من مدتی است که در شک هستم که آیا دین اسلام دین حق است یا نه مدتی است شروع به تحقیق کرده ام اما هیچ چیز به دست نمی آورم می خوایتم در این راه به من کمک کنید ومنابع ای دراین رابطه به من پیشنهاد کنید .
در ضمن وقتی من به علت نماز نخواندن در مدرسه توبیخ می شوم شکم به حق بودن واین دین زیاد می شود وپی می برم که این دین حق نیست.
پرسشگر گرامي با سلام و تشکر به خاطر ارتباط تان با اين مرکز
نوع رفتار مسئولان مدرسه يا مومنان به يك دين حتي متوليان و بزرگان يك دين نمي تواند معيار درك و سنجش حقيقت و حقانيت آن دين باشد ، بلكه تنها معيار و داور در اين زمينه عقل و خرد بشر است ، در نتيجه خواهش مي كنيم كه اين امور را از هم جدا كنيد و در هم نياميزيد .
دین اسلام را در زمان کنونی دین برحق و تنها دین قابل پیروی و تبعیت می دانیم . در نتیجه معتقدیم به حکم عقل باید از این دین تبعیت نمود ؛ البته ممکن است پیروان هر دین دیگری نیز همین باید را در قبال دین خود مطرح نمایند . دین خود را دین حق و برترین دین در زمان کنونی قلمداد نمایند؛ پس در این وضعیت تنها ابزار و وسیله ای که به واسطه آن می توان در بین ادعاها داوری نمود ، عقل و خرد بشری است .
باید با انصاف و به دور از هر گونه پیش داوری به داوری میان دلایلی که پیروان ادیان گوناگون براي حقانیت دین خود اقامه می کنند پرداخت . دلایل منطقی و مستدل را بر دیگر دلایل برتری داد . حق را از باطل شناخت ؛ اما ما بر اساس کدام دلایل اسلام را در زمان کنونی دین حق و تبعیت از آن را لازم می دانیم ؟
نگاه ما نسبت به دیگر ادیان چیست ؟ از نظر قرآن کریم، دین خدا از آدم تا خاتم یکی است و اختلاف در دین وجود ندارد. همه پیامبران به یک مکتب دعوت کردهاند. اصول مکتب انبیا که دین نامیده میشود، یکی بوده است.
تفاوت شرایع آسمانی در مسایل فرعی و شاخهای بود، که به حسب مقتضیات زمان و خصوصیات محیط و ویژگیهای فکری و فرهنگی مردمی که دعوت شدهاند، متفاوت میشد. اما در واقع همه ادیان و شرایع مختلف، شکلها و صورت های متفاوت از یک حقیقت و در مسیر یک هدف و مقصود بوده اند .
تفاوت اساسی ادیان در سطح تعلیمات شان بوده که پیامبران بعدی به موازات تکامل بشر در سطح بالاتری تعلیمات خویش را القا کردهاند؛ مثلاً تعلیمات اسلام در مورد مبدا و معاد و جهان و معارف پیامبران پیشین از نظر سطح تکالیف و عمق معارف نسبت به ادیان قبل تفاوت بسیاری دارد. به تعبیر دیگر بشر در تعلیمات انبیا مانند یک دانشآموز بوده که او را از کلاس اول تا آخرین کلاس بالا بردند.
از نظر قرآن همه آن چه وجود داشته و پیامبران عرضه کردهاند، دین بوده ، نه ادیان، که نام آن " اسلام" است. البته مقصود این نیست که در همه دورهها دین خدا با این نام خوانده میشد، بلکه مقصود این است که حقیقت دین، دارای ماهیت تسلیم و عبد محض بودن در برابر خدا است که بهترین معرف آن لفظ « اسلام» است. (1) از این رو قرآن میگوید:
"ان الدین عند الله الاسلام؛ دین نزد خدا اسلام است".(2) یا میگوید: "ابراهیم نه یهود و نه نصرانی، بلکه حقجو و تسلیم فرمان خدا (مسلمان )بود". (3)
پس دین خدا که از طرف پیامبران الهی عرضه شده، یکی بوده است، با آن خصوصیتی که گفته شد . مردم در دورانهای پیامبران موظف بودهاند از شریعت پیامبر زمان خود که بر اساس رشد فکری و ظرفیت های انسانی تکامل یافته، پیروی نمایند، به لحاظ این که در آن زمان دین به شکل کامل تر از زمان گذشته عرضه میشود تا آن که این مسیر به دوران خاتمیت و ارائه کامل ترین شریعت و دستور عمل نهایی برای بشر منتهی گردد .
در هر حال با پایان دوران عمل و توجه به تعالیم یک دین به امر خداوند و آمدن پیامبر و شریعت جدید ، دیگر عمل به دستورات قبلی عین مخالفت با اراده خداوند و ضد عبودیت و تسلیم در برابر اوست ، در نتیجه در هر مقطع زمانی پیروی از یک دستور عمل مصداق تسلیم و تعبد و بندگی مطلق در برابر خداوند - که عامل اصلی کمال و سعادت بشر محسوب می شود - است .
پس می توان نتیجه گرفت همه پیروان راستین ادیان آسمانی گذشته در زمان انبیای خود - و حتی کسانی که با برهان و دلایل قابل قبول نزد عقل و خرد بر دین انبیای گذشته باقی ماندند و از ادیان جدید مطلع نشده یا زمینه تحقیق برای شان فراهم نشد، ولی در دین خود و پیروی از فرامین شریعت خود صادق بودند - مسلمان محسوب می شوند . دین و دینداری آن ها در قیامت مورد قبول قرار خواهد گرفت .هرچند یهودی یا مسیحی و...بودند.
با آمدن دین جدید و کامل تر ، هر مومن خداپرستی باید به دین جدید گرویده، لااقل در مورد ادیان احتمالی به بررسی و تحقیق بپردازد.اصرار بر باقی ماندن بر دین گذشته، در جا زدن و مخالفت با دستور الهی و سفارش انبیای پیشین و لجاجت و خلاف تسلیم بودن است .
پس همه ادیان آسمانی برحق هستند. اما تنها در زمان خودشان یعنی قبل از ظهور پیامبرِ صاحب شریعت بعدی، دین حق و برگزیده خداوند برای انسان های همان عصر و زمان محسوب می شوند؛ اما در زمان کنونی که ادیان مختلفی وجود دارند، نمی توان همه را بر حق دانست . باید به دنبال دین حق در زمان کنونی ، آن هم به مدد عقل و برهان گشت .
تحقیق و بررسی دارای لوازم و شرایطی است که اکنون در مقام بیان آن نیستیم ، اما بعد از تحقق شرایط و ایجاد بستر مناسب برای تحقیق، باید به شکلی برابر و مساوی به آموزه های اصیل و مبنایی همه ادیان مراجعه نمود . آن ها را یک به یک بررسی نموده و با هم سنجید ؛ در واقع مهم ترین راهکار در این مسیر مراجعه به منابع اصیل ادیان موجود برای داوری است .
اما بر اساس یک اصل دقیق عقلانی می توان کار را ساده تر نمود .یعنی به جای بررسی همه منابع ادیان گوناگون، ابتدا به تحقیق و بررسی تعالیم و مفاهیم اسلام پرداخت ، زیرا اسلام به همه ادیان آسمانی قبلی معتقد بوده ،به پیامبری پیامبران آن ها باور دارد . این ادیان را دین حقیقی بشر در زمان خودشان می داند ، اما در عین حال معتقد است که با آمدن پیامبر و شریعت بعدی ،دیگر این ادیان و شریعت شان از اعتبار و حجیت ساقط می شوند و نمی توان همچنان بر آن ها باقی ماند .
اما پیروان ادیان آسمانی هیچ کدام دین اسلام را برحق نمی دانند و گرنه اعتقاد به دین و شریعت خودشان نامعقول و نادرست خواهد بود ، چنان که یهودیان هنوز به آمدن مسیح باور ندارند و مسیحیت فعلی را دین حقیقی نمی انگارند ؛ به همین خاطر اگر ثابت شود که اسلام دینی برحق بوده و واقعا پیامبری به نام حضرت محمد صلی الله علیه و آله وسلم از سوی خداوند آمده ، می توان یقین پیدا نمودکه دین حق در زمان کنونی اسلام است و در این مسیر مقایسه و بررسی دیگر ادیان ضرورتی ندارد .
اما فارغ از این امر ما برای برحق دانستن اسلام در زمان کنونی در برابر دیگر ادیان دلایل مختلف دیگری هم داریم ،همان طور که پیروان هر دین دیگری هم دلایل گوناگونی براي برتری دین خود ارائه می دهند ؛ اما مهم ترین و بهترین داور در این مقام ، عقل و دانش بشری است .
با اندکی تامل می توان دریافت که در ابعاد مختلف دین اسلام نسبت به دیگر ادیان از برتری برخوردار است . در نگاهی مقایسه ای نمی توان دینی برتر از اسلام برای این زمان یافت .
روشن ترین نکته در این خصوص آن است که کتابهای آسمانی پیامبران صاحب شریعت که در بردارنده قوانین الهی بودند و محتوای دین آنان محسوب می شدند، به مرور زمان به کلی محو شدند و یا دستخوش تحریفات جدی قرار گرفتند؛ چنان که تورات موسی(ع) مورد تحریف های فراوان قرار گرفته ، همچنین چیزی به نام انجیل عیسی(ع) باقی نمانده ، بلکه از دست نویس های افرادی که از پیروان حضرت موسی و عیسی(ع) شمرده می شدند، مجموعه هایی تهیه شد و به نام کتاب مقدس ( عهدقدیم و عهد جدید ) معرفی گردیده است.
هر شخص بی غرضی که نظری بر عهدین (تورات و انجیل فعلی) بیفکند، خواهد دانست که هیچ کدام از آن ها کتابی که بر موسی(ع) یا عیسی(ع) نازل شده، نیست. به عنوان مثال تورات خدا را به صورت انسانی ترسیم میکند که نسبت به بسیاری از امور آگاهی ندارد(4) و بارها از کار خود پشیمان میشود،(5) با حضرت یعقوب کشتی می گیرد و نمی تواند بر او غالب شود و سرانجام التماس می کند که از او دست بردارد تا مردم خدا را در چنین حالی نبینند. (6)
وضع انجیل از تورات مشکل تر است، زیرا اوّلاً چیزی به نام کتابی که بر حضرت عیسی(ع) نازل شده، در دست نیست . مسیحیان چنین ادعایی ندارند که انجیل فعلی کتابی است که خدا بر حضرت عیسی(ع) نازل کرده، بلکه محتوای آن گزارش هایی است منسوب به چند تن از پیروان حضرت . علاوه بر تجویز شرب خمر، ساختن آن را به عنوان معجزه عیسی قلمداد میکند.(7) .
از کتاب مقدس زرتشتیان هم جز مقداری دعا و مناجات باقی نمانده است ، در حالی که منابع اصیل دین اسلام یعنی کتاب آسمانی و وحیانی به دلایل گوناگون کاملا دست نخورده و سالم باقی مانده ؛ به علاوه گزارش های روشنی از سنت و سیره پیامبر و جانشینان او در دست است که هدایتگر پیروان اسلام به سعادت و رستگاری است .
به علاوه امتیاز محتوایی تعالیم اسلام بر دیگر ادیان موارد عدیده ای است که از آن میان به چند مورد اشاره می کنیم :
1- جامعیت:
یکی از دلائل کامل بودن دین اسلام، جامعیت آن است. جامعیت بدان معنا است که در اسلام همه قوانین و مقرّرات مورد نیاز انسانها پیش بینی شده است . در اسلام، احکام و قوانین منحصر در زندگی فردی انسانها نیست، بلکه تمام ابعاد زندگی اجتماعی را نیز در بر دارد، چرا که زندگی فردی و اجتماعی انسان از هم جدا نبوده و بسیاری از امور فردی، در زندگی اجتماعی وبرعکس تأثیر دارند . در حالی که ادیان موجود تنها به برخی از ابعاد فردی و یا اجتماعی انسان توجه داشته ،در بسیاری از امور هیچ دستور و هدایتی برای پیروان خود ندارند .
2- هماهنگی با مقتضیات زمان:
یکی از ویژگیهای بسیار مهم اسلام همسویی آن با شرایط زمان است؛ یعنی قوانین اسلام علاوه بر جامعیت به گونهای تشریع شده که پاسخگوی نیازهای انسانها در همه زمانها است؛ از این رو اسلام بعد از گذشت چندین قرن بالنده و پویا ظاهر شده و در مقام پاسخ گویی نیازهای مردم اظهار عجز نکرده است.
محقق مشهور «مارسل بوازار» مینویسد: «احکام و قوانین اسلام به پرسشهای معاصر پاسخ داده است...».(8) یکی از امتیازات اسلام نسبت به ادیان دیگر همین است که ادیان دیگر پاسخگوی نیازهای زمان خود بودند، حال آن که اسلام پاسخگوی نیازهای انسانها در طول تاریخ میباشد. یکی از علل خاتمیت اسلام را در همین ویژگی باید جستجو نمود.
همسویی اسلام با شرایط زمان بدان معنا نیست که قوانین اسلام با شرایط زمانی تغییر یابد، بلکه معنایش این است که هر گاه احتیاجات و حوادث و مقتضیات زمان به اسلام عرضه میشود، می توان پاسخ پرسش ها را از منابع و مبانی آن دریافت و اسلام پاسخگوی جدیدترین پرسش هاست .
3- تلفیق دنیا و آخرت:
یکی از دلایل مهم کامل بودن دین اسلام در آمیختگی دنیا و آخرت ظهور میکند. اسلام با اصل دنیا و مواهب آن مبارزه نکرده و رهبانیت را نپذیرفته ، بلکه دین اسلام دنیا را پل ارتباطی آخرت دانسته است. از این رو نخست تعریف دقیق از دنیا ارائه داده و به زندگی انسانها سمت و سو داده و همگان را به فعالیت در دنیا فرا خوانده است. از سوی دیگر اسلام مردم را به آخرت گرایی فرا خوانده و از دنیا گرایی بر حذر داشته، این در حالی است که برخی از ادیان نیز دنیا گریزی را مطرح کردهاند، چنان که برخی دیگر آخرت گریزی را مطرح کردهاند.
شهید مطهری در این خصوص مینویسد: «در جامعههای کهن همیشه یکی دو چیز وجود داشت: یا آخرتگرایی و زندگی گریزی و یا زندگی گرایی و آخرت گریزی. اسلام آخرت گرایی را در متن زندگی گرایی قرار داد. از نظر اسلام راه آخرت از متن زندگی و مسئولیتهای زندگی دنیا میگذرد».(9)
براي رسيدن به شناخت بهتر از اسلام و مقايسه آن با ديگر اديان ، مطالعه اين كتاب ها توصيه مي شود:
ـ اسلام شناسی و پاسخ به شبهات، علی اصغر رضوانی، مسجد مقدس جمکران.
- آموزش کلام اسلامی، محمد سعیدی مهر، نشر طه.
- مقدمه اي بر جهان بيني اسلامي، شهيد مطهري، انتشارات صدرا.
ـ تورات، انجیل، قرآن و علم؛ دکتر بوکای، ترجمه ذبیح الله دبیر.
ـ ادیان بزرگ جهان، حسین توفیقی.
پىنوشتها:
1. مرتضی مطهری، وحی و نبوت، ص 165، مجموعه آثار انتشارات صدرا ،تهران، 1374 ش ، ج 2 ،ص 181 .
2. آل عمران، (3) آیه 19.
3. همان، آیه 67.
4. تورات، سفر پیدایش، باب سوم، شماره 8 - 12.
5. همان، باب 6، شماره 6.
6. همان، باب 32، شماره 24 - 32.
7. انجیل یوحنا، باب دوم.
8. مارسل بوازار، اسلام در جهان امروز ، دفتر نشر فرهنگ اسلامى، تهران، 1361ش. ص 259
9. شهيد مطهري ، همان ، ج 2، ص 242.