پاسخ ارائه شده به سؤالِ یک پرسشگر با مشخصات خاص است. در صورتی که سؤال یا ابهامی برای شما ایجاد شده از طریق درگاه های پاسخگویی پیگیری فرمائید.
برخورد آیه در مورد پیامبر (ص) است؟
چنانكه در تفاسیر آمده اين آيات اجمالا نشان مي‏دهد كه خداوند شخصی را به خاطر اينكه فرد يا افراد غني و ثروتمندي را بر نابيناي حق‏طلبي مقدم داشته است ...

در مورد سوره ی عبس

شرح    برخورد آیه در مورد پیامبر (ص) است ؟

چنانكه در تفاسیر آمده اين آيات اجمالا نشان مي‏دهد كه خداوند شخصی را به خاطر اينكه فرد يا افراد غني و ثروتمندي را بر نابيناي حق‏طلبي مقدم داشته است در این آیات مورد عتاب قرار داده ، اما اینكه اين شخص مورد عتاب كيست مشخص نیست و در آن اختلاف نظر است:

برخی از مفسرین نقل كرده اند كه عده‏اي از سران قريش مانند عتبة بن ربيعه، ابو جهل، عباس بن عبد المطلب، و جمعي ديگر، خدمت پيامبر (ص) بودند و پيامبر مشغول تبليغ و دعوت آنها به سوي اسلام بود و اميد داشت كه اين سخنان در دل آنها مؤثر شود (و مسلما اگر اينگونه افراد اسلام را مي‏پذيرفتند گروه ديگري را به اسلام مي‏كشاندند و هم كارشكنيهاي آنها از ميان مي‏رفت و از هر دو جهت به نفع اسلام بود) در اين ميان «عبد اللَّه بن ام مكتوم» كه مرد نابينا و ظاهرا فقيري بود وارد مجلس شد، و از پيغمبر (ص) تقاضا كرد آياتي از قرآن را براي او بخواند و به او تعليم دهد، و پيوسته سخن خود را تكرار مي‏كرد و آرام نمي‏گرفت، زيرا دقيقا متوجه نبود كه پيامبر (ص) با چه كساني مشغول صحبت است.

او آن قدر كلام پيغمبر (ص) را قطع كرد كه حضرت (ص) ناراحت شد، و آثار ناخشنودي در چهره مباركش نمايان گشت و در دل گفت: اين سران عرب پيش خود مي‏گويند پيروان محمد (ص) نابينايان و بردگانند، و لذا رو از «عبد اللَّه» برگرداند، و به سخنانش با آن گروه ادامه داد.

در اين هنگام آيات فوق نازل شد و در اين باره پيامبر (ص) را مورد عتاب قرار داد. رسول خدا (ص)  بعد از اين ماجرا «عبد اللَّه» را پيوسته گرامي مي‏داشت، و هنگامي كه او را مي‏ديد مي‏فرمود: «مرحبا بمن عاتبني فيه ربي» « مرحبا به كسي كه پروردگارم به خاطر او مرا مورد عتاب قرار داد» و سپس به او مي‏فرمود:

«آيا حاجتي داري آن را انجام دهم»؟ و پيامبر (ص) دو بار او را در غزوات اسلامي در مدينه جانشين خويش قرار داد.

شان نزول دیگری كه براي آيات فوق از طریق اهل بیت (علیهم السلام) نقل شده اين است كه اين آيات درباره مردي از «بني اميه» نازل شده كه نزد پيامبر نشسته بود، در همان حال «عبد اللَّه بن ام مكتوم» وارد شد، هنگامي كه چشمش به «عبد اللَّه» افتاد خود را جمع كرد، مثل اينكه مي‏ترسيد آلوده شود و قيافه درهم كشيده و صورت خود را برگردانيد، خداوند در آيات فوق عمل او را نقل كرده، و مورد ملامت و سرزنش قرار داده است، اين شان نزول در حديثي از امام صادق (ع) نقل شده است.(1)

محقق بزرگ شيعه مرحوم «سيد مرتضي» اين شان نزول را پذيرفته است و قرائني نيز در اين آيات وجود دارد كه نشان مي‏دهد منظور شخص پيامبر (ص) نيست (2) كه به برخی از آنها اشاره می شود:

الف: پرداختن به اغنيا و غافل شدن از فقراي حق طلب با اخلاق آن حضرت كه خداوند متعال درباره وی فرموده: « لَقَدْ جَاءَكُمْ رَسُولٌ مِنْ أَنْفُسِكُمْ عَزِيزٌ عَلَيْهِ مَا عَنِتُّمْ حَرِيصٌ عَلَيْكُمْ بِالْمُؤْمِنينَ رَءُوفٌ رَحِيمٌ» (3)  « به يقين، رسولي از خود شما بسويتان آمد كه رنجهاي شما بر او سخت است و اصرار بر هدايت شما دارد و نسبت به مؤمنان، رئوف و مهربان است»، سازگار نیست.

ب: خداوند متعال در سوره قلم كه دومین سوره نازل شده در مكه است درباره پیامبر (ص) می فرماید:« وَإِنَّكَ لَعَلَي خُلُق عَظِيم‏» (4) « و تو اخلاق عظيم و برجسته‏اي داري» با این وصف چگونه بعد از زمان اندكی خداوند متعال بر خلاف این آیه پیامبر خود را به چنین اوصافی كه در سوره عبس آمده توصیف می كند؟!

ج: خداوند متعال در آغاز دعوت علنی خطاب به پیامبر (ص) می فرماید:« وَ أَنْذِرْ عَشيرَتَكَ الْأَقْرَبينَ (*) وَ اخْفِضْ جَناحَكَ لِمَنِ اتَّبَعَكَ مِنَ الْمُؤْمِنينَ‏» (5) «و خويشاوندان نزديكت را انذار كن! (*) و بال و پر خود را براي مؤمناني كه از تو پيروي مي‏كنند بگستر».

در این آیه پیامبر (ص) مأمور شده كه مؤمنین را  دور خود جمع كند و پر و بال رأفت و رحمت برايشان بگستراند و مسلم است كه پیامبر (ص) نسبت به همه مؤمنان این مسئله را رعایت می نموده است. (6)

ولي به فرض كه شأن نزول اول صحت داشته باشد باید بگوییم كه پیامبر (ص) كاری كه منافات با مقام عصمت داشته باشد یا از لحاظ عقلی مذموم باشد انجام نداده است زيرا

 اولا: چهره درهم كشيدن در برابر يك مرد نابينا مشكلي ايجاد نمي‏كند چرا كه او نمي‏بيند، به علاوه عبد اللَّه بن ام مكتوم نيز رعايت آداب مجلس را نكرده بود زيرا كه هنگامي كه مي‏شنود پيامبر (ص) با گروهي مشغول صحبت است نبايد سخن او را قطع كند. ولي از آنجا كه خداوند اهميت فوق العاده‏اي به محبت و ملاطفت كردن با مؤمنان مستضعف حقيقت طلب مي‏دهد همين مقدار بي‏اعتنايي را در برابر اين مرد مؤمن براي پيامبرش نمي‏پسندد و او را مورد عتاب قرار مي‏دهد.

ثانیا: پيامبر (ص) هدفي جز نفوذ در سران قريش، و گسترش دعوت اسلام از اين طريق، و درهم شكستن مقاومت آنها، نداشت. زیرا افرادی كه نزد پیامبر (ص) حاضر بودند از سران قریش بودند و روشن است كه اگر آنها اسلام می آوردند تأثیر بسزایی در تسلیم شدن زیردستان و پیروان آنها داشت.

اينها همه از يك سو و از سوي ديگر، اگر به اين آيات از زاويه حقانيت و عظمت پيامبر (ص) نگاه كنيم، مي‏بينيم در سرحد يك معجزه است، چرا كه رهبر بزرگ اسلام در كتاب آسماني خود آن چنان مسئوليت براي خود ذكر مي‏كند كه حتي كوچكترين ترك اولي، يعني بي‏اعتنايي مختصري نسبت به يك مرد نابيناي حق طلب، را مورد عتاب خداوند مي‏بيند، اين دليل زنده‏اي است بر اينكه اين كتاب آسماني از سوي خدا است و او پيامبر صادق است، مسلما اگر اين كتاب از سوي خداوند نبود چنين محتوايي نداشت.

و عجب‏تر اينكه پيامبر (ص) طبق روايتي كه در بالا آورديم هر وقت «عبد اللَّه بن ام مكتوم» را مي‏ديد به ياد اين ماجرا مي‏افتاد و او را بسيار احترام مي‏كرد.

و از سوي ديگر اين آيات مي‏تواند بيانگر فرهنگ اسلام در بر خورد با مستضعفان و مستكبران باشد، كه چگونه مرد فقير نابيناي مؤمني را بر آن همه اغنيا و سران قدرتمند مشرك عرب مقدم مي‏شمرد، اين به خوبي نشان مي‏دهد كه اسلام حامي مستضعفان و دشمن مستكبران است. (7)

همانطور كه بیان شد برخی مفسران مانند مرحوم علامه و سید مرتضی نپذیرفته اند كه مراد پیامبر باشد چرا كه این آیات بعد از سوره قلم نازل شده ، و خداوند در سوره قلم ؛ پیامبر را به خاطر اخلاق عظیم  ستوده است كه این مطلب با عبوس بودن او سازگاری ندارد.

پی نوشت ها:

1. طبرسي، فضل بن حسن ، مجمع البيان في تفسير القرآن، تهران، انتشارات ناصر خسرو، 1372 ش، ج‏10، ص 664.

2. سید مرتضی، تنزيه الأنبياء، قم ، الشریف الرضی، 1250ق، ص  119.

3. توبه (9) آیه 128.

4. قلم (68) آیه 4 .

5. شعراء (26) آیه 214 و 215 .

6. آیت الله سبحانی، مفاهیم القرآن، قم، مؤسسه امام صادق (ع)، 1413ق، ج5، ص 258

7. آيت الله مكارم شيرازي ، تفسير نمونه، تهران، دار الكتب الإسلامية ، 1374ش، ج‏26، ص 123.