سلام علیکم
کافر دقیقا چه ویژکیهایی دارد؟ در قران آمده است که کافر را دوست نگیرید واز طرفی حصرت آقا میفرمایند جذب حداکثری. من میخواستم ملاک ایمان وکفر را بدانم تا همه را به جز کافر بتوانم دوست خود بگیرم
باتشکر
پرسشگر گرامی با سلام و سپاس از ارتباطتان با این مرکز
از آنجا كه انسان موجودي اجتماعي بوده و در روابط و برآوردن حاجات خود نيازمند به ديگران است، به ناچار با ديگران رابطه برقرار كرده و در اين ميان برخي را به عنوان دوست انتخاب مي كند. حال با مراجعه به آيات و روايات وارده در اين زمينه مشاهده مي كنيم كه براي رابطه با برخي از افراد، محدوديت هايي قائل شده و مسلمانان را از ربطه با آن ها منع كرده اند چنانچه خداوند در سوره ممتحنه مي فرمايد:
"يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا لا تَتَّخِذُوا عَدُوِّي وَ عَدُوَّكُمْ أَوْلِياءَ تُلْقُونَ إِلَيْهِمْ بِالْمَوَدَّةِ وَ قَدْ كَفَرُوا بِما جاءَكُمْ مِنَ الْحَقِّ يُخْرِجُونَ الرَّسُولَ وَ إِيَّاكُمْ أَنْ تُؤْمِنُوا بِاللَّهِ رَبِّكُم..." (1) اى كسانى كه ايمان آوردهايد! دشمن من و دشمن خودتان را دوست نگيريد! شما نسبت به آنان اظهار محبّت مىكنيد، در حالى كه آنها به آنچه از حقّ براى شما آمده كافر شدهاند و رسول اللَّه و شما را به خاطر ايمان به خداوندى كه پروردگار همه شماست از شهر و ديارتان بيرون مىرانند...".
يا در آيه ديگر مي فرمايد: " افراد با ايمان نبايد به جاي مؤمنان كافران را دوست و سرپرست خود انتخاب كنند، و هركس چنين كند هيچ رابطهاي با خدا ندارد (و پيوند او بكلي از خدا گسسته ميشود)، مگر اين كه از آن ها بپرهيزيد (و به خاطر هدفهاي مهم تري تقيه كنيد) خداوند شما را از (نافرماني) خود بر حذر ميدارد، و بازگشت (شما) به سوي خداست". (2)
آنچه از اين آيات استفاده مي شود آن است كه خداوند در اين آيه به شدت مومنين را از دوستي با كفار نهي مي كند حال براي پاسخ به سوال شما بايد بيان شود كه ملاك ايمان و كفر چه بوده و يا به عبارتي ديگر كفار كه در اين آيه از دوستي با انها نهي شده ايم، چه يژگيهايي دارند
ابتداء بايد گفت كفر از دو حيث قابل بررسي است.
الف) در فقه: هر کس خدا، یکتایی خدا، نبوت، معاد یا فرعی اعتقادی را که ضروری دین بوده و منجر به انکار مبدأ یا معاد گردد، را معتقد نباشد یا منکر باشد، کافر است. (3)
بنا بر این تعریف، مشرک هم کافر است؛ زیرا توحید را قبول ندارد.
ب ) در کلام ،كفر در انسان، پوشانيدن و كتمان آگاهانه است. از اين رو نوعاً در تعريف كفر، كلمة «جحود» و «انكار» بكار مي رود. كه مخالفت آگاهانه و لجاجت آميز را مي رساند. (4)
بسیاری از اهل کتاب از نگاه کلامی (نه فقهي ) قرآن، کافر نیستند؛ بلکه مؤمن می باشند؛ زیرا به مبدأ و معاد و توحید و نبوت و معاد ایمان دارند و پیامبران قبل از پیامبر خود و پیامبر خود را قبول دارند و هر گاه پیامبری پیامبران بعد برای آنان ثابت شود، ایمان می آورند. البته مراد اهل کتابی است که منکر نبوت هیچ پیامبر ثابت شده ای نیستند و به تعالیم رسیده از پیامبران گردن می نهند، بر اين اساس از ديدگاه كلي در زمان حاضر همه افرادی که به دینی غیر از اسلام معتقدند ،کافر فقهي محسوب می شوند، در نتیجه می توان گفت بخش عمده انسان های موجود در عالم،از جمله اهل کتاب كافر فقهي محسوب مي باشند كه احكام خاص خود را داشته و در رساله هاي مراجع بيان شده است حال به نظر مي آيد شايد مراد از آيه كه از دوستي با كافر نهي كرده، كافر كلامي باشد كه با توجه به روشن شدن حقانيت دين اسلام براي آن ها، از پذيرش آن امتناع مي ورزند آنچنان كه در داستان حضرت ابراهيم (ع) آمده است: "وَ مَا كاَنَ اسْتِغْفَارُ إِبْرَاهِيمَ لِأَبِيهِ إِلَّا عَن مَّوْعِدَةٍ وَعَدَهَا إِيَّاهُ فَلَمَّا تَبَينََ لَهُ أَنَّهُ عَدُوٌّ لِّلَّهِ تَبرََّأَ مِنْهُ إِنَّ إِبْرَاهِيمَ لَأَوَّاهٌ حَلِيم" (5) و آمرزش خواستن ابراهيم براى پدرش نبود مگر به اقتضاى وعدهاى كه به وى داده بود، و چون برايش آشكار شد كه پدرش دشمن خداست از او بيزارى جست، آرى، ابراهيم خدا ترس و بردبار بود". يا خداوند در آل عمران مي فرمايد: "اى اهل كتاب! بياييد به سوى سخنى كه ميان ما و شما يكسان است كه جز خداوند يگانه را نپرستيم و چيزى را همتاى او قرار ندهيم و بعضى از ما، بعضى ديگر را - غير از خداى يگانه - به خدايى نپذيرد". (6) حال آنچه از اين آيات استفاده مي شود آن است كه ارتباط با اهل كتاب و ... كه كافر كلامي محسوب نمي شوند، مانعي ندارد.
البته در پايان ذكر اين نكته ضروري است كه:
اولاً : آنچه بيان شد در صورتي است كه مراد شما از دوستي همان رابطه عادي است اما اگر مراد، دوستي به معناي خاص باشد بايد گفت در آيات و روايات براي دوستي بدين معنا، ملاك هاي خاصي مثل تقوا و ... بيان شده است كه ما براي اختصار از بیان آن ها خوداري مي كنيم.
ثانياً: مراد حضرت آقا در مورد جذب حداكثري، بيشتر ناظر به حوزه درون ايماني و درون كشوري است؛ آگر چه شايد بتوان جدا از قرائن موجود، آن را به ديگران نيز سرايت داد.
پي نوشت ها:
1. ممتحنه (60) آيه 1.
2. آل عمران (3) آيه 28.
3. توضیح المسائل مراجع، تهیه و تنظیم سید محمد حسن بنی هاشمی، پانزدهم، قم، دفتر انتشارات اسلامی، 1386 ش، ج 1، ص76. (در همین تعریف فقهی نیز تفاوت هایی وجود دارد که در رساله ها آمده است).
4. راغب اصفهانی، المفردات في غريب القرآن، دارالعلم، بیروت،1412ق ، ج 1، ص 187 "ذيل ماده جحود".
5. توبه (9) آيه 114.
6. آل عمران (3) آيه 64.