با سلام. لطفا در مورد رجعت برخی از مومنان پس از ظهور ولی عصر(عج) به این دنیا توضیح دهید؛ آیا این افراد رجعت کننده همان ۳۱۳ نفر معروف هستند؟ آیا آنان پس از رجعت به زندگی عادی دنیایی میپردازند؟ چگونه میتوانیم جزء رجعت کنندگان باشیم؟
"رجعت" از عقاید معروف شیعه است. بعد از ظهورحضرت مهدی(عج) و در آستانه رستاخیر، گروهی از مؤمنان خالص و کفار و طاغیان بسیار شرور به جهانبازمیگردند. گروه اوّل مدارجی از کمال را طی میکنند. گروه دوم کیفرهای شدیدی میبینند. مرحوم سیدمرتضی از علمای شیعه میفرماید: خداوند بعد از ظهور حضرت مهدی گروهی از کسانی را که قبلاً از دنیا رفتهاند، به جهانبازمیگرداند، تا در ثواب و افتخارات یاری او و مشاهده حکومت حق بر سراسر جهان شرکت جویند. نیزگروهی از دشمنان سرسخت را بازمیگرداند تا از آنها انتقام گیرد. بعد میفرماید: دلیل بر اثبات این عقیده اجماع امامیه است، زیرا احدی از آنها با این عقیده مخالفت نکرده است.(1) البته از کلمات بعضی از قدمای علمای شیعه و هم چنین از سخنان مرحوم طبرسی در مجمع البیانبرمیآید که اقلیت بسیار کوچکی از شیعه با این عقیده مخالف بودند . رجعت را به معنی بازگشت دولت وحکومت اهل بیت(ع) تفسیر میکردند، نه بازگشت اشخاص و زنده شدن مردگان، ولی مخالفت آنها طوریاست که لطمهای به اجماع نمیزند.(2) احیای گروهی از مردگان در دنیا محال نیست، همان گونه که زنده کردن جمیع انسانها درقیامت ممکن است. عقل چنین امری را محال نمیبیند و قدرت خدا چنان وسیع و گسترده است که همه این امور در برابر آن سهل و آسان است. در قرآن مجید، وقوع رجعت اجمالاً در پنج مورد از امتهای پیشینآمده است از جمله این آیات:
1ـ آیه 243 سوره بقره که در آن سخن از جمعیتی است که از ترس مرگ ازخانههای فرد بیرون رفتند. خداوند فرمان مرگ به آنها داد و سپس آنها را زنده کرد3()
2ـ نیز به آیه 261 سوره بقره استدلال شده که در آن سخن از پیامبری است که از کنار یک آبادی عبورکرد، در حالی که دیوارهای آن فرو ریخته بود و اجساد و استخوانهای اهل آن در هر طرف پراکنده شده بود . ازخود پرسید : چگونه خداوند این ها را پس از مرگ زنده میکند، امّا خدا او را یک صد سال میراند و سپس زنده کرد و به او گفت: چقدر درنگ کردی؟ عرض کرد: یک روز یا قسمتی از آن، فرمود: نه بلکه یکصد سال بر تو گذشت. اینپیامبر عُزیر باشد یا پیامبر دیگری تفاوت نمیکند، مهم صراحت قرآن در زندگی پس از مرگ در دنیا است (فاماته الله مأهْْ عام ثم بعثه".(4)
3ـ در آیه 55 و 56 سوره بقره درباره بنیاسرائیل میخوانیم که گروهی از آنها بعد از تقاضای مشاهدهخداوند گرفتار صاعقه مرگباری شدند و مردند، سپس خداوند آنها را به زندگی برگرداند تا شکر نعمت او را بهجا آورند: "ثم بعثناکم من بعد موتکم لعلکم تشکرون"
4ـ در آیه 110 سوره مائده ضمن برشمردن معجزات حضرت عیسی(ع) میخوانیم:" و اذا تخرج الموتی باذنی؛ مردگان را با فرمان من زنده میکردی". این تعبیر نشان میدهد که مسیح(ع) از این معجزه (زنده کردن) استفاده کرد، بلکه تعبیر فعل مضارع (تخرج) دلیل بر تکرار آن است و این خود یک نوع رجعت برایبعضی محسوب میشود.
5 ـ در سوره بقره آیه 3 در مورد کشتهای که در بنیاسرائیل برای پیدا کردن قاتلش نزاع و جدال برخاستهبود، میفرماید: " دستور داده شد. گاوی را با ویژگی هایی سر ببرند . بخشی از آن را بر بدن مرده زنند تا به دنیا بازگردد (و قاتل خود را معرفی کند و نزاع خاتمه یابد) "فقلنا اضربوه ببعضها کذلک یحیی الله الموتی و یریکم آیاته لعلکمتعقلون". (5)
مرحوم علامه مجلسی (ره) میفرماید: بیش از دویست حدیث درباره رجعت داریم که چهل و چند نفر از راویان متفاوتند . علمای بزرگوار در بیش از پنجاه کتاب آوردهاند و این روایات وقوع رجعت را تأیید میکنند. (6) امام صادق (ع) در حدیثی میفرماید :" رجعت عمومی نیست بلکه جنبه خصوصی دارد. تنها گروهی بازگشت میکنند که ایمان خالص یا شرک خالص دارند". (7)
همانطور که اشاره شد رجعت عمومی نیست، بلکه جنبه خصوصی دارد، تنها کسانی که در بالاترین مرتبه ایمان و پایینترین مراتب شرک قرار دارند، رجعت مینمایند.ما اگر کاری کنیم که از نظر ایمانی در مراحل عالی قرار داشته باشیم، در هنگام رجعت ،باز می گردیم واین بستگی به کوشش ما واراده الهی دارد. کوشش ما در این راه حتی اگر به مرحله رجعت نیز نرسد، ما را از درجات بسیار بلند اخروی برخوردار خواهد کرد
در ضمن ما نمی دانیم رجعت کنندگان چگونه زندگی می نمایند،اما احتمال دارد آنان دراین دنیا به زندگی روز مره خود بپردازند، همچنین اظهار نظر درباره اینکه برخی از 313 نفر یاران حضرت از رجعت کنندگان هستند یانه ، مشکل می باشد ،اما از برخی منابع استفاده می شود که اینان از رجعت کنندگان نیستند(8)
جهت آگاهی بیش تر به منابع زیر مراجعه نمایید:
- تفسیر نمونه، ج15، ص 555
- رجعت از نظر شیعه، نجم الدین طبسی
-رجعت، محمد باقر بهبودی
پی نوشت ها:
1. ناصر مكارم شيرازي، تفسیر نمونه، تهران ، دار الکتب الاسلامیه،1379ش،ج 15، ص 556.
2. همان، ص 556.
3. همان، ص 556.
4. همان، ص 557.
5. علامه مجلسی ، بحارالانوار، تهران ، دارالکتب الاسلامیه ، ج 53، ص 122.
6. همان، ص 39.
7. همان
8.محمد کاظم قزوینی ، امام مهدی (ع) از ولادت تا ظهور ، قم، انتشارات الهادی ، 1384 ، چاپ ششم، ص586 به بعد