چگونه امکان دارد که پسر از زن باکره بدنیا اید درحالیکه مرد با او قرابت نکرده باشد؟؟؟
واين عمل خارج از قانون طبيعت صورت گرفته است در حاليكه هيچ چيزي نميتواند خارج از قواعد كلي و قوانين طبيعت اتفاق افتد.
اين پرسش بود كه يك غير مسلمان از من كرد. ومن مات شدم با اين سوال.
بناً از شما تقاضا مي كنم كه اين سوال را بصورت علمي، عقلي وبا دلايل منطقي پاسخ دهيد چرا كه او شخص باورمند به دلايل نقلي نيست. واز طرفي مدعي است كه هيچ معجزه اي خارج از قواعد كلي طبيعت اتفاق نمي افتد اگر چنين باشد خدا قوانين كلي طبيعت را نقض كرده و خدا به يك شعبده باز مي ماند.
بدرود

با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما و سپاس از ارتباط تان با مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی
در پاسخ به اين پرسش لازم است به چند نكته توجه فرمائيد:
1. اگر چه روال عادي در طبيعت براي تولد انسان، از همان راه آميزش زن و مرد و با تركيب نطفه طرفين (اسپرم و اوول)در رحم زن اتفاق مي افتد ولي اين دليل بر اين نيست كه ساير راه هائي كه براي ايجاد و تولد يك انسان وجود دارد خارج از قوانين طبيعت باشد؛ لذا قبل از بحث در مورد نحوه تولد حضرت عيسي (ع)خوب است به اين مطلب اشاره نمائيم كه بر خلاف تلقي كه در ذهن اين دوست بزرگوار وجود دارد اولا:براي تولد انسان حتما نياز به قرابت مرد به زن نمي باشد بلكه به هر طريقي نطفه مرد به رحم زن در شرايط مساعد منتقل گردد اين باروري اتفاق مي افتد. (مثلا به رحم زن تزريق شود. ثانيا: حتي بدون نياز به وجود يك زن نيز مي توان با قرار دادن نطفه بارور شده در بيرون و منتقل نمودن آن به بدن يك مرد نيز مي توان يك انسان را پرورش داده و متولد نمود. ثالثا: با توجه به رشد علم در زمينه علم ژنتيك و سلولهاي بنيادين بر خلاف قواعد طبيعي و صرفا با اتكا بر همان قوانين موجود در طبيعت مي توان بدون نياز به دو نفر و صرفا با پرورش يك سلول از بدن زن و يا مرد فردي را دقيقا مشابه او كپي نمود و ... كه همگي نشان دهنده اين مطلب است كه بر خلاف جريان طبيعي حاكم بر جهان خلقت ظرفيت هاي ديگري در دنياي طبيعت به صورت ناشناخته براي تولد انسان وجود دارد كه نمي توان به صرف عدم باور انها در گذشته ادعا نمود كه بر خلاف قوانين طبيعت رخ داده اند.(1)
2. اگر چه برخي قوانين در عالم هستي نظير قانون عليت كه بيان مي كند هر معلولي نيازمند علت خاص خود مي باشد تغيير ناپذيرند و خداوند متعال نيز نوعا قوانين رايج در خلقت را نقض نمي نمايد و حتي در هنگاه رخ دادن معجزات ويژه اي مثل بيرون آمدن شتر از دل كوه در زمان حضرت صالح (ع)و يا سرد شدن آتش بر حضرت ابراهيم(ع) و يا اژدها شدن عصاي موسي (ع)و تكلم نمودن حضرت عيسي(ع) در قنداق و... نيز خداوند مي تواند بدون نقض قوانين طبيعت و با تكيه بر همان قوانين عليت و صرفا با تسريع در روند همان عوامل طبيعي آنها را ايجاد نمايد، اما در عين حال هيچ منافاتي ندارد كه خداوند به صورت محدود و نادر براي اثبات الهي بودن وغير عادي بودن يك حادثه فارق از قوانين جاري طبيعت كه خودش آنها را ايجاد و حاكم نموده است قانون موقت تازه اي را ابداع نمايد، مثلا علت جديدي براي يك معلول جديد و خاص مقرر نمايد كه در اين صورت قوانين گذشته نيز نقض نشده اند بلكه علتي جديد با معلولي جديد بوجود آمده است، در واقع مشكل اصلي در پذيرش اين مطلب است كه انسان باور نمايد همان قوانين طبيعت با اراده و قدرت و حكمت خداوند بر اين جهان به صورت منظم حاكم شده اند و در صورت اراده خداوند قادر به ايجاد علل جديد نيز مي باشد. تفاوت اين مطلب با كاري كه يك شعبده باز انجام مي دهد در اين است كه شعبده باز با تمرين و به كار گيري همان قوانين ساده و موجود در طبيعت كه براي ساير افراد به صورت عادي ناشناخته مانده است مي تواند كارهائي كه ساير انسان ها از انجام آن عاجزند انجام دهد كه در واقع براي سايرين هم با قدري آموزش امكان انجام آن وجود دارد در حالي كه معجزات الهي به نحوي اتفاق مي افتد كه ولو با آموزش و تمرين هم با قوانين عادي در طبيعت براي انسان قابل انجام نيست.
3. بر اساس ادله عقلي هر گاه صحت و اطمينان از منبع نقلي تاييد مي شود به حكم عقلو منطق اعتماد و تكيه بر آن دليل و اسناد صحيح و عقلاني خواهد بود و منطقي نيست كه كسي با ادعاي عقلانيت از پذيرش از گونه دليل نقلي شانه خالي كند، در واقع انسان مي تواند در مباحث علمي در صحت مقدماتي كه هنوز با پشتوانه منطقي و عقلي ثابت نشده اند ترديد ايجاد كند ولي وقتي با استدلال و برهان مقدمات مطلبي به اثبات رسيد ديگر نمي توان با تعصب از پذيرش نتيجه تمرد نمود، به هر حال بر اساس ادله قطعي نقلي نظير آيات قرآن با اراده خداوند تولد حضرت مسيح خارج از روال عادي و جاري خلقت رخ داده است و اگر چه اين كه خداوند به چه نحوي اين معجزه را محقق نموده است براي انسان با اين دانش محدود روشن نيست. ولي با اطمينان از صادق بودن اخبار اين حادثه باور پذيري آن مشكل نيست.
از برخي متون معتبر و بعضي آيات قرآن استفاده مي شود كه مريم دختر عمران مادر باكره حضرت عيسي (ع) است. در سوره آل عمران، آيه 47 و سوره مريم آيه 20، به باكره بودن او تصريح شده است. نحوه آبستن شدن مريم عذرا (باكره) نيز. بارگرفتن او به نفخه روح الهي و روح القدس بوده است. به موجب آيه 171 سوره نساء، كلمه الله يا روح الله از جانب خداوند و به توسط روح القدس به او القا و به عيسي آبستن شد. (2) برخي از آيات قرآن به نحوه ولادت حضرت عسيي و رفع اتهام از حضرت مريم پرداخته است. در آيات زيادي از جمله آيات 36 - 47 سوره آل‏عمران و آيات 16 - 35 سوره مريم، از ايشان ياد نموده است. در مورد سرگذشت حضرت بعد از تولد حضرت عيسي(ع) مي‏فرمايد:
حضرت مريم فرزندش را در آغوش گرفت و نزد قومش آمد، آنان او را به خاطر اين كه بدون شوهر داراي فرزند شده بود، مورد سرزنش قرار دادند و گفتند: اي مريم !كار بسيار عجيب و بدي انجام دادي! (3) حضرت مريم كه روزه سكوت گرفته بود، در جواب چيزي نگفت و اشاره به كودكش كرد تا با او صحبت كنند و از او بپرسند. آنان تعجب كردند و گفتند:
من بنده خدايم؛ او كتاب آسماني به من داده؛ و مرا پيامبر قرار داده است... (4) بني اسرائيل وقتي اين معجزه بزرگ را از آن حضرت مشاهده كردند، فهميدند كه حضرت مريم پاك، و از گماني كه آنان برده بودند، منزه است.(5)
پي‌نوشت‌ها:
1.رك:http://zistbank1.blogfa.com/post-12.aspx
2.دانشنامه قرآن، بهاء الدين خرمشاهي، ج2، ص2041، انتشارات دوستان، تهران، 1377.
3. مريم(19) آيه 27.
4. همان، آيه 29 و 30.
5. طبرسي، مجمع البيان، مؤسسه الاعلمي للمطبوعات؛بي تا، ج 6، ص 419 - 421/ علامه طباطبايي،الميزان في تفسيران القرآن، مؤسسه النشر الاسلامي؛ بي تا، ج 3، ص 279 - 280/ زمخشري، الكشاف، دارالمعرفه بيروت.بيتا، ج 2، ص 505 - 508.

موفق و موید باشید