فردی می گوید که من قبول ندارم مقام معظم رهبری ولی امر مسلمین جهان باشد واو تنها در ایران رهبر است نه در کل دنیا لطفا توضیح دهید
با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما و سپاس از ارتباط تان با مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی
اين حرف كه من ولي امر بودن رهبري قبول ندارم، پس ايشان ولي امر غير از ايرانيان نيست، قابل قبول نيست، زيرا ولايت تابع خواست فرد و افراد نيست، بلكه ولايت بر اموال و آبرو و جان مردم از شؤون ربوبيت الهي است و تنها با نصب و اذن خدا، مشروعيت مييابد. چنان كه معتقديم اين قدرت قانوني به پيامبر اكرم(ص) و امامان معصوم(ع) يكي بعد از ديگري داده شده است. در زمان غيبت بر اساس ادله عقلي متعدد و روايات زيادي كه از امامان معصوم(ع) وارد شده، فقيه جامعالشرايط عهدهدار منصب ولايت و رهبري جامعه اسلامي ميباشد و از طرف امام زمان(عج) به صورت عام منصوب ميباشد. و اختصاص به منطقه وجغرافياي خاص ندارد. بر اين مطلب دلايل عقلي و نقلي متعددي دلالت دارد.
در اين جا بايسته است به برخي روايات اشاره شود كه هم بر اصل ولايت فقيه دلا لت دارند وهم قلمرو ولايت ان را معلوم مي كند. رسول خدا (ص) مى فرمايد: اللهم ارحم خلفايى! قيل يا رسول الله: و من خلفائك؟ قال: الذين يأتون من بعدى، يروون حديثى و سنتى ; خدايا، جانشينان مرا رحمت فرست! پرسيدند: يا رسول الله ! خلفا و جانشينان تو كيانند؟ فرمود:آن ها كه بعد از من مى آيند و حديث و سنت مرا نقل مى كنند. (1) همچنين رسول خدا (ص) فرمود: الفُقَهاءُ اُمناءُ الرُّسُلِ مالَم يَدْخُلُوا فى الدُّنْيا" ؛(2) فقيهان تا زمانى كه دنيا زده نشده اند، امين و مورد اعتماد پيامبران هستند. امام زمان (ع) نيز از فقها به عنوان حجت ونايب خود يادكرد و فرمود:"و اَمّا الحَوادِثُ الواقِعَهُ فَارُجِعُوا فيها اِلى رُواهِ اَحاديثِنا فَأِنَّهُمْ حُجَّتى عَلَيْكُمْ وَاَنَا حُجَّهُ اللّهِ عَلَيْهِم..."(3)؛ امّا حوادث جديدى كه اتفاق مى افتد، درباره آن ها به راويان حديث ما رجوع كنيد; زيرا آن ها حجّت من بر شمايند و من حجت خدا بر آن ها هستيم.از امام حسين (ع) نقل است:«مجارى الامور و الاحكام على ايدى العلماء باللّه و الامناء على حلاله و حرامه؛ (4) مجارى امور و دستورهاى الهى بر دست علماى ربّانى و امينان حلال و حرام مى باشد.
همانطور كه ملاحظه مي كنيد فقها نايب امام زمان (ع)، واين نيابت عام است، لذا وليفقيه شرعا ميتواند همه جوامع اسلامي روي زمين را اداره كند. ولايتفقيه نظير جانشين پيامبر اسلام است كه ذاتا محدوديتي ندارد. مگر مانع طبيعي يا سياسي در بين باشد، كه در اين صورت هر فقيهي كه داراي شرايط رهبري ولايت بود، در منطقه خود كشور را اداره ميكند. اما اگر مانع سياسي نباشد، مليت ملاك نميباشد.
نكته لازم در اين زمينه، تابعيت از نظر اسلام ميباشد: از ديدگاه اسلام مرزهاي جغرافيايي جدا كننده ملتها و كشورها نيست. آنچه كه اهميت دارد مرز عقيدتي است و كره زمين به دو قسمت دارالاسلام و دارالكفر تقسيم ميشود. به عقيده شيعيان سراسر دارالاسلام بايد تحت قيادت امامت امام معصوم و نايب ايشان باشند؛ اما از جهت قوانين بينالمللي تا وقتي كه تعهد رسمي و ميثاق قانوني، جلوي چنين نفوذ ولايي را نگيرد، فقيه حق حكومت بر همه را ارد، اما اگر تعهد قانوني و بينالمللي، جلو چنين نفوذ ولايي را بگيرد، وليفقيه و مردم هر دو معذورند. ولي از آن جا كه چنين شرطي، شرط وجود واجب است، نه شرط وجوب آن، احكام ولايي فقيه و حتي با مخالفت بيگانگان نيز براي ساير مسلمانان نافذ ميباشد (5)
پي نوشت ها:
1. حر عاملي، وسائل الشيعه، تحقيق شيخ محمد رازي، بيروت، دار احياءالتراث العربي، ج 18، ص 65.
2 . شيخ كليني، كافي، تحقيق علي أكبر غفاري، تهران، دارالكتب الإسلامية، چاپ چهارم، 1365 ش، ج 1، ص 147.
3. شيخ صدوق، كمال الدين و تمام النعم، قم، مؤسسة نشر إسلامي وابسته به جماعة مدرسين، ص 485.
4. تحف العقول، ابن شعبة الحراني، تحقيق تصحيح و تعليق علي أكبر الغفاري، قم، مؤسسة نشر إسلامي وابسته به جامعة مدرسين، سال چاپ 1363، ص 238.
5. ر.ك: آيتاللّهجوادي آملي، ولايتفقيه، قم، اسراء ص 400 و 478 ؛ فصلنامه حكومت اسلامي، سال اول، شماره اول، آيتاللّهمصباح يزدي، اختيارات وليفقيه در خارج از مرزها، ص 81.
موفق باشید.