رزق یا روزی در متون اسلامی به چه معناست ؟ آیا همان غذای مورد استفاده است ؟ یا تمام مواهب زندگی را شامل میشود؟(مانند پول ،ماشین ،خانه و فراخی معیشت) آیا رزق معنوی هم وجود دارد؟ با توجه به این که در بیشتر ادعیه وارده طلب وسعت رزق از خداوند متعال وجود دارد و یکی از نامهای خداوند متعال رزاق است می خواهم تصور درستی از رزق داشته باشم

پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباطتان با مركز ملي پاسخگويي به سوالات ديني
معنا و مفهوم رزق:
رزق به معنى عطا و بخشش مستمر است. از آن جا که روزى الهى عطاى مستمر او به موجودات است، به آن رزق گفته مى شود. البته مفهوم آن تنها در نیازهاى مادى خلاصه نمى شود، بلکه هر گونه عطاى مادى و معنوى را شامل مى گردد. بنا بر این هر گونه بهره اى را که خداوند نصیب بندگان مى کند، از مواد غذائى و مسکن و پوشاک، و یا علم و عقل و فهم و ایمان و اخلاص، به همه این ها رزق گفته مى شود.
انواع رزق:
1. رزق مادی ( خوراک، پوشاک، و دیگر اسباب مادی)
2. رزق معنوی :
-علم : وَ ارْزُقْنِي عِلْماً نَافِعاً؛علم سودمند روزیم گردان(1)یا«قُلْ رَبِّ زِدْني‏ عِلْما؛ بگو: پروردگارا، بر دانشم بيفزاى».(2)
- عبادت : اللهم ارزقنا توفیق الطاعة و بعد المعصیة.(3)
- شهادت در راه خدا : اللهم ارزقنا الشهادة فى سبیلک.
انسان داراي مراتبي است، نباتي و حيواني و انساني، براي هر مرتبه نياز به غذا و روزي دارد،برای مرتبۀ گیاهی و نباتی نیاز به آب و هوا و نور و... برای مرتبۀ حیوانی نیاز به خوراک و ازدواج و محبت و خدمت به همنوع و....برای مرتبۀ انسانی نیاز به علم و آگاهی و رشد عقلانی و عمل به دانسته ها و دین و ذکر و یاد خدا دارد.
هر کدام از این موارد در مرتبۀ خودش رزق است، یعنی انسان برای هر مرتبه اش نیاز به غذای مناسب دارد،اما غذای انسان علم است. امام باقر علیه السلام در ذیل تفسیر آیۀ «فَلْيَنْظُرِ الْإِنْسانُ إِلى‏ طَعامِهِ ؛پس انسان بايد به خوراك خود بنگرد»(4)معنای طعام را چنين فرمود: «علمه الذي يأخذه عمن يأخذه؛علمش که می آموزد، از چه کسی است».(5)
در نتیجه رزق انسان عام است و مراتب گوناگون دارد.
ر.ک :
1.هزار و یک کلمه،علامه حسن زادۀ آملی ،ج 3، ص 432.
2. تفسير آسان، نجفى خمينى ،ج 13.

پی نوشت ها:
1.کافی ج 2 ص 583
2.طه(20) آیه 114
3.شیخ عباس قمی،مفاتیح الجنان،دعاى حضرت مهدی عج.
4.عبس (80) آیه 24
5.بحرانى ،تفسیر برهان ، بنياد بعثت، تهران، 1416 ق،ج 5، ص585
؛علامه حسن زاده آملی،اتحاد عاقل و معقول، حكمت‏،تهران،1366ش،ص 25