با سلام .
1_ اینکه می گویند فلان حدیث با سند صحیح است یعنی چه ؟ این سند که به اعتبار آن صحیح بودن حدیث ثابت می شود چطور سندی است ؟ نسخه خطی است یا اینکه با توجه به اشخاصی که آن را نقل کرده اند صحیح می شود ؟
2_ رجالی که این احادیث را نقل می کرده اند جزو عوام جامعه و صحابه خوشنام رسول خدا (ص) بوده اند یا اینکه در دربار خلفا پست و مقامی داشته اند ؟
3_ قبل و بعد از وفات رسول خدا (ص) یهودیان تا چه اندازه در جعل حدیث توانمند بوده اند و یا اینکه اصلا توان اینکار را داشته اند ؟ این سوال من به این خاطر است که در حال حاضر جهان امروز شدیدا تحت تاثیر تصمیمات یهودیان صهیونیست است و می خواستم بدانم در هنگام ظهور اسلام آنها همین قدرت را داشته اند و یهودیان بعد از ظهور اسلام توان تحریف شدید در دین را داشته اند و یا اینکه این تحریفات در پی دنیا طلبی برخی از اصحاب رسول خدا (ص) و دشمنی آنها با امیر مومنان (ع) بوده ؟
4_ احادیثی که از امامان معصوم (ع) به ما رسیده تا چه حدی صحیح هستند ؟ آیا می توان به اکثریت آنها استناد کرد ؟ مخصوصا در مورد ظهور امام زمان و وقایع عصر ظهور .
ممنون .
با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما و سپاس از ارتباط تان با مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی
علماي شيعه در علم حديث، احاديث را از حيث ميزان اعتبار و حجيت دسته بندي كرده اند و حديث صحيح در ميان انواع روايات در عالىترين درجه اعتبار و حجّيت قرار دارد و همگان در پذيرش آن اتفاق نظر دارند.
از نظر علماي علم حديث شيعه حديثي صحيح است كه: تمامى سلسله سند آن تا معصوم متصل باشد و راويان آن در تمام طبقات ثقه و دوازده امامي باشند.(1)
بنابراين نسخه خطي بودن يا صحابه پيامبر بودن يا پست و مقام داشتن و غيره در ميزان اعتبار يا عدم اعتبار احاديث نقشي ندارد، بلكه راوي كه از لحاظ اخلاقي مورد اطمينان بوده و اهل كذب نبوده و از نظر اعتقادي دوازده امام را قبول داشته، اگر در سند حديث باشد آن حديث صحيح و معتبر است.
اما اينكه احاديثي كه از ائمه اطهار رسيده تا چه اندازه صحيح هستند، نمي توان دقيق مشخص كرد. زيرا اولا مباني رجالي علماي حديث مختلف است و مثلا ممكن است يك نفر فلان راوي را ثقه بداند و يك نفر ثقه نداند. ثانيا علماي علم حديث به احاديثي هم كه تمام راويان آن ثقه هستند ولي دوازده امامي نيستند عمل كرده و آن را معتبر مي دانند يا بعضي احاديث ضعيف را بخاطر عمل علما معتبر مي دانند ولي با همه اينها در مذهب شيعه چهار كتاب معتبر روايي از قدما( كافي، من لايحضره الفقيه، تهذيب الاحكام و استبصار) و چهار كتاب معتبر روايي از متاخرين( وسائل الشيعه، بحار الانوار، مستدرك الوسائل و الوافي)وجود دارد كه بيشتر احاديث اين كتب معتبر و قابل اعتماد است.
بعد از رحلت پيامبر اكرم(ص) بحث منع تدوين حديث و جعل حديث توسط خلفا رواج يافت و به برخي صحابه و مسلمانان پول مي دادند تا حديث بر عليه امير المومنين(ع) و فرزندانشان جعل كنند و اين كار به دستور خلفا انجام مي گرفت.
اما بعضي داستان ها و قصه هايي كه در بعضي منابع تاريخي و تفسيري اسلام آمده بر خلاف عقل و موازين قطعي اسلام است و به اسرائيليات معروف است. زيرا اين قبيل مطالب به دست يهوديان صدر اسلام كه مسلمان شده اند مانند كعب الاحبار وارد كتب اسلامي شده است مانند بعضي مطالب كه در مورد داستان حضرت سليمان نقل شده و اين بدان جهت است كه علماي يهود با كتب تورات و داستان هاي انبياء گذشته آشنايي داشتند و بعضي مسلمانان تفسير اين آيات را از آنان سوال مي كردند و آنها هم آنچه كه در تورات بوده را نقل مي كردند و همين طور به تدريج اين داستان ها به متون اسلامي راه پيدا كرده است. آيت الله مكارم بعد از نقل يكي از اين موارد درباره آن چنين مي نويسد:«چنين به نظر مي رسد كه اين گونه افسانهها كه به پارهاى از كتب اسلامى نيز راه يافته از ساختههاى بنى اسرائيل است كه معمولا از آنها به عنوان اسرائيليات نام مي برند، شاهد اين سخن اين است كه در متن تورات فعلى نيز نمونهاى از اين افسانهها بچشم مي خورد.»(2)
ولي تفكيك اين مطالب ناموزون و دروغي با مطالب و تفسير صحيح قرآن با مراجعه به متن قرآن و تفاسير معتبر و صحيح آسان است و چنين نيست كه بگوييم يهوديان در دين اسلام تحريف شديد ايجاد كرده اند.
پي نوشت ها:
1. نصيري، علي، آشنايي با علوم حديث، مركز مديريت حوزه علميه قم، ص24و25.
2. مكارم شيرازي، تفسير نمونه، انتشارات اسلاميه، ج4، ص 340.
موفق و موید باشید