با سلام
بی مقدمه سراغ اصل موضوع میروم
همانطور كه ميدانيم تمامی احکامی که در شرع مقدس اسلام ایجاد شده بر اساس متون قرآن و روایت ائمه اطهار است
قرآن:
مسئله نجاست سگ که موضع سوال من است در هیچ کجای قرآن آورده نشده ، در جواب این سوال عده ای از علما گفته اند که خیلی از مسائل در قرآن بیان نشده و معمولا خداوند متعال در قرآن به بیان کلیات پرداخته و جزئیات را به مفسرین قرآن( رسول اکرم و ائمه اطهار) سپرده...در ابتدای سخن ایراد من بر همین موضوع است که اصلا مسئله نجاست سگ مسئله جزئی نیست و یک موضوع کلی و حائز اهمیت است، حال چرا؟!
خدواند میلیونها گونه از حیوانات را آفریده از حیوانات دریایی و خشکی و پرنده و خزنده گرفته تا گونه هايي كه ممكن است هنوز نا شناخته باشند ...اما هیچ کدام از آنها در دین اسلام نجس فرض نشده اند الا 2 گونه ازین چند میلیون گونه! در این لحظه اهمیت مسئله مشخص میشود که مسئله جزئی نیست اگر قرار بر نجاست ابدی این دو مجود بود در قران میبایست به آن اشاره میشد که در مورد خوک اشاره شده! آیا خداوند در آیه ای که مربوط به اصحاب کهف میشود نمیتوانست به نجاست این حیوان اشاره کند؟میتوانست مانند مسئله شراب که صراحتا در دو جای قرآن گفته شده که در کنار فواید آن مضراتی هم دارد به مسئله سگ هم اشاره کند که در کنار همه خوبی هایش برای شما نجس فرض شده است گو اینکه برای شراب گفته شد.
در مورد مسئله خوک پروردگار متعال قطعا جامعه کنونی را میدید و میزان تمایل افراد به خوردن گوشت خوک و باب شدن این قضیه را میدانست پس این مسئله را همانجا(قرآن) عنوان کرد و قضیه را خاتمه داد(گو اینکه در بین اعراب خوردن گوشت خوک در آن زمان باب نبوده است) پس همان خدای متعال از محبت و نزدیکی سگ در جامعه کنونی نیز خبر داشته و میتوانست این قضیه را همانجا خاتمه دهد! (با توجه به اینکه سگ در بین اعراب هم مورد توجه بوده و در همان زمان عده زیادی علاقه به این حیوان داشته اند و حتي روي قبيله و حتي اسم اشخاص القابي از سگ قرار ميدادند زيرا اين حيوان را مظهر شهامت و شجاعت ميپنداشتند)پس چه شد؟ علما میگویند که خداوند در قرآن به جزئیات معمولا اشاره نکرده است و مثالی که همیشه گفته میشود این است که مگر خداوند تعداد رکعت های نماز را در قران گفته است؟من در جواب این بیان عرض میکنم همان خدا نحوه وضو گرفتن را به طور کامل شرح داده است(آرنجاها را تا مچ دست بشویید و پاها را مست بکشید) آیا ازین جزئی ترم مسئله داریم؟!!! آیا این مسئله که مادر باید چه مدت به كودك خود شير دهد جزء كليات است؟؟؟
در قران بنا به مصلحتی که خود پروردگار در نظر داشته در بعضی موارد تا جزئی ترین مسائل بیان شده و در پاره ای از مسائل به کلیات بسنده شده
پس نتیجه ای که تا این جا از قران گرفته شد:
1- مسئله نجاست سگ برخلاف تصور غلطی که عموما مراجع عنوان میکنند مسئله جزئی نیست و یک موضوع کلیست، کلی ازین بابت که خداوند از بین میلیون ها گونه حیوان که آفریده قرار است 2 گونه آنرا برای انسان نجس اعلام کند ! خصوصا گونه ای که هم در گذشته و هم در آینده بسیار به انسان نزدیک و دارای صفات بسیار بی نظیر و بی بدیلیست پس بسیار موضوع کلیست و بهیچ عنوان نمیتوان سگ و نجاستش را جزئی یا حاشیه ای دانست.
2- در قران هر وقت که لازم بوده و خداوند مصلحت دیده به جزئی ترین و ریز ترین مسائل نیز اشاره کرده مانند نحوه وضو گرفتن که در کلیات نماز "جزء " است یا حد اقل نسبت به تعداد رکعات نماز که مورد مثال علماست جزئی تر محسوب میشود
پس بیان اینکه قران عموما به کلیات اشاره کرده از دید اینجانب بکل رد است. همچنین موضوع جزئی بودن نجاست سگ!
تا اینجا عدم بیان نجاست سگ در قران با توجه به سخنان گفته شده جای تعجب و تامل دارد... از قران که بگذریم منبع بعدی ما روایات ائمه معصومین علیهم السلام هستند
از بین روایات که تعداد آنها حدودا 10 روایت میشود عده ای که به بیان محاسن سگ پرداخته اند را کنار میگذاریم و به آنها کاری نداريم معیار ما روایات در بیان نجاست سگ است
از بین روایت چندین روایت نقل شده از امام صادق (ع) به چشم میخورد که پرسنده پرسیده از آبی که سگ نوشیده یا غذایی که سگ خورده یا رسیدن رطوبت سگ به بدن انسان سوال شده که به ترتیب جواب اینگونه بوده : از آن آب ننوشید،از آن غذا نخورید ، لباستان را آب بکشید
عمده استنباط مراجع پیرامون نجاست سگ از همین چند روایت گرفته شده که قرینه مسئله نجاست است و کاملا هم صحیح میباشد.
حال من مسئله ای را عنوان میکنم باشد که جواب محکمی دریافت کنم:
در بین دستوراتی که پیامبر و ائمه بیان کرده اند شعور و دانش و فهم مردم آن زمان درنظر گرفته شده و درخور حال آنها و به زبان آنها عنوان شده تا برایشان قابل فهم باشد
به عنوان مثال:
پیامبر اکرم(ص) میفرماید از ظرف شکسته (یا ترک برداشته شده) آب ننوشید زیرا که در آن شیطان لانه کرده است.
قطعا پیامبر از مضرات ماندن آب در ظرف شکسته خبر داشته و با توجه به اتصال وجود مبارک ایشان به منبع وحی میدانسته که علت، انباشته شدن میکروب و باکتری در درزو شکسته گی های ظرف و انتقال آن به آب آشامیدنی است اما آیا این کلام و توضیح برای عرب آنزمان قابل درک بوده؟ پس با زبان قابل فهم آنها این مسئله بیان شده که در آن ظرف شیطان لانه کرده است!
دردنیای امروزی عنوان این روایت ممکن است مورد سوء تعبیر یا حتی دستاویز(خنده) قرار گیرد اما بیان این قضیه که منظور از لانه کردن شیطان همان باکتری و میکروب است رخسار این حدیث را مزین و زیبا میکند، غیر از این است؟
ازین دست روایت بسیار داریم
همچنین روایت تاثیر گذاری نقل شده است از امام حسین(ع) که یزید را بابت سگ بازی مورد سرزنش قرار داده بود و باز عده ای از علما نیز ازین روایت براي نكوهش نگهداري از سگ استفاده کرده اند
من مثالی میزنم در این باب:
کبوتر پرنده ای حلال گوشت است که تمامی اعضا و جوارح آن پاک و حلال است اما در همین جامعه کنونی کسی که مشغول بازی با این پرنده شود(اصطلاحا کبوتر باز) بسیار مورد سرزنش و شماتت قرار میگیرد
در شهر ما بقدری بازی با این حیوان زشت و زننده است که در قبح آن کمی از دزدی ندارد و به كسي كه كبوتر باز باشد به هيچ عنوان وصلت نمي كنند!!!
آیا نمیتوان استنباط کرد که سگ بازي در جامعه آن زمان امری ناپسند و زشت قلمداد میشده همانطور که در جامعه كنوني قضیه کبوتر به این شکل است.

برگردیم به موضوع نجاست سگ
امروزه از لحاظ پزشکی ثابت شده که در بزاق و مدفوع سگ کرم ، انگل و ویروسهای خطرناکیست که در صورت رسیدن به بدن انسان میتواند موجب بيماري و حتی مرگ آور باشد!
ائمه اطهار می بایست مردم را از این قضیه آگاه میکردند اما به چه شکل؟ آیا اگر میگفتند که در روده سگ انگلیست که میتواند باعث فلان مرض شود عرب آن زمان متوجه میشد؟ پس چه باید میگفتند؟ همانکه گفته شد و ماهم در روایات داریم و دیدم ...اینکه دست مرطوب که عامل تماس و انتقال است در صورت تماس با سگ حتما شسته شود یا از آب و غذا (که با بزاق آن برخورد کرده) اجتناب شود.،
بر گردیم به موضوع ظرف شکسته
در مورد ظرف ترک دار یا شکسته آیا در دنیای کنونی با وجود این همه مواد ضدعفونی کننده قوی که هیچ باکتری و ویروسی را زنده نمیگذارد آیا باز خوردن از ظرف ترک دار با وجود ضد عفونی یا شسته شدن کامل مشکل دارد؟ جواب قطعا خیر است و میتوان گفت دیگر شیطانی در آن لانه ای ندارد
اما در مورد سگ
با توجه به پیشرفتهای وسیع علم پزشکی و دامپزشکی و نشان دار کردن تمامی بیماری ها و انگلهای سگ و کشف و علاج تمامی آنها با انواع واکسیناسیون و داروهای آنچنانی تا حدی که در جامعه غرب امروز با آن حجم وسیع نگهداری ازین حیوان تقریبا موردی از مریضی های مشترک بین سگ و انسان یافت نمیشود و بطور کامل کنترل شده است باز باید گفت سگ نجس است؟
عنوان این دو مثال(ظرف شکسته و سگ) در کنار هم و بیان ضدعفونی کردن ظرف و...جهت ساده و قابل رفع بودن نجاست سگ عنوان نشده بلکه این موضوع مطرح شد که تمامی روایات رسیده از دوران پیامبر و ائمه اطهار کاملا بر اساس شعور و فهم و کلام و بیان عرب آن دوره بوده است و طوری عنوان شده که مردم آن زمان بتوانند بفهمند و متوجه شوند البته این پارامتری منفی نیست چراکه می بایست اینگونه باشد چراکه پیامبر و ائمه با توجه به اینکه دانشی فراتر از زمان خود داشتند اما مجبور به بیان مسائل در چهار چوب فهم و درک آن زمان بوده اند.
در مورد نجاست سگ سوال من این است که میتوانسته علت این قضیه امراض و بیماری های این موجود باشد که در آن زمان راه و درمانی نداشته و ساده ترین لفظی که میشد برای دستور دوری ازین حیوان داد لفظ نجس است !
باز دیده ام عده ای از علما گفته اند موضوع نجاست سگ بجز ظاهر به باطن و کلیت آن هم بر میگردد و روایت نقل کرده اند که کلام معصومست که سگ پلید و مورد غضب است!
حال باید این سوال را پرسید ایا پروردگار عالم موجود پلید می آفریند ؟ ما در تمامی آموزه های دینیمان از ابتدایی تا دانشگاه آموخته ایم که او زیباست و زیبا می آفریند...و دیگر اینکه تنها حیوانی که روحش بهشتی شد سگ(اصحاب کهف) بود.
چه زیبا سعدی شیراز علیه رحمه میفرماید:
پسر نوح با بدان بنشست و خاندان نبوتش گم شد
سگ اصحاب کهف روزی چند پی نیکان گرفت و مردم شد.
مطلب ديگري كه به ذهن اين حقير رسيد موضوع علت و معلول است!
در عالم هستي هر علتي را معلوليست به گونه اي كه خداوند متعال هيچ چيزي را بي دليل نيافريده و پشت هر آفرينشي حكمتي نهفته است.
به طور مثال در پستان گاو به طور دائمي شير نهاده است، آيا گوساله در تمامي ايام سال به شير نياز دارد؟ جواب خير است، پس علت اين موضوع قطعا استفاده و بهره برداري انسان از شير گاو است
در مورد سگ...خداوند در نهاد اين حيوان وفاداري و هوش و درك عجيبي قرار داده است كه نمونه آنرا در هيچ حيوان ديگري نميتوان يافت، در واقع معلول اين آفرينش انسان است، چرا خداوند سگ را وفادار آفريد؟آيا اورا وفادار و مطيع كامل انسان آفريد تا انسان اورا نجس بداند و از او دوري كند؟؟؟!!!
آيا اين همه حسن و نيكي كه در اين حيوان قرار داده فقط شده براي شكار و نگهداري از گله است؟!
در حال حاضر كه ميتوان حيوانات غير نجسي(مانند گربه وحشي و شاهين) تربيت كرد كه بسيار كارامد تر از سگ در شكار هستند به طوري كه ميتوانند شكار را زنده به دام بيندازند و برايتان بياورند!!! پس استفاده از سگ در شكار جايگزين ارزنده و بهتري دارد!
براي اين حقير باور اين قضيه كه خداوند متعال اين همه حسن و نيكي در نهاد حيواني چون سگ قرار داده باشد و در آخر آنرا نجس اعلام كند بسيار سنگين و دور از ذهن است!
اينجانب مسلماني شيعه و پايبند به نمازو احكام هستم و تا اين لحظه مسئله نجاست سگ را رعايت كرده و با وجود نگهداري از اين حيوان تمامي مسائل طهارت را رعايت ميكنم اما بسيار مشكل و سخت است كه با حيواني كه تا سر حد جانش مطيع و وفادار به توست مانند "عين نجاست" برخورد كني و ازو دوري گزيني
اين قضيه بجز اينكه توسط حيوان درك ميشود و روي روحيه و رفتار او تاثير ميگذارد باعث سختي و مشقت هاي زيادي نيز براي اينجانب شده است.
از شما خواهشمندم جواب شايسته و قانع كننده اي دهيد باشد كه راهگشاي اينجانب گردد.

با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما و سپاس از ارتباط تان با مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی
پرسشگر محترم در اين كه خداوند شرح و بيان قرآن و تفصيل جزئيات احكام را به پيامبر واگذار كرده و در اين كه احكام موجود در سنت پيامبر مانند احكامي كه در قرآن آمده، بايد اطاعت شوند، شكي نيست و اين از آيات قرآن به صراحت استفاده مي شود. قرآن مي فرمايد:
وَ أَنْزَلْنا إِلَيْكَ الذِّكْرَ لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ ما نُزِّلَ إِلَيْهِمْ(1)
و ما اين ذكر [قرآن‏] را بر تو نازل كرديم، تا آنچه به سوى مردم نازل شده است براى آنها روشن سازى.
ما آتاكُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَ ما نَهاكُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا(2)
آنچه را رسول خدا براى شما آورده بگيريد (و اجرا كنيد)، و از آنچه نهى كرده خوددارى نماييد.
و اما اين كه كدام احكام را با جزئيات در قرآن بگويد(مثل وضو و ارث) و كدام را به بيان پيامبر واگذارد، خودش داناتر است و ما نمي توانيم براي خدا تعيين تكليف كنيم.
اما نجس بودن سگ مسأله مهمي نيست كه لازم باشد در قرآن بيان شود.
شما از حكم نجس العين بودن سگ، پليد بودن سگ را برداشت كرده ايد در حالي كه اصلا اين گونه نيست. نجاست و طهارت يك حكم وضعي است. اين كه مثلا خون نجس است، به اين معنا نيست كه خون خبيث است و پليد است و از شيطان است و ... بلكه به اين معنا است كه اگر به بدن و لباس ما رسيد، بايد آن را با پاك كننده اي مثل آب بشوييم در عين حال خون مايه حيات است و خون انسان ها محترم است و خون شهيد با اين كه از لحاظ وضعي نجس است، اما محترم و مقدس است و سعادت شهيد و جامعه را در پي دارد.
ديگر اين كه بعضي نجاست ها عرضي است يعني از خارج به شيء نجس رسيده و بعضي ذاتي است و سگ نجاستش به خاطر اين نيست كه بدنش خوني است يا بدنش به مدفوعش آلوده است و ... بلكه خود وجودش به جهتي كه ما نمي دانيم نجس است و بايد از آن اجتناب شود يعني دست خيس به بدنش نسائيم يا اگر بدنش خيس است به آن دست نزنيم. اين آلودگي هم چون مربوط به وجودش هست، برطرف شدني نيست تا با استرليزه كرده و ... بتوان آن را از بين برد و راه مقابله با آن رعايت است يعني با دست و لباس خيس يا سگ خيس را لمس نكنيم و اگر لمس كرديم] خود را بشوييم و پاك كنيم. اگر دست خيس ما به بدن سگ بخورد، فقط نجس مي شود همان طوري كه اگر به خون يا مدفوع بخورد و با طهارت و آب كشيدنش از بين مي رود و ما خبيث نمي شويم و از چشم خدا نمي افتيم و ... فقط مساله نجاست و طهارت است و بس.
اما همين سگ كه نجس است اگر هار و ولگرد نباشد، مثل سگ شكاري، سگ گله و سگ نگهبان ارزشمند است و نگه داشتنش اشكال ندارد و خريد و فروشش جايز است و قيمتش مثل قيمت گوسفند حلال مي باشد و رسيدگي به او و غذا دادنش و تيمارش پسنديده است و ...
همين كه قرآن از همراه داشتن سگ نهي نكرده و در داستان اصحاب كهف اين همراه داشتن سگ را ياد نموده و ... معلوم مي شود كه ارزشمندي سگ گله و نگهبان و نگهداري آن را جايز مي دانسته است.
همان طور كه نوشته ايد در همان زمان نزول قرآن عده زيادي از عرب ها بخصوص كه دامدار و كوچ نشين بودند، علاقه به اين حيوان داشته اند و حتي روي قبيله و حتي اسم اشخاص القابي از سگ قرار مي دادند زيرا اين حيوان را مظهر شهامت و شجاعت ميپنداشتند) و چون اينها عيب نداشته، قرآن و روايات هم نهي نكرده است.
بله با همه اين مسائل بايد از سگي كه ارزشمند هم هست مثل ديگر سگ ها احتراز بجوييم و اگر لباسمان به بدن خيسش خورد، آن را بشوييم. نگه داشتن سگ نگهبان و گله و ... در خانه هم ايراد ندارد، ولي خوب است كه آن حيوان را در كناري از محل سكونت نگه داري كنيم به گونه اي كه در محل نشستن و خوابيدن و زندگي مان رفت و آمد نداشته باشد و آنها را نجس نكند و ...
كاري كه غربي ها و غرب زده ها مي كنند و قبل از اينها يزيد مي كرده و مذمت شده، اين بوده كه سگ را مانند فرزند خود در آغوش مي گيرند و مي بوسند و مي بويند و با هم هم غذا مي شوند و ... و اين پسنديده نيست.
اين هم كه گفته ايد نجاست خوك در قرآن آمده، صحيح نيست بلكه آنچه در قرآن آمده حرام بودن گوشت خوك است و اگر حرام بودن گوشت سگ در قرآن نيامده، بدان جهت است كه كسي به خوردن گوشت سگ رغبت نداشته تا با تصريح بر حرمت آن، از خوردنش احتراز ودورباش داده شود.
اخلاق سگي هم، براي ما ناپسند است و آن درندگي است كه در سگ سانان و گربه سانان وجود دارد و براي آنها طبيعت است و عيب نيست و بقيه آنها جز سگ نجس نيستند مثلا روباه يا شغال يا ببر و پلنگ و شير و هم اخلاق سگي دارند يعني درنده اند اما نجس نيستند.
اما نجس بودن سگ در روايات تصريح شده و به نحوي بيان شده كه نشان مي دهد مربوط به وجود سگ است و حكمي هميشگي و براي همه زمان ها و مكانها است.
در روايات در باره سگ آمده:
رجس نجس(3)
پليد و ناپاك است.
بنا بر روايتي سؤال كننده مي پرسد:
اليس هو سبع؟قال الصادق: لا والله انه نجس، لا والله انه نجس.(4)
مگر او درنده اي (مثل درندگان ديگر ) نيست؟ امام دو بار فرمود: نه به خدا، او نجس است.
پس نجس بودن سگ به خاطر مطلبي است در وجود خود سگ نه به خاطر درندگي اش و اين حكمي ابدي است و اما سگ به خاطر نجس بودنش پليد نيست و نگه داشتنش عيب ندارد و فقط بايد پاكي و نجسي رعايت شود.
در مرحله عمل هم ازآنجا كه تنها متخصصين و مجتهدين در مسائل شرعي احكام عمليه را استخراج مي كنند و ما مقلد آنها هستيم، مكلف به پذيرش واجراي نتيجه اجتهاد آنها مي باشيم وتا بحال هيچ مرجع ومجتهدي از آيات و روايات، پاك بودن سگ را استنباط نكرده وقائل به عدم نجاستش نشده است.
پي نوشت ها:
1. نحل(16) آيه 44.
2. حشر(59) آيه 7.
3. شيخ حرّ عاملي، وسايل الشيعه، بيروت، دار التراث العربي، ج2، ص1014.
4. همان، ص1016.
موفق باشید.