يا علي ترثني و ارثك

مفهوم حديث اين است كه: عقد اخوت بين مسلمانان وبین علي(ع) و پيامبر (ص) صورت گرفت و بعد از مدتي با نزول آيه احكام ارث با شرايط خاص صورت گرفت.

هنگامي كه مسلمانان از «مكّه» به «مدينه» هجرت كردند، و اسلام پيوند و رابطه آن ها را با بستگان مشركشان كه در مكّه بودند قطع نمود ، پيامبر (ص) به فرمان الهي، مسئله «عقد اخوت» و پيمان برادري را در ميان آن ها برقرار ساخت.

به اين ترتيب كه ميان «مهاجران» و «انصار» (دو به دو) پيمان اخوت و برادري منعقد شد، و آن ها همچون دو برادر حقيقي از يكديگر ارث مي‏بردند؛ ولي، اين يك حكم موقت و مخصوص به اين حالت فوق‏العاده بود، هنگامي كه اسلام گسترش پيدا كرد، و ارتباطات گذشته تدريجاً برقرار شد، ديگر ضرورتي براي ادامه اين حكم نبود.

آيه 6 سوره احزاب نازل شد و «نظام مؤاخات» را به طوري كه جانشين نََسَب شود، ابطال كرد، و حكم ارث و مانند آن را مخصوص خويشاوندان حقيقي قرار داد.

بنا بر اين، نظام اخوت و برادري، هر چند يك نظام اسلامي بود، (بر خلاف‏نظام پسرخواندگي كه يك نظام جاهلي بود) اما مي‏بايست پس از برطرف شدن حالت فوق‏العاده، ابطال گردد و چنين شد.(1)

توجه نماييد كه :

 قتاده، سعيد بن جبير و ضحاك گويند: منظور همپيمان هاست. در دوران جاهليت، شخصي با ديگري پيمان بسته، مي‏گفت: خون من، خون تو، جنگ من، جنگ تو و صلح من صلح توست. من از تو ارث مي‏برم و تو از من. من از تو محافظت مي‏كنم و تو از من. با اين پيمان يك ششم مال شخص، در موقع تقسيم ميراث، به همپيمانش تعلق مي‏گرفت - چنان كه ابو بكر با شخصي پيمان بست و از او ارث برد.

قرآن كريم نيز دستور داد كه بايد به همپيمان ها ارث داد. سپس اين حكم بوسيله:

 «وَ أُولُوا الْأَرْحامِ بَعْضُهُمْ أَوْلي‏ بِبَعْضٍ؛ (2 ) خويشاوندان بعضي به بعضي سزاوارترند» ، نسخ شد.

مجاهد گويد: منظور اين است كه بايد نصيب هم پيمان ها را از لحاظ كمك و محافظت، ادا كنيد و ارثي به آن ها تعلق نمي‏گيرد، بنا بر اين آيه نسخ شده و مؤيد آن آيه «أَوْفُوا بِالْعُقُودِ» است (سوره مائده يعني به پيمان ها وفا كنيد) و همچنين خطبه پيامبر گرامي در روز فتح مكه. فرمود:

 «هر پيماني كه در جاهليت، بسته شده، حفظ كنيد. اسلام بر شدت آن مي افزايد، ليكن پيمان تازه‏اي به وجود مي‏آوريد!».

عبد الرحمن بن عوف روايت كرده است كه پيامبر فرمود:

 «هنگامي كه پسر بچه‏اي بودم، به اتفاق عموهايم شاهد پيماني بودم كه در ميان گروهي بسته شد. اكنون دوست نمي‏دارم، شتراني سرخ مو بگيرم و آن پيمان را بشكنم» .              

پي نوشت:

1. مكارم شيرازي ناصر، تفسير نمونه، ناشر دار الكتب الإسلامية، چاپ تهران‏، چاپ1374 ش‏،چاپ اول‏، ج‏17، ص 219 .

2. انفال (8 ) آيه 57 .