سلام آیا صحت دارد؟ اگر آری معنی آن چیست ؟> متشکرم
----- Forwarded Message ----
From: bardya _
To: aghalyat@yahoogroups.com; che1385@yahoogroups.com
Sent: Sun, February 13, 2011 1:16:18 PM
Subject: [che1385] حل مشکل ناموسی حیوانات
حل مشکل ناموسی حیوانات
محمد بن مسلم گويد: روزى خدمت امام باقر عليه السلام بودم كه يك جفت قمرى آمدند و روى ديوار نشسته و طبق مرسوم خود بانگ مى كردند، و امام باقرعليه السلام ساعتى به آنها پاسخ مى گفت، سپس آماده پريدن گشتند و چون روى ديوار ديگرى پريدند، قمرى نر يكساعت بر قمرى ماده بانگ مى كرد، سپس پريدند. من عرض كردم: قربانت گردم، داستان اين پرندگان چه بود؟ امام فرمود: اى پسر مسلم، هر پرنده و چاپار و جاندارى را كه خدا آفريده است نسبت به ما شنواتر است و فرمانبردارتر از انسانست، اين قمرى به ماده خود بدگمان شده و ماده او سوگند ياد كرده بود كه کاری نكرده است و گفته بود به داورى محمد بن على راضى هستى؟ پس هر دو به داورى من راضى گشته و من بقمرى نر گفتم: كه نسبت بماده خود ستم كرده اى او قبول كرد.
اصول كافى جلد 2 صفحه 375 روايت 4
پرسشگر گرامی با سلام و سپاس از ارتباط تان با این مرکز
این حدیث در کافی که از کتب معتبر حدیث شیعه است، آمده است. البته علامه مجلسی سند این روایت را به خاطر وجود بعض افراد ناشناخته در رجال، مجهول می شمارد. (1) ولی با توجه به مبانی شیعه و قرآن و روایات، این که امام زبان حیوانات و پرندگان را بداند و منازعه آن ها را حل و فصل کند ، عجیب و بعید نیست.
این قرآن است که از زبان حضرت سلیمان می فرماید :
قالَ يا أَيُّهَا النَّاسُ عُلِّمْنا مَنْطِقَ الطَّيْرِ وَ أُوتينا مِنْ كُلِّ شَيْءٍ؛ (2)
سليمان گفت: «اى مردم! زبان پرندگان به ما تعليم داده شده، و از هر چيز به ما عطا گرديده».
بنا بر این وقتی حضرت سلیمان به اذن و اراده خدا زبان پرندگان و وحوش و حیوانات را می داند، ممنوع نیست که امامان هم به اذن خدا زبان موجودات از جمله پرندگان را بدانند و این موجودات هم به این وجود های مقدس برای حل منازعه مراجعه کنند.
اگر هم بعید بودن دعوای دو پرنده برای تان سؤال است، که چیز بعیدی نیست، زیرا حیوانات هم بر اساس غریزه ای که دارند، نسبت به ماده و ناموس خود غیرت و تعصب می ورزند. همه ما نمونه هاي زيادي از آن ها را ديده ايم .
پی نوشت ها:
1. مجلسی ، مرآه العقول ،چ دوم، تهران ، دار الکتب الاسلامیه ،1363 ش، ج6 ، ص 20.
2. نمل (27) آیه 16.