با سلام.من چند مدت پیش در این سایت سوال کردم:مدتها پیش از قول یک روحانی محترم شنیدم که فرمودند:ما مدتی پس از مرگ در عالم برزخ به خواب میرویم و در روز قیامت بیدار میشویم.در مورد صحت و سقم این مطلب از شما پرسیدم.و پاسخگوی محترمی از شما در جواب من فرمودند:

پاسخ سوال پرسشگر گرامی با سلام و سپاس از ارتباطتان با این مرکز این نظریه، نظریه ای مورد توجه برخی از دانشمندان و مفسران در مورد تجربه برزخ محسوب می شود؛ در تفسیر نمونه در خصوص این امر آمده است : " برزخ"، براى همه يكسان نمى‏باشد، گروهى در عالم برزخ حيات آگاهانه‏اى دارند، اما گروه ديگرى همچون افرادى هستند كه به خواب فرو مى‏روند و گويى در قيامت از خواب خود بيدار مى‏شوند و هزاران را ساعتى مى‏پندارند! ». (1) در جای دیگر تصریح شده : در روايات متعددى آمده است: مردم سه گروهند: گروهى مؤمنان خالص، گروهى كافران خالص، و گروهى متوسط و مستضعفند. جهان برزخ مخصوص گروه اول و دوم است اما گروه سوم در يك نوع حالت بيخبرى، عالم برزخ را طى مى‏كنند. (2) مشروح این روایات در جلد ششم بحارالانوار در بحث برزخ به طور مبسوط آمده است و مرحوم علامه مجلسى ضمن بيان اين مطلب در کتاب بحار الانوار تصريح مى‏كند كه تشبيه حالت برزخ به حالت رؤيا و خواب در بسيارى از اخبار وارد شده. (3) پی نوشت ها : 1. آیت الله مکارم شیرازی ، تفسر نمونه، دارالکتب الاسلامیه، تهران 1374 ج 16، ص 483. 2. همان، ج 14، ص 324. 3. علامه مجلسى، بحار الأنوار، مؤسسة الوفاء

مجددا برای من این شبهه پیش اومده که اگر افراد متوسط الحال به خواب میروند و در بیخبری هستند،پس کارهای خیری که بازماندگان این اموات به نیت آنها انجام میدهند تا ثوابش به روح ایشان برسد، چگونه سبب بهبود وضعیت وراحتی و ارتقا مقام و موقعیت آنها میشود؟آنها که در خواب بوده و متوجه چیزی نیستند؟

در حالی که من به کرات شنیده ام که مثلا برای فرد متوفایی مدتها پس از فوت ختم قرآن گرفته اند یا کار خیر دیگری انجام داده اند و بعد آن شخص متوفی به خواب کسانی آمده اند و از این کار ابراز رضایت و خشنودی و راحتی کرده اند.
یعنی چه؟پس این خوابها صحت ندارد؟اگر فرد متوفی خواب و بی خبر باشد چگونه ثواب به او میرسد؟
لطفا من رو راهنمایی کنین.ذهنم خیلی بهم ریخته.
با تشکر

پرسشگر گرامي، با سلام و سپاس از ارتباط­تان با مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی
شک نیست که قرآن برای فهمیدن مردم نازل شده و به زبان عربی روشن و واضح و مبین است و هر کس می تواند مستقیم به محضر قرآن مشرف شود و از سفره معارف و احکامش بهره یرد.
و شک نیست که مراجعه کنندگان به محضر قرآن مانند مراجعه کنندگان به هر کتاب علمی و معرفتی دیگر در معرض بدفهمی و اشتباه و ناقص فهمی هستند و باید مرجعی باشد تا فهم خود را به او عرضه کرده و تایید گرفته یا تصحیح نمایند.
هر کس حتی اگر عرب زبان باشد نمی تواند به همه معارف و مفاهیم و احکام قرآن دست یابد و محتاج کمک است و باید قرآن شناسان خبره او را در فهم قرآن یاری کنند.
وقتی برای فهم یک کتاب علمی در هر زمینه ای ، به معلم و شارح و مفسر نیازمندیم حتی اگر به ساده و روان ترین بیان هم نوشته شده باشد ، نیاز به معلم و مفسر برای فهم کامل و دقیق و صحیح قرآن مورد تردید نخواهد بود.
خدایی که قرآن را برای هدایت بشر فرستاده ، باید مفسر و مبین و شارح معصومی هم معرفی کرده باشد تا مؤمنان به محضر او مشرف شوند و فهم خود را عرضه کرده و تایید بگیرند یا تصحیح کنند و به کمک و تعلیم او، فهم خود را کمال بخشند و زوایای پنهان را به فهم آورند و توجیهی برای گمراهی و انحراف و کفر نداشته باشند. به آیات زیر توجه کنید :
«وَ كَيْفَ تَكْفُرُونَ وَ اَنْتُمْ تُتْلى عَلَيْكُمْ آياتُ اللّه‏ِ وَ فيكُمْ رَسُولُهُ؛ (1) چگونه كفر مى‏ورزيد و حال آن كه آيات خدا بر شما تلاوت مى‏شود و رسول خدا در بين شماست».
در اين آيه دو عامل براى هدايت مردم وحفظ آنان از گمراهى معرفى شده است:
يكى آيات كتاب خدا كه بر مردم تلاوت مى‏شود و دوم رسول خدا كه در بين آنها ست و مضمون وحى را تبيين مى‏كند. از ظهور كلام فهميده مى‏شود كه كتاب خدا بدون ضميمه شدن تفسير پيامبر، به تنهايى براى در امان نگه داشتن آنها از كفر، كافى نيست زيرا ممكن است مضمون وحى را درست نفهمند و آن را بد تفسير كنند و گمراه شوند.
«اَنْزَلْنا اِلَيْكَ الذِّكْرَ لِتُبيِّنَ لِلنّاسِ مُا نُزِّلَ اِلَيْهِمْ؛ (2) ذکر را بر تو نازل کردیم تا آنچه بر مردم نازل شده را برایشان تبیین کنی».
در اين آيه به صراحت وظيفه رسول خدا تبيين و تفسير قرآن معرفى شده است.
در آيات متعددى رسول خدا، معلم كتاب معرفى شده است:
«اَرْسَلْنا فيكُمْ رَسُولاً مِنْكُمْ يَتْلوْ عَلَيْكُمْ اياتِنا وَ يُزَكّيكُمُ وُ يُعَلِّمُكُمْ الْكِتابَ وَ الْحِكْمَةَ؛ (3) در ميان شما فرستاده‏اى از خودتان روانه كرديم كه آيات ما را بر شما مى‏خواند و تعليم مي دهد و شما را پاك مى‏گرداند».
«رَبَّنَا وَ ابْعَثْ فيهِمْ رَسُولاً مِنْهُمْ يَتْلُو عَلَيْهِمْ اياتِكَ وَ يُعَلِّمُهُمُ الْكِتابَ وَ الْحِكْمَةَ وَ يُزَكّيهِمْ؛ (4)پروردگارا در ميان آنان فرستاده‏اى از خودشان برانگيز تا آيات تو را بر آنان بخواند و كتاب و حكمت بدانان بياموزد و پاكشان گرداند».
معلوم است كه منظور از تعليم كتاب، آموزش خواندن آن نبوده است زيرا آنان عرب بودند وهم معانى ظاهرى الفاظ قرآن را مى‏فهميدند و هم باسوادهاى آنان مى‏توانستند نوشته‏هاى قرآن را تلاوت كنند و تعليم خواندن ونوشتن به بى سوادهاى آنان هم، تعليم قرآن نبود. بلكه تعليم خواندن و نوشتن عربي بود پس منظور از تعليم كتاب يعنى تبيين مضامين و پيام‏هاى قرآن و تفسير آيات آن.
تا اینجا نظر همه مسلمان ها با هم یکسان است.
البته بر خلاف مضمون آیات گذشته ، از همان ابتدا برای این که بیانات پیامبر در شرح آیات قرآن و تعیین مصداق ها و بیانات ایشان در مدح و ذم افراد و ... ، مساله ساز نشود و منافعی را به خطر نیندازد، گروهی سعی کردند تبلیغ کنند که قرآن برای هدایت کافی است . وقتی پیامبر در آخر عمر قلم و دوات خواست تا مطلبی بنویسد که هدایتگر امت از ضلالت باشد، با توجه به بیانات قبلی پیامبر بخصوص حدیث ثقلین (5) که قرآن و عترت را ضامن هدایت امت معرفی کرده بود، معلوم بود که ایشان می خواهد آخرین توصیه خود در ارتباط با تمسک به قرآن و عترت را تکرار کند و چون این تکرار را خوش نداشتند، گفتند:
«حسبنا کتاب الله؛ (6)کتاب خدا ما را بس است!!».
ولی این حرف برای منع از آن کتابت زده شد و در مواقع خاص بدان استناد جستند و غالبا به لزوم تفسیر پیامبر معتقد گشتند و هستند.
مطلبی که محل اختلاف است این که آیا بعد از پیامبر هم به مبین و مفسر معصوم قرآن احتیاج داریم یا مسلمانان و اصحاب پیامبر خود با توجه به لغت عرب و بیانات پیامبر و ... می توانند قرآن را تفسیر کنند و نیازی به مفسر معصوم نیست؟
اهل سنت معتقد است که بیان و تفسیر قرآن بعد از پیامبر به اصحاب و تربیت شده های ایشان واگذار شده و آنان در این زمینه تلاش کرده و در بین صحابه و تابعان افرادی به تفسیر قرآن معروفند. اما هیچ کدام قولشان مثل قول پیامبر حجت تعبدی نیست.
هم تفسیر خلیفه اول و دوم معتبر است و هم تفسیر علی بن ابی طالب و هم تفسیر ابی بن کعب و ابن عباس و ... با وجود این که در مواردی این تفسیر ها با هم ناهمخوانی و بلکه تعارض دارند.
ولی شیعه معتقد است که تلاش اصحاب در فهم و تفسیر قرآن ارزشمند و مشکور است. اما چون قرآن برای حل اختلاف و بردن به صراط توحید آمده :
«كان الناس أمة واحدة فبعث الله النبيين مبشرين ومنذرين وأنزل معهم الكتاب بالحق ليحكم بين الناس فيما اختلفوا فيه وما اختلف فيه إلا الذين أوتوه من بعد ما جاءتهم البينات بغيا بينهم؛ (7) مردم امت واحد بودند بعد (در اثر عوامل مختلف) بین آنان اختلاف پیش آمد و خداوند پیامبران را به بشارت و انذار فرستاد و با آنان کتاب را به حق نازل کرد تا بر اساس آن حل اختلاف کنند و بعد صاحبان کتاب به ظلم در کتاب اختلاف کردند».
اگر این کتاب بعد از پیامبر مبین و مفسر معصوم نداشته باشد، نمی تواند حل کننده اختلافات باشد و خود منشأ تفاسیر مختلف واقع شده و منبع اختلاف می گردد (هم چنان که بعد از پیامبر و الآن شده و هر گروهی خود را پیرو قرآن می داند).
بدین جهت بود که همان گونه که خدا، قرآن و پیامبر را به عنوان نگهدارنده از گمراهی معرفی کرد (8) ، پیامبر هم در حدیث ثقلین ، قرآن و عترت را به عنوان نگهدارنده از گمراهی معرفی کرد.
آری شیعه امامان را معلمان ، مبینان و مفسران معصوم قرآن بعد از رسول خدا می داند، ولی اهل سنت معتقدند که قول همه اصحاب عالِم در تفسیر قرآن حجت است و کسی ویژگی خاصی بر دیگران ندارد.
بعد از عصر صحابه و تابعان تا به امروز هم در هر عصر و نسلی تعدادی از عالمان را به عنوان مفسران قرآن قبول داشته و به آنان مراجعه می کنند.
از مفسران معروف اهل سنت در صدر اسلام :
ابوبکر، عمر، عثمان ،علی ،عایشه ، ابن عباس، ابی بن کعب، سدّی ، بخاری صاحب تفسیر و صحیح ، قتاده و ...
از مفسران معروفی هم که کتابهایشان مورد مراجعه عموم اهل سنت است، می توان افراد زیر را نام برد:
تفسیر بخاری، تفسیر طبری، تفسیر ابن کثیر، تفسیر قرطبی، تفسیر کشاف زمخشری، مفاتیح الغیب فخر رازی و ...
بنا بر این گر چه قرآن کتاب عربی مبین و برای هدایت مردم و نور و هدایت و موعظه و ... است، اما با این وجود افراد برای استفاده بردن و بهره گیری از آن، محتاج کسب مقدماتی از جمله آشنایی با زبان و ادبیات عرب، فقه اللغه ، شأن نزول، اصول فقه (مثل ناسخ و منسوخ و مطلق و مقید و عام و خاص و مجمل و مبین و ...) و علوم لازم دیگر هستند و چون همه افراد به این علوم مقدماتی آگاهی ندارند، برای فهم و درک مفاهیم و احکام قرآن چاره ای جز مراجعه به عالمان قرآن شناس و مفسر قرآن نیست.
خلاصه آن كه اين حرف: ( قرآن نياز به تفسير ندارد ) خلاف آيات قرآن و روايات و سيره علماء اهل سنت است؛ چون علماي اهل سنت تفاسيری دارند كه به بحث هاي روايي در ذيل آيات پرداخته است.
پی نوشت ها:
1. آل عمران(3)آيه101.
2. نحل(16)آيه44.
3. بقره(2)آيه151.
4. همان،آيه129.
5. میلانی ، حدیث الثقلین ، قم ، مرکز الابحاث العقائدیه ، 1421 ق >
6. احمد بن حنبل ، مسند ، بیروت ، دار الصادر ، - ، ج 1 ، ص 325 ؛ بخاری ، صحیح ، بیروت ، دار الفکر ، 1401 ق ، ج 5 ، 138.
7. بقره (2) آیه 113.
8. آل عمران (3) آیه 101.