1. خمس در قرآن

خمس در قرآن
سؤال ـ خمس بنا به گفته خداوند بزرگ در قرآن ، تنها به غنایم جنگی تعلق دارد ( همان گونه که اهل سنت به آن عمل می کنند ) چرا شیعیان به چیزهای دیگر سرایت می دهند و خمس در آن موارد را نیز واجب می دانند ؟
پاسخ : د رپاسخ به این پرسش سخن را از آیه خمس در قرآن آغاز می نماییم :
و اعلموا انما غنمتم من شیء فان لله خمسه و للرسول و لذی القربی و الیتامی و المساکین و ابن السبیل ان کنتم آمنتم بالله و ما انزلنا علی عبدنا یوم الفرقان یوم التقی الجمعان و الله علی کل شیء قدیر (1)
« بدانید که هر گونه غنیمتی به دست آوردید ، خمس آن برای خدا ، و برای پیامبر ، و برای ذی القربی و یتیمان و مسکینان و واماندگان در راه ( از آنها ) است ، اگر به خدا و آن چه بر بنده خود در روز جدایی حق از باطل ، روز درگیری دو گروه ( با ایمان و بی ایمان ) ] = روز جنگ بدر [ نازل کردیم ، ایمان آورده اید ، و خداوند بر هر چیزی تواناست . »
خداوند بزرگ در این آیه مسلمانان را به پرداخت خمس در غنایم امر فرموده است . این جا پرسشی مطرح است و آن این است که آیا غنایم مختط به غنایم جنگی است ، یا این که غنایم جنگی نوعی از غنایم است و به جز غنایم جنگی هر گونه در آمد را شامل می شود ؟
حال اگر گفته شود که آیه مذکور تنها حکم غنایم جنگی را بیان داشته است در این صورت برای وجوب خمس در سایر موارد بایداز سنت و روایات صحیح و معتبر اسلامی استفاده نمود چرا که هیچ منعی وجود ندارد که قسمتی از احکام را قرآن بیان کند و قسمت دیگر را سنت و روایات معتبر اسلامی بیان نماید ، که مانند این در احکام اسلامی فراوان است مانند این که در قرآن مجید حکم نمازهای پنجگانه روزانه و طواف که از نمازهای واجب است ، اشاره شده است ، ولی از نماز آیات و دیگر نمازهای واجب ذکری به میان نیامده است بلکه دیگر نمازهای واجب را از سنت و روایات معتبر می فهمیم . و یا اینکه در قرآن به بعضی از غسلهای واجب اشاره شده است و بعض دیگر آن از روایات استفاده می شود .
کوتاه سخن این که : اگر گفتیم : این آیه تنها حکم خمس غنیمت جنگی را بیان داشته است ، در این صورت وجوب خمس در دیگر موارد را باید از طریق روایات معتبر اسلامی بهره جست .
ولی اگر پذیرفتیم که واژه « غنیمت » شامل غنیمت جنگی و دیگر درآمدها و بهره های مادی می شود ،‌در این صورت می گوییم : از خود آیة مذکور وجوب خمس در دیگر موارد را نیز استفاده می کنیم .
دربارة این پرسش که آیا غنیمت چه معنایی دارد ، منحصر به غنیمت جنگی است و یا هر گونه در آمد و بهره مادی را شامل می شود ، باید به سراغ ارباب لغت برویم و ببینیم که آنان در معنای واژه « غنیمت » چه مطالبی گفته اند .
نظر ارباب لغت در فهم واژه غنیمت
ـ د رلسان العرب آمده است :
« و الغنم : الفوزبالشی من غیر مشقه ... و الغنم ، الغنیمه و المغنم : الفیء
... و فی الحدیث الرهن لمن رهنه له غنمه و علیه غرمه ، غنمه زیادته و نمائه و فاضل قیمته ... و غنم الشی فازبه ... »
: « غنم یعنی در دسترسی یافتن به چیزی بدون مشقت و « غنم » و « غنیمت » و « منعم » به معنای فیء ( = چیزی که بدون زحمت نصیب انسان شود ) است . و در حدیث آمده است که گروگان در اختیار کسی است که آن را به گرو گرفته است غنیمت و منافعش برای اوست و غرامت و زیانش نیز متوجه اوست و نیز « غنم » به معنای زیادی و نمو و اضافه قیمت است . و فلان چیز را به غنیمت گرفت یعنی به او دسترسی پیدا کرد .» (2)
ـ در کتاب « عین اللغه » آمده است :
« الغنم هو الفوز بالشیی من غیر مشقه »
: « غنم ( یا غنیمت ) نایل شدن بدون مشقت و زحمت به چیزی است . » (3)
ـ در کتاب تاج العروس آمده است :
« و الغنم الفوز بالشی بلا مشقه »
: « غنیمت آن است که انسان بدون زحمت به چیزی دست یابد . » (4)
ـ د رمفردات راغب آمده ا ست که « غنیمت » از ریشه « غنم » به معنای « گوسفند » گرفته شده و سپس می گوید : « ثم استعمل فی کل مظفور به من من جهه العدی و غیرهم ، سپس در هر چیزی که انسان از دشمن و یا غیر دشمن به دست می آورد ، به کاررفته است .»(5)
به مانند این تعبیراتی که در معنای واژه غنیمت ذکر شد ، د ردیگر کتابهای لغت مانند « اللغه » ، « نهایه اللغه » ، معجم الفاظ القرآن الکریم » و « معجم مقاییس اللغه » نیز ذکر شده است .
بنابراین می گوییم : غنیمت در اصل به معنای فایده و بهره است که بدون تلاش و کوشش عادی آن را به دست آورده باشد که غنیمت جنگی یکی از آن موارد است .
نظر مفسران
ـ بسیاری از مفسران قرآن که در زمینه ایجاد آیه به بحث پرداخته اند با صراحت تمام اعتراف نمودند که غنیمت در اصل معنای وسیعی دارد که هم شامل غنیمت جنگی می شود و هم شامل دیگر بهره ها و غنیمتهای مادی . حتی آنان که به خاطر فتوای فقهای اهل سنت آیه را مخصوص غنائم جنگی دانسته اند ، باز اعتراف می کنند که غنیمت در معنای اصلی آن ، این قید وجود ندارد ، بلکه به خاطر قیام دلیل دیگری این قید را به آن زده اند .
« قرطبی » مفسر معروف اهل تسنن در تفسیر خود ، ذیل آیه چنین می نویسد : « غنیمت در لغت خیری است که فرد یا جماعتی با کوشش به دست می آورند . و بدان که اتفاق ( علمای اهل سنت ) بر این است که مراد و از غنیمت در آیه ( اعلوا انما غنمتم ... ) اموالی است که با قهر و غلبه در جنگ به مردم می رسد ، ولی باید توجه داشت که این قیمت همان طور که گفتیم در معنای لغوی آن وجود ندارد ، ولی در عرف شرع ، این قید وارد شده است . (6)
« فخر رازی » در تفسیر خود می نویسد : « الغنم الفوز بالشی ، غنیمت آن است که انسان به چیزی دست یابد . » و سپس می نویسد : « معنای شرعی غنیمت ( بهعقیده فقهای اهل سنت ) همان غنائم جنگی است . »
در تفسیر « المنار » غنیمت اعم از غنایم جنگی ذکر شده است.
رشید رضا بعد از ذکر این معنا می نویسد که معنای آیه که اعم و وسیعتر از غنایم جنگی و غیر آن است به خاطر قید شرعی مقید به غنائم جنگی شد . (8)
آلوسی در تفسیر « روح المعانی » نیز به مانند دیگران می نویسد که غنیمت در اصل به معنای هر گونه سود و منفعت است . (9)
طبرسی در تفسیر مجمع البیان می نویسد :
« قال اصحابنا ان الخمس واجب فی کل فائده تحصل للانسان من المکاسب و دراربارح التجارات و فی الکنوز و المعادن و الغوص و غیر ذلک مما هو مذکور فی الکتب و یمکن ان یستدل علی ذلک بهذه الایه فی عرف اللغه یطلق علی جمیع ذلک اسم الغنم و الغنیمه . »
: « علمای شیعه معتقدند که خمس د رهر گونه فایده ای که برای انسان فراهم می گردد ، واجب است اعم از این که از طریق کسب و تجارت باشد ، یا از طریق گنج و معدن و یا آن که از راه غواصی از دریا خارج کنند ،‌و سایر اموری که در کتب فقهی آمده است ، و می توان از آیه بر این مدعی استدلال کرد ، زیرا در « عرف لغت » به تمام اینها غنیمت گفته می شود.»(10)
در تفسیر المیزان نیز با استناد به سخنان علمای لغت تصریح شده است که غنیمت به معنای هر گونه فایده ای است که از طریق تجارت یا کسب و کار و یا جنگ به دست انسان می‌افتد و مورد نزول آیه گرچه غنائم جنگی است ولی می دانیم که هیچ گاه مورد نزول ، عمومیت مفهوم آیه را تخصیص نمی زند . (11)
طریحی در « مجمع البحرین » درباره عنیمت ضمن ذکر آیه ( و اعلموا انما غنمتم من شنء فان لله خمسه للرسول ) می نویسد : غنیمت در اصل همان فایده کسب شده است ولکن اصطلاحاً به معنای غنیمت جنگی به کار می رود حال چیزی که از کافر گرفته می شود اگر بدون جنگ باشد اصطلاحاً آن را فیء و اگر با جنگ باشد ، غنیمت اطلاق می کنند . (12)
آن چه ذکر شد مربوط به معنای غنیمت از نظر ارباب لغت و نیز نظر مفسران در فهم معنای غنیمت و شمول آن از غنائم بود .
واژه غنیمت در روایات اسلامی
اینک برای تأیید این گفتار نگاهی داریم به استعمال واژه غنیمت در روایات اسالمی .
در نهج البلاغه موارد زیادی ، واژه غنیمت به همین معنای مذکور آمده است .
در یک جا آمده است :« اغتنم المهل » فرصت ها و مهلتها را غنیمت بشمارید . (13)
در مورد دیگر می فرماید : « من اخذها لحق و غنم » آن کس که به آیین خدا عمل کند ، به سر منزل مقصود می رسد و بهره می برد . (14)
و در عهدنامه مالک اشتر می فرماید : « و لا تکونن علیهم سبعاً ارضیاً تغتنم الکهم » در برابر مردم هم چون حیوان درنده ای مباش که خوردن آنان را غنیمت و در آمدی برای خود فرض کنی .» (15)
و در نامه ای به فرزند برومندش امام حسن (ع) می نویسد : « و اغتنم من استقر ضک فی حال غناک ، هر کس که در حال بی نیازی و توانمندی تو ، از تو قرضی بخواهد ( به او قرض بده ) و این را به غنیمت بشمار » (16)
و در کلمات قصار می فرماید : « ان ا... جعل الطاعه غنیمه الاکیاس » همانا خداوند اطاعت را غنیمت و بهره هوشمندان قرار داده است . (17)
از پیامبر گرامی اسلام (ص) نقل شده است که فرمود : « غنیمه مجالس الذکر الجنه » بهره مجالس یاد خدا خدا بهشت است . (18)
و نیز از ان حضرت در وصف ماه رمضان آمده است : « هو غنم للمومن » ماه رمضان بهره مؤمن است . (19)
در همه این موارد واژه غنیمت در معنای بهره و فایده به کار برده شده است ، ( نه غنیمت جنگی ) افزون بر این اهل بیت پیامبر اکرم (ص) که بعد از پیامبر (ص) مفسر واقعی قرآنند ، در فهم معنای آیه می فرمایند که غنیمت د راین آیه مذکور اعم از غنیمت جنگی است . (20)
نتیجه بحث :
از مجموع آن چه گفته شد چنین نتیجه می گیریم که : غنیمت معنای وسیعی دارد و هر گونه درآمد و سود و منفعتی را شامل می شود زیرا معنای لغوی این لفظ عمومیت دارد و دلیل روشنی بر تخصیص آن در دست نیست . بلکه اگر در آیه می آمد که « والموا انما غنمتم فی الحرب » در این صورت تنه اغنیمت جنگی را شامل می شود ولیکن د رآیه قید « فی الحرب » وجود نداد .
تنها چیزی که جمعی از مفسران اهل سنت روی ان تکیه کرده اند ، این است که آیات قبل و بعد در زمینه جهاد نازل شده است و همین موضوع قرینه می شود که آیات غنیمت نیز مربوط به غنیمت جنگی است .
در حالی که می دانیم شأن نزول و سیاق عمومیت آیه را تخصیص نمی زند .
و به عبارت روشن تر می گوییم : هیچ مانعی ندارد که مفهوم آیه یک معنای کلی و عمومی باشد و در عین حال مورد نزول آیه غنایم جنگی ( که یکی از موارد این حکم کلی است ) بوده باشد . این گونه احکام در قرآن و سنت فراوان است که حکم کلی باشد و مصداق آن جزئی .
مثلاً در آیه هفتم از سوره حشر آمده است : ما آتاکم الرسول فخذوه و ما نهاکم عنه فانتهوا
: هر چه پیامبر برای شما می آورد بگیرید و هرچه از آن نهی می کند خودداری کنید .
این آیه شریفه یک حکم کلی درباره لزوم پیروی از فرمانهای پیامبر (ص) را بیان می کند در حالی که مورد نزول آن اموالی است که از دشمنان بدون جنگ به دست مسلمانان می افتد ( و اصطلاحاًُ به آن فیء گفته می شود ) .
و نیز در آیه 233 سوره بقره یک قانون کلی به صورت « لا تکلف نفس الا وسعها » ( هیچ کس بیش از آن چه قدرت دارد تکلیف نمی شود ) بیان شده است درحالی که مورد آیه درباره اجرت زنان شیرده است و به پدر نوزاد دستور داده شده است که به اندازه توانایی خود به آنها اجرت بدهد ، ولی آیا نزول آیه در چنین مورد خاصی می تواند جلوی عمومیت این قانون ( عدم تکلیف به ما لایطاق ) را بگیرد ؟ مسلم است که چنین نیست .
کوتاه سخن این که غنیمت د رمعنای لغوی و حقیقی خود اعم از غنایم جنگی است . گرچه مورد آیه مربوط به غنیمت درجنگ بدر است .
ولی مورد مخصص نیست اگر قایل به تخصیص مورد بشویم باید معنای آیه را در غنیمت جنگی در جنگ بدر منحصر کنیم . در حالی که این را هیچ یک از علما و مفسران نگفته اند . (21)
موارد وجوب خمس در نزد شیعه
شیعه به پیروی از رهنمودهای پیشوایان اسلام ، پیامبر (ص) و عترت آن حضرت افزون بر غنیمت جنگی رد مواردی چند به وجوب خمس قایل است .
مانند « معادن ، گنج ، غوص » و ارباح مکاسب مازاد بر موونه سال .
برای وجوب در هر یک از این موارد دلایلی وجود دارد که در این نوشتار به جهت رعایت اختصار از ذکر آن خودداری می کنیم .
موارد وجوب خمس در نزد اهل سنت
اهل سنت نیز به مانند شیعه در غیر از غنیمت جنگی ، د رمواردی چند به وجوب خمس مال معتقدند . لیکن در این مسئله در میان مذاهب چهارگانه اهل سنت ، حنفی ، مالکی ، حنبلی و شافعی تفاوت نظر وجود دارد . که اینک به طور فشرده آن را ذکر می کنیم .
در کتاب « الفقه علی المذاهب الاربعه » د راین باره آمده است : د رمذهب ابوحنیفه ، به جز غنیمت جنگی د رمعدن و رکاز نیز خمس واجب است .
حنیفه می گویند که معدن و رکاز به یک معنا است . رکاز در شرع اسلام مالی است که د رزیر زمین یافت شود خواه به صورت معدنی که خداوند این گونه آفریده و دست بشر در آن دخالتی نداشته است و یا این که به صورت گنجی باشد که کفار آن را دفن کرده باشند ... معادن سه قسم است ، در یک قسم خمس واجب است و نیز در گنج هم خمس واجباست و مصرفش هم مصرف خمس غنیمت است ، که در آیه غنیمت بیان گردید .
مالکیه معتقدند که در گنج و معدن طلا و نقره ، خمس واجب است و مصرف این خمس هم مانند مصرف خمس غنایم جنگی است .
حنابله می گویند که در رکاز یا گنج خمس واجب است .
شافعیه هم به وجوب خمس در رکاز ( یا دفین الجاهلیه ) معتقدند . (22)
ابن قدامه نیز در مغنی نقل می کند که ابوحنیفه حکم داده است که در معادن خمس واجب است . (23)
ابو یوسف قاضی در کتاب الخراج می نویسد :
آن چه که از معدن نصیب آدمی می شود ، کم یا زیاد در آن خمس واجب است .
و نیز می نویسد : اگر کسی گنجی پیدا کرد خواه طلا باشد یا نقره و یا چیزهای دیگر در این هم خمس واجب است .
چهار پنج آن مال یابنده است و یک پنجم آن را به عنوان خمس باید رد کند و این به منزله غنیمت است .
و نیز می نویسد : د رآن چه که از دریا خارج می شود ( به عنوان غواصی ) در این هم خمس واجب است .
برخی از روایات خمس در منابع اهل سنت
در میان روایات خمس د رمنابع اهل سنت نمونه های متعددی وجود دارد که به مقتضای آن در مواردی به حجز مورد غنیمت جنگی نیز خمس واجب است اینک به برخی از این روایاتمتذکر می شویم :
در مسند احمد بن حنبل از انس بن مالک نقل شده است که گفت :
« خرجنا مع رسول الله (ص) الی خیبر فدخل صاحب لنا الی خربه یقضی حاجته فتناول لبنه لیستطیب بها فانهارت علیه تبرا فاخذها فاتی بها النبی (ص) فاخبره بذلک قال زنها فوزنها فاذا مأتا درهم فقال النبی (ص) هذا رکاز و فیه الخمس »
ما با رسول خدا (ص) به سوی خیبر حرکت کردیم یکی از همراهان ما برای رفع حاجت به خرابه ای رفت و برای طهارت یک خشتی برداشت و دید که زیر آن گنجی از طلا است ، آن را برداشت و آورد نزد رسول خدا (ص) به دستور آن حضرت وزن شد و معلوم شد که حدود دویست درهم است ، حضرت فرمود : این رکاز است و در آن خمس واجب است . (25)
در سنن بیهقی از ابوهریره نقل شده است که پیامبر (ص) فرمود :
و فی الرکاز الخمس قیل و ما الرکاز یا رسول الله ؟ قال الذهب و الفضه الذی خلقه الله فی الارض یوم خلقت .
در رکاز خمس واجب است پرسیده شد یا رسول الله رکاز چیست ؟
فرمود : معادن طلا و نقره است که خداوند در زمین از روز نخست آفریده است . (26)
در سنن ابن ماجد از ابن عباس :
قضی رسول الله (ص) فی الرکاز الخمیس .
پیامبر (ص) در رکاز حکم کرد که باید خمی آن پرداخت شود . (27)
د رمسنداحمد امده است :
ان رجلا من مزینه سأل رسول الله مسائل جاء فیها : فالکنز نجده فی الخرب و الآرام ؟ فقال رسول الله (ص) : فیه و فی الرکاز الخمس .
مردی از مزینه به نزد رسول خدا (ص) رسید و مسایلی چند از آن حضرت پرسید ، پیامبر فرمود در این و در رکاز خمس واجب است . (28)
ـ در سنن بیهقی آمده است که در زمان علی (ع)‌شخصی گنجینه ای پیدا کرد و خدمت امام (ع) آمد و حضرت فرمود : چهار پنجم آن مال تو است و یک پنجم آن مال ماست . (29)
ـ د رعقد الفرید آمده است که رسول خدا (ص) به وائل بن حجر نوشت :‌
و فی السیوب الخمس ، در سیوب خمس واجب است ، (30)
در معنای سیوب آمده است :
سیوب جمع سیب به معنای مالی که در دوره جاهلیت در زیر زمین دفن شده است . و نیز به معنای معدن است .
ـ در کنز العمال از پیامبر مکرم اسلام (ص) آمده است :
ان لکم بطون الارض و سهولها و تلاع الاودیه و ظهورها ، علی ان ترعو انباتها و تشربوا مائها عل یان تؤدو « الخمس » : بطون زمین : دشتها ، اعماق دره ها و بیرون آن همه در اختیار شما است که از گیاهان استفاده کنید و آب آن را بنوشید و در برابر آن خمس آن را ادا کنید . (31)
شکی نیست که خمس د راین روایت زکات گوسفندان نیست زیرا زکات گوسفندان یک پنجم نیست . بلکه منظور این است که از این زمین ها استفاده کنند و خمس در آمد آن را بپردازند .
در صحیح بخاری آمده است :
ان و فدعبدالقیس لما قالوالرسول الله (ص) ان بیننا و بینک المشرکین من مضر و انا لانصل الیک الا فی اشهر حرم ، فمرنا بجمل من الامر ان عملنا به دخلنا الجنه و ندعو الیه من وراءنا .
قال : آمرکم باربع و انها کم عن اربع ، آمرکم بالایمان بالله و هل تدرون ما الایمان بالله ، شهاده ان لا اله الا الله و اقام الصلاه و ایتاء الزکاه و تعطر الخمس من المغنم ...
و قد عبد قیس به نزد رسول خدا (ص) رسیدند و گفتند : بین ما و شما مشرکان مضر هستند و ما جز در ماه ها ی حرام نمی توانیم خدمت شما برسیم . جملاتی و اوامری بفرمایید تا با انجام آن به سعادت برسیم و داخل در بهشت گردیم.
پیامبر (ص) فرمود : چهار چیز را انجام بدهید و چهار چیز را ترک کنید . دستور می دهد شما را به ایمان به خدا ، آیا می دانید که ایمان به خدا چیست ؟ شهادت به لا اله الا الله ، اقامه نماز ، ادای زکات و دادن خمس در مغنم . (32)
توجه به یک نکته در این روایت : معنای مغنم د راین حدیث نبوی چیست ؟ با دقت در این روایت روشن می شود که به یقین مغنم در این جا غیر از غنیمت جنگی است . چون که وفد عبد قیس گفتن که ما د رغیر از ماه های حرام به جهت خوف از دشمنان بیرون نمی آییم . بنابراین جنگی در کار نبود تا خمس غنیمت آن را بدهند بلکه آن چه را که پیامبر (ص) از آنان خواسته بود ، معنای حقیقی غنیمت است که در این روایت می توان گفت که مراد خمس ارباح مکاسب است و دیگر این که خمس غنایم جنگی باید همراه با مشروعیت جنگ باشد .
اسلام جنگ های جاهلی را ترد کرده و به رسمیت نشناخته است . در جاهلیت هر جمعی و یا هر فردی که به دیگر افراد و قبایل حمله می کردند و اموال آنان را به غارت می برند . یک چهارم آن را به بزرگ و رئیس قبیله می دادند و اسم آن را مرباع می نامیدند . اسلام اینها را باطل اعلان نموده است . نمی توان گفت که پیامبر بزرگوار اسلام (ص) این جنگ ها و غارتگری ها را پذیرفت و به جای یک چهارم ( مرباع ) به کمتر از آن یعنی یک پنجم ( خمس ) اکتفا نمود ، چون که جنگ و جهاد در اسلام شرایطی دارد که با توجه به آن شرایط جنگ مشروع می شود و خمس غنیمت به پیامبر (ص) و یا امام می رسد . هر فرد مسلمانی از پیش خود نمی تواند به جنگ با دشمن اقدام نماید و بدون هیچ ضابطه ای اموال او را به غنیمت بگیرد. بلکه فرمان به جنگ با توجه به شرایط و ضوابط آن از شؤون حاکم اسلامی است و نیز تقسم غنیمت هم از شؤون و وظایف حاکم اسلامی است .
حاکم مسلمانان بعد از اخراج خمس سهم افراد را معین می کند . حال که اعلان جنگ ، اخراج خمس غنیمت و تقسیم غنایم در زمان پیامبر (ص) از شؤون و ظایف آن حضرت بود ، در این صورت مطالبه خمس از مردم به چه معنا است ؟ روشن است که این خمس ، خمس د رمورد غنیمت جنگی نیست . بلکه خمس در مغنم به معنایی خمس در ارباح مکاسب است .
به مانند این روایت وفد عبد قیس که در صحیح بخاری و صحیح مسلم ذکر شد ، روایات زیادی در همین دو کتاب و نیز در سیره ابن هشام ، طبقات الکبرای ابن سعد ، مغنی ابن قدامه ، مکاتیب الرسول ، اسد الغابه ، فتوح لبلدان ، تاریخ طبری ، تاریخ ابن کثیر ، کتاب الخراج ابی یوصف قاضی ، میتدرک حاکم ، کنز العمال کراجکی و تهذیب تاریخ ابن عساکر ،‌به مانند همین روایت آمده است که پیامبر اکرم (ص) از مسلمانان خمس مغنم (ارباح مکاسب) را مطالبه نمود . (33)
با توجه به آن چه که ذکر شد می گوییم : ـ معنای واژه غنیمت د رآیه چهل و یکم از سوره انفال منحصر به غنیمت جنگی نیست . اگر چه مورد نزول این آیه در باره غنیمت جنگی است . لیکن نمی توان این حکم را به مورد نزول منحصر کرد . همان گونه که نمی توان به غنیمت در جنگ بدر منحصر نمود . یعنی اگر به مورد نزول منحصر کنیم باید به غنیمت جنگی بدر منحصر نماییم که به عقیده تمامی علمای اسلام ،‌این معنا نادرست است .
ـ خمس در غیر از مورد غنیمت جنگی مثل خمس در معدن ، رکاز ، گنج و ... به مانند شیعیان ، امامان اهل سنت و جماعت نیز فتوا داده اند و آنان نیز همانند شیعیان وجوب خمس را به غنیمت جنگی منحصر نمی دانند کهاقوال و مدارک این سخن گذشت . بنابراین شیعه و سنی به اتفاق می گویند که وجوب خمس تنها در مورد غنیمت جنگی نیست .
ـ دلایل اثبات خمس و موارد آن را از قرآن و سنت می توان ارائه داد و به آن رسید ، دلیل منحصر به قرآن نیست بلکه افزون بر آن از سنت و سیره رسول خدا (ص) و اهل بیت معصوم آن حضرت نیز برای دریالفت حکم شرعی استفاده می شود . باید درچنین موردی با مراجعه به روایات اسلامی برای اثبات حکم شرعی نظر داد .
شیعه که تابع قرآن و تابع سنت رسول خدا(ص) و سنت اهل بیت آن حضرت است با رهنمودهای سخنان ایت پیشوایان و بهره مندی از قرآن درباره موارد وجوب خمس نظر می دهد . در روایات امامام معصوم (ع) د رمنابع شیعه حدود صد روایت درباره خمس و موارد آن وارد شده است که برای اهل تحقیق جای کوچکترین شک و تردیدی باقی نمی ماند که حکم و فتوای علما و مراجع تقلید شیعه درباره خمس در موارد چندگانه ، به دلایل محکم و حجت شرعی مبتنی بر قرآن و سنت بنا نها ده شده ا ست .
هزاران عالم و مجتهد اسلامی در طول بیش از هزار سال در این باره بحث کرده اند ، بررسی کرده اند و با دلایل کافی و قانع کننده به وجوب خمس در مواردی که دلیل اقتضا دارد ، حکم و فتوا داده اند .
----------------------------------------------------------------------------------------
پانوشت ها :
1 ـ انفال ، 41
2 ـ ابن منظور ، لسان العرب ، ج 12 ،‌ص 445 ، ماده غنم ، تفسیر نمونه ، ج 7 ،‌ص 176
3 ـ خلیل بن احمد :عین اللغه ، ج 4 ص 426 ماده غنم ، ولایت فقیه ، ج 3 ، ص 46
4 ـ فیروز آبادی ، تاج العروس ، ج 9 ، ماده غنم
5 ـ راغب اصفهانی ، المفردات فی غریب القرآن ، ص 366 ، ماده غنم
6 ـ تفسیر قرطبی ، ج 4 ص 284
7 ـ تفسیر فخر رازی ، ج 15 ، ص 164
8 ـ تفسیر المنار ، ج 10 ، ص 7 ـ 3
9 ـ تفسیر روح المعانی ، ج 10 ، ص 2
10 ـ مجمع البیان ، ج 4 ، ص 544 ـ 543
11 ـ تفسیر المیزان ، ج 9 ، ص 99
12 ـ مجمع البحرین ، ماده غنم ، ج 3 ، ص 333
13 ـ صبحی صالح ، نهج البلاغه ، ج 76 ، ص 103
14 ـ همان ، خ 120 ، ص 176
15 ـ همان ، نامه 53 ، ص 427
16 ـ همان ، نامه 31 ، ص 398
17 ـ همان ، کلمات قصار الحکم ، ش 331 ، ص 533
18 ـ مسند احمد بن حنبل ، ج 2 ، ص 177
19 ـ همان ، ص 330
20 ـ وسایل الشیعه ، ج 8 کتاب الخمس ، ابواب انفال ، ب 4 خ 8 ، ص 380 و 381
21 ـ اقتباس از تفسیر نمونه ، ج 7 ، ص 175 به بعد
22 ـ عبدالرحمان جزیری ، الفقه علی المذاهب الاربعه ، ج 1 ، ص 612 تا 615
23 ـ ابن قدامه ، مغنی ، ج 2 ، ص 580
24 ـ ابویوسف قاضی ، الخراج ، ص 83 ، معالم المدرستین ،‌ج 2 ، ص 118
25 ـ مسند احمد بن حنبل ، ج 2 ، ص 128 ، سنن بیهقی ، ج 4 ، ص 155
26 ـ سنن بیهقی ، ج 4 ، ص 152
27 ـ سنن ابن ماجد ، ص 893 ، مسند احمد بن حنبل ، ج 1 ، ص 314
28 ـ مسند احمد بن حنبل ، ج 2 ،‌186 ، سنن ترمذی ، ج 1 ، ص 219
29 ـ سنن بیهقی ، ج 4 ، ص156 و 157
30 ـ ابن عبدالبر ، عقدالفرید ، ج 2 ،‌ص 48
31 ـ کنز العمال ، ج 7 ، ص 65
32 ـ صحیح بخاری ، کتاب التوحید ، باب والله خلقکم صحیح مسلم ، ج 1 ، ص 35 و 36 باب الامر بالایمان
33 ـ برای توضیح بیشتر به کتاب معالم المدستین اثر سید مرتضی عسکری ، ج 2 ، 104 مراجعه نمایید .