میخواستم در مورد بهشت و حوری و قلمان بپرسم آیا به این صورتیکه عنوان میشود بهشت یک عشرتکه نیست ؟

پرسشگر گرامی باسلام و تشکر و تسلیت ایام عزای امام حسین (ع)

در ابتدا باید در باره واژگان حور و غلمان توضحی ارایه شود:
غلمان واژه‌ای ‌است که در قرآن آمده و جمع «غلام (به معنای مرد جوان)» است، و مراد از آن جوانان و نوجوانان زیبایی است که خدمتکاران بهشتیان اند و پیرامون مؤمنان می‌گردند. این کلمه در فارسی به صورت مفرد به کار می‌رود.
در این رابطه سه دیدگاه پیرامون اینان وجود دارد:
بنا به دیدگاه اول، آنها کسانی‌اند که پیش از بلوغ فوت کرده‌اند و از این رو کار نیک و بدی نداشته‌اند . به لطف پروردگار چنین منصبی را یافته‌اند. البته آنها از این کار خود بیشترین لذت را می‌برند؛ چرا که در خدمت مقربان درگاه خدایند.
از طرفی عده‌ای معتقدند که غلمان فرزند مشرکان‌اند، ولی چون بی‌گناه‌اند (به خاطر مرگ پیش از بلوغ) به بهشت راه یافته‌اند.
نظر سومی می‌گوید که آنها خدمتکارانی هستند، که خداوند آنها را مخصوصا برای همین هدف آفریده‌است.
آیات قرآن در مورد غلمان در قرآن یک بار از کلمه غلمان استفاده شده‌، در آیه 24 سوره طور آمده‌است: « پیوسته در گرد آنها غلمان برای خدمت آنان گردش می‌کنند که همچون مرواریدهای در صدفند!»
دو بار هم (در سوره انسان و سوره واقعه) از تعبیری استفاده شده‌ که گویا همین غلمانان منظور ‌است:
در آیه 19 سوره انسان(دهر) آمده ‌است: « گرد آنها نوجوانانی جاودانی (برای پذیرایی) می‌گردند که هر گاه آنها را ببینی، گمان می‌کنی مروارید پراکنده اند!»
در آیات 17 و 18 سوره واقعه هم توصیفی نسبتاً مشابه وجود دارد: «نوجوانانی جاودانی (در شکوه و طراوت) پیوسته گرداگرد آنها می‌گردند. با قدح ها و کوزه‌ها و جام هایی از نهرهای جاری بهشتی (و شراب طهور)!» براي تفصیل این بحث و مستندات مطلب به منبع ذیل مراجعه شود. (1)
توصیف غلمان
* خدمتگذاران بهشتی آن قدر زیبا و سفید چهره و با صفا هستند که گویی مرواریدهایی در صدفند!
* همواره در شکوه و طراوت جوانی به سر می‌برند، گرداگرد بهشتیان می‌گردند و در خدمت آنها هستند.
* نوجوانان زیبا با قدح ها و کوزه‌ها و جام های پر از شراب طهور که از نهرهای جاری بهشتی برداشته شده ،در اطراف آنها می‌گردند و آنان را سیراب می‌کنند.
* هر یک از مؤمنان خدمتگذارانی مخصوص دارد.
* گرچه در بهشت نیازی به خدمتکار نیست، و هر چه بخواهند، در اختیار آنها قرار می‌گیرد، ولی وجود خدمتکاران ، احترام بیشتری برای بهشتیان است.
* از آن جا که بهشت جای غم و اندوه نیست، خدمتگذاران نیز از خدمت مؤمنان نهایت لذت را می‌برند.
از توضیحاتی که در مورد غلمان داده شد، به دست می آید که ایشان برای لذت جنسی زنان ظاهرا نیستند . فقط وظیفه خدمتکاری بهشتیان را به عهده دارند.
حورالعین انسانی بهشتی است و به عنوان نعمت بهشتی به مؤمنان اعطا می شود. ویژگی هایی خواهد داشت که در انسان های دنیایی وجود ندارد؛ چرا که نعمت های بهشتی با نعمت های دنیایی متفاوت است؛ اگرچه از حیث لغوی، در واژه حور تذکیر و تأنیث لحاظ نشده، فقط برای آن وصف آمده است (سیاه چشمی)، اما بیشتر مفسران از حیث مصداق آن را بر زنان زیبای بهشتی اطلاق کرده اند که خداوند به مردان مؤمن عطا خواهد نمود. (2)
اما این که آیا برای زنان نیز در بهشت همسر بهشتی وجود دارد یا نه؟ باید گفت: صراحتی در آیات قرآن نیامده است. شاید علت آن میل طبیعی زن به تک همسری باشد که در بهشت نیز به همسر خود اکتفا خواهد نمود.
اگر درباره ی زنان مؤمن که در این جهان همسر ناصالح داشته، یا دارای همسر نبوده اند، سؤال شود؛ می توان گفت:
با توجه به این که یکی از برترین نعمت ها همسر صالحی است که انسان نزد او انس و آرامش می یابد و نیز نمی توان مجرد زیستن زنان صالح را در بهشت پذیرفت و چون بهشتیان هرچه دلشان بخواهد و چشمشان بپسندد، در اختیار خواهند داشت؛ از این رو انتخاب همسر برای زنان مؤمن در بهشت نیز امری میسّر است.
همان گونه که خداوند فرمود (لَهُمْ مَّا یَشَاءُونَ فِیهَا وَلَدَیْنَا مَزِیدٌ)؛ هر چه بخواهند در آن جا دارند
اهل بهشت در حالی که در بهشت هستند، مالک و صاحب اختیار هر چیزی هستند که مشیت و اراده شان به آن تعلق بگیرد. خلاصه هر چیزی را که بخواهند، در اختیارشان قرار می گیرد، بدون هیچ قید و استثنایی، پس هر چیزی که ممکن باشد، اراده و مشیت انسان به آن تعلق بگیرد، آن را دارند
: خدا در آیه :... وَفِیهَا مَا تَشْتَهِیهِ الأنفُسُ وَ تلَذُّ الأعیُنُ، تمامی نعمت های بهشتی را در عبارتی کوتاه آورده ، اگر تمامی خلایق جمع شوند و بخواهند انواع نعمت های بهشتی را توصیف کنند، نمی توانند وصفی پیدا کنند که در این عبارت کوتاه نباشد و دو صفت« مَا تَشْتَهِیهِ الأنفُسُ و تلَذُّ الأعیُنُ» شاملش نباشد.
در آیه ی 71 سوره ی زخرف (...وَأنتُمْ فِیهَا خَالِدوُنَ) جمله ی «و أنتم فیها خالدون »هم خبر است، و هم وعده، و هم بشارت به این که شما مؤمنان الی الأبد در این نعمت خواهید بود.
معلوم است که علم به این بشارت، لذتی روحی می آورد، که با هیچ مقیاسی قابل قیاس با سایر لذت ها نیست، و با هیچ مقداری تقدیر نمی شود.
در این آیه شریفه خطاب زنان و مردان مؤمن را شامل می گرد.(3)
پس از شناخت کامل آن مواهب الهی در بهشت حال درباره فراز پایانی سئوال باید گفت
اولاً :
لذت حلال که از رهگذر همسر برای انسان حاصل می‌شود، عقلاً و شرعاً نه تنها پست نیست؛ بلکه جزء کمالات انسانی است و هر کسی فاقد آن باشد ، فاقد یکی از مهم‌ترین کمال وجودی است .
پس بر خلاف تعبیری که در پرسش آمده، شهوت، پدیده پست محسوب نمی‌شود؛ بلکه کمال است. از این روی هرگز نمی توان از آن مواهب الهی به عشرتکده یاد نمود
دوم:
نحوة لذت بردن از حوریه‌های بهشتی با تمام جزئیات کاملاً روشن نیست . بر اساس آموزه‌های دینی، مؤمنان در قیامت از لذت همسران بهشتی به نام حورالعین بهره‌مند می شوند ولی بهره‌مندی و لذت آیا از طریق شهوت نظير آنچه در دنیا است تأمین می شود و یا نحوة لذت بردن از حوریه‌های از طریق دیگر است ،روشن نیست.
ممکن است چنان که در برخی روایات اشاره شده از طریق نگاه کردن یا دست دادن و یا لمس کردن آنها لذت مطلوب حاصل شود ، چه این که در دنیا نیز لذاتی که از طریق نگاه و لمس با همسر حلال نصیب انسان می شود کمتر از لذت شهوانی نیست که از طریق خاصی تأمین می گردد.
زندگی با همسر صالح برای زن و مرد لذت ‌های فراوان دارد که بخشی اندک آن تنها در مدت زمان کوتاه از طریق شهوت جنسی حاصل می گردد و گرنه زندگی با همسر دل‌خواه و صالح لذت های دیگر فراوان دارد.(4)
سوم:
بر اساس آموزه های دینی، حور العین اختصاص به مردها ندارد؛ بله چنین همسرانی برای زنان نیز وجود دارد .این دعای ماه مبارک رمضان «و زوّجنی حور العین» اختصاص به مردها ندارد؛ بلکه زنان نیز می توانند آن را بخوانند زیرا «حور العین» هم بر مرد و هم بر زن اطلاق می گردد.
استاد حسن‌زاده آملی در این باره می گوید:
«هر یک از دو کلمة حور و عین، صیغة جمع‌اند که هم جمع، مفرد مذکرند وهم مفرد مؤنث، پس حور هم جمع احور است که صفت مذکر است یعنی مرد آهو چشم و میشی چشم و هم جمع حوراء که صفت مؤنث است؛ یعنی زن آهو چشم و میشی چشم، هم‌چنین عِین جمع اعین است؛ یعنی مرد فراخ چشم و هم جمع عیناء یعنی زن فراخ چشم که ضمة عین به مناسبت یا مکسور شده است، و چشمی که دو صفت یاد شده در او جمع شده است خیلی چشم‌گیر است».(5)
پی نوشت ها:
1. تفسیر نمونه، ج 22، ص 436 و 437؛ ج 23، ص 211و 212؛ ج 25، ص 368. نشر داردالکتب الاسلامیه تهران بی تا.
2. قاموس قرآن، ج 5، ص 120، سید علی اکبر قرشی، دار الکتب الاسلامیه.تهران بی تا.
3. دانشنامه قرآن و قرآن پژوهی، ص 1527، بهاءالدین خرمشاهی نشر دوستان تهران 1377 ش.
4. خواجه نصیر طوسی، رساله آغاز و انجام، ص 69، نشر وزارت ارشاد اسلامی، 1366ش.
5. رساله آغاز و انجام (تألیف خواجه نصیرالدین طوسی) تعلیقه استاد حسن‌زاده آملی، ص 226، نشر وزارت ارشاد، 1366ش.