برهان اثبات معاد

پرسش 1: آيا اين برهان براي اثبات معاد صحيح است؟ شرح .اگرشما قصد کم کردن وزنتان را نداشته باشد ،توصيه هاي من در مورد رژيم گرفتن را حاضريد بشنويد وبه آن عمل کنيد؟

 

پيامبر خدا صلى‏ الله ‏عليه و ‏آله و سلّم : با ارزشترين مردم، كسانى هستند كه از دانش بيشترى برخوردارند و كم‏ارزشترين مردم كسانى هستند كه از دانش كمترى بهره‏مندند . أمالي الصدوق : 27 / 4 منتخب ميزان الحكمة : 396

 

پرسش 1: آيا اين برهان براي اثبات معاد صحيح است؟ شرح .اگرشما قصد کم کردن وزنتان را نداشته باشد ،توصيه هاي من در مورد رژيم گرفتن را حاضريد بشنويد وبه آن عمل کنيد؟متاسفانه بسياري از ما جوان ها اين روزها دليلي براي اصلاح رفتار هاي خود نمي بينيم و حاضريم هر کاري براي پول و بيشترلذت بردن ازدنيا و زندگي انجام دهيم . ترجيح مي دهيم کتاب هايي درمورد رازهاي پولدار شدن ، فروشنده ي موفق شدن و عشق که اکثرا ترجمه ي کتاب هاي آمريکايي هستند ، بخوانيم تا قرآن و حديث(نمي دانم آيا به کثرت کتبي که نويسندگانشان آمريکايي هستند ،در کتابفروشي هاي توجه کرده ايد؟). اسراء 45:« وهرگاه قرآن مي خواني ، ميان تو و کساني که به قيامت ايمان ندارند ،حجابي ناپيدا قرار مي دهيم».اگر قرآن خواندن پيامبر(ص) بر کساني که به قيامت ايمان ندارند، اثر نکند ،چه کلامي و از زبان چه کسي اثر خواهد کرد؟ من 24سال دارم وساکن تهرانم و دوسال ونيم در آمل دانشجوي الکترونيک بودم و دوسال ونيم بعد هم در لاهيجان.تا چندسال قبل اعتقادي به معاد نداشتم وفقط مانند بسياري ديگر درسش را پاس کرده بودم اما از آنجا که تغييرات بسياري در اثر معتقد شدن به روز قيا پاسخ: دوست عزيز ! جناب رفيعي ؛ سلام گرم دوستانتان در اين مركز را پذيرا باشيد ؛ قبل از هر چيز اجازه بدهيد شعف خود را از وجود جواناني گمنام اما با اهدافي بلند و والا چون شما در جامعه انديشمندان و نخبگان كشور پنهان نكرده ،سرور خود را از آشنايي با شما اظهار نماييم ؛ پيش از ورود در هر بحث و گفتگويي دغدغه مقدس شما را ستوده ، عرض مي كنيم دردهايي را كه برشمرديد ما نيز با تمام وجود حس مي كنيم . بد نيست بدانيد جوانان و دانشجويان مستعد وتوانمندي همچون شما كه با انگيزه هاي الهي در مسير درك حق و آن گاه اشاعه وترويج آن با زبان روز وبا گفتمان مخاطب امروز در تلاشند ،كم نيستند. لااقل افراد متعددي با ما در اين مركز در تماس وارتباط نزديك هستند تا در راستاي پرده برداري از گوشه اي از حقايق دين مبين اسلام وشناساندن آن به شيوه وزبان روز به نسل جوان ، با تلاش خالصانه و شبانه روزي گام هايي بردارند . جالب است بدانيد برخلاف تصور شما وبسياري از جوانان ديگر در بين طلاب وروحانيون جوان حوزه هاي علميه نيز افراد بسياري در زمينه هاي گوناگون در فضاي سايبر ومحيط هاي مشابه وبا استفاده از ابزارها و متدهاي روزآمد در تلاشند مخاطبان گسترده خود را در اين محيط هاي جديد با مفاهيم ومعارف ديني آشنا سازند حتي برخي از روحانيون جوان در ايام مختلف از جمله در ماه هاي رمضان تمام شب را در تالارهاي گفتگو در حال چت و پاسخگويي به انواع واقسام سوالات جديد و شبهات بروز مخاطبان خود هستند ؛ هرچند قبول داريم كه ميزان نياز و حجم بالاي كار، آن قدر زياد است كه ده ها برابر اين تلاش ها هم نمود چنداني ندارد . در هر صورت تلاش الهي شما را در اين مسير مي ستاييم .صادقانه مي خواهيم كه در اين مسير نوراني گام برداشته ، از بازخوردهاي منفي احتمالي وديگر مشكلات نهراسيد . به راه درستي كه در پيش گرفتيد، اميدوارانه و مصمم ادامه بدهيد ؛ دوستانتان در اين مركز نيز در حد توان مي توانند به شما در رسيدن به اهداف بلندتان ياري برسانند . اما در خصوص مطالب متعددي كه نقل كرده ايد، ابتدا نگاهي كلان وكلي مي اندازيم، آن گاه به صورت جزيي و موضوعي تر به بررسي مي نشينيم . اميدواريم نقد دوستانه ما موجب كدورت و دلسرديتان نشود : 1- مطالب مورد نظر شما امور گوناگوني از دغدغه هاي فكري رايج در بدنه جامعه است - البته نه لزوما بدنه جوان - در واقع اين امور متعدد مجموعه اي از پاسخ ها در خصوص برخي سوالات و چالش هاي فكري رايج در جامعه است كه اعم از شرور ، آزمون هاي الهي ، اختلافات موجود در آفرينش ، رابطه انسان با خدا و امور مشابه است كه استدلال كاملي در خصوص اصل معاد در آن به چشم نمي خورد . 2- برخلاف ميلتان و شروع خوبي كه در متن و خطاب به ما داشتيد ، اصولا متن اصلي نگاشته شده تان از چندان جذابيت قلمي و مخاطب پسند برخوردار نيست ، هرچند اصولا اين مباحث از جذابيت چندان در جلب مخاطب برخوردار نيست اما نظير همين مباحث با ادبيات مورد استفاده شما حتي مثال هاي ذكر شده تان نمونه هاي گوناگوني را مي توانيد در كتاب هاي جديدي كه در مقام پاسخگويي به شبهات ديني واعتقادي نگاشته شده ويا سايت هايي نظير سايت ما بيابيد . 3- در مجموع اين مطالب انسجام وهماهنگي چنداني ديده نمي شود ؛مثلا اگر از ابتدا يك مورد معين ودغدغه مشخص را مورد توجه قرار داده، در قالب سوالي آن را مطرح نماييد و آن گاه در قالب جند پاراگراف و به همراه تمثيل هاي درست واستدلال هاي متقن به آن پاسخ دهيد، به مراتب نتيجه بهتري از متن طولاني و تا حدي از هم گسيخته تان به دست مي آوريد .اما متن شما به خاطر پرداختن به چند موضوع متمايز ومتفاوت ،در عين حال كه از تمثيل ها و ورود وخروج هاي خوبي بهره مي برد ، اما در اكثر موارد داراي نقص محتوايي است ، يعني گاهي از استدلال منطقي ومعقول تهي است .گاهي به برخي از موارد و اشارات قابل قبول مي پردازد، اما اگر همين نكته به همراه دو نكته مهم ديگر ذكر مي شد ،درصد اقناع و باورپذيري مخاطب را بسيار بالاتر مي برد . 4-در مجموعه مطالب شما معين نشده كه چرا مخاطبتان را از اين حوزه فكري وعقيدتي انتخاب كرده ايد ؛ مخاطبي را فرض كرده ايد كه خالق عالم را باور دارد و لزوم هدايتي از مجراي خاص و ارائه دستورعمل ويژه اي از طرف او براي به فعليت رسيدن همه توانايي هاي بشر را نيز پذيرفته، تلاش هاي مختلف بشر براي رسيدن به راهكار سعادت را ناكافي مي پندارد ، اما در خصوص برخي تضادها و پارادوكس هاي موجود در نظام هستي دچار دغدغه است كه تلاش نموده ايد آنها را برطرف نماييد؛ در حالي كه عمده مخاطبان امروز اين گونه نيستند يا لااقل وانمود مي كنند كه اين گونه نيستند و سوالات آنها تا حد زيادي بنيادين تر و در مرتبه اي پيش تر قرار دارد ؛ مخاطب عام با شنيدن اولين جمله شما مي پرسد: چگونه مي توان باوري معقول نسبت به وجود خدا وهدفمندي اين ساختار كائنات داشت؟ چه دليل منطقي وعامه پسندي بر برتري فرضيه خلقت هدفمندانه عالم در برابر فرضيه هاي تكوين مادي كائنات داريد ؟ در اين وضعيت نه اينكه نكات مورد اشاره شما كارايي نداشته باشد اما لااقل از محدوديت خاصي در بين مخاطبان برخوردار خواهد بود . 5- محور اصلي مشكلات عملي ورفتاري بسياري از ما انسان ها مشكلات عقيدتي ومعرفتي است ؛ اما ريشه اصلي مشكلات در ضعف ايمان وباور قلبي است، نه جهل فكري و تناقضات باورهاي عقلي ؛ مشكل اصلي جوانان امروز آن نيست كه در وجود خداوند و معاد وضرورت نيك زيستن و... از نظر استدلالات عقلي دچار خلا ونارسايي هستند ، بلكه در حقيقت پذيرش قلبي وباور عميق دروني و حضور مستمر اين عقيده در برابر فكر و بينش آْنها دچار مشكل است. به كمترين كشش مخالفي، اساس اين امر معقول ومستدل فكري در ذهنشان به فراموشي سپرده شده ، انواع خطا وانحراف در رفتار وعملشان بروز مي كند . البته مقدمه هر باور قلبي اتقان فكري و حل سوالات ذهني فرد است اما نبايد توقع داشت همين كه فردي استدلالات و نكات مطرح شده ما را شنيد و حتي آنها را درست دانست و جوابي براي رد آنها نيافت ، در عمل ورفتار نيز كاملا بر اساس همان ايده رفتار نمايد ؛هرچند مي توان به اصلاح گرچه مختصر بسيار اميدوار بود . اما بررسي دقيق مطالب مكتوب شما : تقريبا همه مطالبي كه در ضمن 30 شماره وبه همراه 3 تذكر ذكر كرديد، صحيح ومطابق با تفكرات ديني ماست ؛ مشخص است كه به اين امور به عنون دغدغه هاي ذهني خودتان فكر كرده ايد و به اين پاسخ هاي درست رسيده ايد ؛ اما بايد روشن باشد مطالبي كه ذكر نموده ايد ، اولا تحت عنوان برهان ودليل به كسي ارائه ندهيد چون از ساختار برهاني واستدلالي برخوردار نيست ؛ ثانيا مجموع اين مطالب هرچند وجود جهان ديگري را براي تحقق عدالت خدا ضروري نشان مي دهد ، اما بيان صريحي در اثبات معاد به حساب نمي آيد چون در حالت عادي خود مبتني بر مقدمات متعدد غير بديهي است. معمولا كسي كه به اعتقادات ديني مانند معاد ، ايمان چنداني ندارد، به اين مقدمات هم باوري نداشته باشد ؛ مثلا تعابيري مانند :"جهان خالق دارد" ،"خلق مخلوقي کامل تر ، براي خالق مطلوب تر و ارزشمندتر است"،چون نادان وناتوان وظالم نيست عدالت را برقرار خواهد کرد ونتايج اعمالمان را به ما نشان خواهد داد"و... حقايقي درست اما مورد انكاربسياري از مخاطبان هستند . ثالثا : ممكن است برخي افراد همه اين مقدمات را نيز بپذيرند اما راهكار ديگري براي برقراري عدالت ارائه بدهند ،همانند ديدگاه كساني كه قايل به تناسخ هستند كه معتقدند براي تحقق عدالت، روح هر انساني پس از مرگ در قالب انسان يا موجود ديگري وارد مي شود تا نتيجه اعمال حيات قبلي خود را ببيند . البته اين نظريه داراي اشكالات عديده اي است ،اما نبايد از ياد برد كه مخاطب ما لزوما از مقدمات شما به نتيجه دلخواه تان ممنتهي نمي شود . پيشنهاد مي كنيم اين مطلب را در چند بخش جداگانه وتحت عناويني غيراستدلالي و تا حدودي عرفي مانند " آنچه در تنهايي هايم دريافتم " يا " پاسخي كه براي سوالاتم داشتم " براي ديگران ارسال كنيد تا علاوه بر اثر متقاعد كننده و اخلاقي واحيانا آرام بخشي كه در فرد مخاطب مي گذارد، به صورت حاشيه اي و پنهان تاثيرات عقلي و استدلالي كه مي تواند داشته باشد، بر آنها بگذارد . مخاطب با ديدن اولين نكته غير مستدل از ادامه مطلب سرباز مي زند ويا آن را با ديده غير علمي بودن به انتها مي رساند . دليل اينكه اصرار داريم مطلب تان را به چند بخش تبديل كنيد، آن است كه اصولا مخاطب امروزي ،تاب تفكر ودقت در خصوص يك متن خاص مانند اين را در اين حد ندارد ؛ مثلا اگر پاراگراف هاي 24 و 25 و 29 با هم ضميمه شوند وتحت عنواني مانند اين :« چرا خدا روحيه شفاف سازي ندارد ؟ » يا « چرا هميشه خوب وبد چندان روشن نيست ؟» آغاز شده و با توضيحي تبيين شود ،آن گاه همين سه پاراگراف در جواب دوباره نويسي شود ، اثر بسيار بيشتري بر مخاطب خواهد داشت . نظير همين امر را در خصوص پاراگراف هاي ديگر هم توصيه مي كنيم . در مجموع پيشنهاد مي كنيم در صورت ترديد كار را به صورت آزمون وخطا آغاز كنيد. از بازخورد و عكس العمل مخاطبان مسير صحيح كارتان را بيابيد . برايتان آرزوي موفقيت داشته و منتظر نقطه نظريات شما هستيم .