1- در مقابل افراد متکبر چه رفتاری باید داشته باشیم؟
2- پنج مورد از اعتقادات شیعه بنویسید؟
3- فلسفه قیام امام حسین(ع) را بنویسید؟
4- شرایط توبه واقعی چیست؟
5- چرا در اسلام شراب حرام است؟
6- چه راهکارهایی برای تشویق جوانان، نماز چیست؟

پرسش 1:
فلسفه حجاب و پوشش در نماز چيست؟

پاسخ:
طبق نظر مراجع تقليد که برگرفته از منابع ديني است، زن بايد در موقع نماز ، تمام بدن حتّى سر و موي خود را بپوشاند. (1) در مورد فلسفه اين دستور ، در روايات، به دليل و روايت خاصي که حکمت آن را بيان کند برخورد نکرده ايم، در حالي که اصل وجوب پوشش زنان در آن ها بيان شده است و فقها هم بر همان اساس بر لزوم اين امر فتوا داده اند . در عين حال که مي­دانيم و اطمينان داريم احکام دين اسلام بر اساس مصالح واقعي است که خداوند عالَم به تمام اسرار آن­ها آگاهي داشته ، بر بندگان مقرر و معين کرده تا به مصالح واقعي احکام دست يافته و به سعادت و کمال برسند.
همچنين به عنوان يک حکمت عام در احکام دين اسلام مي­دانيم که مقررات الهي سنجشي براي ميزان تعبد و تسليم انسان در مقابل پروردگار است که چقدر اهميت و ارزش به رضاي الهي مي­نهد. اگر خواسته دل بر خلاف رضاي الهي باشد، چگونه عمل خواهد کرد و ميزان تعبد و تسليم او در مقابل آفريدگار جهان و عالِم به تمام اسرار هستي چگونه خواهد بود.
در هر صورت مسلم است حکمت پوشش بدن و رعايت حجاب اسلامي بر زن در حال نماز، پنهان کردن و مستور نمودن خود از خدا نيست؛ زيرا چيزي از علم خدا پنهان نيست . خداوند بر همه چيز در همه حالات آگاه است. لکن حکمت هاي ديگري در کار است که ممکن است موارد زير نيز از حکمت هاي حجاب در هنگام نماز باشد :
رعايت ادب:
يکي از حکمت هاي اين حکم رعايت ادب است، يعني همان گونه که رعايت پوشش زن در برابر ديگران و در محافل رسمي حتي در برابر والدين نوعي حفظ حرمت محسوب مي شد ؛ نماز خواندن با پوشش لازم و کامل هم نوعي حفظ حرمت به ارتباط با خداوند يا به جايگاه نماز به حساب مي‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌آيد. اين مسئله در اديان ديگر هم در هنگام عبادت وجود داشته و حفظ حجاب براي زنان بخصوص در وقت عبادت داراي اهميت ويژه بوده است (2) .
حضور قلب :
حکمت ديگر اين است که رعايت حجاب و آداب ديگر در نماز مانند پاک بودن بدن و لباس در تحصيل حضور قلب مؤثر است . رعايت اين برنامه ها موجب توجه به قرار گرفتن در محضر خداوند بوده و شخص را از حال غيبت از محضر حق به حال حضور مي‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌رساند . پرده ها و حجاب هايي را که ميان بنده و خدا ايجاد شده است کنار مي‌‌‌‌‌‌‌‌‌زند.
در دين اسلام براي نماز و ايستادن در مقابل پروردگار و راز و نياز با او، آداب و احکامي قرار داده شده تا انسان آمادگي لازم براي حضور در مقابل پروردگار را پيدا کند. مانند طهارت، رعايت قبله .
حجاب نيز يکي از آداب لازم براي نماز است که با رعايت و توجه به حجاب آمادگي لازم براي نماز خواندن را پيدا نمايد.
پي بردن به ارزش و اهميت حجاب:
حکمت ديگري براي پوشش در هنگام نماز مي تواند تأکيد در موضوع پوشش و حجاب بانوان باشد، و اين که حجاب و پوشيده بودن بدن زن در شرايط خاص پسنديده و محبوب خدا است . اين حکم به زنان مسلمان مي فهماند که حجاب مطلوب خداوند است به گونه اي که حتي در نماز از زن مسلمان خواسته با حفظ حجاب با خداوند سخن گويد. چون او بنده اش را اين گونه مي پسندد . چه بسا اين دستور تمريني باشد براي حفظ حجاب .

پي‌نوشت‌ها:
1 . توضيح المسائل مراجع، ج 1، مسئله 789.
2. تاريخ تمدن ويل دورانت ، ج 9، ص 242، به نقل از مجله پيام زن، ش 20، ص 80 - 83.

پرسش 2:
شرح : 1- در مقابل افراد متکبر چه رفتاري بايد داشته باشيم؟
پاسخ:

بر فرض سوال شما و اينکه اگر مشکل به خاطر کدورت و ناراحتي هاي ديگر نباشد و واقعا متکبر باشد و خود را از ديگران بالاتر بداند،مثلا چند بار سلام کرديد و به خاطر اينکه صفت تکبر دارد و خود را بالاتر از اين ميداند که جواب سلام را بدهد،تواضع در برابر متکبرين جايز نيست بلکه دستور پيامبر صلي الله عليه وآله اين است که در برابر متکبرين ،شما هم متکبر باشيد(يعني رفتار متکبرانه نسبت به او داشته باشيد نه اينکه واقعا متکبر باشيد)و خود را خوار و ذليل نسازيد پيامبر اکرم (ص)مي فرمايد: إذا رأيتم المتواضعين من أمتي فتواضعوا لهم و إذا رأيتم المتكبرين فتكبروا عليهم فإن ذلك لهم مذلة و صغار(1)
وقتي متواضعين از امت من را ديديد تواضع کنيد براي آنها، و وقتي متکبرين را ديديد شما نيز بر آنها تکبر کنيد چرا که اين کار براي آنها خاري و کوچکي در پي دارد (و ديگر خود را از شما برتر نخواهند ديد)
براي توضيحات بيشتر با شماره(09640)تماس بگيريد.
پي نوشت:
1.مجموعة ورام ،بن ابى فراس ،انتشارات مكتبة الفقيه قم،ج 1،ص 201.
پرسش 3:
پنج مورد از اعتقادات شيعه بنويسيد؟
پاسخ:

منظور دقيق شما از اين پرسش چندان روشن نيست. زيرا اگر اعتقادات شيعه به طور عام مراد باشد تقريبا در اکثر باورهاي اسلامي شيعيان مشترکند و همچنين در اصل وجود خداوند و ضرورت نبوت و معاد و حساب قيامت و وجود بهشت و دوزخ و ... با پيروان ساير انبياء نيز مشترکند که مجموعه اين اعتقادات را مي توانيد در کتاب هاي مختلف اعتقادي که توسط علماي بزرگ شيعه نوشته شده مطالعه بفرماييد مانند:
"الاعتقادات" نوشته شيخ صدوق يا ؛ " عقايد اماميه " نوشته مرحوم محمد رضا مظفر، همچنين کتاب " آموزش عقايد " نوشته علامه مصباح يزدي.
اما اگر مراد عقايد خاص شيعه است در مقابل ساير مذاهب و فرق اسلامي بايد گفت دو مورد اصلي اين امر همان عدل و امامت با تعريف خاص خود هستند که هرچند در اصل امامت و عدل بين شيعه و برخي فرقه هاي اسلامي اتفاق نظر وجود دارد، اما در تبيين دقيق آن تفاوت هايي وجود دارد که اعتقاد شيعه را متمايز و جدا مي سازد؛ به علاوه مواردي مانند رجعت ، بداء ، تقيه ، ولايت باطني و تکويني ائمه و... از اموري هستند که هرچند در منابع ديني شواهد و مستنداتي دارند. اما معمولا به عنوان باورهاي خاص شيعي شناخته و معرفي مي شوند .
پرسش 4:
3- فلسفه قيام امام حسين(ع) را بنويسيد؟
پاسخ:

امر به معروف و نهي از منکر يکي از اصول عملي اسلام است ، که از مهم ترين و عالي ترين واجبات اسلامي است. درباره عظمت اين دو وظيفه مهم، به تعبيري رساتر و کامل تر از آن چه در قرآن کريم و کلمات اهل بيت و اماما ن معصوم(ع) آمده است،‌دست نمي‌يابيم.
قرآن مي‌فرمايد: «کنتم خير امة اخرجت للنّاس تأمرون بالمعروف و تنهون عن المنکر و تؤمنون بالله؛(1) مسلمانان بهترين امتي هستيد (يا بوديد) که خدا براي مردم جهان نمايان فرمود، زيرا امر به معروف و نهي از منکر مي‌کنيد و ايمان به خدا داريد».
پيشواي يکتاپرستان حضرت علي (ع) مي‌فرمايد: «و ما أعمال البرّ کلّها و الجهاد في سبيل الله عند الأمر بالمعروف و النهي عن المنکر إلا کنفثة في بحر لجيّ؛ (2) تمام کارهاي نيک و (حتي) جهاد در راه خدا، در برابر امر به معروف و نهي از منکر، همچون آب دهان در برابر درياي پهناور است».
حضرت صادق(ع) فرمود: «إن الامر بالمعروف و النهي عن المنکر سبيل الانبياء و منهاج الصلحاء فريضة‌ عظيمة بها تقام الفرائض و ...؛(3) امر به معروف از منکر، روش پيامبران و شيوه صالحان و فريضه بزرگ الهي است، که ساير واجبات به وسيله آن بر پا مي‌شوند».
اين که در کدام مورد امر به معروف و نهي از منکر بايد تا حد بذل جان پيش رفت و در کدام مورد بايد حفظ مال، آبرو، و جان را مقدم داشت، بستگي به موضوع امر به معروف و نهي از منکر دارد. اگر موضوع از احکام جزئي و در سطح محدود، باشد،‌ حفظ مال، آبرو و جان مقدّم است. اما اگر موضوع در درجة بالاي اهميت است ،بايد امر به معروف و نهي از منکر کرد، گرچه انسان در اين راه کشته شود.
شهيد مطهري مي‌فرمايد:
ارزش امر به معروف و نهي از منکر بالاتر از اين‌ها است. البته با توجه به موردش. ببين امر به معروف و نهي از منکر را براي چه مي‌خواهي بکني؟ در چه موضوعي مي‌خواهي امر به معروف و نهي از منکر کني؟ يک وقت موضوع کوچکي است،‌مثلاً کسي کوچه را کثيف مي‌کند، پوست خربزه را مي‌اندازد در کوچه،‌ اين جا بايد نهي از منکر کنيد،‌ حال اگر بدانيد اگر او را نهي کنيد، ‌يک فحش ناموس به شما مي‌دهد، اين کار اين قدر ارزش ندارد که يک فحش ناموسي بشنويد.
يک وقت هست موضوعي است که اسلام براي آن اهميتي بالاتر از جان و مال و حيثيت انسان قائل است. مي‌بينيد قرآن به خطر افتاده است، ‌اصول قرآني به خطر افتاده است، ‌آيا اين جا مي‌گويي: امر به معروف نکن،‌نهي از منکر نکن، که اگر اين را بگويم،‌جانم، آبرويم، در خطر است؟ اجتماع نمي‌پسندد و...».(4)
شهيد مطهري با نقل اين مطالب، آن را به شدت رد مي‌کند.
امام خميني(ره) مي‌فرمايد: «امر به معروف و منکر از موضوعاتي باشد که از نظر اسلام بسيار مهم است و امر به معروف و نهي از منکر در چنين موضوعي، متوقف بر بذل جان باشد، بذل جان واجب است». (5)
امام حسين(ع) نيز در چنين موقعيتي بودند و «معروف» اصل اسلام و سنت پيامبر بود که در حال از بين رفتن يا تحريف بود.
حضرت اباعبدالله الحسين(ع) ديدند اگر در آن برهه از زمان و در آن اوضاع خاصي که بر جامعه اسلامي حاکم بود، امر به معروف و نهي از منکر نکند، اصل اسلام در خطر است و فاتحه اسلام خوانده مي‌شود؛ نيز زحماتي که جدّ بزرگوارش براي اسلام کشيده و جان فشاني شهيداني که خونشان را در راه اسلام نثار کردند، در معرض بي اثر شدن است. از اين رو بر خود لازم دانست که قيام کند،‌گرچه جان خود و بستگانش را در اين راه فدا کند.
يک روز پيش از حرکت امام حسين(ع) از مدينه به طرف مکه مروان بن حکم حضرت را در کوچه ديد و گفت: يا اباعبدالله! تو را نصيحت مي‌کنم به اين که با يزيد بيعت کني که خير دين و دنيايت در بيعت با يزيد است. حضرت در پاسخ فرمود: «انا لله و انا اليه راجعون و علي الأسلام السلام اذ قد بليت الأمة براع مثل يزيد؛ (6) وقتي فردي مانند يزيد حاکم امت اسلام باشد ، فاتحه اسلام خوانده است».
بنابراين معلوم است که در آن زمان و موقعيت، اساس اسلام در خطر بود.
حضرت در جاي ديگر فرمود:
«ألا ترون أنّ الحق لا يُعمَل به و أنّ الباطل لا يتناهي عنه،‌ليرغب المؤمن في لقاء اله محقا؛ (7) آيا نمي‌بيند به حق عمل نمي‌شود؟ آيا نمي‌بيند قوانين الهي پايمال مي‌شود؟ آيا نمي‌بيند اين همه مفاسد پيدا شده و احدي نهي نمي‌کند؟ در چنين اوضاعي، مؤمن بايد از جان خود بگذرد و لقاي پروردگار را در نظر بگيرد».
در نتيجه عمل حضرت مصداق عملي امر به معروف و نهي از منکر بود. در نتيجه بخشي آن نياز به آن همه جان فشاني و سختي وجود داشت، به علاوه اين عمل عين تکليف حضرت محسوب مي شد . در نتيجه تلاش در اين مسير به هلاکت انداختن خود به حساب نمي آيد، همان گونه که جهاد به عنوان يک تکليف ديني منافاتي با آيه مورد نظر ندارد .براي اطلاع از اين مسئله به منبع ذيل مراجعه شود.(8)
در شکل‌گيري اين قيام غير نهي از منکر، عوامل زير هر کدام به نحوي نقش داشته است:
1ـ يزيد بعد از به قدرت رسيدن به استاندار مدينه نامه نوشت که از حسين (ع) براي او بيعت بگيرد. اگر بيعت نکرد، او را به قتل برساند. پس اگر امام قيام نمي‌کرد ،باز هم در خطر بود. خون او اين تأثير که بقاي اسلام را براي هميشه تأمين کند، نمي‌داشت.
2ـ مردم کوفه براي امام نامه نوشتند. اگر امام به دعوت آن ها پاسخ مثبت نمي‌داد، حجت بر آن ها تمام نبود. امام حسين (ع) به عنوان امام زمان آن عصر وظيفه داشت براي رهبري قيام کند و به سوي عراق بيايد و سفير خود را بدان جا فرستد تا حجت بر آن ها تمام گردد و عذري در قيامت نداشته باشند.
3ـ مهم‌ترين عامل که آن را علت کامل و يا علت تکميل کننده ساير عوامل تلقي کرد ، همان است که در زيارت نوراني اربعين آمده:
«وبذل مهجته فيک ليستنقذ عبادک من الجهالة وحيرة الضلالة؛ (9) جانش را در راه تو فدا کرد تا بندگانت را از ناداني و حيرت گمراهي نجات دهد».
بنا بر اين اساس قيام امام براي نجات مردم از جهالت نوين و گمراهي جديد بود که به نام دين و خليفه مسلمانان مي‌خواست از سوي يزيد اجرا شود. حضرت با قيام خود حقايق را روشن ساخت. براي ابد روشن نمود که جهالت نوين يزيدي ربطي به دين ندارد. نبايد نفاق در لباس دين مردم را به حقايق آسماني بدبين کند.
در کتاب «جلوه‌هاي عرفاني نهضت حسيني» درباره عوامل قيام امام حسين (ع) به تفصيل بحث شده است.
پي‌نوشت‌ها:
1. آل عمران(3) آيه 109.
2. نهج البلاغه، کلمات قصار‌.
3. وسائل الشيعه، ج11، ص 395،نشر دار الاحيا التراث العربي، بيروت، بي تا.
4. شهيد مطهري، مجموعه آثار، ج17، ص 267،نشر صدرا ،1378 ش.
5. امام خميني، تحريرالوسيله، ج1، ص 472،نشر آثار امام خميني، 1379 ش.
6. اعيان الشيعه، ج2، ص 402،دارالاحيا لتراث العربي، بيروت ،بي تا.
7. بحارالانوار،‌ج42، ص 192،نشر دارالاحيا التراث العربي، بيروت ،1403 ق.
8. جلوه هاي عرفاني نهضت حسيني، محمد امين صادقي ،نشر بوستان کتاب، قم، 1387 ش.
9. مفاتيح الجنان، ص 775.

پرسش 5:
4- شرايط توبه واقعي چيست؟
پاسخ:

اميرالمؤمنين علي (ع) مي فرمايد: توبه چهار شرط دارد: «التّوبة ندم بالقلب، و استغفار باللّسان، و ترك بالجوارح، و إضمار أن لا يعود؛ (1) توبه پشيمانى دل است، طلب آمرزش به زبان، ترك كردن گناه، و تصميم به عدم بازگشت به گناه.
پس توبه کننده اگر قلباً پشيمان شود و تصميم بگيرد که ديگر گناه را مرتکب نشود،توبه اش پذيرفته است.و با ذكر استغفار و صلوات از خداي متعال طلب آمرزش نمايد
براي توضيحات بيشتر مي توانيد با شماره (09640)تماس بگيريد
پي نوشت ها:
1. عبدالواحدبن محمد تميمي آمدي،تصنيف غرر الحکم، ص 194، انتشارات دفتر تبليغات.

پرسش 6:
5- چرا در اسلام شراب حرام است؟
پاسخ:

ابتدا بد نيست بدانيد كه شراب در همه شريعت ها، حرام بوده، امام رضا - عليه السلام - مي فرمايد:
«مَا بَعَثَ اللَّهُ نَبِيّاً قَطُّ إِلَّا بِتَحْرِيمِ الْخَمْرِ؛ (1) خداوند هيچ پيامبري را مبعوث نکرد، مگر حکم به حرام بودن شراب کرد».
در اسلام نيز حرمت آن، تدريجي و ابتدا به صورت مجمل و بعد با وضوح بيش تر و در نهايت، با وضوح کامل و تأکيد شديد، بيان شد. چون در عرب قبل از اسلام، ميگساري بسيار رواج داشت . از عادات شايع عرب بود. متأسفانه، در امت ها و ملل ديگر نيز اين عادت شوم رواج فراوان دارد . به توجيهات مختلف سعي مي شود آن را موجه جلوه دهند. از آن جا که اعلام حرمت شراب به صراحت و يک باره، به احتمال قريب به يقين با انکار عمومي مواجه مي شد و از نظر مباحث روانشناختي و تربيتي در اين گونه موارد بايد با ملايمت و مدار برخورد کرد، قرآن اعلام تدريجي حرمت آن را پيش گرفت و در چهار مرحله آن را بيان نمود.
در مرحله اول، فرمود:
«و من ثمرات النخيل و الاعناب تتخذون منه سکرا و رزقا حسنا؛ (2) و ميوه هاي درخت خرما و انگور، از نعمت هايي است که از آن شراب و رزق پاکيزه مي گيريد». در اين آيه، از شراب در مقابل رزق نيکو نام برد تا از نيکو نبودن آن به طور غير مستقيم ياد کند.
در مرحله دوم، به صراحت از نماز خواندن در حال مستي نهي کرد: «لا تقربوا الصلوة و انتم سکاري؛ (3) با حال مستي، به نماز نزديک مشويد».
در مرحله بعد، يادآوري کرد که گرچه شراب منافعي دارد و از خريد و فروش و تجارت آن به منفعت مالي مي رسند و يا با خوردن آن از ترس و اضطراب و اندوه نجات يافته و شادابي به دست مي آورند، (4) ولي اين منافع در قبال گناهي و آثار سويي که در آن است، قابل اعتنا نيست:
«و يسالونک عن الخمر و الميسر قل فيهما اثم کبير و منافع للناس و اثمهما اکبر من نفعهما؛ (5)
از تو در باره خمر و قمار مي پرسند. بگو: در آن دو، گناه بزرگ است و منفعت هايي (دارند) و گناهش بيش از منافع آن است».
با وجود اين آيات که حرمت را مي رساند، بعضي باز هم از نوشيدن شراب دست بردار نبودند تا اين که خداوند به شديدترين وجه و با چندين تأکيد، حرمت آن را اعلام کرد و فرمود:
«يا ايها الذين آمنوا انما الخمر و الميسر و الانصاب و الازلام رجس من عمل الشيطان فاجتنبوه لعلکم تفلحون انما يريد الشيطان ان يوقع بينکم العداوة و البغضاء في الخمر و الميسر و يصدکم عن ذکر الله و عن الصلوة فهل انتم منتهون؛ (6) اي کساني که ايمان آورده ايد، شراب و قمار و انصاب و ازلام فقط پليدي و از عمل شيطان است. زنهار که از آن اجتناب کنيد. اميد که رستگار شويد. تنها هدف شيطان اين است که با شراب و قمار، بين شما کينه و دشمني بيندازد و شما را از راه خدا و نماز بازدارد. آيا از آن ها دست بردار مي شويد؟»
در هيچ موردي قرآن با اين تأکيد و تصريح و شدت، حرمتي را اعلام نکرده است. قرآن شراب را پليدي و عمل شيطان خوانده است.
در روايات نيز بر پليدي شراب تأکيد فراوان شده و شراب، کليد تمام معصيت ها و منشأ و مادر تمام گناهان معرفي گرديده است. رسول خدا(ص) در مورد شراب ده نفر را لعن کرد:
کسي که درخت خرما يا انگور را براي توليد شراب مي کارد؛
آن که باغباني آن ها را مي کند (با اين که مي داند براي چه کاشته شده اند)؛
آن که عصاره انگور يا خرما را براي تهيه شراب مي گيرد؛
آن که شراب مي نوشد؛
آن که ساقي مي شود؛
آن که بار شراب حمل مي کند؛
آن که تجارت شراب مي کند؛
آن که شراب مي فروشد؛
آن که مي خرد و آن که قيمت و پول شراب را مي خورد. (7)
اما در باره فلسفه حرمت شراب در ابتدا بايد گفت:
احکامى که از طرف خداوند براى بشر تعيين شده و پيامبر مأمور ابلاغ آن شده، براى سعادت و خوشبختى انسان وضع شده ؛ مسلمان چون معتقد به خدا است. اطمينان دارد که احکام و دستورهاى الهى داراى منافع و مصلحت هايى است که خداوند از آن آگاهى داشته و براى ابلاغ آن به انسان‏ها توسط پيامبر وحى کرده است، اگر چه ما از حکمت و فلسفه احکام يا برخى از حکمت‏هاى آن آگاهى نداشته باشيم، اما چون معتقديم که آن را جهت خير و صلاح و رستگارى انسان‏ها وضع کرده، به آن پايبند بوده و عمل مى‏کنيم، همانند اطاعت از نسخه‏هاى پزشکى که با اطمينان از تخصص پزشک در رشته خود، داروهاى تجويزى را عمل مى‏کنيم، اگر چه از کيفيت داروها و چگونگى تأثير آن اطلاع چندانى نداريم.
پيامبران و امامان معصوم (ع) طبيبان دردهاى انسان هستند. مى‏دانند چه چيزهايى براى سلامت فکري بشر مفيد و چه چيزهايى مضر است. در آيات به طور آشکار شراب پليد و زشت اعلام شده و انسان‏ها را از مصرف آن بازداشته، خداوند در قرآن فرمود:
"انما الخمر و الميسر... رجسٌ مِن عمل الشيطان فاجتنبوه؛(8) شراب و قمار و... پليد و عمل شيطانى است، از آن اجتناب کنيد".
سپس خداوند در سبب حرمت مى‏فرمايد: انّما يريد الشيطان أن يوقع بينکم العداوة و البغضاءَ فى الخمر والميسر؛(9) شيطان مى‏خواهد با شراب و قمار بين شما دشمنى و کينه ايجاد کند.
در اين آيات، نوشيدن شراب عمل شيطانى و پليد دانسته شده که آثار روحى و روانى نامطلوب در انسان بر جاى مى‏گذارد که از جمله آن‏ها کينه و دشمنى است.
در آيه ديگر خداوند مى‏فرمايد: "از تو در مورد شراب و قمار مى‏پرسند، بگو در آن دو گناهى بزرگ است."(10)
در روايات حرمت شراب به صورت مفصل و با ذکر آثار نامطلوب آن بيان شده است. از مولاى متقيان سؤال شد: آيا فرمودي که شراب از دزدى و زنا بدتر است، فرمود: "بلى، زنا کننده شايد گناه ديگرى نکند، ولى شرابخوار چون شراب بخورد، زنا مى‏کند، آدم مى‏کشد، نماز را ترک مى‏کند."(11)
از امام باقر سؤال شد که بزرگ‏ترين گناه کبيره کدام است؟ فرمود: "شرابخواري، خداوند به چيزى چون ميخوارى نافرمانى نشده! ممکن است شخص نماز واجب خود را ترک کند و با مادر و دختر و خواهر خود زنا کند، در حالى که مست و لايعقل باشد."(12)
امام رضا فرمود: خدا شراب را بدان جهت حرام کرد که مايه فساد و بازداشتن عقل از درک حقايق و از بين بردن شرم و حيا است.(13)
علاوه بر آيات و روايات امروزه از نظر علمى نيز مضرات مصرف مواد الکلى به اثبات رسيده است. در تبين اين مسئله با اشاره به سخنان صاحب نظران گفته شده : دانشمندان به اين واقعيت اعتراف داشته‏اند که از جمله آثار زيان بخش شراب، پيامد سويى است که روى مغز و عقل مى‏گذارد و آن را از کار مى‏اندازد. روشن است که با از بين رفتن عقل، پرده شرم و حيا دريده مى‏شود. در نتيجه ميدان به دست غرايز حيوانى مى‏افتد . انسان به صورت حيوانى وحشى و لجام گسيخته درمى‏آيد. نوشابه‏هاى الکلى پس از استفاده سريعاً جذب خون مى‏شود . خون در مسير خود مغز را بى نصيب نمى‏گذارد، در نتيجه عمل سلسله اعصاب رو به ضعف مى‏رود . خويشتن دارى که ارادى و منشأ شرم و حيا در انسان و مانع از بروز کارهاى زشت است، از دست مى‏رود.
الکل عالى‏ترين اعمال مغزى را فلج مى‏کند.ملاک امتياز آدمي بر ساير جانداران عقل او است . به خاطر عقل است که انسان علم و دانش مي اندوزد. همه ترقيات و پيشرفت هاي جوامع بشري ثمرة دانش بشري است. شراب، عقل را اگر چه به صورت محدود و موقت زايل مي کند.
براي آشنايي بيش تر با زيان هاي شراب، قسمتي از نظريات دانشمندان روان شناس و پزشکان را در مورد زيان هاي شراب مي آوريم:
اثر الکل در عمر:
دانشمندان مشهور غربي معتقدند که هر گاه از جوانان 21 تا 23 ساله معتاد به مشروبات الکلي 51 نفر بميرند، در مقابل از جوان هاي غير معتاد ده نفر هم تلف نمي شوند. دانشمند ديگري ثابت کرده است که جوان هاي 20 ساله که انتظار مي رود پنجاه سال عمر کنند، در اثر نوشيدن الکل بيش تر از 35 سال عمر نمي کنند.
زيان هاي اجتماعي الکل:
طبق آماري که پزشک قانوني شهر "ليون" در 1961 تهيه نموده، جرائم اجتماعي الکليست ها از اين قرار است: مرتکبان قتل هاي عمومي 50 درصد، ضرب و جرح 8/77 درصد، سرقت 5/88 درصد، جرائم جنسي، 8/88 درصد. اين آمار نشان مي دهد که بيش تر جنايات و جرائم بزرگ در حال مستي روي مي دهد.(14)
آنچه در آمارها آمده ،تنها گوشه اي از آثار و مضرات شراب، آن هم از نظر جسماني و مادي است امّا آثار مخرب اجتماعي و روحي و معنوي آن بسيار بزرگ تر است . آنچه فعلاً مشهود است که پيروان اديان آسماني مانند مسيحي ها شراب مي نوشند،دليل نمي شود بر اين که حضرت مسيح(ع) آن را حلال شمرده باشد، بلکه به جهت تحريف در آموزه هاي ديني اين امر صورت مي گيرد.

پي نوشت ها:
1. توحيد، شيخ صدوق، جامعه مدرسين، قم، 1398 ق، باب 54 البداء، ص 334.
2. نحل (16) آيه 67.
3. نساء (4) آيه 42.
4.سيد محمد حسين طبا طبايي، الميزان،ج 2، ص 294،نشر جامعه مدرسين، قم، 1374ه.ش با ترجمه،موسوي همداني.
5. بقره (2) آيه 219.
6. مائده (5) آيه 91.
7. الميزان، ، ج 2، ص 298 - 299. نشر پيشين
8. مائده، آيه 190.
9. همان، آيه 291.
10. بقره ، آيه 219.
11. شهيد عبدالحسين دستغيب، گناهان کبيره، ج 1، ص 234،نشر جامعه مدرسين، قم. 1376 ش.
12. همان، ص 233.
13. سيد هاشم رسولى محلاتى، کيفر گناه، ص 78،نشر کتابخانه صدر ، تهران، بي تا.
14. همان، ص 80،

پرسش 7:
6- چه راهکارهايي براي تشويق جوانان، نماز چيست؟
پاسخ:

تلاش شما براي آشنا ساختن افراد با نماز، کاري بس ارزشمند و مورد پسند است. دعوت ايشان به آشنايي با خداوند و عبادت او، از برجسته ترين و متعالي ترين امور است . راهکارهاي عملي قابل ارائه به طور کلي به قرار زير است :
1- براي ترغيب و تشويق به نماز، در آغاز بايستي زير بناهاي فکري طرف مقابل را مورد بررسي قرار داده و در اصلاح آن بکوشيد. ديدگاه فرد در مورد خداوند، جهان هستي، انسان، معاد و... اموري است که داراي نتيجه مستقيم بر عملکرد فرد است . پس بايد به تقويت و اصلاح اين مباني کوشيد.
2- نماز، عملي است که در مجموعه عقيده توحيدي، داراي معنا و فلسفه است . انسان‌ طبق‌ فطرتش‌ همواره‌ به‌چيزي ‌که ‌برايش ‌اهميت ‌دارد، توجه ‌و اهتمام ‌مي‌ورزد. يکي ‌از دلائل ‌مهم ‌اهمال‌ در به‌جا آوردن‌نماز، عدم‌ شناخت ‌فلسفه‌نماز است‌. امام‌ علي‌(ع) مي‌فرمايد:"الناس‌أعداء ما جهلوا؛ انسان ‌دشمن‌ چيزي‌است‌ که ‌به ‌آن‌ جهل ‌دارد".(1) از اين‌رو لازم‌است‌ با استفاده‌ از آيات‌ و روايات ‌ايشان ‌را به ‌فلسفه ‌نماز آشنا سازيد که ‌عبارتند از: 1 - ياد خدا2 - مغفرت‌3 - بازدارنده ‌از گناه 4 - پرورش‌ فضائل‌5- شکر و سپاس‌از نعمت‌ها 6 - تقويت‌اراده‌.
3- در هيچ يک از مراحل ارشاد و راهنمايي از برخورد نيک و ملاطفت آميز و احترام نهادن دور نشويد. با فشار و اجبار کسي را نمي توان هدايت نمود . چه بسا تأثير منفي آن بيش تر از هدايت گردد.
4- تبليغ عملي داشته باشيد. يعني بايد آثار خواندن نماز، مانند دوري از گناهان، داشتن اخلاق نيکو، کمک به دوستان و وفاداري و فداکاري، پاکيزه بودن در ظاهر و باطن، اعمال نيک و شايسته و برخورد خوب و... در رفتار و کردار و گفتارتان نمايان باشد.تبليغ عملي موثرتر از تبليغ زباني است. به نماز اول وقت خود اهميت دهيد و مقيد باشيد در اول وقت نمازتان را بخوانيد.از نظر شرعي وظيفه داريد که با اخلاق نيک و زبان ملايم او را نصيحت کنيد . امر به معروف و نهي از منکر کنيد. کار را به دعوي و مجادله نرسانيد. فقط به تذکر و نصيحت با اخلاق نيک و بدون خشونت اکتفا کنيد. روشن است که امر به معروف براي تبديل به وضعيت بهتر و نيکوتر است .پس اگر تا به حال چند بار تذکر داده ايد، و گفتن شما تاثيري نداشت تکليفي ديگر نداريد و براي او دعا کنيد.

5- هر شخصي يک نقطه پذيرش و به قول معروف «رگ خوابي» دارد. سعي کنيد رگ خواب و نقطه پذيرش را به دست آوريد . از اين کانال وارد شويد و هدف خود را تعقيب کنيد. به صرف اين که بايد شخصي را هدايت کرد ،بسنده نکنيد، بلکه با مطالعه روي خصوصيات وي راه نفوذ در او و جلب نظر او را به دست آوريد و اقدام کنيد.
دقيقاً بايد راه‏هاي نفوذ و تأثيرگذاري بر ايشان را بشناسيد . متناسب با آن برنامه‏ريزي کنيد. بدون داشتن چنين درکي چه بسا بسياري از زحمات شما بي‏نتيجه يا کم ثمر خواهد بود. بنابراين اگر دوست تان خودگرا و منطق‏پذير است ،بايد با زباني بسيار منطقي و مستدل او را قانع سازيد. اگر فردي نصيحت و انذارپذير است، بايد بيش تر بر جنبه‏هاي عقوبتي ترک نماز و روايات و حکايات وارده در اين مورد با او سخن گوييد. اگر احساس مي‏کنيد با محبت بيش تر مي‏توانيد او را به سوي خدا بکشانيد ،بايد از همين طريق وارد شويد . اگر راه‏هاي ديگري بر او مؤثر است تا جايي که با احکام شرع انطباق دارد، از آن راه‏ها استفاده کنيد.
6- بيان تأثيرات منفي ترک نماز و روزه و استفاده از روايات بيان شده توسط اهل بيت (ع ) در اين زمينه بسيار موثر است . به خصوص اگر به روش غيرمستقيم ارائه گردد و موجب تنبه و موعظه کردن را فراهم سازد. يعني غير از ارائه شناخت بايد در صدد موعظه گري و تنبه قلبي وي نيز برآييد .با ترس و بيم دادن از عذاب اخروي و پيامدهاي منفي ترک نماز و روزه دل او را از غفلت آزاد سازيم .
7- راهکارها هم به صورت مستقل و هم به همراه يکديگر مي تواند مؤثر باشد.خوب تر آن است که روشنگري و موعظه و... همراه هم ارائه گردد تا نافذتر افتد.
براي توضيحات بيشتر مي توانيد با شماره(09640)تماس بگيريد
پي نوشت :
1. نهج‌البلاغه‌، فيض‌الاسلام‌، قصار 163.