پاسخ ارائه شده به سؤالِ یک پرسشگر با مشخصات خاص است. در صورتی که سؤال یا ابهامی برای شما ایجاد شده از طریق درگاه های پاسخگویی پیگیری فرمائید.
شیخ مفید چه كسی بود ؟
محمد بن محمد بن نعمان بن عبدالسلام و كنیه اش ابو عبدالله است و دریازدهم ذی قعده درسال 336 ه ق در منطقه سویقه از توابع عكبری در شمال بغداد دیده به جهان گشود.

شیخ مفید چه كسی بود تفسیری از كارهای وی را شرح دهید؟

در میان دانشمندان اسلامی، بزرگانی یافت می شوند كه در پیشرفت احكام الهی درجوامع تاثیر بسیار داشته، آثاری جاویدان ازخود به جای گذاشته اند شیخ مفید، در شمارچنین دانشمندانی جای دارد.

نامش محمد بن محمد بن نعمان بن عبدالسلام و كنیه اش ابو عبدالله است و دریازدهم ذی قعده (سالروز میلاد حضرت ثامن الحجج علی بن موسی الرضاعلیه السلام)درسال 336 ه .ق. (در منطقه سویقه از توابع عكبری در شمال بغداد )  دیده به جهان گشود. (1)

شیخ طوسی، در كتاب رجال خود، دربخش كسانی كه از ائمه روایت نقل نكرده اند،از این عالم گرانسنگ این گونه یاد می كند:

«محمد بن محمد بن نعمان دانشمندی بزرگ و موثق است.» (2) او در فهرست می نویسد: «محمد بن محمد به نعمان معروف به «ابن معلم » از متكلمان امامیه است و در زمان او ریاست علمی و دینی شیعه به اومنتهی گردید. در علم فقه و كلام بر هر كس برتری داشت. دانشمندی حاضر جواب بود ونزدیك به 200 جلد كتاب از او به یادگار مانده است. (3)

ابن شهر آشوب در مورد وی می نویسد:شیخ مفید ابو عبدالله محمد بن محمد بن نعمان از شاگردان ابو جعفر بن قولویه بود وحضرت ولی عصر او را به «شیخ مفید» ملقب فرمود. (4)

نجاشی - كه خود از زمره شاگردان آن عالم گرانمایه است.- در باره استادش می گوید:

استاد ما - رضی الله عنه - مقام والای او درعلم و كلام و روایت و وثاقت، مشهورتر ومعروفتر از آن است كه به وصف آید. (5)

جایگاه و مقام علمی و دینی شیخ مفیدزمانی بهتر روشن می گردد كه عصر وی موردبررسی قرارگیرد.

عصر حیات

در عصر شیخ مفید، شیعیان از آزادی بیشتری برخوردار بودند و وجود عالم بزرگواری چون شیخ مفید در میان آنان به اعتبارشان می افزود. شیخ از پراكندگی شیعیان ممانعت ورزید، آنان را از خطر تفرقه نجات داد، با اعتبار خویش اوضاع اسفبارآن ها را سامان بخشید و آن ها را به اوج عزت رسانید. شیخ مفید در محله كرخ بغداد - كه مركز شیعیان بود.- می زیست و مسجدمعروف «براثا»- كه اكنون زیارتگاه شیعیان است.- محل تدریس وی بود. (6)

از سوی دیگر، دوران شیخ مفید دوران رونق مباحث كلامی و اصولی در میان دانشمندان اهل سنت بود. پیش از وی،شیعیان در مسائل كلامی و اصولی حلقه های درس تشكیل داده بودند و شیخ صدوق - كه ریاست علمی و دینی شیعیان را عهده داربود.- سبك ساده ای در تصنیف و تالیف كتب پیش گرفت و بر همان شیوه نیز فتوا داد.سبك ساده بیانی صدوق، جهت تفهیم مسایل كلامی و اعتقادی سودمند بود، ولی باپیشرفت علمای اهل سنت در آن علوم، ادامه آن سبك سبب ركود جامعه شیعی می شد. براین اساس، ایجاد یك تحول، ضروری به نظرمی رسید. در این زمان شیخ مفید با استفاده از مبانی علم كلام و اصول راه بحث و استدلال را بر شیعیان گشود; ابواب فقه را با دقت موردتجزیه و تحلیل قرار داد، هر موضوعی را درجایگاه خویش بیان كرد و با این روش، جامعه مسلمانان را با روش صحیح استدلال آشناساخت (7)

شیخ مفید نه تنها نزد علمای شیعه بلكه نزد علمای اهل سنت نیز مقامی والا داشت وآن ها نیز او را می ستودند.

ابن ندیم - كه از معاصران او بود.- در باره وی می نویسد:«دانشمندی با هوش و بافراست است. من او را دیده ام، دانشمندی عالیقدر است. (8)

ابن حجر عسقلانی در باره وی می نویسد:«مفید بسیار پارسا و فروتن وپاسدار علم بود. گروهی از دانشمندان ازمحضر او بهره جستند. او چنان در مكتب تشیع والامقام است كه معروف است بر هردانشمندی منت (حق) دارد.» (9)

شیخ مفید در مناظره از قدرت خارق العاده ای بر خوردار بود و مخاطب خویش رابه خوبی اقناع می كرد.

خطیب بغدادی - كه از علمای اهل سنت وهم عصر شیخ مفید بود.- می گوید: «او، اگرمی خواست، قدرت داشت ثابت كند كه ستون چوبی از طلا است ». نام های چند تن ازعلمای اهل سنت - كه شیخ مفید اغلب باآن ها مناظره می كرد.- عبارت است از: علی بن عیسی رمانی، قاضی ابوبكر باقلانی و قاضی عبدالجبار معتزلی.

شیخ مفید و تبعید:

شیخ مفید در عصر عضدالدوله دیلمی وحكومت آل بویه - كه دوران عزت و اقتدارشیعه بود.- می زیست و اكثر مناظرات وی درهمین دوران صورت گرفت. شیخ در زمان وفات عضدالدوله 34 ساله بود. البته این دوران آزادی برای شیخ و شیعیان چندان پایدار نبود; زیرا به زودی دوران دستگیری وتبعید شیخ و دوستانش آغاز شد.ابن اثیر ازآن دوران این گونه یاد می كند: «در سال 409ه . سلطان الدوله، پسر بهاءالدوله، ابن سهلان را به حكومت بغداد منصوب كرد.چون او وارد بغداد شد، ابو عبدالله بن نعمان،فقیه شیعه، راتبعید كرد. (10)

استادان شیخ:

شیخ مفید از علمای بزرگوار شیعه ودانشمندان اهل سنت بهره برد. نام های شماری از استادان شیخ عبارت است از:

1 - جعفر بن محمد قولویه قمی.

2 - ابو غالب زراری.

3 - ابن جنید اسكافی.

4 - ابو حفص عمر بن محمد (معروف به ابن زیات).

5 - ابوالحسن علی بن مالك النحوی.

شاگردان شیخ:

در محضر او جمع كثیری از دانش پژوهان شیعه و سنی حضور یافتند و بهره های وافرجستند. نام های شماری از شاگردان موفق شیخ چنین است:سید رضی، سید مرتضی،شیخ طوسی، ابوالعباس نجاشی (رجالی مشهور) و سالار بن عبدالعزیز(سلار). همه این دانشمندان، از بزرگان شیعه به شمارمی آیند; در نشر احكام الهی سهم به سزایی داشتند و منشا خیرات فراوان بودند.

آثار شیخ مفید:

شیخ در سایه پشتكار فراوان در كلیه علوم اسلامی تالیف و تصنیف دارد و تقریبا از همه موضوعات علمی ودینی سخن به میان آورده است. ذهبی - كه خود از بزرگان و علمای اهل سنت است.- از كتابهای این دانشمند شیعی باعبارت «تصانیف بدیعة و كثیرة » یادمی كند. (11)

و نجاشی، شاگرد با ارزش شیخ، 175 كتاب برای وی ذكر می كند. نامهای شماری ازكتابهای او عبارت است از: عیون و محاسن،مختصری در غیب، مصابیح النور، اصول الفقه، فرائض شرعیه، ایمان ابی طالب،مسایل اهل خلاف، الایضاح فی الامامة،الارشاد، كشف السرائر.... (12)

ابن شهر آشوب در كتاب خویش 52 كتاب را بر می شمارد و افزون بر آنچه شیخ طوسی ونجاشی ذكر كرده اند، از 15 كتاب دیگر نام می برد بر این اساس، شمار كتابهای شیخ 190 عنوان می شود. (13)

افول ستاره:

نجاشی، شاگرد عالیقدر شیخ، از زمان فراق استاد چنین می گوید: «مفید (ره) سه شب مانده به آخر ماه رمضان سال 413 ه . وفات یافت و ولادتش روز یازدهم ذی قعده سال 336 ه. بود. شریف مرتضی ابو القاسم علی بن حسین (سید مرتضی) در میدان اشنان برپیكر او نماز گزارد. میدان با وجود وسعت فراوانی كه داشت، از كثرت معیت به تنگ آمده بود. بعد از نماز، جسد مطهرش را درخانه اش به خاك سپردند. چند سال بعد او رابه مقابر قریش، كنار مرقد حضرت امام موسی بن جعفرعلیه السلام منتقل ساختند. (14)

پی نوشت ها:

1 - البته گروهی معتقدند در سال 338 به دنیاآمده است.(رجال، نجاشی، ص 403).

2 - رجال، شیخ طوسی، ص 514.

3 - فهرست، شیخ طوسی، ص 157.

4 - معالم العلماء، ابن شهر آشوب، ص 112.

5 - رجال، نجاشی، ص 399.

6 - مفاخر اسلام، علی دوانی، ج 3، ص 241.

7 - همان، ص 242.

8 - فهرست ابن ندیم، ص 266.

9 - لسان المیزان، ابن حجرعسقلانی، ج 5، ص 368.

10 - مفاخر اسلام، ج 3، ص 253.

11 - میزان الاعتدال، ذهبی، ج 4، ص 26 و 30.

12 - رجال، نجاشی، ص 399.

13 - معجم رجال الحدیث، ج 17، ص 207.

14 - رجال، نجاشی، ص 402.برگرفته از :

http://www.hawzah.net/fa/magart.html?MagazineID=4180MagazineNumberID=4749MagazineArticleID=38506