با سلام و تشکر از ارتباط¬تان با مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی
از منظرهاي متفاوت ميتوان به پرسش پاسخ داد. در ذيل به چند مورد اشاره ميشود.
1-دعا براي انسان كامل چون امام زمان(ع) ريشه در فطرت دارد.
توضيح : كمال طلبي همانند خدا جويي و خدا پرستي و نيكي گرايي ريشه در فطرت و سرشت انسان دارد. به بيان ديگر جوهره اصلي روح و فطرت انسان، با "كمالطلبي و نيكي گرايي" آميخته و سرشته شده است.
تعظيم و تكريم، دعا و ذكر و ياد "صاحبان كمال" لازمه عشق و ارادت به نيكيها و كمالات است و ريشه در فطرت آدمي دارد.
اكنون در نظام خلقت، انساني كامل تر و صاحب كمال برتر از امام زمان(ع) نيست. پس عاشق امام زمان(ع) يعني عاشق كمال برتر. چگونه انسان عاشق كمال برتر مي شود ولي ميتواند از دعا براي آن حضرت غافل بماند؟
2- دعا اظهار ايمان، ارادت و عشق است.
دعا براي امام زمان(ع) يعني اظهار عشق و ارادت دوستدار به محبوب؛ دل دادن صميمانه دل داده به دلدار؛ سر سپردن سرباز جان بركف در پيش پاي سردار. دعا براي امام (ع) يعني اعلام وفاداري صادقانه مريد به مراد؛ ابراز علاقه مطيع به مطاع؛ و اعلام خودفراموشي نسبت به جان جانان. دعا براي امام عصر (ع) يعني ايستادن در برابر آيينه كمال و جمال و جلال حق تعالي و سفره دل پهن كردن و غم دوران دوري و هجران و رنج و محنتهاي ايام سيه روزي محروميت از رؤيت خورشيد ولايت را بازگو كردن.
3- دعاي عاشق در حق معشوق مي دانيد يعني چه ؟ يعني تجديد پيمان و تأكيد ميثاق و تقويت تعهد بر وفاداري، خويشتن سازي، اصلاح نفس خويش و اصلاح جامعه براي حضور مبارك معشوق.
دعا براي امام زمان (ع) در واقع نامهاي است كه عاشق براي معشوقش مينويسد، اما نامهاي كه با همه نامه هاي ديگر تفاوت دارد. هم قلمش با ديگر قلم ها فرق مي كند هم مركب و هم كاغذش. شاعر تفاوت اين نامه با ديگر نامهها را چه زيبا بيان كرده است:
قلم بتراشم از هر استخوانم مركب گيرم از خون رگانم
بگيرم كاغذي از پرده دل نويسم بهر يار مهربانم
4- دعا براي امام(ع)، تمرين خودسازي و آمادهسازي جامعه است.
دعا كه از آن به مخ عبادت تعبير شده است، به معناي "خواستن و طلب و تمنا كردن از خدا است .
اما اي كسي كه دستت را به سوي آسمان گرفتي و دعاي « اللَّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الحجة بْنِ الْحَسَنِ ..»مي خواني مي دانيد. چه چيزي از خدا درخواست ميكنيد؟
وجود مقدس "ولي و حجت خدا" را ميخواهيم. سلامتي و ظهورش را طلب ميكنيم.
دعا اگر از دل برآيد، عمل را به دنبال خواهد داشت، تلقين و تكرار دعا، دعا كننده را وادار ميكند هر كاري كه در سلامتي روحي و قلبي امامش تأثير منفي دارد، انجام ندهد. هر رفتار و گفتاري كه مانع ظهور و عامل تداوم غيبت است، نه تنها مرتكب نشود، بلكه تعهد ميبندد و مانند هر عاشقي شب و روز تلاش مي كند تا موانعي را كه ديگران ايجاد ميكنند، برطرف سازد و محيط را آماده پذيرش "محبوب" گرداند.
5- دعا براي امام(ع) در واقع دعا براي خود و جامعه است.
دعا براي سلامتي و تعجيل در ظهور امام زمان(ع) در واقع دعا براي خود و جامعه انساني به خصوص مستضعفان جهان است. دعا براي رفع ظلم و ستم، فقر و فلاكت و كوه مصائبي است كه برگُرده بيچارگان و درماندگان است.
چنان كه امام زمان(ع) در توقيع شريفي كه به نايب خاصش (جناب محمد بن عثمان) نوشته فرموده است: "براي تعجيل فرج من بسيار دعا كنيد، زيرا كه گشايش كارها و امور شما در فرج من است".(1)
6- دعا براي امام(ع) زمينه سازي براي استجابت دعاي خود است.
توضيح : يكي از آداب دعا، دعا براي ديگران است. امام باقر(ع) مي فرمايد: "دعايي كه زودتر از هر دعايي به اجابت مي رسد دعا براي برادر( يا خواهر ) ديني است كه در غياب او انجام مي گيرد. وقتي مؤمني ابتدا شروع به دعا براي مؤمنان مي كند، فرشته اي كه موكل بر اوست مي گويد: آمين و براي توست دو برابر آن چه براي مؤمنان درخواست كردي".(2)
مرحوم سيد بن طاووس مي گويد: « وقتي دعا كردن به برادر ديني اين همه فضيلت و اجر دارد معلوم مي شود كه فضيلت دعا كردن براي سلطان و امام زمانت چقدر خواهد بود. امامي كه سبب وجود توست. اگر نبود آن جناب، خداوند تو را و هيچ كس از مردم را نمي آفريد. پس حذر كن و باز حذر كن از اين كه خود را يا كسي از بندگان خدا را در دعا كردن بر آن جناب مقدم داري. همچنين قلب و زبان خود را براي دعا كردن به اين امام همام حاضر كن و بپرهيز از اين كه تصور كني كه من اين كلام را براي اين گفتم كه آن جناب نيازمند دعاي ماست. پس هرگاه براي آن مولا دعا كردي، اميد است خداوند به دليل وجود مقدس وي، درهاي اجابت دعا را برايت بگشايد.» (3)
بنابراين هر چند امام (ع) به دعا ما نيازي ندارد و خداوند حافظ و نگهبان او است، ولي يكي از وظايف شيعيان در عصر غيبت، دعا كردن براي آن حضرت بر شمرده شده است تا ارتباط و پيوند شيعيان با امام زمان(ع) همواره مستحكم و پا بر جا بماند.
پينوشتها:
1 .محدث نوري، نجم الثاقب، ص 505، ناشر انتشارات جعفري - مشهد، چاپ دوم، مهر سال 1361 ش.
2. الكافي، شيخ كليني، ج 4، ص 270، دار الكتب الاسلاميه، تهران، ش 1365.
2. نجم الثاقب، ص 509.