بسم الله الرحمن الرحيم
سلام عليكم
در كتاب تاريخ پيامبر اسلام، تأليف دكتر آيتي در صفحات 236 (سريه عمير بن عدي)، 237 (سريه سالم بن عمير) و 241 تا 244 (سريه محمد بن مسلمه) ماجراي قتل سه شاعر هجوگو به‌ دستور پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله و سلم آمده است. تقريبا در هر سه مورد پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله و سلم به مسلمين مي‌گويند كه: «كيست كه كار اين پليد را بسازد؟» و فرد يا افرادي به اين كار قيام مي‌كنند و اين سه نفر در يك عمليات مخفيانه كشته مي‌شوند:
الف) عمير بن عدي خطمي كه مردي نابينا بود [درخواست پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله و سلم را] شنيد و شبانه بر آن زن تاخت و او را كشت.
ب) ... در يك شب تابستاني كه ابوعفك بيرون خوابيده بود، سالم [بن عمير] بر وي درآمد و او را بكشت.
ج) ماجراي سوم كه مفصل‌تر است، كشتن كعب‌ بن اشرف همراه خدعه و بلكه دروغ هم مي‌باشد.
در هر سه مورد پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله و سلم ابراز رضايت كردند و حتي دروغ را هم حلال شمردند.
آنچه در اين سه ماجرا ملاحظه مي‌شود -كه البته ممكن است در تاريخ اسلام منحصر به اين موارد هم نباشد- اين است كه سه دشمن اسلام به‌طور مخفيانه، بدون آنكه حكم اعدام آن‌ها اعلام عمومي شود يا دادگاهي براي آنان تشكيل شده باشد و يا ... در خارج از ميدان جنگ كشته مي‌شوند. به اين عمل در ادبيات سياسي امروز –حداقل بنا بر يكي از تعاريف- «ترور» مي‌گوييم!
بنابراين، قاعدتا بايد بپذيريم در اسلام، ترور تحت شرايطي جايز است. در اين‌صورت سؤالات زير مطرح مي‌شود:
1. آيا اساسا نتيجه‌گيري فوق صحيح است؟
2. با توجه به داستان فوق، چطور مي‌توان عمل جناب مسلم بن عقيل رضوان الله عليه را در قبال فرصت پيش‌آمده براي قتل عبيدالله ملعون توجيه نمود؟
3. صرف‌نظر از عدم مشروعيت اسرائيل، عمل او در ترتيب دادن جوخه‌هاي اعدام و تعقيب دشمنانش در بيرون از مرزها و معدوم كردن آن‌ها (مثل عماد مغنيه)، قابل درك است! يعني، نبرد صرفا به ميدان جنگ محدود نمي‌شود. آيا اين مطلب درست است؟
متشكرم

پرسشگر گرامی باسلام و سپاس از ارتباطتان با این مرکز
براى روشن شدن مطلب، ابتدا لازم است که مسأله «ترور» در ادبیات غرب و در ادبیات اسلامى، مورد بررسى قرار گیرد.
الف) ترور (Terror) در ادبیات غرب:
ترور در فرهنگنامه‏هاى غربى عبارت است از: «رفتار اجبار آفرین فردى یا دسته‏جمعى با به کارگیرى استراتژى‏هاى خشونت‏بار همراه با ترس و وحشت که با یک هدف و انگیزه سیاسى و قدرت‏طلبى صورت مى‏گیرد». (1)
در هر صورت مفهوم ترور در ادبیات غرب، مفهومى بسیار مبهم است که هر کشور براساس منافع خود، تعریفى از آن ارائه داده و این خود اختلاف بر سر مصادیق را پدید آورده است؛ مثلاً آیا اقدامات خشونت‏بارى که همه گروه‏هاى محروم از حق تعیین سرنوشت، مرتکب مى‏شوند - حتى در صورتى که خشونت متوجه غیر نظامیان نباشد - مشمول مفهوم تروریسم است؟ آیا فلسطینى‏هایى که از همه حقوق خود محروم شده‏اند و بدین‏وسیله پاسخ اسرائیل را مى‏دهند محکوم‏اند و در نتیجه باید تسلیم تجاوزگران اسرائیل شوند و یا آن که منشأ
اقدامات خشونت‏بار را دولت متجاوز اسرائیل و دولت‏هایى که به ناحق مردم را از حق تعیین سرنوشت خود محروم کرده‏اند، دانست؟
ب ) ترور در ادبیات اسلامى:
در ادبیات اسلامى این واژه مترادف با کلمه «فتک» به معناى کشتن غافلگیرانه آورده شده است. (2)
از نظر فقه اسلامى مى‏توان گفت:
کشتن انسان‏هاى بى‏گناه - از هر فرقه یا مذهب و در هر مکانى که باشد - حرام است. مقام معظم رهبرى (درخصوص حادثه 11 سپتامبر نیویورک و واشنگتن و انهدام مرکز تجارت جهانى و پنتاگون - که منجر به کشتار انسان‏هاى بى‏گناه زیادى شد) در دیدارمسؤولان نهاد نمایندگى ولى‏فقیه و مدیران گروه‏هاى معارف اسلامى دانشگاه‏هاى سراسر کشور، با اشاره به حوادث آمریکا و دیدگاه اسلام در محکومیت هرگونه قتل عام در کشتار انسان‏هاى بى‏دفاع اعم از مسلمان، مسیحى و افراد دیگر، در هر مکان و با هر وسیله و سلاحى اعم از بمب اتم، موشک دوربرد و سلاح‏هاى میکروبى و شیمیایى و یا هواپیماى مسافرى و جنگى، از جانب هر سازمان یا کشورى و یا افراد نفوذى تصریح کردند:
«تفاوتى ندارد که این کشتار در هیروشیما و یا ناکازاکى، در قانا و یا صبرا و شتیلا، در دیر یاسین و یا بوسنى و کوزوو، در عراق و یا در نیویورک و واشنگتن باشد».
روایت منقول از رسول خدا (ص) که فرمود: «الایمان قید الفتک»یا «الاسلام قید الفتک؛ ایمان یا اسلام مانع کشتن به نحو غافلگیرانه است». (3) به فرض صحت آن (زیرا روایت با توجه به لحاظ راوى آن که ابوهریره است ،ضعیف‏السند مى‏باشد) مربوط به همین مورد است.البته اطلاق این روایت با توجه به ادله دیگر که خواهد آمد مقید مى‏شود.
2- افرادى به دلیل جرمى که مرتکب شده‏اند، مهدورالدم شناخته مى‏شوند. کشتن این افراد براساس ضوابطى واجب مى‏گردد. جرم آنها ممکن است شرکت در جنگ علیه مسلمانان و نظام اسلامى باشد (کفار حربى) و یا توطئه علیه مقدسات اسلامى باشد.
نکته‏اى که بسیار با اهمیت است، ساز و کار اجرایى این مسأله است:
اولاً، اصل این حکم، یک امر مخفى و پوشیده و سرى نیست. هرگاه ولى‏امر مسلمین تشخیص دهد که فرد یا افرادى توطئه‏گر هستند و تحت تعقیب هستند و از کیفر اسلامى مى‏گریزند و یا در دسترس حکومت اسلامى نیست، به طور علنى و آشکار چنین دستورى را صادر خواهد کرد ، همان‏گونه که حضرت امام به صراحت در مورد سلمان رشدى، این حکم را صادر نمود و فرمود:
« به اطلاع مسلمانان غیور سراسر جهان مى‏رسانم، مؤلف کتاب آیات شیطانى که علیه اسلام و پیامبر و قرآن، تنظیم و چاپ و منتشر شده است، هم‏چنین ناشرین مطلع از محتواى آن، محکوم به اعدام مى‏باشند. از مسلمانان غیور مى‏خواهم تا در هر نقطه که آنان را یافتند سریعا آنان را اعدام نمایند تا دیگر کسى جرأت نکند به مقدسات مسلمین توهین نماید و هر کس در این راه کشته شود شهید است «ان‏شاءالله». ضمنا اگر کسى دست‏رسى به مؤلف کتاب دارد ،ولى خود قدرت اعدام او را ندارد،او را به مردم معرفى نماید تا به جزاى اعمالش برسد. (4)
مقام معظم رهبرى در بحث خشونت قانونى و غیرقانونى، صریحا متذکر شدند اصل حکم ترور برخى از توطئه‏گران که دور از دسترس محکمه و دادگاه اسلامى قرار مى‏گیرند ،در اسلام وجود دارد و لیکن هر زمانى حاکم اسلامى بخواهد به چنین کارى اقدام کند، تصمیم خود را به طورعلنى به مردم خواهد گفت، نه سرى و به طور نجوى.
اما در باره مسلم كه عبيد الله را به قتل نرساند گرچه وي گفته بود ترور را درست نمی دانم اما دليل اصلي آن اين بود حضرت مسلم نماینده امام حسین (ع) بود. امام به وی اجازه جنگ وکشتن افراد نداده بود ،حضرت مسلم ماموریت داشت که وضعیت و حال مردم کوفه را به امام اطلاع دهد . حق نداشت از پیش خود اقدام دیگری انجام دهد.
لازم به ذكر است اشخاصي كه ترور آنها به رسول خدا نسبت داده شده فاقد اعتبارومورد نقد قرار گرفته است زيرا در باره عصماد بنت مروان در تاريخ آمده كه برادرش عمير بدون اطلاح وكسب اجازه از پيامبر عصماد خواهرش را كشت (6) نيز در باره قتل ابو عفك نقل شده كه سالم بن عمير هنگامي كه دشمني و لجاجت ابو عفك با پيامبر را ديد نذر كرد اگر پيامبر در جنگ بدر پيروز شد ابو عفك را به قتل برساند از اين رو در كمين او بود تا آخر او را به قتل رسانيد (7)در باره كعب بن اشرف نيز گزارشات بسيار متفاوت ومختلف است ونسبت قتل به پيامبر ريشه در نگاه دشمنان اسلام دارد كه سعي داشتند هر گونه اقدامي را منسوب به پيامبر نمايند نيز در باره پاره اي از اشخاص كه قتلشان منسوب به پيامبر است نقدهايي وارد است كه مي توانيد به مجموعه مقالات همايش بين المللي سيره شناختي پيامبر اعظم جلد اول ص 35 مراجعه نموده و بررسي گزارشات تك تك ترور شدگان را مطالعه نماييد.
برای آشنایی بیشتر با جزئیات بحث و فروع بیشتر آن ر.ک :
1- الفاضل اللنکرانی , آیه الله العظمی الشیخ محمد, تفصیل الشریعه فی شرح تحریرالوسیله , کتاب الحدود, قم : المطبعه العلمیه , 1406ه', صص 318 - 325.
2- الموسوی الاردبیلی , آیت الله العظمی السید عبدالکریم , فقه الحدود والتعزیرات , قم , مرکز النشر, مکتب الاعلام الاسلامی , 1413ه', صص 511 - 521.
پي نوشت ها:
1. مجله سیاست خارجى، سال هفتم، تابستان و پاییز 1372، شماره 2 و 3، ص 431.
2. محمدي ري شهري، محمد، میزان‏الحکمه، دارالحديث، قم،1387ه.ش، ج 9، ص4508.
3. محمدى رى‏شهرى، میزان‏الحکمه، ج 9، ص 4509.
4. صحیفه نور، ج 21، ص 86.
5. تحریرالوسیله، ج 1، ص 462.
6. ابن اثير ،اسد الغابه ،دار الشعب، ج4، ص285.
7. بلازري ،انساب الاشراف ،دار المعارف ،مصر ج1، ص373.