من و دختر خانمی عهد ازدواج بستیم. پس از چند ماه خانواده هایمان را نیز مطلع ساختیم. خانواده من پس از تحقیق با خواستگاری موافقت کردند. خواستگاری هم انجام شد. به دلیل مهریه بالا خواستگاری منجر به ازدواج نشد. پس از یک ماه نفر سومی وارد عمل و قرار خواستگاری مجدد گذاشته شد. لاکن 3روز مانده به انجام خواستگاری مراسم از سوی خانواده دختر خانم لغو و دختر خانم با کس دیگری ازدواج کرد. این در شرایطی است که عهد محکمی بین من و دختر بمبنی بر ازدواجمان بسته شده بود. عهدی که یک سال بیشتر عمر نداشت. سوال اینجاست که این دختر خانم به من ظلم نکرده؟ عهد شکنی نکرده؟ آیا تقاسی برای او در این دنیا هست؟ آیا با این صدمه روحی بزرگی که به من زده و عهدش را شکسته میتواند زندگی خوبی داشته باشد؟ و ... متشکرم از پاخ کاملتان.

من و دختر خانمی عهد ازدواج بستیم. پس از چند ماه خانواده هایمان را نیز مطلع ساختیم. خانواده من پس از تحقیق با خواستگاری موافقت کردند. خواستگاری هم انجام شد. به دلیل مهریه بالا خواستگاری منجر به ازدواج نشد. پس از یک ماه نفر سومی وارد عمل و قرار خواستگاری مجدد گذاشته شد. لاکن 3روز مانده به انجام خواستگاری مراسم از سوی خانواده دختر خانم لغو و دختر خانم با کس دیگری ازدواج کرد. این در شرایطی است که عهد محکمی بین من و دختر بمبنی بر ازدواجمان بسته شده بود. عهدی که یک سال بیشتر عمر نداشت. سوال اینجاست که این دختر خانم به من ظلم نکرده؟ عهد شکنی نکرده؟ آیا تقاسی برای او در این دنیا هست؟ آیا با این صدمه روحی بزرگی که به من زده و عهدش را شکسته میتواند زندگی خوبی داشته باشد؟ و ... متشکرم از پاخ کاملتان.

پاسخ:
@@@@پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباطتان با اين مركز
مطالبی را در قالب نکات زیر تقدیم می داریم:
1. منظور شما از این که می فرمایید: «بین من و آن دختر خانم عهد ازدواج محکمی بسته شده بود» چیست؟ توجه داشته باشید که عهد از نظر شرعي اين است كه كسي با خداوند پيمان ببندد كه مثلاً كار حرامي را ترك كند و يا عمل مستحب يا مباحي را انجام دهد و يا اگر حاجت او روا شد، صدقه‏اي را به فقير بدهد.
البته عهد مثل نذر نياز به شرایطی دارد که در صورت رعایت آن ها، عهد جنبه شرعی پیدا می کند و وفای به آن واجب می گردد.
شرايط عهد و پیمان عبارت است از:
الف) عهدكننده بالغ، عاقل و با قصد و اراده و اختيار عهد كند . كسي او را مجبور نكرده و از روي عصبانيت نباشد.
ب) آن چه مورد عهد قرار می گیرد، نبايد خلاف شرع باشد، یعنی كار حرام يا ترك واجبي نباشد.
پ) از همه مهم‏تر اين كه عهد و پیمان، صيغه شرعی داشته باشد؛ يعني بايد به زبان بياورد . صرف خطور در ذهن و نيت قلبي كافي نيست . معناي صيغه اين است كه بگويد: من براي خدا متعهد مي‏شوم كه مثلاً اگر فلان كار حرام را انجام دادم، صد تومان به فقير بدهم و امثال اين ها . اگر اين معنا را فقط در ذهن و قلب نيت كند، فايده ندارد.
ج) توانايي و قدرت بر انجام عهد و وفای به عهد داشته باشد. در صورت عدم توانايي و قدرت بر وفاي به عهد، عهد واجب نمي‏شود و تكليف به وفاي به عهد ساقط است.
حال اگر عهد و پيمان‌، با جمع بودن همه اين شرايط انجام گرفته باشد، شرعاً بايد به آن عمل كنید . اگر كسي بدون عذر و عمداً عهد را بشكند و عمل نكند، تنها كفاره بر او واجب مي‏شود. كفاره آن مثل كفاره شكستن نذر و كفاره افطار عمدي روزه ماه رمضان است؛ يعني، بايد به 60 فقير طعام بدهد و يا شصت روز، روزه پي در پي بگيرد.
اگر شرايط عهد محقق نشده ، پس از ابتدا بر ذمه شما و آن دختر چيزي نبوده است كه الان بخواهید غصه آن را بخوريد و یا در فکر تقاص باشید.
2. به نظر می رسد عهدی که شما در مورد ازدواج با هم بسته بودید، درست و شرعی و بر مبنای عقل و منطق نبوده ، چرا که اصلاً عهدی به نام عهد ازدواج نداریم تا دختر مجبور باشد که فقط با شما ازدواج کند. با این وجود، تنها عهد شما جنبه اخلاقی و یک نوع قول و قرار به حساب می آید. از طرفی به فتوای اکثر علما، ازدواج دختر نیاز به اجازه پدر دارد. این احتمال را بدهید که شاید پدر دختر با ازدواج شما موافق نبوده است . بدین ترتیب حتی اگر دختر به ازدواج با شما راضی بوده، ولی عملاً با مخالفت پدر، وفای به عهد خارج از توانایی دختر گردیده است. از سوی دیگر به حکم عقل، انسان می بایست با کسی ازدواج کند که بیش ترین تناسب و همخوانی را با او داشته باشد بنابراین، طبیعی است که با پیدا شدن خواستگاری که از امتیازات بیش تر و بهتری نسبت به شما برخوردار است، عقل حکم می کند که با او ازدواج صورت بگیرد.
3. محکم ترین عهدی که دختر و پسر با هم پیدا می کنند که به سادگی ها شکسته نمی شود ، با عقد رسمی تحقق پیدا می کند، در غیر این صورت هر یک از افراد به حکم مختار بودن، می توانند با هر کسی که او را برای ازدواج مناسب تشخیص می دهند، ازدواج کنند. از این رو اگر چه دختر در ظاهر عهد کرده بوده که با شما ازدواج کند ، ولی شرعاً و قانوناً می توانست با دیگری ازدواج کند. البته ممکن است به خاطر به هم زدن قول و قرار و عدم وفای به عهد، اخلاقاً مواخذه شود ، ولی این گونه نیست که به خاطر این کار زندگی جدید او متلاشی شود و بلایی سر او و زندگی اش بیاید.
4. به هم خوردن جریان خواستگاری و به عبارت ديگر جور نشدن آن، يك امر طبيعى در فرایند ازدواج به حساب می آید، به خودی خود دلیل بر وجود اشکالی نیست؛ خیلی از کارها،‌ خارج از خواست انسان است . در این موارد نباید خیلی نگران و مضطرب باشید. زیرا آدمی همواره نمی‌تواند امکانات را بر وفق مراد خود فراهم نماید . می‌تواند خود را با اوضاع موجود همخوان کند و هماهنگ سازد. در صورت اول هميشه نگران و ناراحت و غمگين و افسرده خواهد بود . در صورت دوم با ابتكار و خلاقيت و بهره‏مند شدن از ديگر توانمندي هاى خود، شاد و با نشاط زندگى خواهد كرد . فعّال و سر زنده با همان امكانات و شرائط موجود، زندگى را بر خود سهل و آسان خواهد گرفت. هيچ گاه نبايد اين موضوع مانع عمده‏اى بر راه ادامه زندگى شما شود و صدمه بزرگ روحی تلقی گردد. خداوند خیر و صلاح بندگانش را بهتر از ما می‌داند، پس باید به او توکل کنید. تمام امور زندگى خود را به او واگذار كنيد که خداوند به بهترين وجه و شكل به آن رسيدگى خواهد كرد. قرآن مجید می‌فرماید: «چه بسا چیزی را خوش ندارید، ولی خیرتان در آن است و یا چیزی را دوست دارید، در حالی که شر شما در آن است».
5. ناراحتی و نگرانی را از بابت جور نشدن جریان خواستگاری و به هم خوردن قول و قرار ازدواج شما با دختر را کنار بگذارید . از هر گونه اظهارات دلسرد کننده، حالات افسردگی و... خودداری کنید. با این قضیه به صورت عادی برخورد
و سعی کنید دختر مورد نظر را فراموش کنید . دیگر اینکه، یقیناً دختر باب میل شما و نیز خوشبختی زندگی آینده ، تنها در آن دختر خلاصه نمی شود. می توانید دوباره تلاش و کوشش کنید . دختر دیگری را برای ازدواج در نظر بگیرید. چه بسا ممکن است دختر بهتر و با شرایط ایدآل و مناسب تری برای شما پیدا شود. کافی است فکر و ذهن تان را از دختر قبلی و حوادث پیش آمده، پاک کنید . با بخشیدن او ظرفیت وجودی خود را برای جذب بیش تر موهبت ها و نعمات الهی افزایش دهید.