شیخ صدوق در کتاب «مونس الحزین فی معرفه الحق و الیقین» نوشته است:
شیخ حسن بن مثله جمکرانی مي¬گوید: شب سه شنبه هفدهم ماه رمضان سال 373 هجری قمری در خانه خود بودم که ناگهان جماعتی آمدند و من را صدا زدند و گفتند که حضرت مهدی(عج) شما را طلبیده است.
همراه جماعت به مکانی که هم اکنون مسجد مقدس جمکران در آن واقع شده است، رفتیم؛ در آن جا حضرت به من فرمود: به صاحب این زمین (حسن بن مسلم) بگو که این زمین، زمین شریفی است و خدای تعالی این زمین را از زمینهای دیگر برگزیده است. نزد سید ابوالحسن الرضا برو و به او بگو که این زمین را از حسن بن مسلم بگیرد و با همکاری مردم در این زمین مسجدی بنا گردد و به مردم بگو تا به این مکان توجه کنند و آن را عزیز دارند و چهار رکعت نماز در این جا به جا آورند.
سپس حضرت خواندن نماز مخصوص در این مکان را به وی آموخت.
حسن بن مثله جمکرانی میگوید: به حضرت عرض کردم: برای این که دیگران حرف من را بپذیرند، به دلیل و نشانه نیاز است، چون که مردم حرف بی دلیل را نمیپذیرند. حضرت فرمود: ما نشانهای و علامتی قرار میدهیم تا سخن تو تصدیق شود. برو نزد سید ابوالحسن الرضا و به او بگو که این کارها را انجام دهد....
به خانهام بازگشتم و فردا صبح همراه «علی المنذر» به خانة سید ابوالحسن الرّضا رهسپار شدیم. وقتی که به منزلش رسیدیم، دیدیم که خدمتگزاران سید میگویند: آقا از سپیده دم تاکنون منتظر شما است. آیا از جمکران آمده¬اید؟ گفتم: آری. پس نزد سید رفتیم و بعد از سلام و احوالپرسی به من گفت: ای حسن بن مثله! خوابیده بودم. در خواب شخصی به من گفت: بامداد مردی از جمکران به نام حسن بن مثله پیش تو میآید. باید سخنش را تصدیق کنی. سخن او سخن ما است.
من هم ماجرا را گفتم و به فرمان ناحیة مقدسه این مسجد ساخته شد.( مجلسی، بحارالانوار، ج 53، 230 ـ 234)
۱۳۹۱/۰۳/۰۶ ۲۱:۲۷
شناسه مطلب: 68664