بسمه تعالی
همانطوری که میدانید وهابی ها و عده ای از اهل سنت به عدم ارتباط روح با این دنیا وقتی که روح در برزخ میباشد قائلند،و به این واسطه منکر وجود شفاعت پیامبر و امامان علیهم السلام می شوند و میگویند پیامبر صلوات الله علیه فقط شفیع امت اسلامی مربوط به زمان حیاتشان میباشند،البته با توجه به وجود آیات قرآن اصل برزخ و بهشت و جهنم آن که اثبات شده است و سؤال فقط اثبات احاطه روح خصوصاً روح شفیعان مورد نظر شیعه بر این دنیاست.(به اذن الله)
چون به عنوان مثال آیه رزق خوردن شهدا نزد خداوند هم اثباتی برای این سؤال نیست خواهشمند است جواب مبسوطی راجع به این قضیه مبذول بفرمایید.
"اجرکم عندالله"
با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما و سپاس از ارتباط تان با مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی
از ديدگاه اسلام مرگ به معناي نابودي و نيستي انسان نيست، بلكه انتقال حقيقت انسان(روح او)، از عالمي به عالم ديگر است. قرآن كريم درباره مرگ كلمه «توفي» را بهكار برده(1) كه به معناي «گرفتنِ به تمام و كمال» است. از ديدگاه قرآن، در هنگام مرگ فرشته الهي انسان را با تمام واقعيت و هويت تحويل مي گيرد و از اين عالم به عالم ديگر منتقل مي كند. بنابر فرهنگ قرآن، آنچه تمام هويت انسان را تشكيل مي دهد، روح او است. قرآن حيات انسان را در فاصله ميان مرگ تا روز رستاخيز، برزخ ناميده است.
اما براي پاسخ به سوال مذكور توجه به چند امر لازم و ضروري است:
1. ظاهر برخي از آيات و روايات حاكي از آن است كه امكان ارتباط ارواح با اين دنيا وجود دارد كه به برخي از آنها اشاره مي كنيم:
الف ) خداوند در قرآن براي پيغمبر اكرم(ص) سه نوع خطاب دارد، گاهي مي فرمايد كه از كساني كه تورات و انجيل مي خوانند بپرس(3) گاهي مي فرمايد از علماي يهود و نصاري بپرس،مسلماً پيغمبر اكرم ايمان كامل دارد، نياز ندارد كه از آنها بپرسد، شايد هدف اتمام حجت بر پيروان آنهاست، هنگامي كه سوال كرد، آنها حقايق را گفتند، بر ديگران هم روشن مي شود، و در برخي موارد ديگر خطاب مي كند از انبياء بپرس "وَ سْئَلْ مَنْ أَرْسَلْنا مِنْ قَبْلِكَ مِنْ رُسُلِنا أَ جَعَلْنا مِنْ دُونِ الرَّحْمنِ آلِهَةً يُعْبَدُون "(4) از رسولانى كه پيش از تو فرستاديم بپرس: آيا غير از خداوند رحمان معبودانى براى پرستش قرار داديم."
ظاهر آيه حاكي از آن است كه به گونه اي پيامبران قبلي با اين دنيا ارتباط داشته و پيامبر اكرم (ص) قادر به ارتباط با انبياء قبلي بود.
ب ) در برخي از روايات از رسول اكرم(ص) نقل شده است كه فرمود"هيچ كسي نيست كه بر من سلام كند، مگر آنكه خداوند سلام او را به روح من مي رساند و من پاسخ او را مي گويم"(5)
ج ) در جنگ بدر و پس از پايان نبرد، پيامبر (ص) بر سر كشتگان توقف كرد و يكيك آنان را ندا داد و سپس به مجموع آنان فرمود:"آيا به آنچه خدايتان وعده داده بود، رسيديد؟ من آنچه را پروردگارم وعده داد به حق و صدق رسيدم و آن را دريافت كردم!" آنگاه زبان به ملامت آنان گشود و فرمود: قوم و عشيرهي بدي براي پيامبر خود بوديد؛ زيرا …".اصحاب رسول اكرم (ص) شگفتزده از اين گفتوگوي پيامبر با كشتگانِ بر زمين افتاده، پرسيدند: "يا رسول الله (ص) آيا مردگان را ندا ميدهي و با آنان گفتوگو ميكني؟" پيامبر فرمود: "ما أنتم بأسمع لما أقول منهم، و لكنّهم لايستطيعون أن يُجيبونى"؛(6) "نسبت به آنچه ميگويم، اين كشتهها شنواتر از شمايند؛ اما توان پاسخگويي ام را ندارند".
مطابق آيات و روايات بيان شده در عالم برزخ، امكان ارتباط افراد با آنها در دنيا وجود دارد حال به چه دليل براي پيغمبر (ص) امكان ارتباط نبوده و ايشان قادر به شفاعت نزد خداوند نباشد؟
2. آيه "أَنَّهُمْ إِذ ظَّلَمُوا أَنفُسَهُمْ جَاءُوكَ فَاسْتَغْفَرُوا اللَّـهَ وَاسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللَّـهَ تَوَّابًا رَّحِيمًا"(6) و اگر اين مخالفان، هنگامى كه به خود ستم مىكردند (و فرمانهاى خدا را زير پا مىگذاردند)، به نزد تو مىآمدند و از خدا طلب آمرزش مىكردند و پيامبر هم براى آنها استغفار مىكرد خدا را توبه پذير و مهربان مىيافتند.
اين آيه حاكي از آن است كه به هر حال استغفار پيامبر اكرم (ص) در حق امت اسلامي تاثير گذار است و اين امر مطلقي است كه دنيا و برزخ پيامبر اكرم (ص) را شامل مي شود
مطابق آنچه از امكان ارتباط اموات در برزخ اشاره شد، چه دليلي بر انحصار شفاعت پيامبر اكرم (ص) در مورد دنيا وجود دارد و اين اطلاق آيه امري است كه عملكرد برخي از علماء اهل سنت نيز به آن گواهي مي دهد آن چنانكه غزالي در ترجمه زيارت پيغمبر اكرم مي گويد: رو به قبر پيامبر كنيد و بايستيد و خدا را حمد و ثنا بگوييد و درود فراوان به پيغبمر اكرم بفرستيد بعد بگوييد: «وَلَوْ أَنَّهُمْ إِذ ظَّلَمُوا أَنفُسَهُمْ جَاءُوكَ فَاسْتَغْفَرُوا اللَّـهَ وَاسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللَّـهَ تَوَّابًا رَّحِيمًا»
يعني اين آيه را بخوانيد و خود را مصداق اين آيه قرار بدهيد، بعد بگوييد: «إنّا قد سمعنا قولك»، ما سخن تو را شنيديم،« و قد أطعنا أمرك» امر تو را اطاعت كرديم، « و قصدنا نبيّك»، پيامبرت را اطاعت كرديم،« مستشفعين به إليك من ذنوبنا، و قد اثقل ظهورنا من أوزارنا» اصلاً اين آيه را بخوانيد و به اين آيه عمل كنيد.(7)
موارد فراوان ديگري از علماء اهل تسنن وجود دارد كه براي رعايت اختصار از ذكر آنها خود داري مي كنيم.
اما اينكه برخي آيه"إِنَّكَ لَا تُسْمِعُ الْمَوْتَىٰ وَلَا تُسْمِعُ الصُّمَّ الدُّعَاءَ إِذَا وَلَّوْا مُدْبِرِينَ"(8) مسلّماً تو نمىتوانى سخنت را به گوش مردگان برسانى، و نمىتوانى كران را هنگامى كه روى برمىگردانند و پشت مىكنند فراخوانى" را دليلي بر عدم ارتباط قرار داده، امري غير صحيح است چرا كه آيه در صدد بيان عملكرد كفار است يعني اي پيامبر: همانگونه كه شنيدن ميت براي آنها سودي ندارد شنيدن كفار نيز براي آنها سودي ندارد از اين رو، پيام اصلي آيه نكوهش كافران و تشبيه آنان به مردگان است؛ يعني اي پيامبر، تو قدرت بر هدايت كافران نداري و نمي تواني سخن حق را به آنان بفهماني. نه آنكه مراد آيه عدم شنيدن كفار باشد آن چنان كه ميت نمي شنود، زيرا طبيعي است مشرك مي شنود اما تاثير ندارد.
بنابراين، وجه شبه اين است كه هردو ميشنوند، منتها سودمند نيست، اما مشرك حركت ندارد، ايمان ندارد، اما موتي و مردگان وقت عمل گذشته است، چون وقتي عمل در اين دنياست و اين برخلاف شنيدن پيامبر است كه در عالم بالاست و مي شنوند و شنيدنش همر براي همگان مفيد است.(9)
در نتيجه با فرض امكان عقلي و نقلي بر ارتباط پيامبر با مردم در دنيا و مويدات نقلي بر چنين ارتباط و شفاعتي ، به چه دليل اين سخن را نپذيرفته و بي جهت آن را منحصر در حال حيات بدانيم
پي نوشت ها:
1. بقره(2)آيه 281.
2. اعراف(7)آيه 78 و 79.
3. ر.ك يونس(10)آيه 94.
4. زخرف(43)آيه 45.
5. سنن أبى داود، بي تا، بي جا، كتاب الحج، باب زيارة القبور، ج1، ص 470.
6. مجلسي، محمد باقر، بحار الانوار، چ مؤسسة الوفاء، بيروت، 1404ه.ق، ج 19، ص 346 و با اندكي تفاوت: صحيح مسلم، نشر دارالرساله، بيروت 1412 ق، ج8، ص163.
7. ابي حامد محمد الغزالي، احياء علوم الدين، ج1، ص 258-261.
8. نمل (27)آيه 80.
9. ر.ك مكارم شيرازي، ناصر، تفسير نمونه، چ دار الكتب الاسلاميه، تهران،1374 ه ش، ج 15، ص 539.
موفق و موید باشید