با سلام می دانم که در مورد روابط زن و شوهر بسیار صحبت کرده اید ولی خواهشمندم در مورد اینکه جایگاه زن در زندگی کجاست با استناد به آیات قرآن و روایات صحبت کنید آیا مرد باید تماماَباید به حرف مادر گوش کند اگر اینطور است چرا ازدواج می کند؟

پرسشگر گرامی با سلام و سپاس از ارتباطتان با این مرکز
زن و مرد با هم ازدواج می کنند تا در کنار هم آرامش یابند (1) و لباس یکدیگر باشند که هم نقص همدیگر را بپوشند و هم باعث زیبایی و جمال همدیگر شوند.(2)
آن ها با ازدواج در زندگی همدیگر شریک می شوند (3)و با هم یک شرکت تشکیل می دهند و ...
معلوم است که این شأن را فقط زن و شوهر برای هم بازی می کنند. کسی نمی تواند جای زن را برای شوهر و جای شوهر را برای زن بگیرد.
از مسائل بسيار مهم در زندگى، معاشرت و رفتار زن يا شوهر با خويشاوندان و بستگان طرف ديگر است. ازدواج به معناى واقعى كلمه يعنى يگانه شدن دو نفر كه لازمه يكرنگى و وحدت آن است كه هر يك از زن يا شوهر پس از ازدواج همه خويشاوندان همسر را مانند خويشاوندان خود بداند و احترام كند و بدانان علاقه نشان دهد. معمولاً در كشور ما - و شايد در بيش تر كشورها به دليل روحيه مردسالارى - پس از ازدواج، مرد از همسرش انتظار دارد به پدر، مادر، خواهر و برادران وى احترام بنهد و خدمت نمايد و حرمت آنان را حفظ كند. زنان در اين زمينه - جز افراد اندكى - خوب عمل مى‏كنند. آن ها پدر و مادر شوهر را مانند پدر و مادر خود مى‏بينند و احترام مى‏كنند، نيز نسبت به فاميل و وابستگان شوهر احساس خويشاوندى پيدا مى‏كنند و به آنان ابراز علاقه مى‏نمايند و احترام مى‏گذارند، ولى متأسفانه مردها در اين زمينه به وظيفه وجدانى - انسانى و تعهد دوسويه خوب عمل نمى‏كنند . بسيارى از آنان نسبت به فاميل همسرشان توجه و احترام كافى ابراز نمى‏نمايند، بلكه با آنان قطع رابطه مى‏كنند، حتى از همسرشان مى‏خواهند و انتظار دارند كه با پدر، مادر، خواهر، برادر و ديگر افراد فاميلش قطع رابطه كند،بدون اينكه توجه داشته باشند انتظارى غير انسانى و ظالمانه است.
رابطه انسان با پدر، مادر و بستگانش مانند رابطه شاخه درخت با ريشه، تنه و شاخه‏هاى ديگر است كه انتظار قطع رابطه آن يعنى بريدن شاخه از درخت و قطع رابطه او با ريشه، تنه و شاخه‏هاى ديگر، كه به خشكيدن شاخه مى‏انجامد.
دستور عمل‏هاى فراوان قرآن راجع به احترام به پدر و مادر و صله رحم عمومى است . همه افراد اعم از زن و مرد موظف به رعايت آن ها مى‏باشند. زن با ازدواج كردن، از اين وظيفه معاف نمى‏گردد و شوهرش هم حق ندارد او را از انجام اين وظيفه باز دارد، بلكه ايمان شوهر بايد او را وا دارد توصيه كند اين وظيفه را بهتر انجام دهد.
زن و شوهر با ازدواج رابطه عشق و ارادت و دلدادگى برقرار كرده‏اند. نشانه صادق بودن در ادعاى عشق و دلدادگى اين است كه دوستان همديگر را دوست بدارند و دشمنان همدیگر را دشمن ، چنان که در روایت هم آمده:
أصدقاؤك ثلاثة و أعداؤك ثلاثة فأصدقاؤك : صديقك، و صديق صديقك ، و عدو عدوك ، و أعداؤك: عدوك، و عدو صديقك، و صديق عدوک؛ (4)
دوستان تو سه کس اند: دوستت، دوست دوستت ، دشمن دشمنت . دشمنان تو نیز سه كس است: دشمنت و دشمنِ دوستت و دوستِ دشمنت.
مردانى كه به خويشاوندان همسر خود احترام بگذارند و آنان را گرامى بدارند، نوعاً با احترام و كرامت‏گذارى همسرشان نسبت به خويشاوندان خود روبه‏رو مى‏شوند، و اين، واكنش مثبتِ رفتار درست خودشان است.
در روایت دیگر دارد:
اجملوا فى الخطاب تسمعوا جميل الجواب؛ (5)
خوب همدیگر را خطاب کنید تا جواب زیبا بشنوید.
پس همچنان که خوب خطاب کردن، جواب خوب متقابل را در پی دارد ، خوب رفتار کردن زن و شوهر با هم، طرفین را به یکدیگر
علاقه مند ساخته و پیوند آنان را محکم می گرداند.
آیا مرد باید بین مادر يا همسر یکی را انتخاب کند؟
معمولاً بين عروس و مادرشوهر اختلاف و درگيرى وجود دارد و اين دو تقريباً شبيه «هوو» هستند، زيرا:
مادر پيش از ازدواجِ جوانش، نسبت به او احساس مالكيت داشت. جوانش نيز هنوز به جايى وابسته و دلبسته نبود. همه عشق و علاقه خود را به پاى مادر مى‏ريخت؛ با پايان يافتن ساعت كار به منزل مى‏آمد و در كنار خانواده به خصوص مادر بود. دستپخت مادر را مى‏خورد . لباس‏هايش را مادر مى‏شست. رختخوابش را مادر مرتب مى‏كرد. مادر به اين وضعيت خو گرفته بود. با انتخاب همسر و به خصوص در ماه هاى ابتدايى ازدواج كه جاذبه جنسى در جوان قوى است، به يكباره جذب همسر مى‏شود. همه يا بيش تر توجهش را نثار او مى‏كند، نيز بيش تر وقت خود را كنار او و در خلوت با وى مى‏گذراند. مادر به يكباره با كم‏توجهى جوانش روبه‏رو مى‏گردد اما او كه به وضع گذشته خو گرفته بود، به طور طبيعى نسبت به عروسش احساس حسادت و رقابت مى‏كند . او را مانند هوويى مى‏بيند كه آمده و مهر و توجه فرزندش را صاحب شده است. اين احساس ممكن است او را به دشمنى و بداخلاقى وا دارد.
براى رفع اين مشكل هر كدام از مادرشوهر، عروس و فرزند بايد به نكته‏هايى توجه داشته و در رفتار خود آن ها را رعايت كنند تا كدورت برطرف گرديده و صفا و صميميت جايگزين آن شود.
مادرشوهر بايد به حالت عاطفى و نياز غريزى فرزند و عروسش توجه داشته، اين گونه رفتار را طبيعى بداند، نيز سعى كند به تدريج به فرزندش ياد بدهد علاقه به همسر با علاقه به مادر قابل جمع است و هر كدام از يك جنس مى‏باشند و با هم منافات ندارند، علاوه بر اينكه با گذشت ماه هاى ابتداى ازدواج و فروكش كردن نياز غريزى، رفتارها به حالت اعتدال و ميانه‏روى برخواهد گشت.
توجه زياد جوان به همسرش و علاقه شديد آن ها به همديگر در ماه هاى ابتدايى ازدواج، نيز نياز آن ها به انس و خلوتِ فراوان، طبيعى است اما با گذر زمان به حالت طبيعى باز مى‏گردد و شدت و اوج آن فروكش مى‏كند.
جوان و عروسش نيز بايد توجه داشته باشند كه به مادر بى‏توجهى نشود و به يكباره مورد بى‏مهرى قرار نگيرد؛ در ضمن توجه به مادر، به او بفهمانند به طور طبيعى جوان از حالا به بعد نمى‏تواند مانند گذشته در خدمت مادر باشد و همه توجهش را به وى سوق دهد، چون هم كشش غريزى و هم وظيفه شوهرى او را به مهر ورزيدن به همسر گرايش مى‏دهد.
دستور عمل قرآن در مورد همسر اوّل به هنگام ازدواج مجدد نيز بسيار كارساز است، زيرا شباهت مادر و همسر اوّل بسيار مى‏باشد. همسر اوّل پيش از ازدواج مجدد شوهر، تنها ملجأ و پناهگاه او بود. همسر با پايان يافتن ساعت كار به خانه و كنار او مى‏آمد . بقيه ساعات شبانه‏روز را در كنار او بود . همه توجه و علاقه‏اش را به پاى او مى‏ريخت و ... اما حالا با ازدواج مجدد و آمدن زن جديد، به يكباره متوجه او مى‏شود و زن اوّل مانند بيوه‏ها مى‏گردد. قرآن در اين مورد مى‏فرمايد:
همه ميل و توجه خود را نثار يك طرف [زن دوم‏] نكنيد تا [به زن اوّل ]بى‏اعتنايى گردد و [از همه جا بريده شود.]
مادرشوهرى از دست جوانش گلايه مى‏كرد كه از صبح تا عصر كه سر كارش است، چندين بار با همسرش [كه تازه ازدواج كرده‏اند ]تماس مى‏گيرد و صحبت مى‏كند و حالِ او را مى‏پرسد، ولى حتى يك بار به من كه مادرش هستم زنگ نمى‏زند! اين گونه رفتار كردن به طور طبيعى مادر را گله‏مند كرده و گاه به ناسازگارى با عروس وا مى‏دارد.
عکس آن هم ممکن است که جواب بعد از گذشت مدتی از ازدواج به مادر گرایش یافته و همه یا بیش تر توجهش را نثار مادر می کند و همسر را مانند مطلقه می گرداند.
این رفتارها هیچ کدام درست نیست . مردها در پيدا شدن رقابت و حسادت بين همسران با مادران‏شان تقصير زيادى دارند . آن ها مى‏توانند با دقت در رفتار خود، به اصلاح رابطه آن دو كمك كنند.قرار دادن هر کدام از مادر و همسر در جای خود و توجه دادن هر کدام به حق دیگری و توجه دادن به این که هر کدام از مادر و همسر، جایگاهی خاص خود دارد که دیگری نمی تواند آن را پر کند. محبت به هر کدام رنگ خاص خود را دارد که با رنگ محبت دیگری تفاوت دارد، می تواند این ارتباط را صفا دهد و هر دو را راضی گرداند.
پس مرد باید هر کدام از زن و مادر را در جای خود قرار دهد و بین محبت به همسر و محبت و احترام به مادر جمع کند. نه فدا کردن مادر به پای همسر جوانمردی است و نه فدا کردن همسر به پای مادر. هر کدام از این دو را باید در جای خود قرار داد . به هر کدام توجه مناسب جایگاهش را داشت. آن ها را هم به این نکته متوجه گردانید تا آن دو هم مرد را در انجام صحیح وظیفه و رفتار یاور باشند.
توجه به زندگی معصومین علیهم السلام در این زمینه می تواند راهگشا باشد، گر چه متاسفانه زندگی امامان و اولیا در این زمینه ها به خوبی در تاریخ تبیین نشده است. ببینیم آنان چگونه بین احترام به همسر و رعایت حقوق پدر و مادر جمع کرده اند و افراط و تفریط در این زمینه ها را کنار نهاده اند.
البته غالب اشکال ها نتیجه نبود ایمان و باور به خدا و معاد در زندگی است ،زیرا اگر کسی باور به خدا و معاد داشته باشد ، سعی می کند حق همه افراد را بدهد و کسی را فدای دیگری نسازد که این ظلم و مورد نهی خداست.
به كلام زيباى امام مجتبى(ع) توجه كنيد. شخصى در مورد ازدواج دخترش با ايشان مشورت كرد و حضرت به او فرمود:
زوجها من رجل تقي ، فإنه إن أحبها أكرمها وإن أبغضها لم يظلمها؛ (6)
او را به همسرى فردى باتقوا در آور ،زيرا شوهر باتقوا و خداترس اگر زنش را دوست داشته باشد، او را گرامى مى‏دارد . اگر از دست زن به خشم آيد، بر او ظلم نخواهد كرد.
اگر مردان و زنان ایمان داشته باشند ،سعی در ادای حقوق هم داشته و از ظلم به هم پرهیز می کنند . آنان را فدای دیگری
نمی سازند.
برای اطلاعات بیش تر با مرکز تلفنی ما به شماره 09640 با بخش مشاوره خانواده تماس حاصل نمایید.
پی نوشت ها:
1. روم (30) آیه 21. (وَ مِنْ آياتِهِ أَنْ خَلَقَ لَكُمْ مِنْ أَنْفُسِكُمْ أَزْواجاً لِتَسْكُنُوا إِلَيْها ).
2. بقره (2) آیه 187. (هُنَّ لِباسٌ لَكُمْ وَ أَنْتُمْ لِباسٌ لَهُنَّ )
3. امام صادق (ع) به کسی که از ایشان در مورد ازدواج نظر خواست، فرمود: انظر این تضع نفسک و من تشرکه فی مالک (کلینی ، کافی، پنجم، تهران، دار الکتب الاسلامیه، 1363 ش، ج 5 ، ص 323).
4. مجلسی، بحار الأنوار ،هشتم، بیرو ، الوفا، 1403 ق، ج 71، ص 164.
5. آمدی، غرر الحکم ، تهران، دانشگاه تهران، ج1، ص 139.
6. طبرسی، مكارم‏الاخلاق، ص‏233.