به نام خدا
در احکام دینی مطرح شده که گوش دادن به صدای زن حرام است ولی من در جست وجویی که داشتم همچین حکمی را در رساله نیافتم و در اینترنت هم دلیلی برای این حکم پیدا نکردم
به سایت مرجع مراجعه کردم و از پشتیبان انلاین پرسیدم گفت که این حکم جدیدا ابلاغ شده ووارد رساله نشده
از بخش طرح سوال هم پرسیدم که ایه ای از قران و یا حدیثیدر این مورد برام بگید ولی خبری نشد
ایا این حق یک شیعه نیست که دلیل یک حکم را بداند..چرا من باید در مقابل سوال یک شیعه دیگر و یا یک فرد سنی بمانم..ایا این نشانه ضعف اطلاع رسانی نیست؟
امیدوارم شما حدیثی و یا ایه ای در مورد صدای زن برایم بیاورید..ممنون
با سلام و عرض تبریک سال نو و آرزوي سال پرخیر و برکت برای شما و سپاس از ارتباط تان با مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی
ابتدا بايد توجه داشته باشيد كه شنيدن صداي زن براي مرد بدون وجود مفسده حرام نيست و در مورد شنيدن صداي آواز زن نيز كه چنين نظري وجود دارد، باز طبق نظر بعضي از مراجع تقليد، گوش دادن به آواز زن اگر غناء نباشد و باعث التذاذ جنسي و تهييج شهوت نشود و مفسدهاي بر آن مترتب نگردد، اشكال ندارد. (1)
بر اين اساس فلسفه حرمت گوش دادن به صداي خواننده زن همان فلسفه حرمت غنا و لهوي بودن است. پيامبر(ص) در اين مورد مي فرمايند: «ايّاكم و استماع المعارف و الغنا فأنّها يبنيان النفاق فى القلب كما ينبت الماء البقل؛ از شنيدن و گوش دادن به موسيقى و غنا پرهيز كنيد، زيرا آن ها در قلب نفاق مى روياند چنان كه آب سبزى را مى روياند».(2) در مورد حرمت موسيقي و آهنگ هاي لهوي و يا خواندن غنا نيز مصلحت و حكمت هايي وجود دارد. ممكن است حكمت اصلي حرمت گوش دادن به موسيقي لهو، ضررهايي باشد كه از طريق گوش دادن به موسيقي بر انسان وارد مي شود.
موسيقي لهوي و غنا ضررهاي فراواني دارد، از جمله:
1. ضعف اعصاب و اختلال حواس: موسيقي، به ويژه آهنگ هاي حساس آن، تحريكاتي در اعصاب "سمپاتيك" و "پارا سمپاتيك" به وجود ميآورد كه در نتيجه، تعادل اين اعصاب به هم مي خورد و انسان دچار ضعف اعصاب ميگردد.
2. ضررهاي اخلاقي: مجالس موسيقي، از نظر زيانهاي فردي و اجتماعي، باعث گناهان فراوان ميشود. موسيقي، سهم بزرگي در به وجود آوردن ناپسندي ها و پليديها دارد. نغمات موسيقي، اجتماع را به فساد و انحراف ميكشاند. موسيقي، مخصوصاً در محافل مختلط و بهويژه در صورتي كه خواننده زن باشد، مهيّج شهوت و هوس است و باعث شهوتراني و عشقبازي و اعتياد به آن ميشود و جامعه را دچار گناه و لغزشهاي فراوان ميكند.
3. بزرگ ترين ضرر موسيقيهاي مبتذل و لهوي، دوري از خدا است. اساس سعادت، ياد خدا است كه مايه حيات و اطمينان قلب ميشود. كارهاي غفلتآور در اسلام ناروا قلمداد شده و موسيقي و غنا و رقص و مجالس لهو و لعب، نقش مؤثري در غفلت از خدا دارد. واضح است كه اسلام چيزي را بدون جهت حرام نميكند و آن نوع موسيقي، چون از جهات مختلف زيان بخش است، در اسلام تحريم شده است.
قرآن از موسيقى به عنوان لهو الحديث(كار لغو و بيهوده) نام برده است.(3) مسعده بن زياد مى گويد: در خدمت امام ششم(ع) بودم شخصى گفت: در همسايگى من كسانى هستند كه كنيزهاى آوازه خوان دارند و گاه و بيگاه مى خوانند و مى نوازند. گاهى كه براى كارى به طرف خانة آنان مى روم بيشتر توقف مى كنم تا آواز آنان را بهتر و بيشتر بشنوم.
حضرت فرمود: «ديگر اين كار را تكرار مكن». قرآن مى فرمايد: «إِنَّ السَّمْعَ وَالْبَصَرَ وَالْفُؤَادَ كُلُّ أُوْلَئِكَ كَانَ عَنْهُ مَسْئُولاً؛ گوش و چشم و دل، همه ى اينها مورد بازخواست قرار خواهد گرفت.»(4)(5)
لذا به جهت اين حكمتها و حكمتهاي ديگر كه از آن اطلاع نداريم، موسيقي لهوي از سوي همه مراجع حرام اعلام شده است و در اين ميان تفاوتي ميان صداي زن و مرد نيست.
در انتها اشاره به اين نكته در مورد صداي زن لازم است كه افزون بر اين كه زن مظهر زيبايي و جمال خداوند است و از خصوصيت جذب فراواني نسبت به جنس مخالف خود برخوردار است، بالطبع صداي مردان با زنان تفاوت دارد، صداي مردان به طور مشخص از صداي زنان بم تر است و صداي زنان مهيج است. مردان از سه سطح تقابلي، زير و بمي آهنگي برخوردارند، در حالي كه زنان داراي چهار سطح اند و اين خود سبب مي شود كه به راحتي احساسات و عواطف گوناگون را ابراز و ديگران را تحت تأثير قرار دهند.(6) لذا صداي زنان اگر با موسيقي همراه باشد، بيشتر امكان تهييج طرف مقابل را دارد و به همين جهت در اين مساله بعضي از مراجع تاكيد دارند كه گوش دادن به صداي زن به جهت خصوصيتي كه دارد، مطلقا حرام است چه فرد تحريك بشود و يا خير.(7) پس در اين مساله لازم است هر فرد به فتوا و نظر مرجع خود مراجعه نمايد و تسليم اين حكم باشد.
پي نوشت ها:
1. آيه الله خامنه اي، سيد علي، اجوبه الاستفتائات، نشر بين الملل، تهران، 1388ش، س1145.
2. محمدي ري شهري، محمد، منتخب ميزان الحكمة، دارالحديث، قم، 1422ق، عنوان 3121.
3. لقمان(31) آيه6.
4. اسراء(17) آيه36.
5. كليني، محمد بن يعقوب، الكافي، دارالكتب الاسلاميه، تهران، 1365ش، ج6 ص432.
6. حسيني، سيد هادي، فصلنامه كتاب نقد، ش 17، ص 168.
7. آيت الله بهجت، محمدتقي،استفتاءات، دفتر معظم له، قم، 1386ش، ج4 سؤال 6351و 6352.
موفق باشید.