تجربه کردن سرنوشت نوشته شده

مثلا زمانی که امام حسین به دنیا امد همه میدانستند که او در کجاو به دست کی به شهادت میرسند؟خوب یعنی فقط افراد میآیند برای تجربه کردن سرنوشتشان؟

پرسش 1:
اگر خدا به انسان اختيار داده ،چرا زماني که بيامبر به معراج رفت، نام تمامي امامان را ديد ،يعني اين ها از قبل انتخاب شدند ؟ شرح : مثلا زماني که امام حسين به دنيا آمد ،همه مي دانستند که او در کجا و به دست کي به شهادت مي رسند.خوب يعني فقط افراد مي آيند براي تجربه کردن سرنوشت شان؟

پاسخ:
باعرض سلام و تشکر از ارتباط شما با اين مرکز.
اختيار داشتن معنا و مفهوم خاصي دارد و منافات با آنچه در پرسش آمده ندارد. از اين رو در ابتدا درباره مفهوم اختيار بايد اشاره گردد:
مقصود از اختيار آن است که رفتار انسان بر اساس آگاهي، قدرت و اراده او انجام پذيرد ،به گونه اي که بتواند به ترک آن نيز اقدام کند،
فعل اختياري آن است که بر اساس انتخاب و گزينش فاعل و از روي عزم و تصميم او واقع شود. (1)
با توجه به مفهوم اختيار و قلمرو آن، هيچ منافاتي بين آن و اين که ائمه از قبل از سوي خداوند به عنوان منصب امام برگزيده شده‌اند ندارد. يا آن حضرات چگونه به شهادت مي‌رسيدند ،وجود ندارد. چون قلمرو اختيار افعال خود انسان است ،يعني مفهوم اختيار اين است که انسان با اراده و اختيار خود کارش را انجام مي‌دهد. و اين منافات ندارد با اين که خداوند علم دارد که آن ها به عنوان امام و در مقام منصب امامت قرار مي‌گيرد، چون اين که در علم الهي و مخازن علمي او اسامي ائمه ثبت بوده و رسول خدا در شب معراج آن ها را ديده، بدين معناست که علم الهي به فعل انسان با تمام خصوصيات آن تعلق مي‌پذيرد، اين که خداوند از پيش مي‌داند که فعلي اختياري مانند ايستادن، راه رفتن از انسان سر مي‌برند،يعني خداوند مي‌داند شخصي خاص در زمان و مکان خاصي،كار مزبور را با بهره گيري از اختيار خويش انجام مي‌دهد. بديهي است که دراين صورت وقوع فعل مزبور ضروري خواهد بود،اما ضرورت هيچ گونه منافاتي با اختياري بودن آن ندارد، زيرا معناي ضرورت آن است که فعل مورد بحث در ظرف تحقق علت تامه‌اش که مشتمل بر اختيار فاعل نيز است، ضرورت يافته است، چنان که هر معلولي در فرض وجود علت تامه‌اش ضرورت مي‌يابد. (2) بنابراين تعارض بين اختيار و آنچه در پرسش آمده وجود ندارد.
هيچ محذوري ندارد آدمي براي تجربه سرنوشت اختياري خود به دنيا بيايد . آنچه در علم الهي درباره سرنوشت او ثبت شده ،با اراده و اختيار خود عينيت بخشد و از رهگذر آن حيات ابدي خود را رقم بزند.
پي‌نوشت ها:
1- آموزش کلام اسلامي، ج 1، ص344.
2- همان، ص 340.