ازدواج

پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباطتان با مركز ملي پاسخگويي به سوالات ديني
ازدواج و انتخاب همسر مهم ترین فصل زندگى انسان را تشکیل مى دهد. ازدواج یک پیمان مقدس و خدایى است که با روح و روان انسان ارتباط دارد . موفقیت یا شکست در آن بر تمام زندگى انسان تأثیر گذار است. به همین جهت توجه به معیارهاى صحیح در انتخاب همسر بسیار مهم است. بنابراین برای داشتن یک ازدواج موفق باید معیارهای اساسی انتخاب را رعایت کنیم.ملاک هایى که در انتخاب همسر باید در نظر گرفته شود، دو نوع است:
الف. آن هایى که رکن و اساس اند و براى یک زندگى سعادتمندانه حتما لازم اند.
ب. آن هایى که شرط کمال هستند و براى بهتر و کامل تر شدن زندگى اند و بیش تر به سلیقه و موقعیت افراد بستگى دارد.
ملاک هاى دسته اول عبارتند از:
1. تدین و دین دار بودن فرد:
2. اخلاق نیک داشتن:
3. شرافت و اصالت خانوادگى :
4. عقل:
معیارهای دسته دوم :
معیارهای بعدی اگر چه به عنوان ملاک دسته دوم شمرده می شود، ولی نباید از توجه به آن غفلت کرد و به سادگی از آن گذشت، زیرا چه بسیار اتفاق افتاده که علت ناهنجاری ها در زندگی که باعث طلاق و جدایی زن و شوهر شده، ناهماهنگی در معیارهای دسته دوم بوده است .
1. زیبایی :
2. تناسب همتایى و کفو همدیگر بودن . البته همتایى و تناسب از جنبه هاى مختلف باید لحاظ شود. برخی جنبه ها جزو دسته اول قرار می گیرد و برخی دیگر مربوط به دسته دوم است :
ا) تدین و میزان پاى بندى به دستور شرع .
ب) همتایى و هماهنگى فرهنگى و فکرى .
ج) همتایى اخلاقی و پاى بندى به آداب اخلاقی .
د) امروزه نزدیک بودن اندیشه های سیاسی و اجتماعی .
ه) تناسب در زیبایى .
و) تناسب سنى .
ز) تناسب مالى و سطح اقتصادى .
براى رسیدن به یک تصمیم صحیح و عاقلانه اى ،بهتر است دراین زمینه با افراد مورد اعتماد مثل والدین، یا اقوام نزدیک دلسوز و عاقل و داراى تجربه مشورت شود و با دقت کافى تصمیم مناسبى اتخاذ شود.
پرسیده اید : "چرا آمار طلاق زياد شده؟"
گر چه طلاق ، مسائلی ناراحت کننده و زیان بار هستند، و حتی یک موردش هم زیاد است، اما باید توجه داشت که فراوانی این دو در کشور ما نسبت به کشورهای دیگر کمتر است.می توان گفت تا حدود زیادی کم بودن طلاق در کشور ما متاثر از فرهنگ غنی ایرانی و دین مبین اسلام است.
البته همانطور که گفته شد، یک موردش هم زیاد است و باید به فکر ریشه کن کردن این موارد بود.
در مورد طلاق، علت های زیادی را می توان برای آن برشمرد، اما سه علت عمده را می توان ذکر کرد که بقیه از فروعات این سه هستند:
1. فقر اقتصادی؛
2. اعتیاد؛
3. عدم تفاهم و تناسب بین زوجین که خود دارای زیرمجموعه هایی است. در این مورد می توان به موارد زیر اشاره کرد:
1. توقعات نامحدود زن یا مرد؛
2. حاكم شدن روح تجمل پرستى و اسراف بر خانواده ها عامل مهم ديگرى است كه مخصوصا زنان را در يك حالت نارضايى دائم نگه مى دارد، و با انواع بهانه گيري ها راه طلاق و جدايى را صاف مى كند.
3. دخالت هاى بي جاى اقوام و بستگان و آشنايان در زندگى خصوصى دو همسر، و مخصوصا در اختلافات آن ها، عامل مهم ديگرى محسوب مى شود.
4. بى اعتنايى زن و مرد به خواست يكديگر، مخصوصا آنچه به مسائل عاطفى برمى گردد.
5. عدم تناسب فرهنگ خانوادگى و روحيات زن و مرد با يكديگر نيز يكى از عوامل مهم طلاق است.
6. اختلاف سليقه بين زوجين .
7. به هم ريختگي و نابساماني روابط خانوادگي و عدم انسجام خانواده.
8. رواج دوستي هاي به اصطلاح خياباني (عدم شناخت كافي از جنس مخالف . زيرا دوستي ها سطحي است و دو طرف خيلي از مسائل را با هم مطرح نمي كنند).
9. عدم همساني در ازدواج ( كفو هم نبودن ).
10. بيماري رواني شديد يكي از زوجين یا هر دوی آن ها مثل وسواس، افسردگی، سوء ظن و ...
11. برطرف نشدن نياز جنسي زوجين (كه ممكن است منجر به روابط جنسی خارج از سيستم خانواده ، مشكلات جسمي و رواني زوجين و در نهايت طلاق شود).

چنانچه در مورد مطالب بالا نیاز به توضیحات بیشتری دارید در مکاتبات بعدی بنویسید تا پاسخ دهیم.
موفق باشید.