به تازگی یکی از دوستانم(دختر) را در حال عمل ناشایست خودارضایی دیدم. در حالی که از دیدن این منظره وحشت کرده بودم از او علت انجام کارش را جویا شدم. اما او با اعتماد به نفس کار خود را کاملا شرعی و علمی قلمداد کرده و مرا هم به انجام این عمل تشویق نمود. از آنجا که مطمئنم دوستم در اثر گشت و گذار در سایت های اینترنتی دچار گمراهی محض شده است و از آنجا که پرسیدن اینگونه سوالات برای دختری مجرد و خوابگاهی دور از ادب و حیا است خیلی خوشحال می شوم حکم آن به همراه نصیحت و یا پیشنهادی برای جلوگیری از این گناه را بیان کنید.
با تشکر.

پرسشگر گرامی با سلام و سپاس از ارتباطتان با مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی
عمل آن دختر استمنا و خودارضایی است که شرعا حرام است. (1)
اگر كسي با دست يا وسايل مصنوعي به ارضاي جنسي اقدام كند، گناهكار است و اين كار را استمنا مي گويند.
قوانين اسلام از طرف خداوند«حکيم» است. «حکيم» بودن خداوند اين پيام را دارد که هيچ فرمان و حکمي را بدون«حکمت»و دليل و برهان صادر نمي کند.
بنا براين هر چيزي را که «ممنوع و حرام»اعلام کرده، قطعاً انجام آن مفاسد و ضرر و خسارت هاي جسمي، روحي، فردي يا اجتماعي ويژه اي دارد اما هر چيزي را «واجب»دانسته، حتماً انجام آن در بردارنده رشد روحي و رواني، جسمي و معنوي، مادي و فردي و يا اجتماعي است، که ناديده گرفتن آن، اثرات تخريبي و منفي شکننده اي در کوتاه مدت يا دراز مدت خواهد داشت.
خود ارضايي نيز يکي از موضوعاتي است که اسلام آن را مجاز ندانسته، حکم«حرام» بر آن نهاده است.
خود ارضايي از ديدگاه پزشکان
از ديدگاه پزشكان استمنا آثار زيانباري بر جسم و روح و روان وارد مي سازد :
الف. آسيب‏هاى جسمانى‏ استمنا
1. ضعف و تحليلِ قواىِ جسمانى‏
كاهش انرژى جسمانى بدن از زيان هاي مهم و جبران‏ناپذير خودارضايى است. احساس خستگى عارضه طبيعى انزال است. اگر خودارضايى در شبانه روز به دفعات تكرار شود ، احساس خستگى در ساعات مختلف همراه انسان است. در نتيجه به مرور زمان ضعف و بى حالى در فرد تثبيت شده و يك طبيعت ثانوى براى او ايجاد مى‏كند. كاهش و تخليه مكرر قواى جسمانى به ضعف عمومى و دائمى بدن و بالاخره به پيرى زودرس مى‏انجامد.
... وقتى قلم به دست مى‏گيرم، زود خسته مى‏شوم و قدرت نوشتن ندارم، ناچار قلم را روى زمين مى‏گذارم تا وقتى كه دستم كمى قدرت پيدا كند و دوباره بنويسم. «نامه‏اى از يك جوان»
... آن چه امروز برايم باقى مانده (از ناحيه اين عمل) جسمى نحيف و درهم شكسته است.«نامه‏اى از يك جوان».
... با اين كه ورزشكارم زانوهايم ،مرتب سست مى‏شود. «پسرى 18 ساله»
من كه دخترى پر جنب و جوش و داراى چهره‏اى روشن بودم، كم كم به دخترى بى حال، كم تحرك و رنگ پريده مبدل شدم.
«دخترى 15 ساله، كلاس اول تجربى»
لاغرى، لرزش بدن، پژمردگى،ضعف مفاصل، تشنج، زردى و تيرگى چهره، از نشانه‏ها و عوارض ضعف جسمانى است.
متأسفانه ضعف جسمانى به همين جا ختم نمى‏شود، بلكه كل بدن را ساقط مى‏كند. شخصى كه مبتلا به اين عمل شود، رفته رفته ضعف شديد در خود احساس كرده، كمر درد او را آزار مي ‌دهد تا اين كه به فلج عمومى بدن مبتلا مي شود.
2. ضعف بينايى
خود ارضايى به تدريج در نور چشم و قدرت بينايى اثر مى‏گذارد و آن را كاهش مى‏دهد. درجات و شدت ضعف چشم بستگى به درجات و شدت خودارضايى دارد و اين به حدى است كه گاه به نابينايى منجر مى‏شود.
با اين كه اهل ورزش هستم ، چشمانم خسته مى‏شود و جلو چشمم تيره و تار مى‏شود، به حدى كه سرگيجه مى‏گيرم، آيا اين از عوارض خودارضايى است؟ «نامه‏اى از يك پسر 18 ساله»
جوانى كه هشت سال مبتلا به خودارضايى بود، وقتى مى‏خواست كتابى را بخواند ،چشم هايش سياهى مى‏رفت. حدقه‏هاى چشم او بيش از حد معمول گشاد و باز شده بود . در چشم‏هاى خود درد شديد احساس مى‏كرد. (به نقل از مشكلات جنسى نسل جوان).
روزى در يكى از خيابان‏ها چشمم به جوانى حدوداً بيست و پنج ساله افتاد كه در اثر نابينايى به همراه برادرش حركت مى‏كرد. چون با برادرش آشنا بودم ،جلو رفتم و سؤال كردم: چرا چنين شده؟ گفت: او مبتلا به انحراف جنسى (خودارضايى) بوده و دست از اين كار برنداشته است تا به اين روز افتاد. (همان).
3. آسيب‏پذيرى در برابر بيمارى ها
تحليل رفتن قدرت بدن و قواى جسمانى، بستر پذيرش ساير بيمارى‏ها را فراهم مى‏آورد. جسمى كه با خود ارضايى ضعيف شده است، نمى‏تواند در مقابل ميكروب ها و ويروس ها از خود دفاع كند. جوانى مبتلا به اين عمل شوم بود، در همين حين به يكى از بيمارى‏هاى همراه با تب دچار شد و در همان حال خودارضايى مى‏كرد، در روز ششم بيمارى كاملاً ضعيف شده بود و در نتيجه مرد.
4. آسيب دستگاه تناسلى و ناتوانى‏هاى جنسى و توليد مثل‏
خودارضايى اثرات مهمى در دستگاه تناسلى از خود برجاى مى‏گذارد. دكتر «هوچنين سون» معتقد است كه عموم ناراحتى‏هاى مربوط به دستگاه تناسلى از آثار خودارضايى است. بعضى از اثرات عبارت اند از:
تورم غدد وذى‏
تورم كانال نطفه‏
تورم قسمت پايينى و عقب كانال ادرار
شل شدن عضلات تناسلى‏
خروج بى اختيار منى با كوچك ترين حادثه‏
ايجاد قاعدگى نامنظم و خروج ترشحات چركى و احساس درد هنگام قاعدگى در دختران‏
از بين رفتن پرده بكارت‏
ارضاى ناكامل جنسى و از دست دادن لذت مقاربت بعد از ازدواج‏
ناتوانى و تأخير توليد مثل به خاطر ضعف مكرر دستگاه تناسلى و انزال زودهنگام‏
بيماري هاى مقاربتى‏
عقيم شدن‏
5. آسيب مراكز عصبى و غدد در مغز
در اثر خودارضايى و تحريك زياد، هيپوتالاموس آسيب مى‏بيند. مغز و مراكز حساس ديگر مكرراً دچار كاهش نسبى جريان خون مى‏شوند . از اين طريق آسيب‏هاى جبران‏ناپذير و بر آن ها وارد مى‏شود. تخليه‏هاى مكرر عصبى، موجب ضعف اعصاب مى‏شود. خودارضايى‏هاى مكرر، مركز عصبى را دچار حساسيت و ضعف و خستگى و اختلال مى‏سازد. به گفته يكى از دانشمندان، خود ارضايى موجب ضعف قواى شهوانى و بى رمق و بى جان شدن آن ها مى‏شود.
اختلال قواى بينايى، شنوايى (مثل صداى زنگ در گوش و وز وز شنيدن) و... از ضعف و اختلال اعصاب است.
... قسمت‏هاى عمده بدن من ،يعنى قلب و اعصابم به هم ريخته است. «نامه‏اى از يك جوان»
و تو اى جوان عزيز به خود آى و آسيب‏ها را جلوى چشم خويش تصور كن. با تأمل در اين منظره نامطلوب و غيرقابل قبول، خود را از دام اين بلا نجات بده.
كم خونى؛
كم اشتهايى و مشكلات گوارشى؛
كم خوابى و اختلال در خواب؛
تنگى نفس؛
سر درد و سرگيجه؛
پيدايش تغييرات در نخاع و ستون فقرات.
همگى از آسيب‏هاى جسمى خودارضايى هستند.
ب. آسيب‏هاى روحى - روانى‏
1. ضعف حافظه، حواس پرتى و ناتوانى در تمركز فكرى‏
يكى از پى آمدهاى خودارضايى، ضعف و تحليل قواى جسمانى است . اين به نوبه خود ناشى از اختلال در عملكرد سيستم مغز و اعصاب است. اختلال در اين سيستم موجب مى‏شود كه بخش حافظه كارايى لازم را نداشته باشد.
علاوه بر اين، شخصِ مبتلا به خودارضايى به خاطر تمركز در اين عمل و توجه نسبتاً مداوم به موضوعات جنسى، حواس پرت و ناتوان در تمركز فكرى است كه اين خود عامل ديگرى براى كاهش مستمر حافظه است.
از عوامل حفظ و تقويت حافظه آن است كه فرد به كارهاى علمى و فكرى مشغول باشد ،در حالى كه شخص خودارضا از كارهاى علمى و فكرى باز مى‏ماند و اين خود عامل ديگرى براى ضعف حافظه چنين اشخاصى است.
استعداد كافى داشتم و تحصيل مى‏كردم اما اكنون استعدادم كم شده و مطالب را درست درك نمى‏كنم و با فشار و سختى به تحصيل ادامه مى‏دهم. «نامه‏اى از يك دانش‏آموز»
2. اضطراب
دلهره و دلواپسى از ويژگى‏هايى است كه فرد خودارضا را رها نمى‏كند. او مرتب با خود درگير است و نمى‏تواند با خود كنار آيد. افكار آشفته، وسواس فكرى، بى ثباتى، درهم ريختگى فكرى دامنگير اوست: «نكند كسى بفهمد»، «كى و چگونه اين كار را تكرار كنم»، «كى مى‏شود نجات پيدا كنم» و.. لحظه‏اى آرام و قرار ندارد.، سرزنش و تحقير خود به علت ارتكاب گناه، شخصيت او را در هم مى‏كوبد. گاهى تأخير در ترك و اين كه بعد از ترك چه مى‏شود، امان او را مى‏گيرد.
آيا با تركِ خودارضايى باز هم علائم آن باقى مى‏ماند.«امضا: همدم مرگ»
آيا پس از ترك مى‏توانم ازدواج كنم و صاحب فرزند شوم؟ آيا بخشوده خواهم شد؟ «نامه‏اى از يك جوان»
آن چه امروز از اين عمل برايم باقى مانده است، روحى متزلزل و بغض و نفرتى متراكم است. «نوجوان 17 ساله تهرانى»
3. افسردگى‏
بى احساسى و بى تفاوتى، بى نشاطى و بى ذوقى، سستى و گوشه‏گيرى، غم و اندوه، عدم علاقه به امور هنرى، ورزشى، مسائل معنوى و... همگى از نشانه‏هاى بارز و حتمى افسردگى است.
4. پرخاشگرى و بداخلاقى‏
شخصِ خودارضا نسبت به كوچك‏ترين محرك محيطى حساس است. حوصله گفت و گو با ديگران را ندارد، زود رنج است و سريعاً از كوره در مى‏رود، به نور زياد، صدا، رفت و آمد و... حساسيت فوق‏العاده دارد.
5. يأس از زندگى‏
... در سنين 16 يا 17 سالگى دو مرتبه دست به خودكشى زدم ولى موفق نشدم. اكنون در ميان طوفان مرگبارى به اين سو و آن سو مى‏روم، شايد هم يك سويش نابودى باشد. «نامه‏اى از يك جوان»
... تصميم گرفته‏ام اگر راهى برايم نباشد ،خودكشى كنم.... «دختر 18 ساله تهرانى»
6. از بين رفتن خلاقيت‏ها، توانايى‏ها و سركوب شدن استعدادها.
7. عدم ميل به تحصيل، مطالعه، تحقيقات علمى و فعاليت‏هاى فكرى.
8. هوسباز و بى‏بند و بار شدن و اعتياد به ارضاى جنسى نامشروع.
9. بى عاطفه، كم رو و خجل.
10. عدم اعتماد به نفس و احساس حقارت، ضعف اراده.
11. از بين رفتن صفاى دل و بى علاقه‏گى نسبت به امور معنوى، مجالس دعا، جماعات و... .
12. احساس گناه، عذاب وجدان.
ج) آسيب‏هاى اجتماعى‏
خودارضايى يك حس گريز از اجتماع پديد مى‏آورد كه در اثر افراط و تكرار در فرد ريشه‏دارتر خواهد شد. فرد در گوشه‏اى خود را منزوى و به افكار دور و دراز مى‏پردازد. توجه به لذات شخصى، سبب سستى روابط اجتماعى مى‏گردد و حيات جمعى را دچار خطر مى‏سازد. فردِ خودارضا به غير از ميل به انزواجويى در عرصه اجتماعى نيز با مردم جوششى ندارد و از زندگى جمع احساس لذت نمى‏كند. نه تنها شخصيت اجتماعى و انسانى چنين افرادى تدريجاً متزلزل شده، بلكه جامعه نيز از وجود نيرو جوان و پرانرژى محروم مي گردد و در دراز مدت موجب اختلال در نظام اجتماعى مى‏شود.
اين دسته از آسيب‏ها عبارت اند از:
1. بى آبرويى؛
2. مشكلات خانوادگى؛
3. انزواى اجتماعى، طرد شدن از جامعه و مشكل دوست يابى؛
4. مشكلاتى در ازدواج از قبيل:
عدم پذيرش در خواستگارى‏
اكنون خواستگاران فراوانى دارم كه هر يك از ديگرى بهتر هستند. به دليل همين مسئله (خودارضايى و از دست دادن بكارت) مجبورم به خواستگارانم جواب رد بدهم. بدون اينكه پدر و مادرم علت نپذيرفتن من را بدانند.
«دخترى 18 ساله از تهران»
بر اثر خودارضايى دامنم لكه دار شده و حالا خواستگاران فراوانى دارم كه هركدام از ديگرى بهتر است. به من بگوييد چه كار كنم.
«نامه‏اى از يك دختر جوان»
بى ميلى به ازدواج و تأخير در آن‏
بى ميلى به همسر
ناتوانى در مقاربت صحيح و ارضاى جنسى خود و همسر
ناسازگارى خانوادگى‏
سرد بودن كانون خانواده‏
ناتوانى در برابر مشكلات و سختى‏ها پس از ازدواج‏
طلاق و متزلزل شدن كانون خانواده‏
5. آفت تحصيلى‏
اين كار روى تحصيلات من به شدت اثر گذاشت، من كه تا سال سوم راهنمايى جزء شاگردان خوب كلاس بودم، در سال سوم راهنمايى، ثلث اول يك تجديدى آوردم. «دختر 15 ساله»
6. بزهكارى‏
7. عدم علاقه نسبت به فداكارى و خدمتگزارى به همنوعان و...
8. لذت نبردن از دوستى‏ها و مهر و محبت‏ها در روابط با پدر و مادر، بستگان و دوستان و بالاخره بريدن از آنان.
9. از بين رفتن عزت، پاكدامنى، شرف و حيا.
10. انحطاط و انحراف فكرى و عملى خود و به انحراف كشيدن ديگران.
11. ايجاد خطرات اجتماعى براى خانواده خود و نواميس ديگران.
12. سوء استفاده جنسى و تجاوز به كودكان.
13. ترويج و اشاعه فحشا و منكرات.
14. شيوع بيمارى‏هاى مقاربتى در جامعه.
15. حسادت و بدبينى.
د) آسيب‏هاى معنوى و اخروى‏
د) آسيب‏هاى معنوى و اخروى‏:
همه آسيب‏هاى سه گانه كه سخن از آن ها به ميان رفت، قابل اصلاح و جبران است اما آسيب معنوى به راحتى قابل جبران نيست، چون اولاً: آسيب به قلب و دل است كه هيچ کدام از ابعاد وجود آدمى به ارزش، كارايى، حساسيت و لطافت قلب و دل او نيست. به تعبير قرآن و روايات اسلامى، گناه به انسان سرازير مى‏شود و آن را فاسد و از كار مى‏اندازد.
دوّم: آسيب فقط دنيوى نيست.
قرآن كريم مى‏فرمايد: چنين نيست كه بعضى خيال مى‏كنند، بلكه اعمال خلاف شان چون زنگارى بر دل‏هايشان نشسته، از درك حقيقت وا مانده‏اند: «كلا بل ران على قلوبهم ما كانوا يكسبون».(2)
آرى، بدترين اثر گناه، تاريك ساختن قلب و از ميان بردن نور علم و حس تشخيص است. گناهان از اعضا و جوارح سرازير قلب مى‏شو د.
مرحوم علامه طباطبايى در تفسير الميزان مى‏فرمايد: از آيه سه نكته استفاده مى‏شود:
1. اعمال زشت، نقش و صورتى به نفس و روح انسان مى‏دهند؛
2. نقش و صورت خاص، مانع آن است كه نفس آدمى حق و حقيقت را درك كند؛
3. نفس آدمى به حسب طبع اوليه‏اش صفا و جلايى دارد كه با داشتن آن، حق را آن طور كه هست درك مي كند. قلب از ديدگاه قرآن جايگاه مهمى دارد. قرآن كريم اولاً: قلب را مهم‏ترين مركز شناخت در انسان معرفى مى‏كند
دوم: بيمارى قلب را مهم‏ترين بيمارى به حساب مى‏آورد و از اين بيمارى به تعابير مختلف و عجيب ياد مى‏كند: قلب بيمار، قساوت قلب، انحراف قلب، زنگار قلب، كور شدن قلب، قفل شدن قلب و بالاخره از همه مهم تر مردن قلب. كه جمعاً بيش از هفتاد و دو مورد آمده است.
در اهميت گناه از ديدگاه اسلام همين بس كه اسلام اولاً: كيفر و اثر آن را منحصر به دنيا نكرده است.(3)
دوم: از انديشه و فكر گناه هم منع كرده است تا گناه را از سرچشمه خشك كند. على (ع) مى‏فرمايد: كسى كه در انجام گناه زياد فكر كند، بالاخره به گناه كشيده مى‏شود (4).
سوم: از گناه به عنوان درد و بيمارى ياد كرده است. (على (ع) : براى دل‏ها بيماريى، دردناك‏تر از گناه نيست.(5)
چهارم: از رفاقت و دوستى با گنهكار و شركت در مجالس گناه به شدت نهى كرده است. على (ع) فرمود: بر فرد مسلمان شايسته نيست كه با گنهكار طرح رفاقت و دوستى بريزد.
پنجم: ترك گناه را بهترين عبادت برشمرده است. على (ع) فرمود: برترين عبادت، دورى گزيدن از گناه است.
اين‏ها بخش بسيار اندك از هشدارهايى است كه اسلام براى دفع اثر زيانبار گناه به انسان‏ها داده است.(6)
براى اين كه به تأثير گناه بر دل و قلب بيش تر پى ببريم، به عنوان نمونه به ذكر چند روايت اكتفا مى‏كنيم:
رسول اكرم (ص) مى‏فرمايد: وقتى مؤمن گناهى را مرتكب مى‏شود، لكه سياهى در قلبش پيدا مى‏شود. اگر دل از آن بكند و توبه كرده و از خداوند آمرزش طلبد دوباره قلبش شفاف مى‏شود. اگر گناه را ادامه دهد، سياهى تمام قلبش را فرا مى‏گيرد.(7)
رسول گرامى اسلام(ص): وقتى حرام‏ها ناديده گرفته شود و كسى مرتكب آن‏ها شود، خداوند طورى بر دلش مهر مى‏زند كه بعد از آن، ديگر قدرت درك و فهم را نداشته باشد.(8)
ظرف، وقتى وارونه شود هيچ چيز در آن قرار نمى‏گيرد. قلب هم در اثر گناه طورى وارونه مى‏شود كه ديگر علم و حقيقت در آن جاى نمى‏گيرد.
خودارضايى هم كه اسلام به شدت از آن نهى كرده است ،شايد از همين باب باشد كه اثر در قلب و دل آدمى مى‏گذارد . آثار روحى و روانى خودارضايى كه در بخش (ب) بيان گرديد، عمدتاً از همين بيمارى دل ناشى مى‏شود. در اين جا چند روايت در مورد اثر معنوى گناه خودارضايى بيان مى‏كنيم.: به اميد آن كه تو اى جوان عزيز و برومند، اى كه چشم اميد پدر و مادر و جامعه به توست، اى آينده ساز خود و جامعه اسلامى به خود آيى و تا دير نشده خود را از اين مهلكه و باتلاق نجات دهى، بدان كه مى‏توانى، حتماً مى‏توانى!
1. امام صادق(ع) فرمود: روز قيامت خداوند با شخص خودارضا گفتگو نمى‏كند و از چشم خدا مى‏افتد.(9)
2. رسول خدا(ص) : لعنت خدا و ملائكه خداوند و تمام بشر بر شخص خودارضا است.(10)
3. همو: كسى كه خودارضايى مى‏كند، ملعون است. (11)
4. امام صادق(ع) فرمود: خودارضايى گناه بزرگى است كه خداوند در قرآن از آن نهى فرموده است.(12)
5. همو: براى كسى كه خودارضايى كند، در قيامت عذاب دردناكى در نظر گرفته شده است.
در پايان توجه شما را به تحقيقى كه حاصل بررسى 400 نامه رسيده از نوجوانان كشور به برنامه آينده سازان صداى جمهورى اسلامى در دى ماه 1367 است جلب مى‏كنيم. طبق اين تحقيق افرادى كه مبتلا به خودارضايى مى‏باشند. به ناراحتى‏هاى زير مبتلا گشته‏اند:
1. ضعيف شدن چشم؛ 2. لاغر شدن صورت؛ 3. ضعف اعصاب؛ 4. تحليل رفتن بدن؛ 5. سردرد و سرگيجه؛ 6. سرماخوردگى زود به زود؛ 7. كم خونى؛ 8. سست شدن زانو؛ 9. سياه شدن دور چشم؛ 10. ضعف حافظه؛ 11. زرد شدن صورت؛ 12. ضعف و اختلالات شنوايى؛ 13. جوش صورت؛ 14. گوشه‏گيرى؛ 15. اختلال در خواب؛ 16. ايجاد حالت وسواس و ترديد؛ 17. افت تحصيلى.
پي‌نوشت‌ها:
1. سوال از دفتر آیت الله سیستانی در قم (7836565-0251).
2. مطففين(83) آيه 14.
3. بحار الانوار، ج 73، ص 342.
4. وسائل الشيعه، ج‏2، ص 269.
5.تفسير الميزان، ذيل آيه 14 مطففين.
6. محمد هويدى، التفسير المعين.
7. الميزان، ذيل آيه 14 سوره مطففين.
8. ميزان الحكمة، ح 18749.
9. همان، ح 18748.
10. همان، ح 18751.
11. همان، ح 18750.
12. همان، ح 18749.