پاسخ ارائه شده به سؤالِ یک پرسشگر با مشخصات خاص است. در صورتی که سؤال یا ابهامی برای شما ایجاد شده از طریق درگاه های پاسخگویی پیگیری فرمائید.
معصومان علیهم‌السلام نه‌تنها در سخنان خویش، بلکه در عمل نیز به درختکاری اهمیت داده و ایشان با دست مبارکشان باغ‌ها و بستان‌هایی را آباد و درختان زیادی کاشته‌اند.
کاشت درخت در سیره اهل بیت علیهم السلام

پرسش:
با توجه با تأکید دین اسلام به کاشت درخت، آیا خود اهل‌بیت علیهم‌السلام نیز با دست مبارک چنین کاری انجام می‌دادند؟
 

پاسخ:
توجه به کشاورزی و به‌خصوص درختکاری از موضوعاتی است که در اسلام به آن اهمیت داده شده است. اهل‌بیت علیهم‌السلام علاوه بر توصیه به درختکاری، خود بر این کار اقدام نیز نموده‌اند. در ادامه شواهدی که نشان می‌دهد معصومان علیهم‌السلام خود بر درختکاری اقدام کرده‌اند ارائه‌شده و ثمرات این زحمات و فعالیت‌ها نیز بر اساس روایات بیان خواهد شد.

الف. درختکاری توسط معصومان علیهم‌السلام
در احادیثی بیان‌شده که اهل‌بیت علیهم‌السلام علاوه بر توصیه به درختکاری خود نیز بر این کار پرفضیلت اقدام می‌کردند. در روایتی ذکرشده که امیرالمؤمنین علیه‌السلام زمین را بیل مى‌زد و آن را گود مى‌کرد؛ رسول خدا صلی‌الله علیه و اله نیز هسته‌ها را با آب در دهان مبارکش خیس مى‌کرد و در زمین مى‌کاشت. (1)  
در حدیثی دیگر نقل‌شده که امام علی علیه‌السلام گاهی اقدام به درختکاری انبوه نیز می‌نمودند، همچنان که امام باقر علیه‌السلام فرمودند: «لَقِیَ رَجُلٌ أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ علیه‌السلام وَ تَحْتَهُ وَسْقٌ مِنْ نَوًى فَقَالَ لَهُ مَا هَذَا یَا أَبَا الْحَسَنِ تَحْتَکَ فَقَالَ مِائَهُ أَلْفِ عَذْقٍ إِنْ شَاءَ اللَّهُ قَالَ فَغَرَسَهُ فَلَمْ یُغَادِرْ مِنْهُ نَوَاهً وَاحِدَهً؛ (2)  مردى امیر مؤمنان على علیه‌السلام را ملاقات کرد، درحالی‌که آن حضرت روى شصت صاع (به‌اندازه یک‌بار شتر) هسته خرما، نشسته بود. آن مرد گفت: اى ابا الحسن! این چیست که بر روى آن نشسته‌اى‌؟ فرمود: ان‌شاءالله یک‌صد هزار درخت خرما است. آن حضرت هسته‌ها را کاشت و حتّى یک هسته از آن‌ها را رها نکرد.»
بنابراین اهل‌بیت علیهم‌السلام خود اولین عامل به توصیه‌های خویش در موضوع درختکاری بوده‌اند؛ اما این‌که ایشان برای چه به چنین کاری روی آورده بودند در ادامه بیان خواند شد:

ب. کاشت درخت در راستای کار خیر
بسیاری از فعالیت‌های درختکاری معصومان علیهم‌السلام برای کمک به فقیران و مستمندان بوده است. 
ایشان با حفر چاه و کاشت درختان، بستان‌هایی را به وجود می‌آوردند و آن را یا به افراد نیازمند می‌دادند و یا وقف برای فقیران می‌کردند و یا با هزینه آن به آزادسازی بردگان می‌پرداختند. به‌عنوان نمونه امام صادق علیه‌السلام در حدیثی با اشاره به تلاش امیرالمؤمنین علیه‌السلام در درختکاری، دستاورد این فعالیت‌ها را آزادسازی هزار برده می‌داند. (3) 
روایت دیگری در مورد این سیره امیرالمؤمنین علیه‌السلام نیز چنین نقل‌شده است: شخصی به نام أَبُو نَیْزَر مى‌گوید: من اداره دو باغ، یکى «عین ابى‌نیزر» و دیگرى «بُغَیْبِغَه» را به عهده داشتم. على بن ابی‌طالب علیه‌السلام امیرالمؤمنین نزد من آمد و... سپس کلنگ را برداشت و داخل چاه رفت و شروع به کندن زمین کرد، اما مدتى گذشت و به آب نرسید. حضرت درحالی‌که از پیشانی‌اش عرق مى‌چکید بیرون آمد و عرق پیشانى خود را پاک کرد و دوباره کلنگ را برداشت و به درون چاه رفت و شروع به کندن کرد و زمزمه مى‌کرد. ناگهان آب مانند گردن شتر بیرون زد و على به‌سرعت بالا آمد و فرمود: خدا را گواه مى‌گیرم که این صدقه است. دوات و کاغذى برایم بیاور. 
ابونیزر مى‌گوید: من به‌سرعت دوات و کاغذ حاضر کردم و على علیه‌السلام نوشت: «به نام خداوند بخشنده مهربان. بدین‌وسیله بنده خدا على امیر مؤمنان دو باغ معروف به چشمه ابى‌نیزر و بغیبغه را براى تهیدستان مدینه و درراه ماندگان صدقه قرار داد تا به‌واسطه این دو [صدقه] خداوند در روز قیامت چهره او را از گرماى آتش نگه دارد؛ نه فروختنى هستند و نه بخشیدنى تا اینکه خداوند آن‌ها را به ارث بَرَد و او بهترین وارثان است. مگر اینکه حسن و حسین به آن‌ها احتیاج پیدا کنند که در این صورت در اختیار آنان است و جز این دو، براى کس دیگرى نیست». 
محمد بن هشام مى‌گوید: حسین علیه‌السلام قرضى داشت و معاویه دویست هزار دینار براى او فرستاد تا چشمه ابى‌نیزر را به او بفروشد، اما حسین علیه‌السلام از فروختن آن امتناع ورزید و فرمود: آن را پدرم صدقه قرار داده است تا بدان وسیله خداوند چهره او را از گرماى آتش نگه دارد و من آن را به هیچ قیمتى نمى‌فروشم. (4) 
در روایت دیگری نیز امام سجاد علیه‌السلام فعالیت‌های خود بر روی زمین را فقط برای بهره‌مندی فقراء و نیازمندان می‌داند. (5) 
بنابراین یکی از علت‌هایی که اهل‌بیت علیهم‌السلام دست به کاشت درخت زده و ایجاد بستان و باغ می‌کردند، رسیدن فواید این درخت‌ها به مستمندان و بیچارگان و همچنین آزادسازی بردگان بوده است.

ج. کاشت درخت برای امرارمعاش
علاوه بر کمک به مستمندان، دلیل دیگری که ائمه علیهم‌السلام به درختکاری روی آورده بودند، در جهت تأمین هزینه‌های زندگی و امرار معاش بوده است. ایشان با تلاش و کوشش، هزینه‌های زندگی خود را از این راه تأمین می‌کردند. در حدیثی از امام صادق علیه‌السلام چنین نقل شده است: «إِنِّی لَأَعْمَلُ فِی بَعْضِ ضِیَاعِی حَتَّى أَعْرَقَ وَ إِنَّ لِی مَنْ یَکْفِینِی لِیَعْلَمَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ أَنِّی أَطْلُبُ الرِّزْقَ الْحَلَالَ؛ (6)   من در برخی از باغ‌هایم چنان تلاش می‌کنم که از شدت تلاش عرق می‌ریزم درحالی‌که کسانی هستند که به‌جای من این کار را انجام دهند، اما می‌خواهم خدا بداند من روزی حلال را با تلاش خود می‌طلبم.»
در روایتی دیگر چنین نقل‌شده است. ابى عمرو شیبانى گوید: امام صادق علیه‌السلام را دیدم که بیلى به دست داشت و پیراهن بلند و ضخیمى بر تن داشت و در باغ خود مشغول کار کردن بود و عرق مى‌ریخت. گفتم: فدایت شوم! بیل را به من بده تا کار را برایت انجام بدهم. به من فرمود: راستش من دوست دارم که مرد در گرماى آفتاب براى کسب مخارج زندگى‌اش اذیت شود (و زحمت بکشد). (7)  این موضوع در سیره امام باقر علیه‌السلام (8)  نیز نقل شده است.

نتیجه:
با توجه به مطالب بیان‌شده، معصومان علیهم‌السلام نه‌تنها در سخنان خویش، بلکه در عمل نیز به درختکاری اهمیت داده و ایشان با دست مبارکشان باغ‌ها و بستان‌هایی را آباد و درختان زیادی کاشته‌اند. این کار ائمه علیهم‌السلام دو ثمره داشته است. اول این‌که ایشان با فروش و یا وقف این باغ‌ها کارهای خیر انجام می‌دادند. کمک به فقرا و مستمندان و ایتام و همچنین آزاد کردن بردگان از قید بندگی، بخشی از آثار چنین فعالیت‌هایی بوده است. مصرف دیگر این تلاش‌ها در زندگی خود اهل‌بیت علیهم‌السلام بوده است. ائمه علیهم‌السلام با کاشت و رسیدگی به این باغ‌ها، هزینه‌های زندگی خود و اهل‌وعیالشان را تأمین می‌کردند.

پی نوشت:
1 . کلینى، محمد بن یعقوب‏، الکافی، ج‏5، ص 75، ح 6.
2 . همان، ج‏5، ص 74، ح 2.
3 . کلینى، محمد بن یعقوب‏، الکافی، ج‏5، ص 74، ح 2.
4 . نورى، حسین بن محمدتقی، مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، ج‏14، ص 62، ح 16110.
5 . طوسى، محمد بن الحسن‏، الأمالی (للطوسی)، ص 688، ح 1460.
6 . کلینى، محمد بن یعقوب‏، الکافی، هج‏5، ص 77، ح 15.
7 . همان، ج‏5، ص 76، ح 13.
8 . همان، ج‏5، ص 73، ح 1.