با سلام.بنده تحقیقی را شروع کرده ام تحت عنوان این که آیا قسمتی از فرهنگ کشور ما و نحوه ی زندگی امروزه ی ما نشات گرفته از امام رضا است یا نه.به عبارت دیگر میخواهم بدانم آیا امام رضا بر فرهنگ امروزه ی ما تاثیر دارد یا نه؟
با سلام و آرزوی قبولی طاعات و عبادات شما و سپاس از ارتباط تان با مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی
حضور هشتمين امام شيعيان حضرت رضا(ع) از ابتداي ورود با گذشت قرن ها تا امروز تاثيرات گسترده اي بر ساحت زندگي ايراني ها گذاشته است. به دنبال حضور امام رضا(ع) آموزه هاي رضوي تاثيرات غيرمستقيمي بر جريان زندگي ايراني ها نهاده است. اساسا زندگي روزمره مردم در هر نقطه اي از جهان متاثر از عوامل متعددي است. يكي از مهم ترين اين عوامل «نظام انديشه اي و باورها» است و موارد ديگر همچون نژاد، اقليم هاي جغرافيايي، نوع حاكميت و... بر زندگي تاثير دارد. اما در اين ميان نظام انديشه اي و باورها نقش مهمي در جريان زندگي مردم رقم مي زند.
در واقع هر انديشه و باور چه منشاء الهي يا غيرالهي داشته باشد بر ابعاد مختلف زندگي و جامعه تاثير مي گذارد. وقتي مجموعه احاديث منقول به ويژه ادعيه امام رضا(ع) را مورد توجه قرار مي دهيم، مي بينيم كه ايشان در همه ابعاد وجودي انسان سخنان ارزشمندي دارند. چنان كه مي دانيم ابعاد وجودي انسان دو قسم كلي مادي و معنوي است؛ البته دسته بندي هاي ديگري نيز وجود دارد ازجمله آن هايي كه از منظر نياز به ابعاد وجودي انسان مي نگرند سلسله مراتبي از نيازها را براي انسان درنظر گرفته اند.
امام رضا(ع) در آموزه هايشان حتي براي تك تك نيازهاي روزمره مثل رزق حلال، داشتن درآمد خوب، امنيت و... مطالبي دارند و دراين زمينه ها از ايشان دعاهايي وارد شده است كه آدابي را ضمن آن به پيروانشان آموخته اند. در حقيقت وقتي اين آموزه ها را مشاهده مي كنيم كه از ايشان نقل شده كه متوجه تمام ابعاد وجودي انسان است بالطبع عمل به آن انسان را به اصالت اين ابعاد و به اصل وجود خود نايل مي كند.
امام رضا(ع) در آيينه رواياتشان براي چگونه زيستن آموزه هايي را مطرح كرده اند و اين مسئله است كه به صورت طبيعي راه را براي اثرگذاري غيرمستقيم بر زندگي مردم ايران فراهم كرده است و به واقع جوهره و بنيان زندگي مردم ايران متاثر از حضور امام رضا(ع) در خراسان است.
علاوه بر تاثيرات غيرمستقيم انبوه آموزه هاي امام علي بن موسي الرضا(ع) بر زندگي ايراني هاست. كيست كه منكر شود نفس وجود بارگاه مطهر رضوي در زندگي حتي دور دست ترين خانواده هاي ايراني تاثير نداشته باشد. بي شك بسياري از جوانان براي آيين ازدواج شان به گونه اي برنامه ريزي مي كنند كه بتوانند زندگي شان را با زيارت و الهام معنوي اين آستان مقدس آغاز كنند.
مهمترين بازتاب و تأثير امام رضا(ع) بر مردم ايران، نفوذ و گسترش مذهب تشيع است،توضيح اينكه:
در بحث تاريخ تشيع در ايران يكي از نكات غير قابل انكار آمدن امام رضا(ع)، به ايران است. بي شك بايد حضور امام رضا(ع) را در نيشابور نقطه عطفي در تاريخ تشيّع اين منطقه (و به دنبال آن در ايران) به شمار آورد.
بديهي است كه حضور شخصيتي چون حجّت حق، عالم آل محمد(ص) حضرت علي بن موسي الرضا(ع) در نيشابور، آن هم در شرايطي كه اوضاع سياسي - اجتماعي به گونه اي است كه آوازه علويان در اطراف و اكناف جهان اسلام، به ويژه ايران پيچيده و در محيط و شرايطي كه تعصبات قومي و مذهبي تا حد زيادي در هم شكسته و هزاران نفر از علما و دانشجويان و مردم عادي مشتاق زيارتش بوده و بر قدومش سيلاب اشك شوق نثار مي كنند، چقدر مي تواند جوّ علمي و معنوي و طبعاً جوّ مذهبي را تحت تأثير قرار دهد. خوشبختانه تاريخ نيز گوشه هايي از اين حضور مبارك و پر خير و بركت را به ثبت رسانده است كه بايد آن را مشتي از خروار دانست.
امام رضا(ع) از لحظه حركت از مدينه تا مرو هميشه از روشهاي گوناگون براي شناساندن شيعه بهره برد. رجاء بن ابي الضحاك كه مأمور آوردن امام به مرو بود، مي گويد: امام در هيچ شهري از شهرها فرود نمي آمد، مگر اين كه مردم به سراغ او مي آمدند و مسايل ديني و اعتقادي خويش را از او مي پرسيدند.
امام در طول مسير، احاديث را از طريق پدارنش به حضرت علي و پيامبر (سلام الله عليهم اجمعين ) مي رساند كه اين بهترين روش براي معرفي مكتب تشيّع و خنثي كننده توطئه هايي بود كه شيعه را خارج از دين مي شمرد. نمونه برجسته آن، حديث سلسله الذهب بود. ايشان در جمع مردم نيشابور فرمود:
من از پدرانم شنيدم و آنان از پيامبر شنيدند و او از خداوند باري تعالي شنيد كه فرمود: «لا اله الا الله قلعه محكم من است هر آن كس داخل آن شود از عذاب ايمن است».
سپس با كمي تأمل فرمود: اين مطلب شروطي دارد كه يكي از شرايط آن، پذيرش ولايت من (اهلبيت پيامبر(صلي الله عليه وآله)) است.
ايشان با اين بيان، شيعه واقعي و اعتقادي را معرفي كرد و به محبت مردم به علويان جهت داد.(1)
آن حضرت حتي هنگام ورود به دربار مأمون كه وي از امام خواست خطبه بخواند، به معرفي ولايت خود و ائمه(عليهم السلام) پرداخت و فرمود: ما به واسطه رسول خدا بر شما حق داريم و شما نيز از جانب پيامبر (ص) بر ما حق داريد. زماني كه شما حق ما را ادا كرديد، ما نيز بر خود لازم مي دانيم كه حق شما را به جاي آوريم. پس در زمينه حق شما، حق ما هم بايد ادا شود.(2)
حضور امام در مناظره يكي ديگر از كارهايي بود كه در پي آن، مكتب شيعه به درستي معرفي شد و استدلال مخالفان باطل گشت. مأمون براي محكوم كردن امام در جلسه هاي مناظره با بزرگان اديان ديگر به تشكيل چنين جلسه هايي دست يازيده بود. با اين حال، امام از همه آنها سربلند بيرون آمد. پس از استقبال مردم از اين جلسه ها، مأمون دستور داد مردم را از در خانه امام دور كنند تا مبادا شيعه واقعي به مردم معرفي شود.(3)
همچنين مجموعه نامه هايي كه امام براي توضيح مباني تشيع به افراد گوناگون مي نوشتند، در اين زمينه نقش داشت. نامه هاي ايشان در تبيين جايگاه اهلبيت در كتاب خدا و سنّت پيامبر(ص)، مسايل اختلافي با اهل سنّت مانند: ايمان آوردن ابوطالب، توضيح مصداق شيعه واقعي، مراد از اولوالامر در قرآن، در گسترش فكر شيعي و استحكام پايه هاي اعتقادي در ايران بسيار اثر داشت.(5)
... ورود امام رضا (ع) به خراسان، حركت گروهي سادات و شيعيان را به ايران در پي داشت. علويان از موقعيت به وجود آمده براي امام رضا (ع) در حكومت مأمون استفاده كردند و به صورت گروهي راهي ايران شدند.
پي نوشت ها:
1. تاريخ تشيع در ايران، رسول جعفريان، سازمان تبليغات اسلامي، ص54.
2. تاريخ انتشار تشيّع در ايران، اصحابي دامغاني، نشر علامّه، 1350، ج1، ص251.
3. عيون اخبارالرضا، شيخ صدوق، جهان، 1378ق، ج2، ص170.
4. تاريخ تشيع در ايران، رسول جعفريان، ص 158-157.
موفق باشید.