پاسخ ارائه شده به سؤالِ یک پرسشگر با مشخصات خاص است. در صورتی که سؤال یا ابهامی برای شما ایجاد شده از طریق درگاه های پاسخگویی پیگیری فرمائید.

با سلام و عرض خسته نباشی.من دختری 19 ساله هستم و در رابطه با دوستی با پسری که چند سال پیش بوده و الان ذهن و وجدان من رو راحت نمیذاره ازتون تقاضای راهنمایی رو دارم.با توجه به اینکه کسی از این رابطه خبری نداشته خواهش میکنم راز مرا حفظ کنید.او یکی از اقوام من هست و یک سال از من بزرگتر.حدودا چهار سال پیش بود که اول با پیامکهایی در حد فامیلی با هم در ارتباط بودیم و کم کم کار به علاقه رسید او در یک شهر دیگر زندگی میکند برای همین خیلی خانواده هامون با هم در رفت و امد نیستن.رابطه های ما به اس ام اس دادن اکنفا نکرد و گاهی که برای مهمانی،خانواده هامون به خانه ی هم میرفتیم رابطه ی من واو به دست دادن ودست هم گرفتن و تماس های جسمی از این قبیل رسید البته از حدی فراتر نرفت.الان دیگه باهم رابطه ای ندارم به خاطر تقاضای من رابطه مون قطع شد. اما الان پس از گذشت دو سال با مشکلاتی رو به رو هستم و برای حل کردنشون ازتون تقاضای کمک دارم.1.گاهی اوقات او هنوزم به من پیامک میدهد و من نمیدانم چه طور با او برخورد کنم که کدورتی هم به علت فامیل بودن پیش نیاید.گاهی اوقات جواب پیامکش را میدهم به علت حفظ حرمت فامیلی اما عذاب وجدان میگیرم.من چه طور باید با او برخورد کنم؟ 2.همه مرا دختر پاک و نجیبی میدانند و خواستگارانی متدین دارم اما عذاب وجدان و ترس از ازدواج مرا راحت نمیگذارد.عذاب وجدان از اینکه خداوند مرا هیچ وقت به علت گناهانم نمیبخشد فکر میکنم خداوند مرا دوست نداردو گاهی دوست دارم به همه ی کسانی که مرا خوب میدانند واقعیت را بگویم ولی باز فکر میکنم خداوند ستار العیوب است و او گناهان مرا پنهان داشته. عذاب وجدان از اینکه کسانی که به خواستگاری من می ایند با توجه به اینکه پاک هستن چرا باید با منی که پاک نبوده ام ازدواج کنند و حق انها نیست.ترس از ازدواج دارم که نکند در زندگی اینده ام اون فرد زندگی مرا به هم بزند و برای همین نمیدانم خودم قضیه ی دوستی با او را برای فرد اینده ام توضیح بدهم یا نه؟!اصلا من با این شرایط میشود ازدواج کنم؟!

لطفا به نكات ذيل توجه فرماييد:
1. متاسفانه در دوستي هاي دختر وپسر، به دليل اينكه سطح دوستي و ارتباط تعريف نشده است، اندك اندك از ارتباط دوستي فراتر رفته، همسان با ارتباط خانوادگي و كاركردهايي از آن دست مي شود و چون شرايط آن با توافق طرفين قرين نشده به هتك حيثيت اجتماعي و چه بسا خسارت هاي جبران ناپذير به ويژه از طرف دختر همراه مي شود.
2. در ارتباط دوستي با جنس مخالف، آنچه در معرض خسارت و ضرر و تهديد قرار مي گيرد، مال، سرمايه و تحصيل دانش نيست؛ بلكه آبرو و پاكي است كه اگر از كف برود، هرگز جبران نمي شود. آيا انسان عاقل حاضر است در يك ارتباط دوستي فاقد تعهد لازم، حيثيت خود را در معرض آسيب و خطر قرار دهد؟! اگر اين ضرر رخ داد، چه كسي آن را جبران مي كند و آيا آبروي بر باد رفته، قابل برگشت است؟ بنابراين از ديدگاه روان شناختي، چون ارتباط دوستي با جنس مخالف فاقد شرايط يك ارتباط سالم است و ويژگي هاي لازم در مولفه هاي آن رعايت نشده، يك ارتباط شكست خورده و مقرون به آسيب است و تا زماني كه به يك تعهد طرفيني همراه با رعايت آداب و شرايط منتهي نشود، بايد از آن سخت پرهيز كرد.
3. توجه داشته باشيد كه هيچ انسان مبتلا به انحراف رفتار، با قصد و غرض قبلي به اين وادي وارد نشده است. بلكه دست هاي ناپيدايي او را در اين گرداب مبتلا ساخته است. شما نيز از حيله اين دست ها، خود را در امان نپنداريد؛ زيرا هميشه آنها در كمين شما هستند؛ گرچه شما از آنها غافل هستيد. به همين جهت در قرآن مجيد به انسان هاي پاك و وارسته سفارش شده كه از دوست گيري پنهاني خودداري كنند و اين توصيه هم به دختران شده و هم به پسران.
و لا متخذات اخدان (زنان دوست گيران پنهاني نباشند).(1)
و لا متخذي اخدان (مردان زنان را در پنهاني دوست خود نگيرند).(2)
4. نبايد به بعضي از تاثيرات مثبت و اندك اين ارتباط دل خوش كرد. بايد بدانيم انسان هاي پشيمان، اندك اندك به خط قرمز رسيده، از آن عبور كرده اند. اگر شما يك قدم جلو بگذاريد، بايد ده قدم از ارزش هاي خود عقب نشيني كنيد. جاذبه طبيعي و زيستي دختر و پسر به ويژه در سنين جواني، زمينه انحراف در ارتباط هاي انساني را فراهم مي سازد.
5. بر همين اساس توجيهاتي از قبيل اينكه نمي خواهيد روابط فاميل شما ضربه ببيند، نمي تواند مجوز جواب دادن به پيامك هاي اين پسر باشد. به پيامك هاي او توجهي نكنيد و حتي اگر به اعتراض يا قهر و هر چيز ديگري متوسل شد، نشنيده بگيريد و به او پاسخي ندهيد. جواب ندادن به او باعث كمرنگ شدن وابستگي احتمالي اين فرد به شما مي شود.
خواهر گرامي؛ توجه داشته باشيد كه گفتن رازها به همسر، با عنوان صداقت و يكرنگي و اين كه «من و تو ديگر ما شده ايم» كار درستي نيست و بايد توجه داشت كه محرم اسرار ما، دل ما است و حق هر رازي آن است كه پوشيده بماند: «حق كل سرٍّ أن يصان»
اين همه تاكيد بر نگفتن رازهاي قبل از ازدواج به همسر آينده تان دلايلي دارد؛ از جمله:
1. فكر و خيال و آرامش همسرتان را مي گيرد و شب ها خوابش نمي برد؛
2. اعتمادش از شما سلب مي شود و گمان مي كند مطالب ديگري هم هست و شما فقط مقدار كمي را گفته ايد؛
3. شما دچار اضطراب مي شويد كه مبادا اسرارتان پيش ديگران فاش شود؛
4. احتمال دارد او نيز سرّ شما را با افراد مورد اعتماد خويش در ميان بگذارد و بدانيد اگر رازي از دو نفر تجاوز كند، فاش و عمومي مي شود. و وقتي شيوع پيدا كرد، ديگر نمي توان آن را از ذهن ها بيرون برد. راز فاش شده مانند زنداني است كه اگر گريخت، باز گرداندنش به زندان بسيار سخت است.
دليل اين كه در روايات ما تاكيد شده كه راز خود را حتي به دوستتان هم نگوييد، پيامدهاي منفي آن است. امام صادق (ع) فرمود: دوستت را از رازت مطلع نكن ... به درستي كه گاهي دوست روزي دشمن تو مي شود.(4)
اما اگر روزي با فرض اينكه كسي شما را تهديد به بازگويي اين رابطه كرد و يا حتي اگر همسر آينده تان چيزي در اين مورد پرسيد بايد به منظور پيشگيري از پيامدهاي منفي و مفسده ها در زندگي زناشويي از پاسخ به آن بگريزيد. يادتان باشد كه جز راست نبايد گفت و هر راست نشايد گفت. شما لازم است دراين گونه موقعيت ها توريه كنيد. يعني بدون آن كه دروغ بگوييد، به گونه اي حرف بزنيد كه مخاطب، برداشت ديگري داشته باشد؛ مثل همان رفتاري كه اميرمومنان (ع) كرد. ستمگراني دنبال ستم ديده اي بودند و حضرت او را ديد كه به كدام سمت مي گريزد؛ به همين دليل از جاي خود برخاست و در جاي ديگري نشست، و وقتي ستمگران از حضرت پرسيدند كه چنين شخصي را ديده اي؟ فرمود: از زماني كه من اين جا نشسته ام چنين فردي را نديده ام.
توريه شما نيز مي تواند اين گونه باشد كه بگوييد: نه و منظورتان دوران شيرخوارگي باشد؛ ولي او ذهنش به دوران نوجواني و جواني شما منحرف مي شود.
به خاطر بسپاريد كه بايد كاملا قاطع و بدون تزلزل توريه كنيد؛ زيرا كمي سستي، همسر آينده تان را به ترديد مي اندازد و مشكلات بعدي را براي شما در پي خواهد داشت. اگر نتوانستيد توريه كنيد، مي توانيد دروغ بگوييد.
بر اساس آموزه هاي ديني ما، اگر گفتن حقيقتي باعث مفسده در زندگي زناشويي شود و شخص هم نتواند توريه كند. گفتن حقيقت جايز نيست و يكي از موارد جواز دروغ يا به تعبير مردم، دروغ مصلحتي همين جا است؛ چون فرموده اند: هر گاه ضرر مالي يا جاني و يا آبرويي متوجه خود شخص يا فرد ديگري از مسلمانان شود و به سبب دروغ گفتن، آن ضرر دفع شود، دروغ گفتن جايز است و در اي مورد، به جز آبرو، ممكن است بنيان خانواده هم نابود شود و فرموده اند: اگر لازم شود، قسم خوردن هم مانعي ندارد.(5)
پي نوشت ها:
1. نساء، آيه 25.
2. مائده، آيه 5.
3. ابن ابي الحديد، شرح نهج البلاغه، ج 20، ص 345.
4. علامه مجلسي، بحارالانوار، ج 74، ص 177.
5. سيد عبدالحسين دستغيب، گناهان كبيره، ج 1، ص .320
موفق و موید باشید