با وجود این همه سفارش به عزاداری، آیا اسلام دین غم انگیزی نیست؟
این سؤال دو محور دارد:
اوّل اسلام برنامة شادی ندارد و غمانگیز است.
دوم: باید به عزاداری امامان مشغول باشیم.
محور اول ـ بسیاری از دستورالعملهای اسلام در راستای از بین بردن کسالت، خستگی و دلمردگی، نیز ایجاد نشاط، شور، امید، تلاش و بهروزی است.
به دستورهای فراوان اسلام در مورد آداب غذا خوردن، لباس پوشیدن، مسافرت، دیدارهای دوستانه و... مراجعه کنید تا این حقیقت بر شما واضحتر گردد. ترجمة کتاب مکارم الاخلاق از «طبرسی» در این زمینه بسیار مناسب است.
در دعاها نیز تقاضای از بین بردن کسالت و سستی، یکی از محورهای مهم است. اگر افراد برنامة غذایی، پوشاکی، تفریحی و نشاط انگیز مناسب نداشته باشند، کسالت و سستی و غم، روح آنان را خسته میکند، نیز جسم آنان ناتوان خواهد شد. چنین افراد گوشهگیر و سستی نه میتوانند برنامههای عبادی خود را انجام دهند و نه وظایف اجتماعی را و سربار جامعه خواهند بود. یکی از کسانی که مورد لعن خدا و پیامبر قرار گرفته، کسی است که سربار جامعه باشد.
دستورهای دقیق، علمی و روانشناسانة اسلام به خوبی بیان و تبلیغ نشده، به اجرا در نیامده، سبب شده که گروهی گمان کنند اسلام برنامة شادی، بهجتآور و مسرّتزا ندارد.
شادی گاهی از باب شکر نعمت، قدردانی از نعمت دهنده، استفاده صحیح بردن نعمت و بهرهمند ساختن دیگران است؛ اینها همه در راستای بندگی خدا و عبادت و عمل صالح است و بسیار پسندیده بوده و بدان بسیار سفارش شده است. در دستورهای دینی بسیار سفارش شده که وقتی نعمتی به شما میرسد، سجدة شکر کنید و طعام بدهید و از دیگران پذیرایی کنید و خوشحال و قدردان باشید.
مگر دادن میهمانی و پذیرایی با غذاها و نوشیدنیهای خوب و گفتن و خندیدن و خنداندن، جشن و شادی نیست؟ مگر ترتیب دادن چنین میهمانیهایی و دعوت از دوستان، خویشاوندان و همسایگان و پذیرایی و شاد کردن آنان عبادت و عمل صالح نمیباشد؟
مگر به مناسبت اعیاد مذهبی مثل جمعه، قربان، غدیر، مبعث، فطر و... یا به مناسبت میلاد امامان یا به قدردانی و شکرانة نعمت، پوشیدن و پوشاندن لباس نو عمل ثواب و ارزشمند نمیباشد؟
شاد کردن دیگران یکی از مستحبات بسیار تأکید شده در اسلام است. به هر بهانهای که دیگران را شاد کنی، ارزشمند است. البته به شرط آن که برای شاد کردن آنان به گناه آلوده نگردی و کسی را مسخره نکنی، دروغ نگویی و...
شادی کردن و شاد کردن دیگران عملی بسیار ارزشمند و مفید است و هیچ وقت مورد نهی قرار نگرفته، بلکه بسیار بدان دعوت شده است. جامعة اسلامی باید لبریز از شادی، سرور، شوق، شور و تحرک باشد؛ البته شادی و سرور خالی از گناه و فساد.
متأسفانه ما شادی را مخلوط با گناه میخواهیم و میدانیم اما این پنداره خارج شدن از بندگی خدا و داخل شدن به بندگی شیطان و غافل شدن از کمال و سعادت و بندگی است.
شادی مورد نظر خیلی از افراد، دایر کردن مجالس مختلط و رقص زنان و گفت و شنود زن و مرد نامحرم و لذت بردنهای گناهگونه و... است، که این کارها را خداوند دوست ندارد. شادی اگر مقابله با شکر نعمت و بندگی خدا نباشد، پسندیده و مورد رضای خداست:
«بگو به فضل و رحمت خدا باید شاد باشید».(1)
«روز پیروزی مؤمنان بر کافران، مؤمنان شادی میکنند».(2)
«بدان چه خدا به آنان داده شاد و مسرورند».(3)
اما اگر شادی و سرور، مستیآور، طغیانزا و گناهآور باشد، چنین شادی مورد رضای خدا نیست، بلکه قهر و غضب او را در پی دارد:
«(وقتی قارون به خودنمایی و مانور تجمّل پرداخت) قومش بدو گفتند، سرمستی مکن که خدا سرمستی کنندگان را دوست ندارد».(4)
اگر انسان به سرمستی، فخرفروشی، خودنمایی، تحقیر دیگران و اسراف بپردازد، همین کار شادی نیست، بلکه گناه است، که خدا از این رفتار ناراضی است.
عزیز گرامی، آنچه اسلام با آن مخالف است، سرمستی و خدافراموشی و فخرفروشی و گردن فرازی نسبت به دیگران و گناه است، نه شادی کردن و مسرور بودن، یا خوردن، نوشیدن و...
محور دوم، در مورد عزاداریهاست: سیرة امامان علیهم السلام این بوده که اجازه ندهند یا دو مرام و هدف امام حسین و دیگر امامان فراموش شود. حکومت وقت سعی بسیار داشته که یاد و مرام و هدف آنان فراموش. وقتی حکومت وقت نام گذاردن اطفال به «علی»، «حسن»، «حسین» و... را منع میکرد و زیارت قبر آنان را قدغن مینمود و آثار قبر را محو میکرد و از نقل سخن آنان جلوگیری مینمود، معلوم است که در چنین اوضاعی، امامان سعی میکردند به هر صورت که شده نگذارند این چراغ خاموش شود. آنان در حد توان خود مثلاً یک ماه برای امام حسین(ع) عزاداری میکردند و در منزل خود مجلس مرثیه دایر مینمودند یا به رفتن به کربلا سفارش میکردند و...
امام باقر(ع) وقتی توسط هشام اموی مظلومانه به شهادت میرسد مقداری از اموال خود را وقف کرده و به فرزندش امام صادق(ع) وصیت میکند که هر سال در ایام حج در منا برای ایشان مجلس عزاداری گرفته شود. معلوم است که امام باقر(ع) احتیاج به گریه افراد ندارد، ولی میخواهد افراد جامعه یادشان باشد و بفهمند چه کسی او را کشته است؟ چرا او را کشتهاند؟ هدف و مرام او چه بوده است؟
مجالس عزاداری در حقیقت مجلس یادکرد هدف و مکتب اهل بیت و بازشناسی مکتب و مرام دشمنان در هر زمان و هر مکان است و از مجالس تحرکزا، هدف بخش، بیداری آفرین و انقلاب پرور است.
امروز در جامعه اسلامی، ماه محرم و صفر و ایام شهادت امامان علیهم السلام روز عزا شناخته میشود. اظهار شادی و سرور آشکار و برگزاری مجالس جشن در این ایام چندان مناسب نیست، ولی در بقیة ایام سال منافاتی ندارد.
هم چنین آن چه که بیشتر بر عزاداری توصیه و تأکید شده ، عزاداری سید الشهداء بوده و نه امامان دیگر که تا یک ماه بعد از شهادت آنان نیز عزاداری شود. در هیچ کجا چنین توصیه نشده است.
امامان خود نیز همان گونه که مجالس عزای حسینی برپا می کردند ، مجالس جشن و شادمانی نیز داشتند. وقتی کودکی در خانه آنها متولد می شد یا مجلس عروسی داشتند و...
حتی به شیعیان توصیه داشتند که در کنار غم و عزا ، شادی نیز باید داشته باشند.
حضرت علی(ع) در روایتی میفرماید: "شیعه و پیروان مادر شادی و حزن ما شریکند". "یفرحون لفرحنا و یحزنون لحزننا"؛ (5)امام صادق(ع) فرمود : "شیعتنا جزء منا خلقوا من فضل طینتنا یسوؤهم ما یسؤنا و یسرّهم ما یسرّنا"؛"شیعیان ما پارهای از خود ما هستند واز زیادی گل ما خلق شدهاند؛ آن چه که ما را بدحال یا خوشحال میسازد، آنان را نیز بدحال و خوشحال میگرداند".(6)
اما اینکه بگوییم در برنامه های صدا و سیما تنها عزاداری است و از برنامه های شاد و تفریحی و.. خبری نیست ، منصفانه نیست.
پینوشتها:
1. یونس (10) آیه 58.
2. روم (30) آیه 4.
3. آل عمران (3) آیه 170.
4. قصص (28) آیه 76.
3. بحارالانوار، ج 44، ص 287.
4. امالی ، ص 305