پاسخ ارائه شده به سؤالِ یک پرسشگر با مشخصات خاص است. در صورتی که سؤال یا ابهامی برای شما ایجاد شده از طریق درگاه های پاسخگویی پیگیری فرمائید.
آیا پیامبر اكرم (ص) دچار فراموشی می شدند؟
با مراجعه به مصادر حديثي شيعه، تعداد اندكي از روايات سهو النبي وجود دارد كه در مقابل آن ها، روايات فراواني بر عدم سهو النبيّ (ص) وارد شده است ...

آیا پیامبر اكرم (ص) دچار فراموشی می شدند؟ ظاهرا روایاتی در این زمینه داریم كه یكی هم در سنن النبی آمده

چون سخن از موضوعی حساس به میان آمد، به ناچار لازم است توضیحاتی هر چند مختصر ارائه شود و خود به خود پاسخ سؤال نیز داده خواهد شد.

اول این كه: عصمت نقد پذیر نیست، زیرا عصمت حریم خاصی دارد و اگر قرار باشد نقدی حتی كم اهمیت بر آن وارد شود و این حریم تخطئه شود، آن واژه معنایی دیگر پیدا خواهد كرد( اگر چه مطابق با مذاق غیر شیعه، بروز بعضی از رفتار ها كه منافات با مقام عصمت دارد در غیر باب نبوّت پیامبر، امری پذیرفتنی است). 

دوم این كه: اگر بخواهیم در مقام عصمت، آن هم عصمت پیامبر اسلام (ص) تألیفی اظهار كنیم، قلم ناتوان ما، آن توان را نخواهد داشت، زیرا در این مقام، قلم باید از خامه عصمت مركّب گیرد و معصوم به سواد قلم، صفحه عصمت را بیاراید. چه برسد كه بخواهیم این جرئت را در باب نقد آن اظهار كنیم. با این حال چون در این باره وجود بعضی از آیات را بهانه ای برای ورود به این بحث بسیار حساس و دقیق كردند و اظهار داشته اند كه وقوع فراموشی و سهو در مورد پیامبر (ص) امكان دارد و این آیه از جمله موارد استشهادشان بوده است.

به شكل مختصر بیان كنیم كه به عقیده علمای بزرگ شیعه، عصمت دارای دو شاخه است و هر دو شاخه باید وجود داشته باشد تا معنای كامل آن معلوم شود:

1. عصمت از كلیه گناهان، چه كبیره و صغیره، به گونه ای كه حتی تصور گناه و خطا در مورد معصوم امكان ندارد و سریان این موضوع مختص دوره نبوت و یا امامت آن ها نیست؛

2.عصمت از فراموشی و یا سهو و خطا كه معصوم در این مورد نیز باید كاملا در حریم باشد.

بعضی از مفسران در تفسیر آیه شریفه ای كه به آن استشهاد شد، نوشته اند:

"دو قسم عصمت در مورد معصوم وجود دارد:

1. معصوم از كليه معاصي چه كبيره و چه صغيره( دور است و) حتي خيال معصيت در دل های پاك آن ها خطور نمي كند، چه قبل از رسیدن به مقام نبوت و امامت، چه بعد از وصول؛ از ابتداي تولد تا وقت مرگ، و اين جزء اعتقادات یقینی شيعه است؛

 2،عصمت از خطا و سهو و نسيان و شك كه معصوم از این نوع خطاها نیز دور است. البته  بعضي منكر شدند و كتاب سهو النبي را نوشتند و آن را به ظواهر بعض آيات و اخبار مستند كردند و بعضي تفصيل قائل شدند كه عصمت در باب احكام و تبليغ  است ولي در  غير از این امور، سهو و نسیان بر ایشان  ممكن است. ولی مذهب حق موافق با مشهور شيعه و محققان از علماي اعلام، معتقد است اولیاي خدا و شخص پیامبر (ص) از كليه سهو و نسيان و خطا و شك معصوم بودند و دليل بر اين مطلب چند وجه است:

وجه اول: اگر عروض اين نحوه عوارض بر آن ها ممكن باشد قطع به سخنان آن ها پيدا نمي شود و حجت بر خلق تمام نمي گردد و اين موجب نقض غرض مي شود و بر خدا محال است.

وجه دوم: مسلّما اگر پیامبر از اين عوارض (سهو...) محفوظ باشند به صلاح امت و خالي از مفسده است و فعلي كه عين صلاح باشد و هيچ گونه مفسده‏اي در او نباشد بر خداوند لازم است و تركش قبيح و به مقتضاي عدل، فعل قبيح از خدا صادر نخواهد شد.

وجه سوم: اين گونه عوارض از تصرفات شيطان است و منشأ آن، اخلاق رذيله و ملكات سيّئه و صفات قبيحه است كه راه هاي شيطاني است و كساني كه متخلق به جميع اخلاق حميده و منزّه از جميع صفات رذيله هستند، شيطان راهي به دل های پاك آن ها ندارد و درهای آن بسته است و از اين عوارض مصون و محفوظ هستند.

وجه چهارم: نصّ آيه شريفه در خطاب به شيطان است، خدای متعال فرمود:«إِنَّ عِبادِي لَيْسَ لَكَ عَلَيْهِمْ سُلْطانٌ إِلَّا مَنِ اتَّبَعَكَ مِنَ الْغاوِينَ»؛(2) «إِنَّهُ لَيْسَ لَهُ سُلْطانٌ عَلَي الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَلي‏ رَبِّهِمْ يَتَوَكَّلُونَ«؛(3)«إِنَّ عِبادِي لَيْسَ لَكَ عَلَيْهِمْ سُلْطانٌ». (4) و ... و می دانیم كه  فرد اعلای بندگان خدا  و مؤمنان و متوكّلان، پیامبران  هستند ... .(5)  

  خدای متعال در این آیات به شیطان خطاب می كند كه هیچ سلطه ای روی بندگان (خاص) من نداری و او را از این كار منع كرده و می دانیم هر گونه خطای بزرگ و كوچك و حتی هر گونه سهو و فراموشی كه از انسان سر می زند،كار شیطان است.

مطلب ديگر در مورد احادیثی است كه درباره سهو النبی در منابع شیعه آمده است؛ پاسخ این سؤال و اين مطلب كه در مورد پیامبر (ص) امكان سهو وجود ندارد، خود به خود روشن است:

با مراجعه به مصادر حديثي شيعه، تعداد اندكي از روايات سهو النبي وجود دارد كه در مقابل آن ها، روايات فراواني بر عدم سهو النبيّ (ص) وارد شده است، كه هم تعدادشان از آن ها بيش تر و هم سندشان قوي‏تر است. اينك به برخي از آن ها اشاره مي‏كنيم:

1- شيخ طوسي (ره) به سند خود از امام صادق (ع) نقل مي‏كند كه:«إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ (ص) سَهَا فَسَلَّمَ فِي رَكْعَتَيْنِ ثُمَّ ذَكَرَ حَدِيثَ ذِي الشِّمَالَيْنِ فَقَالَ ثُمَّ قَامَ فَأَضَافَ إِلَيْهَا رَكْعَتَيْنِ». (6)

 رسول خدا (ص) سهو كرد و بعد از نماز دو سجده سهو به‏ جاي آورد.

2- و نيز از امام صادق (ع) نقل شده كهفرمودند:«صَلَّي عَلِيٌّ(ع) بِالنَّاسِ عَلَي غَيْرِ طُهْرٍ وَ كَانَتِ الظُّهْرَ فَخَرَجَ مُنَادِيهِ أَنَّ أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ ع صَلَّي عَلَي غَيْرِ طُهْرٍ فَأَعِيدُوا وَ لْيُبَلِّغِ الشَّاهِدُ الْغَائِبَ».(7)

 علي عليه السلام بدون طهارت با مردم نماز ظهر به‏جاي آورد ... منادي حضرت وارد شد و صدا داد: اميرالمؤمنين نماز را بدون طهارت به‏جاي‏آورده، نمازهاي خود را اعاده كنيد.

3- كليني (ره) به سند خود از سماعة بن مهران نقل مي‏كند كه از امام (ع) درباره شخصي پرسيدم كه نماز صبح را فراموش نمود تا اين‏كه فجر طلوع كرد، حضرت (ع) فرمود: هرگاه يادش آمد نمازش را به‏جاي آورد. آن‏گاه فرمود:«فَإِنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص رَقَدَ عَنْ صَلَاةِ الْفَجْرِ حَتَّي طَلَعَتِ الشَّمْسُ ثُمَّ صَلَّاهَا حِينَ اسْتَيْقَظَ ».(8)

رسول خدا (ص) در وقتي نماز صبح از او فوت شد تا اين‏كه خورشيد طلوع كرد، بعد از بيدار شدن از خواب، نمازش را قضا نمود.

4- ابن‏بابويه به سند خود از عبدالسلام بن صالح هروي نقل مي‏كند:

«قُلْتُ لِلرِّضَا ع يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ إِنَّ فِي سَوَادِ الْكُوفَةِ قَوْماً يَزْعُمُونَ أَنَّ النَّبِيَّ ص لَمْ يَقَعْ عَلَيْهِ السَّهْوُ فِي صَلَاتِهِ فَقَالَ كَذَبُوا لَعَنَهُمُ اللَّهُ إِنَّ الَّذِي لَا يَسْهُو هُوَ اللَّه».(9)‏

 به امام رضا (ع) عرض كردم: در اطراف كوفه كساني هستند كه گمان مي‏كنندپيامبر (ص) در نمازش سهو نمي‏كرده است. حضرت  فرمود: دروغ مي‏گويند، خدا آنان را لعنت كند، تنها كسي كه سهو نمي‏كند خداوندي است كه جز او معبودي نيست.

از اين روايات مي‏توان جواب ‏هاي مختلفي داد، از آن‏ جمله:

الف) اين روايات، معارض با ظواهر قرآن است. آياتي كه قبلًا به آن اشاره شد و خود اهل‏بيت عليهم السلام دستور داده‏اند كه روايات ما را به قرآن عرضه بداريد؛ آن چه را كه موافق با قرآن است عمل كرده و مخالف با آن را ترك نماييد.

ب) اين روايات مخالف با اجماع و اتفاق شيعه است و مخالف معلوم‏النسب، ضرري به اجماع وارد نمي‏كند.

ج) سندهاي اكثر روايات سهوالنبي (ص) ضعيف است.

د) معارض با احكام عقلي است كه قبلًا به آن اشاره شد.

ه) در متن رواياتِ سهوالنبي، اضطراب و تناقض فراوان وجود دارد.

و) بسياري از راويان اين‏گونه احاديث، از كساني هستند كه عقيده‏اي فاسد دارند.

ز)راویان آنها كسانی هستند كه حداقل مجهول الحال هستند.

ح) از همه مهم تر، این گونه روایات بر فرض صحت سند، خبر واحدند و خبر واحد در فروع دین، حجت است نه اصول و اعتقادات.

ط) اين‏گونه روايات، مخالف احاديث صحيح ‏السندي است كه با اجماع اماميه تقويت شده است؛ رواياتي كه دلالت بر نفي سهو از پيامبر (ص)دارد:

شيخ طوسي به سند خود از محمد بن علي بن محبوب، از احمد بن محمد، از حسن بن محبوب، از عبداللَّه بن بكير، از زراره نقل مي‏كند: از امام باقر (ع) سؤال كردم: آيا رسول خدا (ص) سجده سهو بجاي ‏آورد؟ فرمود: خير .

ح) روايات سهوالنبيّ، موافق با احاديث عامه است و مطابق دستور اهل‏بيت عليهم السلام هرگاه دو دسته روايت با يكديگر تعارض كردند به رواياتي عمل مي‏كنيم كه مخالف با عامه است.(10)

نتیجه این كه: مطابق با اعتقاد اجماع علمای شیعه، هیچ گونه سهو و یا فراموشی در مورد رسول خدا (ص) و نیز امامان معصوم صلوات الله علیهم اجمعین، پذیرفتنی نیست، زیرا اگر بخواهیم در چنین مواردی چشم پوشی كنیم، موضوع هدایت و راهنمایی ایشان را بر بشر، زیر سؤال برده ایم  و اگر در این مورد نوشته و كتابی به چشم می خورد،(از جمله آن چه در سنن النبی آمده است) می توان آن را با موادری كه به عنوان مقیاس بیان شد، سنجید و  قضاوت كرد. با این حال كتاب سنن النبی علامه طباطبایی،با اضافاتی همراه شد كه بعضی از موارد آن به شدت نقد و انكار شد، پس توجه در این مسئله هم لازم است.

پی نوشت ها:

1. مثل آیه شریفه «وَ إِذا رَأَيْتَ الَّذِينَ يَخُوضُونَ فِي آياتِنا فَأَعْرِضْ عَنْهُمْ حَتَّي يَخُوضُوا فِي حَدِيثٍ غَيْرِهِ وَ إِمَّا يُنْسِيَنَّكَ الشَّيْطانُ فَلا تَقْعُدْ بَعْدَ الذِّكْري‏ مَعَ الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ؛(1) و زماني كه ديدي كساني را كه به سخريه و استهزاء در آيات ما تكلّم مي كنند پس اعراض فرما از آن ها تا اين كه در موضوع هاي ديگري وارد شوند و اگر شيطان تو را به نسيان انداخت پس از تذكر، با قوم ستمكاران هم‏مجلس نشو »؛ انعام(6) آیه 68

2.  حجر( ) آيه 43

3. نحل(16) آيه 102

4. اسراء(17) آيه 67

5.طیب عبد الحسین، أطيب البيان في تفسير القرآن،تهران، انتشارات اسلام، ج‏5، ص 107 ، با اقتباس و تلخیص و ویرایش محدود.

6.شیخ طوسی، تهذیب الاحكام،تهران، انتشارات اسلامیه، سال 1365 هجری شمسی، ج 2 ،ص 180

7. شیخ طوسی،استبصار،تهران، انتشارات اسلامیه، سال 1390 هجری قمری، ج 1 ،ص 433

8.شیخ كلینی،الكافي،تهران، انتشارات اسلامیه،چاپ دوم، سال 1362 هجری شمسی، ج‏3، ص 294

9. شیخ صدوق،‏عیون اخبار الرضا (ع)،تهران، انتشارات نشر جهان،چاپ اول، سال 1378 هجری شمسی، ج 2 ،ص 203

10.علی اكبر رضوانی، شيعه شناسي و پاسخ به شبهات، تهران، انتشارات نشر مشعر،چاپ دوم، سال 1384 هجری شمسی  ج‏1، ص 256