پاسخ ارائه شده به سؤالِ یک پرسشگر با مشخصات خاص است. در صورتی که سؤال یا ابهامی برای شما ایجاد شده از طریق درگاه های پاسخگویی پیگیری فرمائید.
حديث به شرح زير وارد شده است:

أحمد بن موسي عن الحسن بن موسي الخشاب عن علي بن حسان عن عبد الرحمن بن كثير قال سمعت أبا عبدالله عليه السلام يقول نحن ولاة امر الله و خزنة علم الله و عيبة وحي الله و أهل دين الله و علينا نزل كتاب الله و بنا عبدالله و لولانا ما عرف الله و نحن ورثة نبي الله و عترته .(1)

عن معلي ، عن محمد بن جمهور ، عن سليمان بن سماعة ، عن عبد الله بن القاسم ، عن أبي بصير قال : قال أبو عبد الله عليه السلام : الأوصياء هم أبواب الله عز و جل التي يؤتي منها و لو لا هم ما عرف الله عز وجل و بهم احتج الله تبارك و تعالي علي خلقه .(2)

در توضيح روايت گفته اند:  لولا الحجج ما عرف الله حق معرفته ؛ (3)

اگر  حجت هاي خدا نبودند ، خدا چنان كه بايد و سزاوار است ، شناخته نمي شد.

در شرح اصول كافي  آمده:

( و لو لا هم ما عرف الله ) لأن عظمته أرفع من أن يصل إليه كل طالب و رفعته أجل من أن ينظر إليه كل شاهد و غائب ، و صراطه أدق من أن يتطرق إليه قدم الأوهام و شرعه أشرف من أن يقبل مخترعات الأفهام ، فلو لا هداية الأوصياء و إرشاد الأولياء لبقوا متحيرين في تيه الجهالة و راقدين في مرقد الضلالة كما تري من أعرض عن التوسل بهدايتهم و التمسك بذيل عصمتهم فإن بعضهم يقول بالتجسيم وبعضهم يقول بالتصوير و بعضهم يقول بالتحديد و بعضهم يقول بالتخطيط و بعضهم يقول إنه محل للصفات و بعضهم يقول بأنه قابل للحركة و الانتقال إلي غير ذلك من المذاهب الباطلة و بالله العصمة و التوفيق .(4)

اگر حجت ها نبودند ، خدا شناخته نمي شد، زيرا عظمت خدا بلند مرتبه تر از آن است كه جويندگان بدان دسترسي يابند . شاهد و غايب ، كوچك تر از آن هستند كه به رفعت مقام او نظر اندازند. با قدم فكر و وهم نمي توان راه شناخت او را پوييد . به شريعت او با فهم نمي توان دست يافت . اگر هدايت اوصيا و راهنمايي اوليا نباشد ، مردم در حيرت و بيابان گمراهي باقي مي مانند . در خواب غفلت خواهند ماند ،همان گونه كه غفلت و گمراهي و حيراني را در كساني كه به هدايت آنان چنگ نينداخته اند ، مي بيني  كه بعضي قائل به جسميت خدا و بعضي خدا را محدود و  و بعضي او را داراي صفت زائد بر ذات و... مي دانند .

يكي ديگر از عالمان نوشته :

لقصور أكثر الناس عن استقلال عقولهم بحق معرفة الله ، و لم يتم احتجاج الله عليهم ؛ لعدم معرفة الأحكام و قصورهم عن الاطلاع علي حقائق الكتاب و بواطنه ، فقوله : " و لو لا هم ما عرف الله " إشارة إلي كونهم أبواب الله تعالي؛(5)

اگر هدايتگري آنان نبود ، مردم خدا را به حق نمي شناختند، زيرا فهم عقلي عموم مردم  به خودي خود از معرفت يافتن به حق قصور دارد. اگر آنان نبودند ، حجت خدا بر مردم تمام نمي شد، زيرا به احكام خدا معرفت نمي يافتند و بر حقايق و باطن  كتاب دست نمي يافتند . پس اين كه فرموده "اگر آنان نبودند ، خدا شناخته نمي شد" ، دلالت دارد كه آنان درهاي ورود به ساحت معرفت و عبوديت خدا مي باشند.  

علامه مجلسي هم در شرح اين حديث دارد:

و بنا عبد الله ، أي نحن علمنا الناس طريق عبادة الله ، أو نحن عبدنا الله حق عبادته بحسب الامكان ، أو بولايتنا عبد الله فإن ها أعظم العبادات ، أو بولايتنا صحت العبادات فإنها من أعظم شرائطها . قوله : و لو لا نا ما عرف الله ، أي لم يعرفه غيرنا ، أو نحن عرفناه الناس ، أو بجلالتنا و علمنا و فضلنا عرفوا جلالة قدر الله و عظم شأنه؛ (6)

"بنا عبد الله" يعني ما هستيم كه به خلايق راه عبادت و بندگي را ياد داديم . اگر ما نبوديم، خدا چنان كه سزاوار است ، عبادت نمي شد . مردم به معرفت به ولايت ما خدا را بندگي مي كنند  ، زيرا فهم و پذيرش ولايت ما بزرگ ترين عبادت است  يا اين كه با پذيرش ولايت ما عبادت هاي شان ارزش يافت و مقبول خدا شد، زيرا ولايت از مهم ترين شرايط پذيرش عمل صالح است . اين كه فرمود : "لولا نا ما عرف الله" يعني اگر ما نبوديم، غير ما خدا را نمي شناخت . ما بوديم كه خدا را به خلايق شناسانديم يا به جلال و علم و فضل ما بود كه خلايق پي به جلال خدا بردند و عظمت شأن خدا را درك كردند.  

پي نوشت ها:

1. محمد بن الحسن الصفار ، بصائر الدرجات  ، تهران ، اعلمي ، 1404 ق ،  ص81.

2. كليني ، كافي ،چ پنجم ، تهران ، دارالكتب الاسلاميه ، 1362 ش ، ج 1، ص 193.

3. صدوق ، توحيد  ، قم ، انتشارارت اسلامي  ، ص 290.

4.   مولا صالح مازندراني، شرح أصول كافي ،چ اول ، بيروت ، دار احياء التراث العربي ، 1421 ق ، ج 5 ، ص 175.

5.  رفيع الدين محمد بن حيدر نائيني، الحاشية علي أصول الكافي ،چ اول ، قم ، دار الحديث ، 1424 ق ، ص 579.

6. علامه مجلسي ، بحار الأنوار ،چ دوم ، بيروت ، وفا ، 1403 ق‌، ج 26 ، ص 246 - 247.