گروه علمی تاریخ

از سوی بخش پشتیبانی علمی مرکز برگزار شد:
در این نشست که از طرف گروه علمی تاریخ و سیره مرکز برگزار شد ابزارهای جنگ نرم عباسیان در مواجهه با علویان بررسی شد.

به گزارش روابط عمومی مرکز ملی پاسخگویی به سؤالات دینی، حجت الاسلام علی محمد تاج الدین «پژوهشگر تاریخ اسلام» در این نشست به بررسی ابزارهای جنگ نرم مورد استفاده توسط عباسیان در مواجهه با علویان پرداخت.

وی در ابتدا با طرح بحث مشکلات و چالش های متعدد دولت عباسی از زمان روی کار آمدن گفت: یکی از این چالش ها که به ویژه در دوره اول خلافت عباسی نمایان تر بود، قیام های پی در پی علویان بود که عباسیان توانسته بودند دولت خود را به اتّکا و حمایت آنان برپا کنند و زیدیان، حسنیان و مهم تر از همه امامان شیعه گروه هایی بودند که موجودیت خلافت عباسی را تهدید می کردند.

حجت الاسلام تاج الدین افزود: خلفای عباسی در نزاع با علویان برای کسب مشروعیت، خفه کردن قیام های آنان در نطفه قبل از پدیدار شدن، تحقیر و تخریب چهره رهبران علویان به ویژه ائمه اطهار علیهم السلام، قرار دادن گروه های علوی در مقابل یکدیگر و نیز توجیه اقدامات سرکوبگرانه خود بر ضد آنان در نظر افکار عمومی شیوه تقابلی جدیدی را در دستور کار خویش قرار داد که از آن با عنوان «تبلیغات سیاسی» یا «پروپاگاندا» یا «جنگ نرم» نام برده می شود و عباسیان از ابزار و فنون متنوّع و گوناگونی بهره بردند.

وی تکنیک هایی که آنها در زمینه جنگ نرم استفاده کردند را اینطور برشمرد: زدن برچسب رافضی یا غلوّ به علویان، جعل خبر بر ضدّ امامان شیعه، انتقال عزّت، اعتبار و مقبولیت رسول خدا به خود برای جلب مشروعیت، بهره برداری از شعار «الرّضا من آل محمّد» در جهت توجیه حقوق سیاسی خود، برگزاری جلسات مناظره با بزرگان مکاتب دیگر با حضور امامان شیعی و نیز تلاش برای شرکت دادن ائمه اطهار در مجالس عیش و نوش به منظور تحقیر و پایین آوردن شأن ایشان، تفسیر و برداشت های مغرضانه غلط از برخی آیات و روایات بر ضد امامان شیعی و القاء آن به مردم، کاهش سخت گیری های گذشته و آزادی زندانیان سیاسی علویان برای تظاهر به همراهی با آنان، بهره برداری سوء و همراه ساختن برخی از مخالفانِ امامیه و حسنیان، فدا کردن برخی از مهره ها و چشم پوشی از برخی منافع خویش، مظلوم نمایی، دشمن تراشی و امام هراسی همگی بخشی از تبلیغات سیاسی عباسیان در مواجهه با علویان هستند.

وی در پایان خاطر نشان کرد که اگر استفاده از این حربه ها نبود، چه بسا عمر دولت عباسی بسیار کوتاه و پرونده آن در همان دوره اوّل بسته می شد.

شایان ذکر است نشست‏های علمی در بخش‏ پشتیبانی علمی مرکز در گروه های قرآن و حدیث، احکام، اخلاق، مشاوره، کلام و تاریخ، با رویکرد پاسخگویی به طور پیوسته با حضور اساتید مبرز برگزار می‏شود.

از سوی گروه علمی تاریخ مرکز برگزار شد:
در این نشست علمی جریان شناسی طیف های مختلف روحانیت از عصر قاجار تاکنون با محوریت پاسخگویی به سوالات تاریخی بررسی گردید.

به گزارش روابط عمومی مرکز ملی پاسخگویی به سؤالات دینی، حجت الاسلام والمسلمین سید حسن هاشمی جزی «رئیس بخش پشتیبانی علمی مرکز ملی پاسخگویی به سؤالات دینی» در این نشست تطورات رفتار اعتقادی طیف های وابسته به روحانیت از عصر قاجار تاکنون را با محوریت پاسخگویی به سؤالات تاریخی بررسی کرد.

در ابتدای حجت الاسلام هاشمی جزی گونه های عرصه تغییر رفتاری و اعتقادی را اینطور برشمرد: تغییر دین، تغییر مذهب؛ تغییر رفتار در سبک زندگی (حجاب،موسیقی، تجملات و...)، تغییر در قرائت های دینی فقهی، تفسیری و روایی به زنان، نپذیرفتن قرائت رسمی از دین و حرکت به سمت اصلاح گری دینی و مذهبی، تغییر از نگاه عقیده محور و ظهور نظرگاه قومیت محور، تغییر نگاه رسمی به میراث دانشی خانواده های روحانیت، شأن و لباس روحانیت، نگاه زمینی به مرجعیت احکام و قوانین فردی و اجتماعی و  تغییر رفتار روحانیون با مخالفت های درونی و روی آوری به خشونت و حذف مخالفان.

رئیس پشتیبانی علمی مرکز ملی پاسخگویی در ادامه شش جریان چپ گرا با رهبریت تقی آرانی (دارای مرام اشتراکی و کمونیستی)، انجمن فراماسونی (فراموشخانه با آموزه های لیبرالیسم)، انجمن باغ میکده با تفکرات بابی و تشکل نسوان، جریان ناسیونالیسم ایرانی مانند پان ایرانیسم، جبهه ملی، حزب سوسیالیست ملی کارگران ایران، حزب ملت ایران، حزب ایران، حزب مردم ایران و حزب مرز پرگهر، جریان فکری امت واحده و سید جمال الدین اسدآبادی و جریان روشنفکری مانند میرزا ملکم خان و آخوندزاده، جریان های منسجمی بودند که برای تغییر اندیشه به میدان شدند.

وی دلائل شکل گیری این جریان ها را ناشی از رویدادهای جهانی دانست و به تعدادی از این مهمترین و اثرگذارترین آنها اشاره کرد. انقلاب صنعتی غرب و پیشرفتهای چشمگیر؛ از سال ۱۷۶۰ تا ۱۸۴۰، انقلاب کبیر فرانسه؛(۱۷۹۹–۱۷۸۹) ،  سقوط امپراطوری عثمانی؛ (۱۹۰۸–۱۹۲۲)، انقلاب روسیه( انقلاب طبقه کارگر- پرولتاریا)؛ سال ۱۹۱۷، تعارض اندیشه های  مشروعیت بخشی  به سلطنت با عدالت خواهی،دموکراسی،مشروطه یا مشروعه خواهی، ترقی خواهی و... ، بوجود آمدن تشکّل های نوین(فمنیستی، فرماسونری، مذهبی و...)، هم آمیختگی روحانیت باقدرت و تلاش گروهی برای جلب ثروت و قدرت، شکل گیری نظام  نوین مرجعیت علمی و مالی و شبکه وکالت در بین روحانیت و عمیق شدن چالش های اعتقادی شیعی در مسائل جایگاه شوری و مجلس، توحید و شرک، تعقل و تعبد از مهمترین رویدادهایی جهانی است که بر این جریان تاثیر و تاثر داشت.

وی جریان سنتگرا، روشنفکر عقلگرا، چپگرا، و فرق نحله های نوظهور را چهار جریان اصلی فکری در حوزه علمیه از عصر قاجار تاکنون دانست و با ذکر مصادیق مولفه های هر یک را تشریح کرد.

شایان ذکر است نشست‏های علمی در بخش‏ پشتیبانی علمی مرکز در گروه های قرآن و حدیث، احکام، اخلاق، مشاوره، کلام و تاریخ، با رویکرد پاسخگویی به طور پیوسته با حضور اساتید مبرز برگزار می‏شود.

از سوی گروه علمی تاریخ مرکز ملی پاسخگویی برگزار شد:
در این نشست علمی توصیه های در خصوص پاسخگویی به سؤالات و شبهات تاریخی مطرح شد.

به گزارش روابط عمومی مرکز ملی پاسخگویی به سؤالات دینی، حجت الاسلام والمسلمین مهدی پیشوایی در این نشست توصیه های به کارشناسان گروه پاسخگویی تاریخ ارائه کرد.

وی در آغاز با بر شمردن موضوعاتی به عنوان ملاک پاسخگویی به شبهات تاریخی به لزوم احاطه پاسخگو به مسائل تاریخی و شناخت نقاط قوت و ضعف پرسش تاکید کرد.

استاد و پژوهشگر حوزه تاریخ در ادامه با اشاره به بحث مهارت پاسخگویی، عدم اشاره به یک اثر به عنوان بهترین اثر تاریخی در پاسخ به سوالات تاریخی را یکی از روش های ارج نهادن به نویسندگان تاریخی دانست و اینکه هیچ نوشته ای را نباید به عنوان بهترین معرفی کرد.

استاد حوزه علمیه اعتبار سنجی منابع را از دیگر عناصر مهم در پاسخگویی دانسته و از کارشناسان پاسخگو خواست که به منابع متقدم و کهن و اصیل توجه جدی داشته باشند.

عدم تکیه بر اعداد و ارقام و توجه دادن مخاطب به شک برانگیز بودن بسیاری از ارقام ثبت شده در تاریخ از دیگر نکاتی بود که حجت الاسلام استاد پیشوایی به آن اشاره کرد.

وی از کارشناسان خواست در خلال پاسخ، به سؤالات فرعی مخاطب هم دقت کرده و پاسخی برای آن سوالات که در ذهن مخاطب شکل می گیرد نیز ارائه کنند.

وی در پایان بحث با اشاره به سبکی جدید در میان شماری از مورخان که تاریخ را سعی می کنند خنثی بنویسند یعنی بدون اشاره به روایات و آیات، این را انحراف از مسیر تاریخ اسلام دانسته و از کارشناسان خواست به این سبک حساسیت داشته باشند و تاریخ را همراه با آیات و روایات بررسی کنند.

ذکر این نکته لازم است نشست‏های علمی در بخش‏ پشتیبانی علمی مرکز در گروه های قرآن و حدیث، احکام، اخلاق، مشاوره، کلام و تاریخ، با رویکرد پاسخگویی به طور پیوسته با حضور اساتید مبرز برگزار می‏شود.

از سوی گروه علمی تاریخ مرکز برگزار شد:
در این نشست علمی پاسخی علمی به یکی از شبهات منشتر شده در قالب یک فیلم ارائه شد.

به گزارش روابط عمومی مرکز ملی پاسخگویی به سؤالات دینی، حجت الاسلام حمید حاج امینی، استاد و پژوهشگر تاریخ اسلام، در این نشست به یکی از شبهات تاریخی که در قالب یک فیلم در فضای مجازی در حال پخش است پاسخی دقیق و علمی ارائه کرد. با توجه به حجم و دقت علمی مباحث مربوطه برای استفاده بیشتر علاقمندان خلاصه نشست در قالب گزارش علمی ارائه می گردد.

مدتی است در فضای مجازی فیلمی پخش شده است به نام «شهر مقدس» که تردیدهایی را دربارة‌ اصالت شهر مکه و قبله بودن آن برای مسلمانان مطرح می‌کند. بازتاب‌های این فیلم در جامعه و پرسش‌هایی که ـ به ویژه برای جوانان ـ به وجود آورده است، گروه تاریخ مرکز ملی پاسخ‌گویی را بر آن داشت تا در راستای وظایف خود نشستی علمی دربارة‌ این فیلم برگزار کند. این نشست در خردادماه گذشته با عنوان: «مکه یا پترا؟ تأملی در فرضیه خاستگاه هاجری اسلام» با حضور کارشناسان تاریخ این مرکز برگزار شد که گزارشی از مباحث آن در ادامه می‌آید.

معرفی فیلم «شهر مقدس» و سازندة آن

«شهر مقدس؛ کشف سرمنشأ واقعی اسلام» فیلمی است ساختة آقای دانیل (دن) گیبسون، نویسندة‌ کانادایی ـ بریتانیایی تبار در یک ساعت و بیست و پنج دقیقه که تلاش شده رنگ و بوی مستند داشته باشد. بر اساس اطلاعات موجود در آثار و مصاحبه‌‌های ایشان، وی زادة‌ سال ۱۹۵۶ در کاناداست که از جوانی ـ به تبع پدر و پدربزرگش ـ به مطالعه دربارة‌ تاریخ شبه جزیرة‌ عربستان و خاورمیانه علاقه داشت. او در بیست سالگی وارد این حوزة‌ مطالعاتی شد و با مسافرت‌ها و اقامت‌های طولانی که در این مناطق داشت، به طور ویژه دربارة‌ تاریخ و تجارت نبطی‌ها (از ۳۰۰ قبل از میلاد تا ۵۰۰ میلادی) به پژوهش پرداخت و آثار متعددی در قالب کتاب و مقاله، به صورت مستقل یا با همکاری دیگران پدید آورده است. شاید نخستین اثر وی که ارتباط نزدیکی هم با موضوع حاضر داشته باشد کتاب « The Nabataeans: Builders Of Petra نبطی‌ها: سازندگان پترا» باشد که سال ۲۰۰۴ آن را منتشر ساخت. اثری که او را به شهرت رساند کتاب « Qur'ānic Geography: A survey and evaluation of the geographical references in the Qur'ān with suggested solutions for various problems and issues' جغرافیای قرآنی: بررسی و ارزیابی منابع جغرافیایی قرآن با راه حل های پیشنهادی برای مشکلات و مسائل مختلف» بود که اختصارا به نام «جغرافیای قرآن» شناخته می‌شود و در سال ۲۰۱۱ منتشر شد و در سال ۲۰۱۶ مستندگونة «شهر مقدس» را بر اساس آن ساخت. گیبسون اکنون دارای چهار فرزند و در ۶۳ سالگی ساکن کاناداست. آخرین اثر او با عنوان «  Early Islamic Qiblas: A survey of mosques built between 1AH/622 C.E. and 263 AH/876 C.E. قبله‌های اولیه اسلام: بررسی مساجد ساخته شده بین سال نخست هجری تا سال ۲۶۳ هجری (۶۲۲ـ۸۷۶ مسیحی)» در سال ۲۰۱۷ منتشر شده است.

ترجمه‌ای از فصل ششم کتاب جغرافیای قرآن با عنوان «سؤال مکه» به زبان‌های مختلف از جمله زبان فارسی و عربی در فضای مجازی منتشر شده است (نزدیک به ۵۰ صفحه). فیلم شهر مقدس نیز با زیرنویس یا دوبله به زبان‌های گوناگونی عرضه شده است. این فیلم در ماه‌های پایانی سال ۱۳۹۷ با دوبلة فارسی در فضای مجازی نشر و به طور جدی بازنشر شد. تا کنون مباحث فراوانی در رد یا تأیید آثار گیبسون به زبان‌های مختلف در قالب نوشتار یا تولیدات چندرسانه‌ای عرضه شده است که روند عرضة‌ این مباحث با نشر این فیلم، حجم و سرعت بیشتری گرفته است.

محتوای فیلم شهر مقدس

سخن اصلی دن گیبسون این است که شهر مقدس اصلی اسلام این شهر مکه کنونی که کعبه در آن قرار دارد و مسلمانان به سوی آن نماز می‌خوانند نیست؛ بلکه شهری است باستانی به نام پترا که در جنوب اردن کنونی قرار دارد. یعنی محل سکونت قریش و قبایل و چهره‌های سرشناس تاریخی آن دوره مثل بنی‌هاشم و بنی‌امیه، عبدالمطلب و ابوطالب و حمزه و ابولهب و ابوجهل و محل بعثت پیامبر اکرم(ص) و نزول وحی و خانة‌ کعبه و قبله مسلمانان و مراسم حج، شهر پترا بوده است نه شهر مکه.

مراحل اثبات نظریة‌ پترا

ایشان برای اثبات مدعای خویش چهار مرحله را طی می‌کند. نخست می‌کوشد تا بنابر شواهدی، اصالت شهر مکه را زیر سؤال ببرد. در مرحلة‌ دوم به دنبال جایگزینی برای شهر مکه می‌گردد و شهر پترا را معرفی می‌کند. در مرحلة‌ سوم تلاش دارد تا نشان دهد اوصاف مذکور در کتب تاریخی دربارة‌ شهر مقدس اسلام بر شهر پترا صدق می‌کند و در نهایت هم سعی می‌کند توضیح دهد که چرا و چگونه کعبه از شهر پترا به محلی به نام مکه منتقل شد و شهر پترا از یادها فراموش شد.

گیبسون برای اثبات ادعای خویش در مرحلة‌ نخست، اوصافی برای پایگاه نخستین و شهر مقدس اسلام برمی‌شمارد و ادعا می‌کند که طبق داده‌های تاریخی، شهر مقدس اسلام شهری بسیار خوش آب و هوا و سرسبز و خرم بوده و از لحاظ شهرسازی هم حصار و برج و بارو داشته است. سپس توضیح می‌دهد که شهر مکه کنونی چنین ویژگی‌هایی ندارد و کاوش‌های باستان‌شناسانه هم سابقة وجود چنین اوصافی را در این منطقه تأیید نمی‌کند. بنابراین باید دید زادگاه و شهر مقدس اسلام با چنین اوصافی کجا قرار داشته است؟

گیبسون در مرحلة‌ دوم که یافتن جایگزینی برای شهر مکه کنونی است، ادعا می‌کند که منابع تاریخی، صادقانه و به درستی به ما منتقل نشده و نمی‌توان برای رسیدن به پاسخ این سؤال که: «شهر مقدس اسلام کجا بوده است؟» به آن‌ها رجوع و تکیه کرد. به همین دلیل گیبسون در این مرحله، روش پژوهش کتابخانه‌ای را کناری می‌گذارد و به پژوهشی باستان‌شناسانه دست می‌زند. راهی که او در پیش می‌گیرد این است که به سراغ کهن‌ترین مساجد مسلمانان که در سدة‌ نخست اسلامی ساخته شده و بر جای مانده است، برود و با بررسی جهت قبلة‌ این مساجد دریابد که مسلمانان در ابتدا به کدام سمت نماز می‌خوانده‌اند و شهر مقدسشان کجا بوده است. برای این کار ایشان چند بنای کهن اسلامی را برمی‌گزیند و قبلة‌ آن‌ها را بررسی می‌کند. به گفتة‌ ایشان ـ که در این فیلم سعی شده به بهترین صورت با استفاده از جلوه‌های گرافیکی ساخته و پرداخته شود ـ جهت قبلة هیچ یک از این مساجد به سمت کعبة کنونی نیست و شگفت این که جهت قبلة‌ این مساجد به جهت‌های مختلف و پراکنده هم نیست بلکه همة‌ آن‌ها در یک نقطه تلاقی می‌کند و این نقطة‌ تلاقی جایی است به نام پترا که گیبسون آن را شهر مقدس اصلی مسلمانان معرفی می‌کند.

گیبسون در مرحلة‌ سوم می‌کوشد تا اوصافی را که برای شهر مقدس مسلمانان لازم دانسته بود بر شهر پترا تطبیق دهد. او سعی می‌کند نشان دهد که این شهر آبادان و دارای برج و بارو بوده و از سوی دیگر جاهایی را به عنوان کعبه و زمزم و صفا و مروه و غار حرا و امثال آن در پترا نشان می‌دهد تا اثبات کند که پترا، همان زادگاه اسلام بوده است.

گیبسون در مرحلة‌ چهارم و آخر در پاسخ به این که: «چرا شهر پترا اکنون محل عبادت مسلمانان نیست؟ و چگونه به مکه انتقال یافته است؟ و چرا تا کنون هیچ اطلاعاتی در این باره از سوی هیچ کسی در هیچ جایی ثبت نشده است؟» ادعا می‌کند که در جنگ بین ابن زبیر ـ که محل قیام و مرکز حکومتش، شهر پترا بود ـ و بنی‌امیه که در شام بودند، ابن زبیر که خود را شکست‌خورده می‌دید، سنگ‌های خانة‌ کعبه را از شهر پترا به منطقه‌ای ناشناخته در شبه جزیرة عربستان به نام مکه منتقل کرد و طی چندین دهه، آرام آرام مسلمانان این جابه‌جایی را قبول کردند و پذیرفتند که دیگر به سمت این مکان جدید نماز بگزارند. شهر پترا هم بر اثر زلزله‌ها و سیل‌های گوناگون، از سکنه خالی شد و به فراموشی سپرده شد. داستان و کیفیت این تغییر مکان هم در کتاب‌های مسلمانان ثبت نشد و یا اگر ثبت شد، یا سانسور شده است و یا اسناد آن در جنگ‌ها و کتاب‌سوزی‌های تاریخی از بین رفته است؛ به همین دلیل الان چیزی از چگونگی آن در دست ما نیست.

بررسی و نقد این فیلم

در ادامة‌ این نشست و پس از ارائة این خلاصة‌ بسیار کوتاه از فیلم که تلاش شد دقیق و امانت‌دارانه و طبق گفته‌های سازندة فیلم باشد، بخش‌هایی از فیلم شهر مقدس پخش و با مشارکت کارشناسان گروه تاریخ حاضر در جلسه بررسی و نقد شد. مطالب و استنادات طرح شده در این فیلم، از جنبه‌ها و محورهای مختلف قابل نقد است که برخی از ایرادهای وارد بر آن را می‌توان از قرار زیر برشمرد:

    1. ارائة‌ گزارش‌های غیرواقعی و نسبت دادن آن به منابع تاریخی؛ مانند ادعای سرسبز بودن شهر مکه بر خلاف گزارش متفق القول آثار قدیم و جدید دربارة‌ تاریخ شبه جزیره عرب و حجاز که همگی این منطقه را به قول قرآن کریم: «غیر ذی زرع» می‌دانند.
    2. نقل ناقص گزارش‌های تاریخی؛ مانند نقل ناقصی از گزارش قتل یک نفر در «کنار دیوار مکه» که ایشان آن را دال بر وجود یک حصار بر گرد این شهر می‌داند در حالی که گزارش تاریخی کامل توضیح می‌دهد که این شخص «وارد شهر مکه شد و در کنار یک دیوار» کشته شد که دلالتی بر آن چه که گیبسون ادعا می‌کند ندارد.
    3. شتاب‌زدگی در استنتاج از گزارش‌های تاریخی و برداشت نادرست از آن؛ مانند بیان یک بیت شعر دربارة خوردن انگور در مکه در غیر فصل انگور و استدلال با آن بر کشاورزی و محیط آبادان شهر مکه.
    4. ترجمة‌ نادرست و دلبخواهی متون تاریخی؛ مانند ترجمة واژة «بناء» به باغ یا ترجمة واژة‌ »طین» به خاکی که فقط در مزرعه وجود دارد و یا ترجمة‌ واژة‌ »مسجد» به محل اجتماع.
    5. برخورد گزینشی با شواهد و گزارش‌های موجود؛ مانند گزینش چند مسجد خاص از صدر اسلام برای بررسی جهت قبله و نادیده گرفتن بسیاری از مساجد و ابنیه دیگر که مربوط به همین دورة زمانی است.
    6. سنجش و ارزش‌گذاری دقت بناهای کهن با امکانات امروزی؛ مانند نمونة شگفت‌آور مسجد صنعا که در بررسی ایشان هم قبلة کلی این مسجد به سمت مکه و مسجد الحرام است ولی چون بر اساس ابزارهای نوین امروزی به صورت دقیق و صددرصد خط قبلة‌ این مسجد به شهر مکه نمی‌خورد و با آن زاویه دارد، هر چند این زاویه بسیار اندک و قابل اغماض است، باز ایشان آن مسجد را به عنوان یکی از مساجد که قبله‌ای متفاوت داشته است، مطرح می‌کند؛ در حالی که به طور طبیعی دانش و امکانات تعیین قبله در صدر اسلام با دانش و امکانات کنونی فاصله فراوان دارد و این یک توقع غیرمنطقی است که در بناهای کهن به دنبال دقتی امروزین باشیم. بسیاری از مساجدی که ایشان به عنوان نمونه بررسی می‌کند از این قبیل است.
    7. تعمیم نابه‌جا و غیرروشمند مورد جزئی و نتیجه‌گیری کلی؛ مانند بررسی قبلة‌ چند مسجد محدود و ادعای رو به مکه نبودن قبلة‌ تمامی مساجد صد سال نخست اسلام.
    8. ادعاهای خلاف واقع و کذب صریح؛ مانند ادعای عدم امکان رؤیت مسجد الحرام از غار حرای موجود در مکه.
    9. گمانه‌زنی بی‌پشتوانه و غیرروشمند در ترسیم گذشته؛ مانند مباحثی که ایشان در تبیین اوصاف شهر پترا به عنوان شهر مقدس اسلام دارد که می‌کوشد مکان‌هایی را به عنوان صفا و مروه و ... معرفی کند که معنایی جز تاریخ‌سازی خیال‌پردازانه ندارد.
    10. سهل‌انگاری در خوانش و گزارش منابع؛ مانند نقل بی‌دقت و آشفته و در هم و بر هم داستان اسلام آوردن رئیس قبیله دوس که نه از اهالی مکه است و نه معبد ذوالشری (که در فیلم به نام دوشارا از آن یاد می‌شود) در مکه قرار دارد.
    11. عوام‌فریبی؛ مانند نشان دادن چندین گوی سنگی در یک خرابه شهر پترا به عنوان گوی‌های منجنیقی که سپاه شام برای کوبیدن سپاه ابن زبیر و کعبه در پترا از آن استفاده کرده‌اند.
    12. استناد به داستان‌های موهوم و مردود تاریخی؛ مانند استناد به کتاب‌سوزی در فتوحات اسلامی که در پژوهش‌های متعدد تاریخ‌پژوهان، نادرستی آن ثابت شده است.
    13. زمان‌پریشی در مباحث تاریخی؛ مانند نسبت دادن نابودی اسناد انتقال کعبه از پترا (که به گفتة‌ ایشان در سال ۷۰ هجری قمری رخ داده است) به جریان موهوم کتاب‌سوزی در زمان فتوحات سه خلیفة‌ نخست (که از سال ۱۵ تا ۳۵ هجری قمری رخ داده است)! و یا استناد به متنی از سفرنامة‌ مارکوپولو (که مربوط به قرن هفتم قمری است) برای اثبات وجود جمعیت فراوان مسلمانان در منطقة چین و نیاز آنان به مسجد که منجر به ساختن مسجد سعد بن ابی‌وقاص در سال ششم ظهور اسلام (یعنی حتی پیش از هجرت پیامبر اکرم به مدینه) در این منطقه شد!

این فیلم در کنار مباحثی که به طور مستقیم دربارة‌ شهر مکه و پترا مطرح می‌کند، با طرح برخی مباحث پیرامونی و نیز با بهره‌گیری از شگردهای مختلف بصری ـ رسانه‌ای تلاش دارد ناب بودن این نظریه و خدشه‌ناپذیر بودن آن را به خواننده القا کند که توجه به دو نکته در این باره لازم است:

الف. ایدة دن گیبسون در این فیلم ایده‌ای نو نیست و علی‌رغم تلاش وی در ارائة‌ آن به عنوان کاری پژوهشی و منحصر به فرد که هیچ سابقه‌ای ندارد، نویسندگان دیگری پیش از ایشان، آن را مطرح کرده‌اند. به بیان دیگر، دن گیبسون، اخلاق پژوهش در بیان سابقة‌ تحقیق و زحمات دیگران در این زمینه را رعایت نکرده و با ارائة‌ حاصل تلاش دیگران به نام خود، متهم به سرقت علمی است. برای نمونه، ۳۴ سال پیش از انتشار کتاب جغرافیای قرآن آقای گیبسون در سال ۲۰۱۱، پاتریشیا کرون و مایکل کوک در سال ۱۹۷۷، با انتشار کتابی به نام « Hagarism: The Making of the Islamic World هاجریسم: ساختن جهان اسلام» این ایده را مطرح کردند (تفاوت گیبسون با دیگران در این است که وی با ساختن این فیلم، این بحث را از فضای علمی آکادمیک به فضای عمومی غیرتخصصی آورد). سرقت علمی دن گیبسون مورد توجه تاریخ‌پژوهان غربی نیز بوده است. برای نمونه دکتر دیوید اِی. کینگ (نویسندة کتاب نقشه‌های جهانی برای یافتن جهت قبله و فاصله تا مکه و دارای مقالات بسیار در زمینه قبله و نویسندة‌ چندین مقاله در دایرة المعارف اسلام [EI]) در نقد صریحی که بر کتاب «قبله‌های اولیه اسلام» از دن گیبسون دارد، وی را متهم می‌کند که از بسیاری مقالات ایشان بدون ذکر عنوان آن استفاده کرده است. نام این نقد «بازگشت از پترا به مکه و از پبله به قبله» (From Petra back to Makka – From "Pibla" back to Qibla) است.

  • به تبع نکتة‌ بالا، یعنی نو نبودن این ایده و سابقة‌ بیش از چهل سالة‌ آن، می‌بینیم که هم در جهان اسلام و هم در بین متخصصان غربی، پاسخ‌های فراوانی به این ایده داده شده است که با جست و جو در پایگاه‌های علمی می‌توان به این نقدها دست پیدا کرد؛ برای نمونه در زبان فارسی می‌توان مقالة «فرضیۀ خاستگاه هاجری اسلام، تحلیل و نقد» اثر آقایان سعید کریم‌پور و علی راد را نام برد.

بر خلاف ادعایی که در انتهای فیلم مطرح می‌شود که این نظریه تا کنون پاسخی از سوی علمای اسلام دریافت نکرده است، دو اثر آقای گیبسون یعنی کتاب «جغرافیای قرآن» و فیلم «شهر مقدس» نیز به تفصیل، نه فقط از جانب مسلمانان، بلکه از جانب متخصصان و تاریخ‌پژوهان غربی هم پاسخ داده شده است. برای آشنایی با برخی از منتقدان این نظریه، یک جست و جو در پایگاه‌های علمی کافی است که برای نمونه فقط به دو نقد اشاره می‌کنیم:

الف. سال ۲۰۱۲ (یعنی یک سال پس از انتشار کتاب جغرافیای قرآن)؛ تاریخ‌پژوهی به نام دنیل سی ووف در شمارة دهم مجلة‌ «جاده ابریشم» («The Silk Road») در مقاله‌ای به نام «بررسی کتاب جغرافیای قرآن دن گیبسون» اشتباهات بسیاری از این کتاب را برمی‌شمرد.

ب. سال ۲۰۱۴؛ مایکل لکر در شمارة‌ پاییز مجلة‌ مطالعات سامی («Journal of Semitic Studies »)، کتاب جغرافیای قرآن را یک نوشتار تخیلی معرفی می‌کند که شاید حتی در محافل علمی نیز پیروانی برای خود داشته باشد.

سستی این نظریه و عدم وجاهت علمی آن سبب شده است که بسیاری از متخصصان آن را قابل بحث علمی ندانند به گونه‌ای که دکتر دیوید اِی. کینگ نقد خویش بر آخرین اثر دن گیبسون، یعنی کتاب قبله‌های اولیه اسلام، را این چنین جمع‌بندی می‌کند: «اثری آماتوری و غیرعلمی که هم توهین به مسلمانان است و هم توهین به پژوهش‌های علمی غربی و اسلامی».

بررسی بخش‌های دیگر این فیلم به جلسات دیگری در آینده واگذار شد. به گفتة کارشناس این جلسه، بررسی ایرادهای این فیلم می‌تواند دست‌گرمی خوبی برای کارورزی مبتدیان در مباحث تاریخی و نیز بحث مغالطات در علم منطق و تفکر انتقادی باشد. هم‌چنین از منظر دیگر می‌توان گفت که این شبهه‌افکنی‌ها می‌تواند زمینة‌ مناسبی برای همکاری و نزدیکی بیشتر شیعه و سنی و اتحاد جهان اسلام در دفاع از اعتقادات اصیل اسلامی پدید آورد؛ بررسی پاسخ‌هایی که از جانب مذاهب مختلف اسلامی و نخبگان علمی در فضای مجازی به این فیلم داده شده است و نمونه‌های اندکی از آن در این جلسه پخش شد، شاهدی گویا بر این گمانه است. لزوم اصلاح دیدگاه غیرروشمند سنتی به تاریخ و به رسمیت شناختن جدی‌تر این رشتة‌ علمی در بین علوم دینی هم پیام دیگری است که از این فیلم و امثال آن می‌توان گرفت.

 

از سوی بخش پشتیبانی علمی مرکز برگزار شد:
در این نشست علمی رویکردهای متنوع تاریخی در مواجهه با مهدویت مطرح شد.

به گزارش روابط عمومی مرکز ملی پاسخگویی به سؤالات دینی، حجت الاسلام حامد قرائتی در این نشست با توجه به کارکرد اجتماعی مهدویت در جوامع اهل سنت به بحث ضرورت، پیشینه تاریخی و گونه شناسی مهدویت در طی تاریخ پرداخت.

عضو هیات علمی دانشگاه باقرالعلوم، بازشناسی تعالیم و آموزه های دینی با در نظر گرفتن شرائط محیطی، توجه به قابلیت ها و چالش های(فرصت ها و تهدیدها) هر یک از تعالیم و آموزه های دینی، واکاوی تأثیر و تأثر مفاهیم و تعالیم دینی از عناصر و محرک های اجتماعی و سیاسی و توجه به فهم عرفی جامعه از تعالیم و آموزه های دینی، مقایسه کارکردی مفاهیم پذیرفته شده عمومی از معارف دینی با تعاریف نظری و نص گرا و نسبت سنجی باورها و تصاویر عرفی و حقایق نظری یا منصوص از معارف دینی را از جمله مهمترین مباحث مربوط به اهمیت و ضرورت این بحث دانست.

وی با بررسی گونه شناسی کارکرد مفهوم مهدویت در ادوار مختلف، مهدیت تنبیهی، تدریجی، ارتدادی، تقابلی، نمادین و اکتسابی را از انواع مهدیت روی داده در طی دوره های مختلف تاریخی اسلام دانست و به توضیح هر یک پرداخت.

مدیر سابق بخش مکتوب مرکز ملی پاسخگویی در انتها پراکندگی زمانی و مکانی و نسب مدعیان مهدوی را مطرح کرد.

علاقمندان می توانند جهت اطلاعات بیشتر پیرامون این موضوع فایل ارائه را از سایت مرکز ملی پاسخگویی به نشانی http://pasokhgoo.ir/node/98043 دریافت نمایند.

شایان ذکر است نشست های علمی در بخش های شش گانه علمی مرکز که شامل قرآن و حدیث، احکام، اخلاق، مشاوره، کلام و تاریخ است با رویکرد پاسخگویی به طور مداوم برای کارشناسان پاسخگو برگزار می شود.

از سوی بخش پشتیبانی علمی مرکز برگزار شد:
در این نشست علمی که به همت گروه علمی تاریخ برگزار شد آخرین یافته های مهدویت در دوران غیبت صغری مطرح شد.

به گزارش روابط عمومی مرکز ملی پاسخگویی به سؤالات دینی، حجت الاسلام والمسلمین دکتر مجید احمدی کچایی در آغاز نشست ضمن اشاره به فعالیتهای مهدویت در عصر جدید و گزارشی از این فعالیت ها به جریان های انحرافی معاصر اشاره کرد.

پژوهشگر حوزه مهدویت در ادامه ایشان به وضعیت زندگانی حضرت مهدی (ع) در آغاز غیبت صغری پرداخته و نحوه فعالیت های وکلا و نائبان را مورد بررسی قرار داد.

وی با اشاره به گروه ها و افراد منحرف از مهدویت در عصر غیبت صغری، به چگونگی فعالیت های ایشان پرداخت و در ادامه به تبیین نقش بانوان در گزارش های مهدویت در عصر غیبت صغری به ویژه مادر امام حسن عسکری و شماری از بانوان امامیه در گسترش مهدوی باوری پرداخت.

شایان ذکر است نشست های علمی در بخش های شش گانه علمی مرکز که شامل قرآن و حدیث، احکام، اخلاق، مشاوره، کلام و تاریخ است با رویکرد پاسخگویی به طور مداوم برای کارشناسان پاسخگو برگزار می شود.

از سوی گروه علمی تاریخ مرکز ملی برگزار شد:
در این نشست علمی بازخوانی انتقادی روایت ایرانی کشی بر مبنای کتاب اِستِر مطرح و ابعاد آن بررسی شد.

به گزارش روابط عمومی مرکز ملی پاسخگویی به سؤالات دینی، در این نشست دکتر جواد قاسمی قمی ضمن طرح این موضوع، ابعاد و شبهات پیرامون آن را بیان کرد.

وی با تشریح روایت ایرانی کشی از ماجرا، به بیان روایت یهودیان از ماجرا و توجیهات آنان، صحت تاریخی داستان استر و مردخای، سوء استفاده هایی که از این ماجرا صورت گرفته و بیان سایر شبهات و تاملات پیرامون این موضوع پرداخت.

برگزاری نشست تخصصی باستانگرایی توسط گروه علمی تاریخ مرکز ملی پاسخگویی
مدیر علمی گروه تاریخ مرکز ملی پاسخگویی از برگزاری نشست تخصصی با موضوع «باستانگرایی، پیشینه و راهبرد در ایران» خبر داد.
باز هم رد پای انگلیس خبیث در باستان زدگی

به گزارش روابط عمومی مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی، نشست «باستانگرایی، پیشینه و راهبرد در ایران» در مرکز ملی پاسخگویی از سوی گروه تاریخ برگزار شد.
حجت الاسلام والمسلمین دکتر احمد فلاح زاده در آغاز این نشست ضمن پرداختن به موضوع باستانگرایی و شبهات تاریخی پیرامون آن، به بررسی نظریه های باستان گرایی در ایران و ارزش آثار باستانی از نظر اسلام و سیره نبوی اشاره کرد. سپس به دو مقوله تلاش برای حذف کلی اسلام و جایگزینی نظریه ملی گرایی به جای اسلام خواهی در پس پرده باستان گرایی پرداختند و تاریخ کوتاهی از جریان های ملی گرا در ایران را مورد بررسی قرار دادند که از نظر ایشان همه اینها به سال های پایانی سده نوزدهم یعنی عصر شکل گیری قدرت دولت های غربی در خاورمیانه و آغاز حرکت های قومی و ملی علیه دولت های سنی عثمانی و شیعی قاجار باز می گردد. در ادامه به نقش کمپانی هند شرقی به عنوان اصلی ترین کانون علمی نظریه ساز در این دوره اشاره کردند و ضمن بررسی بخشی از فعالیت های این کمپانی مانند حذف زبان فارسی از شبه قاره، چیره شدن بر تجارت خلیج فارس در عهد صفوی تا قاجار و برتری مالی بر دولت های منطقه، تشدید کشمکش های استعماری و جدایی افغانستان از ایران از سوی این کمپانی پرداختند.
وی افزود: کمپانی هند شرقی که در سده های 16 و 17 میلادی کار خود را در هند آغاز می کند که براساس یافته ها که پس از یک دوره مطالعات شرق شناسی بوسیله سفرنامه نویسان موفق می شود در هند شبکه بزرگ تجاری -علمی- سیاسی راه می اندازد و کارکردهای مختلف فرهنگی را بدنبال داشته باشد و کمپانی موفق می شود با حذف زبان فارسی، زبان انگلیسی را جایگزین نمایند. سپس افغانستان را درسال های دوره قاجار با تشویق ملی گرای افغانی، آن را از ایران جدا نموده و آنگاه با پیگیری ملی گرایی دولت عثمانی را به درگیری با عرب ها کشانده و عرب ها را با عصبت و قومی گرای عربی علیه دولت ترک عثمانی به تحریک در آورده و در نتیجه مایه برچیده شدن دولت هفتصد ساله عثمانی شده است. این کمپانی در ادامه در واخر سده 18 و سده 19 اقدام به طرح ملی گرایی در مطالعات ایرانی نموده و کارکرد آن را از طریق نویسندگان خود به جهان اسلام ارائه می دهد.
یکی از این کارکردها، ملی گرایی ایران است که این کمپانی موفق می شود به وسیله برخی نویسندگان هندی خود که در بعضی از آنها مسلمان هستند داده های ملی ایرانی را با داده های اسلامی آمیخته و طرح جدیدی از ملی گرایی در ایران را ارائه نمایند. بعدها به وسیله دانش آموختگان دانشگاه های خارجی و یا دانشگاه های تازه تاسیس پهلوی این ملی گرایی ادامه یافته و قالب فرهنگی به خود می گیرد.
مدیر گروه علمی تاریخ مرکز ملی پاسخگویی، به خط دهی این کمپانی به مطالعات باستانی ایران اشاره نموده و باستان گرایی جدید را ادامه همان مشرب فکری دانستند و نویسندگان مرتبط با این کمپانی انگلیسی در هند از جمله ابوالکلام آزاد که با نظریه ذوالقرنین شناخته می شود و نقش نویسندگان باستان گرای ایرانی تبار زرتشتی هند مانند «دینشاه ایرانی» نیز در سبک از مطالعات تاریخی را پررنگ دانستند.
آن گاه به پیشینه ملی گرایی در ایران و موضوع جعل های گوناگون دیدگاه های مختلف در حوزه باستانگرایی ایرانی در مطالعات غربی، باستانگرایی با طرح دیدگاه های ایرانی و همچنین مخالفان باستانگرایی در ایران پرداختند و افزودند: «بیش از پنجاه کتاب و ده ها مقاله ی بلند به زبان های انگلسی و فرانسه به همراه چندین فیلم و کلیپ تولید شده در غرب که عمدتاً با بیانی اسطوره ای از ایران باستان یاد می کنند، مستندی بر باستان گرایی ایرانی در مطالعات غربی بود. جالب تر آنکه نویسندگان برخی از معروف ترین کتاب های تاریخ ایران باستان کاملاً به نسب بریتانیایی خود می بالیدند که «هارولد لمب» نویسنده کتاب کوروش کبیر از آنهاست. همچنین نویسندگانی ایرانی ادامه دهنده این روش مانند حسن پیرنیا، سعید نفیسی، علی محمد فره وشی، اسدالله بیژن، احسان یارشاطر، فرهاد آبادانی، امیر حسین خنجی، رحیم شایگان و هاشم رضی همگی بیانی بر باستان گرایی در ایران در دوره پهلوی دارند. چنین رویکردی در نهایت در عصر پهلوی مایه آن شد تا درباریان و مردم عادی با مطالعات ملی گرایی در ایران آشناتر شده و ملی گرایی در ایران در برابر اسلام و با هدف حذف اسلام به نوعی گسترده تر و با پهنه بیشتری در مطالعات آن دوره وارد جامعه جوان آن دوره شود. این در حالی است که تمامی منابع مورد استناد برای نگارش چنین کتاب هایی عمدتاً چهار کتاب ماندگار از دوره روم باستان هستند که همگی مورد نقد و تردیدند. از سوی دیگر بیان کاملی از حوادث سلسله وار یک دوره از پادشاهان ایرانی که در بیشتر این کتاب ها منعکس شده است، بیشتر طرحی رمان نگرانه از تاریخ است تا بیان رویدادهای تاریخی چرا که اساساً منابعی واقعی برای بیان این داده ها و رخدادها با این دقت در دسترس نیست. بررسی یک سبک از داستانی کردن تاریخ در قلم افرادی مانند مانند کورت فیشلر نمونه ای است که می توان ردپای این اسلوب نگارش را در این کتاب های باستان گرایی ایرانی مشاهده کرد. قلمی که مشخصه آن ساختن و پرداختن هنرمندانه داستانهایی بسیار جذاب و آمیختن آن به تاریخ با هدفی خاص است.
ججت الاسلام فلاح زاده افزود: «البته در بحث های تاریخی دریافت داده های کلی و دست یافتن به مجموعه ای داده های کلی می تواند از طریق آثار باستانی کشف شده صورت بگیرد؛ اما اینکه یک رویداد را با جزئیات کاملی بتوان از این اسناد و نقش نوشته ها کشف کرد، امری کاملا دور از واقعیت است».
وی در ادامه به باستان گرایی شهری در ایران پرداخت و آن را ادامه ی همان ملی گرایی و باستان گرایی دوره پهلوی دانست. افزود: «اینکه امروز هر شهری در پی یافتن تاریخچه ای باستانی برای خود است و کتاب هایی که در این زمینه نوشته شده است، صرف نظر از چند و چون این اثار معمولاً با این انگیزه نگارش می شود. که این موضوع در اماکنی که شهر گرایی یا قوم گرایی در آن بروز بیشتری دارد مانند اصفهان، خوزستان، آذربایجان، کردستان و لرستان بیش از سایر جاها زمینه بروز یافته است.»
در پایان وی به سبک های مطالعات باستانی امروزین اشاره کردند و افزودند: «نمونه کارهای فصلنامه های علمی داخل ایران در قالب مقاله هایی که یافته های نو از کاوش های باستانی را ارائه می کنند، یکی از بهترین آثار در حوزه مطالعات باستانی بدون جانبه گرایی است. رویکردهای جدیدی مانند سبک باستان ستیزی در قالب نوشته های نویی مانند مقاله ی «خدایان رهزن» و یا نظریات افرادی مانند ناصر پورپیرار و رضا قلی مجد و سبک باستان پرستی در قالب رفتارهای افراطی که امروزه نسبت به دوره باستان در فضای مجازی دیده می شود نیز دو اسلوب تازه در نگرش به باستان هستند. اما باستان پرستی که نمای ناشیرین آن در قالب سجده بر بناهای تاریخی دیده می شود، نمایشی از گسترش باور به نمادهای باستانی در ایران آن هم از دریچه مطالعات ملی گرای افسار گسیخته در ایران است.»
در پایان، جلسه با بیان سوالات و تبیین بهترین پاسخ ها توسط کارشناسان گروه تاریخ مرکز به اتمام رسید.