درايه الحديث

روايت مورد نظر به شرح زير از سخنان امام علي(ع) است:

فاتقوا شرار النساء . وكونوا من خيارهن علي حذر ولا تطيعوهن في المعروف حتي لا يطمعن في المنكر (1)

از زنان بد خود را نگه داريد و از زنان خوب هم حذر و احتياط داشته باشيد و در كارهاي خوب از آنان اطاعت نكنيد كه طمع اطاعت در كارهاي بد از شما پيدا كنند.

متاسفانه در طول تاريخ زن مظلوم بوده و تحقير شده و امكان رشد و تعالي را از او گرفته اند و متاسفانه خود زنان هم در برهه هاي فراواني از تاريخ، اين ظلم گسترده را پذيرا شده اند.

از طرف ديگر زن به طور طبيعي  به زر و زيور و آرايش و خودنمايي گرايش دارد(2) و اين گرايش در كل، مثبت است و مي تواند در خدمت تعالي خود زن و جامعه باشد ولي متاسفانه مردان ظالم آنان را فقط در اين حيطه نگه داشته و خودشان هم بسياري اوقات به صورت افراطي  در خدمت گرايش به زر و زيور قرار گرفته اند.

در جامعه اي كه افراد بخصوص زنان تربيت نشده اند، زنان بد كه ادعاي ايمان و خداباوري و خداترسي و... ندارند كه در شهوت و زينت و تفاخر و تفرعن و...غرقند و زنان مدعي ايمان و خداباوري و خداترسي هم چون تربيت نشده اند گر چه به مراتب كمتر، ولي باز هم از اين آفات در امان نيستند. آري اگر جامعه نسبت به تربيت و رشد انساني و فكري و عقلي افراد بخصوص زنان كه عقب ماندگي بيشتري دارند، عنايت لازم به خرج مي داد،ديگر از هيچ كس بخصوص از زنان لازم نبود حذر شود. زيرا همه آمر به معروف و ناهي از منكر و ياور بر حق و عدل  بودند و بايد بدانان پناه برد نه اين كه از آنان بر حذر بود همچنان كه امامان از زنان تربيت شده خود، بر حذر نبودند.

اگر زناني كه مدعي ايمان و خدا و دين و...هستند ولي تربيت شده نيستند.  كه بر امور خانواده حاكم كنيم و راهنمايي ها و دستورات صحيح نادر آنها را به عنوان اطاعت از آنها انجام دهيم، جرات پيدا كرده و در بقيه امور هم دخالت كرده و خانواده را به سوي قهقرا سوق مي دهند. اما اگر زناني تربيت شده و عاقل و با فهم و تدبير و عالم باشند، اطاعت از آنان نه تنها بد نيست. بلكه اطاعت نكردن از آنان ناپسند است. زيرا آن زنان اگر ميدان پيدا كنند خانواده را به سوي سعادت و خوشبختي سوق مي دهند.

در زمان امام، غالب زنان تربيت نشده بودند از اين رو بهتر بود به آنان كمتر ميدان داده شود و اين به مصلحت خود آنان هم بود.

پي نوشت ها:

1. محمد عبده، خطب الامام علي (نهج البلاغه)، قم، دار الذخائر، ج 1، ص 129.

2. زخرف (43) آيه 18. 

در صدر اسلام خواندن و نوشتن در عرب معمول نبود و به ندرت يافت مي شد

در صدر اسلام خواندن و نوشتن در عرب معمول نبود و به ندرت يافت مي شد و با توجه به تشويق هاي فراوان قرآن و رسول خدا، كم كم خواندن و نوشتن رواج گرفت.

البته متاسفانه بعد از وفات رسول خدا با منع از نوشتن و گفتن حديث و سخن پيامبر ، در اين جريان وقفه اي ايجاد شد تا اين كه كم كم اين منع سست شد و بالاخره عمر بن عبد العزيز اموي در زمان امام سجاد (ع) دستور كتابت سنت نبوي را صادر كرد. (البته شيعه از همان زمان رسول خدا و بعد از ايشان به نقل و كتابت همت داشت ؛ ولي با توجه به منع شديد اين كار را مخفيانه و با رعايت اصول حفاظتي انجام مي داد.)

زمان امام باقر (ع) و امام صادق (ع) دوران اوج نقل و كتابت حديث بوده است و اين دو امام بزرگوار در ترويج اسلام ناب در ابعاد معرفتي و اخلاقي و فقهي تلاش بسيار كردند و شاگردان مخلص آن دو امام هم در ثبت و نوشتن احاديثي كه از آن دو بزرگوار مي شنيدند ، تلاش فراوان داشتند و بيشتر كتب اوليه حديث شيعه كه به "اصول اربع مأه ؛ اصول چهار صد گانه" معروفند، در اين دوران نوشته شد و منابع جوامع روايي ، همچون كتاب كافي ، همين اصول اربع مأه گشتند.

البته طبيعي است كه شاگردان به تناسب روحيه خود و در زمينه اي كه علاقه و تخصص داشتند، احاديثي كه از امام مي شنيدند، را ثبت مي كردند و بسياري از نوشته هاي فراوان آن شاگردان از امامان با توجه به خفقان شديد عباسي از بين رفت و شاگرداني هم ناباب شدند و به دست بردن در احاديث همت گماردند و امامان هم در صدد راه ياد دادن و القاي اصول بودند تا شيعيان خود به استنباط از قرآن و سنت سوق يابند.

اين گونه نبود كه امامان توانسته باشند افراد و گروه هايي را براي كتابت احاديث سازمان دهي كنند و كار را بين آن ها تقسيم نمايند و ... . خفقان حكومت طولاني عباسي اجازه اين سازمان دهي ها را نمي داد و امامان بر حسب مقدورات اقدام مي كردند.

اين كه نوشت افزار هاي زمان امام صادق چه بوده است، را بايد با مراجعه به كتاب هاي تاريخي به دست آوريد.

در مورد نوشت افزار هاي زمان رسول خدا براي كتابت وحي و سنت آمده:

قرطاس (كاغذ)، قلم ، مداد (به معناي مركّب) ، صحف (برگه هايي از كاغذ كه روي آن  نوشته شده) ، سجلّ (نوشت هاي لوله شده) ، رَقّ (پوست نازكي كه روي آن مي نوشتند) .

عُسُب؛ جمع عسيب به قسمت پهن جريده و شاخه نخل كه براي نوشتن بر روي آن استفاده مي شد و "لخاف" جمع لخفه، به سنگ هاي سفيد و نازك  و "رقاع" جمع رقعه، به برگ پهن درخت و گياه يا به پوست گفته مي شد كه اين ها هم مورد استفاده قرار مي گرفت. (1)

 

پي نوشت ها:

1. پژوهشي در تاريخ قرآن، ص 216 به نقل از : الفهرست، ص36 و الاتقان، ج1، ص99.

در صدر اسلام خواندن و نوشتن در عرب معمول نبود و به‌ندرت یافت می‌شد و با توجه به تشویق‌های فراوان قرآن و رسول خدا، کم‌کم خواندن و نوشتن رواج گرفت.
کتابت حدیث

آیا شاگردان امام صادق (علیه‌السلام) تمام مطالبی که آن حضرت می‌فرمود را می‌نوشتند؟ از چه ابزاری برای نوشتن استفاده می‌کردند؟

پاسخ:

در صدر اسلام خواندن و نوشتن در عرب معمول نبود و به‌ندرت یافت می‌شد و با توجه به تشویق‌های فراوان قرآن و رسول خدا، کم‌کم خواندن و نوشتن رواج گرفت.
البته متأسفانه بعد از وفات رسول خدا با منع از نوشتن و گفتن حدیث و سخن پیامبر ، در این جریان وقفه‌ای ایجاد شد تا این‌که کم‌کم این منع سست شد و بالاخره عمر بن عبدالعزیز اموی در زمان امام سجاد (علیه‌السلام) دستور کتابت سنت نبوی را صادر کرد. (البته شیعه از همان زمان رسول خدا و بعد از ایشان به نقل و کتابت همت داشت ؛ ولی با توجه به منع شدید این کار را مخفیانه و با رعایت اصول حفاظتی انجام می‌داد.)
زمان امام باقر (علیه‌السلام) و امام صادق (علیه‌السلام) دوران اوج نقل و کتابت حدیث بوده است و این دو امام بزرگوار در ترویج اسلام ناب در ابعاد معرفتی و اخلاقی و فقهی تلاش بسیار کردند و شاگردان مخلص آن دو امام هم در ثبت و نوشتن احادیثی که از آن دو بزرگوار می‌شنیدند ، تلاش فراوان داشتند و بیشتر کتب اولیه حدیث شیعه که به "اصول اربع مأه ؛ اصول چهارصدگانه" معروف‌اند، در این دوران نوشته شد و منابع جوامع روایی ، همچون کتاب کافی ، همین اصول اربع مأه گشتند.
البته طبیعی است که شاگردان به‌تناسب روحیه خود و در زمینه‌ای که علاقه و تخصص داشتند، احادیثی که از امام می‌شنیدند، را ثبت می‌کردند و بسیاری از نوشته‌های فراوان آن شاگردان از امامان با توجه به خفقان شدید عباسی از بین رفت و شاگردانی هم ناباب شدند و به دست بردن در احادیث همت گماردند و امامان هم درصدد راه یاددادن و القای اصول بودند تا شیعیان خود به استنباط از قرآن و سنت سوق یابند.
این‌گونه نبود که امامان توانسته باشند افراد و گروه‌هایی را برای کتابت احادیث سازمان‌دهی کنند و کار را بین آن‌ها تقسیم نمایند و... خفقان حکومت طولانی عباسی اجازه این سازمان‌دهی‌ها را نمی‌داد و امامان برحسب مقدورات اقدام می‌کردند.
این‌که نوشت‌افزارهای زمان امام صادق چه بوده است، را باید با مراجعه به کتاب‌های تاریخی به دست آورید.
در مورد نوشت‌افزارهای زمان رسول خدا برای کتابت وحی و سنت آمده:
قرطاس (کاغذ)، قلم ، مداد (به معنای مرکب) ، صحف (برگه‌هایی از کاغذ که روی آن  نوشته‌شده) ، سجلّ (نوشت های لوله شده) ، رَقّ (پوست نازکی که روی آن می‌نوشتند).
عُسُب؛ جمع عسیب به قسمت پهن جریده و شاخه نخل که برای نوشتن بر روی آن استفاده می‌شد و "لخاف" جمع لخفه، به سنگ‌های سفید و نازک  و "رقاع" جمع رقعه، به برگ پهن درخت و گیاه یا به پوست گفته می‌شد که این‌ها هم مورد استفاده قرار می‌گرفت. (1)

پی‌نوشت‌ها:
1. پژوهشی در تاریخ قرآن، ص 216 به نقل از : الفهرست، ص36 و الاتقان، ج1، ص99.

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

صفحه‌ها