقه بده بعد بخواب؛ سوم نخواب تا يك بنده را آزاد كني ، چهارم نخواب تا اينكه خود را از آتش آزاد كني، پنجم هزار ركعت نماز بخوان .))

اميرمؤمنان فرمودند: (( في ليله واحده يمكن هذه كله يارسول الله ؟ )) ؛ « مگر مي شود كسي تنام اين اعمال را در يك شب انجام بدهد : ختم قرآن كند ، بنده آزاد كند ، خودش را از آتش آزاد كند هزار دينار صدقه بدهد و هزار ركعت نماز بخواند؟»

حضرت فرمودند : « شبها كه ميخواهي بخوابي سوره (قل هو الله احد ) و معوذتين (قل اعوذ برب الفلق ) و ( قل اعوذ برب الناس) و سوره حمد و سوره بقره از آيه اول تا آيه پنجم (و اولئك هم المفلحون ) را بخوان ، كه« فاذا قرات هذه فكانما قرات القرآن كله » ؛ « اگر هر شب اينكار را بكني ، گويي ختم قرآن كرده اي . »

دوم : اگر بر من كه پيغمبرم و بر اهل بيتم ده مرتبه صلوات بفرستي  و بگويي « اللهم صل علي محمد و اهل بيته » مثل اين است كه هزار دينار صدقه داده اي .

سوم: اگر هنگام خواب ده مرتبه اين ذكر را بگويي ، مثل اين است كه بنده اي را خريده و آزاد كرده اي . ذكر اين است« لا اله الا الله وحده لا شريك له ، له الملك وله الحمد ، يحيي و يميت و هو حي لا يموت » .

چهارم: اگر موقع خواب ده مرتبه بگويي : « لا حول ولا قوه الا بالله العلي العظيم » مثل اينكه خودت را از آتش دوزخ آزاد كرده اي ».

پنجم : اگر اين ذكر را ده مرتبه بگويي : « كانما صليت الف ركعته » « مثل اينكه هزار ركعت نماز خوانده اي » و آن ذكر اين است « يفعل الله ما يشاء بقدرته و يحكم ما يريد بعزته » يعني خداوند هر چه بخواهد به قدرت خودش انجام ميدهد ، و به هر چه اراده كند حكم مي كند

پرسشگر محترم با تمام زيبايي كه در اين جملات وجود دارد، ولي در منابع ما سندي براي آن و كتابي را كه در آن اين حديث ذكر شده باشد نيافتيم. ولي در اينترنت بدون ذكر منبع و سند زياد ذكر شده است

چند حديث معتبر پیرامون كشاورزی و زراعت
زراعت یا كشاورزی یكی از شغل های بسیار مقدسی است كه خدای متعال نسبت به آن توجه خاصی كرده و حتی در یكی از آیات قرآن،زراعت را به خود نسبت داده است و فرمود: ...

سلام علیكم ما چند حديث معتبر پیرامون كشاورزی و زراعت داریم؟ و آیا بهترين شغل از نظر اسلام كشاوزی است یا نه؟ چند حدیث با منبع پیرامون كشاورزی را لطفا ارائه دهید بسیار متشكرم

پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباطتان با اين مركز

زراعت یا كشاورزی یكی از شغل های بسیار مقدسی است كه خدای متعال نسبت به آن توجه خاصی كرده و حتی در یكی از آیات قرآن،زراعت را به خود نسبت داده است و فرمود: زارع و كشاورز اصلی شما نیستید.

"أَ فَرَأَيْتُمْ ما تَحْرُثُونَ"

"أَ أَنْتُمْ تَزْرَعُونَهُ أَمْ نَحْنُ الزَّارِعُونَ" . (1)

یعنی: آيا هيچ درباره آنچه كشت مي‏كنيد انديشيده‏ايد؟

آيا شما آن را مي‏ رويانيد يا ما مي‏رويانيم؟

پس رویاننده اصلی هر گیاه و درخت و هر موجودی خدای متعال است و او این نسبت را به خودش داده است و نشان از یك نكته مهم دارد كه پرداختن به زراعت و آباد كردن زمین، چه اندازه دارای اهمیت است.

كشاورزي در تمام اديان الهي يك شغل مقدّس شناخته شده و پيشوايان مذهبي در هر عصر علاوه بر آنكه خود با كمال علاقه‏مندي به كار كشاورزي اشتغال داشتند مردم را نيز به اين كار  تشویق می كردند. آباد كردن زمين كه خواسته خداوند بزرگ است و هم چنين بهره‏برداري از منابع و ذخائر آن بصور مختلف ميسّر است و يكي از بهترين راه های  آن كه در روايات اسلامي مورد تشويق و ترغيب قرار گرفته مسأله كشاورزي است.

با این حال از ابتدای به وجود آمدن بشر ، كشاورزی و زراعت، بهانه اصلی رفع نیازهای ضروری هر انسانی حتی در  دورترین مكان كره زمین بوده است و خدای متعال استعداد زراعت را به طور غریزی در وجود انسان ها قرار داده است و  هر چند رویاننده اصلی خود اوست، ولی توانایی و استعدادش را در وجود انسان قرار داد .

 حضرت علی سلام الله علیه در تفسیر آیه شریفه  "هُوَ أَنْشَأَكُمْ مِنَ الْأَرْضِ وَ اسْتَعْمَرَكُمْ فيها". (2)

  یعنی اوست كه شما را از زمين آفريد، و آبادي آن را به شما واگذاشت!  فرمود:

 خدای متعال به  مردم امر كرده است زمين را با كشاورزي آباد كنند تا بدين وسيله خوراكشان از غلّات و حبوبات و ميوه‏ها و ساير رویيدني ها تأمين شود و در آسايش زندگي كنند. (3)

 آن چه در پی می آید بخشی از احادیث امامان معصوم سلبام الله علیهم اجمعین است كه در مورد امر مقدس زراعت و كشاورزی بیان داشته اند:

علي (ع) فرمود: كسي كه آب و خاك يعني نيروي طبيعي در اختيار دارد و نيروي انساني خود را براي بهره‏برداري بكار نمي‏بندد و با فقر و گدائي ميگذراند نفرين و لعنت بر او باد. (4)

 حضرت صادق عليه السّلام فرمود: بهترين چيزي كه خداوند براي پيغمبرانش اختيار فرموده فلاحت و كشاورزي و چوپاني است. (5)                        

و باز فرمود: در ميان كارها چيزي در نزد خداي متعال، محبوب تر از كشاورزي نيست؛ خدا هيچ پيامبري را مبعوث نكرد مگر اينكه كشاورز بود، جز ادريس كه خيّاط بود. (6)                  

و فرمود: زراعت كنيد و درخت بكاريد به خدا قسم هيچ عملي مباح‏ تر و پاكيزه ‏تر از آن نيست. (7)                     

امام باقر عليه السّلام فرمود: بهترين كارها زراعت است كه نفعش عايد عموم مي‏شود و از محصول آن نيكوكاران و بدكاران ارتزاق مي كنند. (8)

با توجه به این اندازه سفارش اولیاء خدا نسبت به زراعت می توان به نكته ای معرفتی در این باره رسید كه خاك خاستگاه اصلی انسان است و همین خاك، خاستگاه اصلی غذا و پوشاك انسان نیز می باشد و زراعت در این كره خاكی جز با رجوع انسان به خاك پر مهر و انس با آن میسّر نمی شود.                      

پی نوشت ها:

1. واقعه آیات 63 و 64 .

2. هود، آیه 61.

3. فلسفی محمد تقی، الحديث، روايات تربيتي، انتشارات دفتر نشر فرهنگ اسلامی،  ج‏3، ص 5 .

4. همان، ص 7 .

5. شیخ صدوق، علل الشرائع (ترجمه مسترحمي) انتشارات كتاب فروشی مصطفوی، ص 83 .

6. آرام احمد ترجمه الحياة،  انتشارات دفتر نشر فرهنگ اسلامی،  ج‏5، ص 510 .

7. فلسفی محمد تقی، الحديث، روايات تربيتي، انتشارات دفتر نشر فرهنگ اسلامی، ج‏3، ص 6 .

8. همان، ص 27 .

واقعا نميدانم چكار كنم از شما كمك مي خواستم.
یكی از اموری كه منجر به چنین مشكلاتی می شود ابتلا پسر و یا دختر به «تمام خواهی» (perfectionism )است. پرفكشنسم بدین معنی است كه شخص همه چیز را به صورت تام و ...

دختري 26 ساله هستم داراي ظاهري خوب و از خانواده مذهبي و متدين . از 18 سالگي خواستگاران زيادي داشتم كه اكثرآنهامنو از هر لحاظ پسنديده بودند. ولي يك مشكلي كه هميشه وجود داشت اين بود كه همه اينها در آخرين لحظات به نوعي منصرف ميشوند و قدم جلو نميگذارند طوري كه اين مسئله من و خانواده ام رو به شدت نگران كرده چون سنم بالا ميره و يك خواهر كوچكتر از خودم هم دارم كه براي ازدواج او هم سد معبر شدم.من براي اين مشكلم خيلي فكر كردم آخر به اين نتيجه رسيدم كه شايد يه كاري، يه گناهي كردم كه اينطوري دارم تاوانشو پس ميدم چون شنيدم تاوان بعضي از گناهان رو در اين دنيا پس ميديم مثلا دل كسي رو شكستن و ... يا در كتابي كه شرح حال شيخ رجبعلي خياط اومده بود، نوشته بود كه كسي مدتي بود كه ميخواست باغش رو بفروشه، ولي هر مشتري كه ميومد بعد نظرش عوض ميشد و معامله انجام نمي شد تا اينكه شيخ به او ميگويد كه در بالاي يكي از درختان آن باغ استخوان مرده اي بي نماز وجود دارد كه كلاغي آورده و آنجا گذاشته و آن مانع معامله آن باغ مي شود كه بعد از برداشتن آن تكه استخوان،باغ او به فروش ميرسد. حالا من هم احساس مي كنم كه شايد مشكل من هم يه چيزي شبيه به اينها باشد ولي واقعا نميدانم چكار كنم از شما كمك مي خواستم.

شما باید در نامه خود:

 1- به چند مورد از مواردی كه تا بحال به خواستگاری شما آمده اند

 2- و طرز برخورد شما با آن ها و

 3- صحبت ها و

 4- شرط و شروطهایی كه میان شما و خانواده های شما ردوبدل شده

 5- نظر خودتان و پدر مادرتان در باره ی مشكل ایجاد شده

 6- شمه ای از وضعیت تحصیلی و احیانا اشتغال خود، را ذكر می كردید تا ما با تحلیل و بررسی آن ها، به ریشه ی مشكل دست می یافتیم  و می توانستیم راهكارهای مناسبی ارائه كنیم.

مثلا یكی از اموری كه منجر به چنین مشكلاتی می شود ابتلا پسر و یا دختر به «تمام خواهی» (perfectionism )است. پرفكشنسم بدین معنی است كه شخص همه چیز را به صورت تام و تمام می خواهد، و به كمتر از تمام و كامل آن چیز راضی نیست. مثلا اگر دختری این روحیه را داشته باشد همیشه منتظر است كه یك پسری به خواستگاری اش بیاید كه تام و تمام باشد؛ یعنی هم خوش تیپ باشد و هم پولدار باشد و هم قد بلند باشد و هم با جذبه باشد و هم با ادب باشد و هم ... و هم ... و هم .... وهم .....؛ و چون این خصوصیات هیچ گاه نمیتواند در عالم خارج از ذهن و واقعیت با هم یك جا در شخصی جمع شود، لذا این دختر در هر موردی كه خواستگار برایش می آید با خود می گوید: حالا این مورد هم برود شاید مورد بعدی مناسب تر بود! و با همین خیال  خام، عمر خور را روزها و ماه ها و سال ها در انتظار سپری می كند تا شاید آنچه را كه می خواهد از درب داخل شود! و وقتی چشم باز می كند می بیند كه سنش بالا رفته و دیگر افرادی با ویژگی های قبلی نیز به سراغ او نمی آیند. این مطلب در مورد پسران نیز صادق است، پسری كه مشكل تمام خواهی (perfectionism) دارد، هر دختری را كه می بیند با خود می گوید این آن چیزی نیست كه من می خواهم. شاید مورد بعدی مناسب باشد و همین طور عمر خود را در جستجوی بافته های ذهنی خود سپری می كند و آنگاه بعد از چندین سال جستجو، سنش چنان بالا می رود كه مواردی مثل موارد قبلی كه افتخار نمی داد با آن ها ازدواج كند! حتی درب را روی او باز نمی كنند. تا چه برسد به اینكه تن به ازدواج با او بدهند! مشكل دیگر سخت گیری های غیر اسلامی پدرها و مادرها ها هست؛  زیرا همانطور كه در مورد دختر و پسر گفته شد پدر و مادر نیز امكان دارد دچار مشكل پرفكشنیسم باشن.د لذا تا وقتی یك نیمرخ شفاف از خود و خانواده خود بما ندهید ما نی توانیم بصورتی كاربردی و شفاف یاریگر شما باشیم.

شما در فرازی از نامه خود فرموده اید: « من براي اين مشكلم خيلي فكر كردم آخر به اين نتيجه رسيدم كه شايد يه كاري، يه گناهي كردم كه اينطوري دارم تاوانشو پس ميدم چون شنيدم تاوان بعضي از گناهان رو در اين دنيا پس ميديم مثلا دل كسي رو شكستن و ...) در این خصوص باید عرض نمایم كه طبق فرموده ی خداوند كریم در قرآن عظیم تمامی گناهان بشرط توبه مورد پذیرش قرار می گیرد و تنها گناه غیر قابل پذیرش نا امیدی از رحمت پروردگار است كه چنین شخصی بی شك در آتش دوزخ جای خواهد گرفت، لذا اگر گناهی مرتكب شده اید چاره آن استغفار و توبه است و این را بدانید كه خداوند بسیار كریم تر از آن است كه گناهی را نبخشد و به خاطر آن شخص توبه كننده را در میان امواج متلاطم مشكلات به حال خود رها سازد.

    در مورد مطلبی كه از شرح حال مرحوم رجبعلی خیاط (ره) كه از اولیاء الهی بوده اند نقل كردید، باید عرض نمایم كه نمی توان روی آن قضاوتی داشت و یا  قضیه ی شما را مثل آن قضیه دانست،  و آن را حمل بر شما كرد،  زیرا چنین قضایایی تعمییم بردار نیستند و فقط در مورد آن شخص و با توجه به خصوصیات آن شخص و موقعیتی كه  آن شخص در آن قرار داشته اند صدق می كند، ما در روایاتی كه از معصومین علیهم السلام  صادر شده نیز چنین مواردی را داریم كه طبق نظر فقهاء عظام، به هیچ وجه قابل تعمیم به موارد دیگر نیستند.

 و اما در مورد احتمال این كه در زندگی دل كسی را شكسته باشید و به همین جهت در این مشكل افتاده باشید؛ باید عرض نمایم كه این سخن، سخن درستی است؛ زیرا گاهی اوقات شكستن دل مظلومی موجب می شود كه توفیق از انسان سلب شود و خداوند او را در رسیدن به اهدافش یاری نكند!!

 اما باید عرض نمایم كه اولا شكستن دل كسی، هیچ گاه اشتباه غیر قابل توبه و جبران برای شخص محسوب نمی شود. و شما می توانید با فكر كردن در این مورد، آن شخصی كه موجب شكستن دل او شده اید را بیابید و از او حلالیت بطلبید؛  ثانیا باید توجه داشته باشید كه رّد معقول و منطقی و شرعی تقاضای یك  شخصی به معنای شكستن دل آن شخص نیست؛ زیرا خود شرع اجازه آن را صادر كرده. پس دِینی از این جهت بر گردن رد كننده تقاضا نیست و این كار دل شكستن محسوب نمی شود.

      و اما یك راهكار اساسی كه در هر حال می تواند یاریگر ما در حل مشكلات فرا رویمان باشد، توسل به ائمه ی اطهار سلام الله علیهم اجمعین است، سعی نمایید كه دعای توسلی را كه در مفاتیح الجنان آمده است را در اوقاتی كه حال معنوی دارید، با توجه به معانی دقیق و بلند آن بخوانید و در آخر نیز تقاضای خود را مطرح نمایید، زیرا كه این پاكان آبرویی بسیار در نزد خدا دارند و به تجربه ثابت شده است كه متوسل به این نورهای پاك، دست خالی از دربشان باز نمی گردد.

راهكاری به من بدهید تا بدانم تكلیفم چیست؟
ازدواج شیرین ترین پیوند در روابط انسانهاست.یافتن همسر خوب و شایسته در زندگی، یكی از نعمت های بزرگ است كه خداوند به بندگان خود عنایت می كند. برای یافتن چنین ...

پسری 18 ساله هستم.از دختر خانومی كه با عقاید من هم خوانی دارد خوشم می آید ولی الان در شرایطی نیستم كه بتوانم اقدام كنم برای ازدواج و از طرفی هم می ترسم كه این دختر خانم از دستم برود.چون در این جامعه كمتر دختری پیدا می شود كه مسجدی و نماز خوان باشد. و یكی از دلایلی كه من از این دختر خوشم آمده همین است. حال از شما می خواستم كمك كنید و راهكاری به من بدهید تا بدانم تكلیفم چیست؟

با سلام و تشكر ارتباط شما با اين مركز

ازدواج شیرین ترین پیوند در روابط انسانهاست.یافتن همسر خوب و شایسته در زندگی، یكی از نعمت های بزرگ است كه خداوند به بندگان خود عنایت می كند. برای یافتن چنین نعمتی، سرلوحه قرار دادن تعالیم الهی و بهره مندی از یك مشاور خوب و دلسوز بهترین گزینه است. با امید به اینكه راهنمائی ما، در دوراندیشی هر چه بیشترشما مؤثر باشد به نكات ذیل توجه فرمایید:

1. نیازهای عاطفی و غرایز دیگر در ایام جوانی، انسان را به سوی دوست داشتن و عشق ورزیدن سوق می دهد. البته این یك امر طبیعی و غریزی است و كمتر می توان راهی برای گریز از آن پیدا كرد. آنچه اهمیت دارد، كنترل عقلایی بر احساسات و پرهیز از مخاطراتی است كه ممكن است فرد را به گرفتارهای مختلف روحی و جسمی دچار سازد.

2. با توجه به اینكه ازدواج مهمترین نقطه ثقل زندگی انسانهاست و خوشبختی و بدبختی هر فردی غالبا مرهون این مرحله حساس است؛ سعی كنید نیازهای واقعی خود را بهتر بشناسید تا مبادا دچار خطای شناختی شوید. مثلا ممكن است شما بخاطر بعضی از مشكلات درسی یا فشارهای زودگذر دوران تجرد و یا حتی مواجهه ناخواسته با تصویری تحریك كننده دچار احساس نیاز شده باشید. همه مواردی كه ذكر شد با برنامه های خودكنترلی و روش های كم كردن نیاز جنسی تا حدودی قابل حل است.

3.       قبل از هر اقدامی به این نكته توجه داشته باشید كه ازدواج در سنین پایین به جهت كم تجربگی ممكن است باعث ضعف تدبیر و مانع از مدیریت بحران شود. با توجه به اینكه شخص در سنین پایین، ثبات عاطفی ندارد، ممكن است در انتخاب خود عاقلانه تصمیم نگیرد و بعد پشیمان شود. به طور معمول وابستگی افراد در سنین پایین به والدین بیشتر است و در صورت ازدواج، ممكن است زمینه دخالتهای آنان بیشتر فراهم شود و مشكلاتی را پدید آورد.

4.       انجام خدمت نظام وظیفه، گذشته از این كه خدمتی مقدس به شمار می رود، اگر انجام نشود، مشكلاتی را ایجاد خواهد كرد؛ به گونه ای كه امكان استخدام در موسسه ها و اداره های دولتی و برخی موسسه ها و شركت های وابسته به دولت و نقل انتقال هرگونه سند رسمی را با مشكل مواجه می سازد. گذشته از این، ممكن است شخص را به جهت وابستگی به همسر، از انجام این خدمت باز دارد؛ بنابراین توصیه می شود در صورت آمادگی برای ازدواج ازجهات دیگر، دست كم بعد از گذراندن دوره آموزشی یا مدتی پس از آن ازدواج كنید. افرادی كه علاوه بر مشكل نظام وظیفه، در صدد ادامه تحصیل در مقاطع بالاتر هم هستند، باید توجه كنند كه چون تا سال ها امكان اشتغال و كسب درآمد ندارند، توصیه به ازدواج نمی شود، مگر اینكه شرایط ازدواج را داشته باشد و از طرف خانواده خود از جهت مالی حمایت شود. پس اگر در مجموع به جمعبندی مثتبی دست یافتید، تردید در مسائل مادی را كنار بگذارید.

5.       توجه داشته باشید كه والدین شما با تجربه و سختی كشیده تر از هر فرد دیگری هستند. بنابراین از مشورت منطقی با آنها غافل نشوید و نظر آنها را در اولویت تصمیم گیری خود قرار دهید. سعی كنید دلائل منطقی آنها را خوب بشنوید و سنجیده عمل كنید. البته در صورت امكان شما می توانید با رایزنی های استراتژیك با خانواده گرامیتان، بر بعضی از مشكلات ازدواج مانند مشكلات مالی، در آمد، تهیه منزل و مراسم جشن عقد و عروسی كه امروزه تقریبا غیر قابل چشم پوشی است، تا حدودی فائق آیید.

6.       استفاده از همكاری و میانجی گری خیراندیشان و خویشاوندان نزدیك و صاحب نفوذ (افرادی مثل خاله یا عمه؛ عمو یا دائی) بر روی آنان گزینه مناسبی برای جلب رضایت خانواده جهت خواستگاری و در صورت مثبت بودن نظر دختر مورد نظر و خانواده ایشان؛ یك نامزدی ساده است.

7.       اگر در نهایت شرایط برای ازدواج مهیا نبود، سعی كنید از تمركز بر اموری كه به نحوی از حیطه اختیار شما تا حدی خارج است ، به شدت پرهیز نمایید . ذهن خود را صد در صد به امور مثبت دیگری غیر از ازدواج معطوف سازید و تا زمان فراهم شدن كامل شرایط صبر كنید.

8.       در پایان از شما دعوت می كنیم تا در مكاتبات بعدی با ما همراه باشید. توصیه همیشگی ما این است كه: اگر انديشه ازدواج را در سر مي‏پرورانيد، قبل از هر چیز، درباره معيارهاي ازدواج و شرايط همسر ايده‏آل شناخت كافي پيدا كنيد. بدين منظور مي‏توانيد از راهنمايي‏هاي افراد با تجربه و خبره و مشاوران مورد اعتمادتان و يا از كتاب‏هاي زير كمك بگيريد: جوانان و انتخاب همسر، علی اكبر مظاهری، انتشارات پارسیان- انتخاب همسر، ابراهیم امینی- مشاوره قبل از ازدواج، حسن ملكی- چرا ازدواج موفق، چرا ازدواج ناموفق، گاتمن.

صفحه‌ها