تبدیل

منظور از "نسخ" و "تبديل آيه" يك چيز است كه با دو بيان مطرح شده است.

علامه طباطبايي مي نويسد:

كلمه (نسخ) به معناي "زايل كردن" است، وقتي مي گويند: (نسخت الشمس الظل)، معنايش اين است كه آفتاب سايه را زايل كرد. پس از اين جهت نسخ و ناسخ و منسوخ گويند كه با آمدن آيه دوم و ناسخ ، حكم آيه اول (منسوخ) به وسيله آن زايل مي شود و از بين مي رود.

معناي ديگر كلمه نسخ، نقل محتواي كتاب به نسخه‏اي ديگر است. اين عمل را از اين جهت نسخ مي گويند كه گويي كتاب اولي را از بين برده،  كتابي ديگر به جايش آورده‏اند. به همين جهت در آيه اي از قرآن به جاي كلمه "ننسخ" ، كلمه "بدلنا" آمده،  يعني تا به حال حكم دين اين بود، ولي حكم بودن را از آن برداشتيم و به دومي  داديم و دومي را به جاي آن قرار داديم.(1)

پس اين عبارات مختلف براي بيان يك حقيقت است كه در هر كدام به يك وجه آن عنايت شده است. در نسخ به زايل شدن حكم اول نظر بوده و در تبديل ، به بدل شدن حكم از اول به دوم.

يكي از مفسران تبديل را غير از نسخ و تغيير حكم ، معنا كرده و مي نويسد:

وَ إِذا بَدَّلْنا آيَةً رسولية أو رسالية محمدية مَكانَ آيَةٍ قبلها، رسولا إسماعيليا بديل الإسرائيلي السالف، و آية قرآنية بديل التوراة، و معجزه هي القرآن نفسه بديل سائر المعجزات؛

تبديل ممكن است در مورد رسول باشد، يعني تا به حال رسول اسرائيلي بود (موسي و عيسي) و حالا رسول اسماعيلي (محمد) را جايگزين خاندان كرديم يا آيه و معجزه و كتاب وحي تا به حال تورات بود (كه الواح نازل شده آسماني بودند) و حالا قرآن را جايگزين ساختيم .

بنا بر اين تفسير، تبديل آيه غير از نسخ است ،گر چه دربردارنده نسخ است.

پي نوشت :

1.   طباطبايي ،الميزان، ترجمه موسوي همداني ،چ پنجم ، قم ، انتشارات اسلامي ، 1374ق ،  ج‏1، ص 105.