نظر اسلام درباره سایر ادیان چیست ؟

پرسش:نظر اسلام درباره سایر ادیان چیست؟ ودر تقابل اسلام و سایر ادیان چه برتری هایی وجود دارد؟لطفا از آیات و روایات دلیل نیاورید.

پاسخ:
پاسخ سوال شما را می توان از دو زاویه تبیین نمود: یكی از منظر درون دینی و با نگاه به معارف اسلامی،‌ دیگری از منظر برون دینی و بدون نگاه به معارف اسلامی.
ولی چون شما خواسته اید که از منظر برون دینی به شما پاسخ دهیم از همین منظر پاسخ شما را می دهیم.
در این منظر نمی توان برای برتری دین اسلام به آیات قرآنی و روایات اسلامی تمسك نمود، چون كه غیر مسلمان این ها را قبول ندارد، بلكه باید نخست حقّانیت اسلام را ثابت نمود.
در قدم بعدی نوبت به این می رسد كه دین بر حق تنها یك دین است، نه بیشتر. نمی شود پذیرفت هم اسلام بر حق است و هم ادیان دیگر چون پلورالیسم دینی و تكثّر گرایی در دنیا مردود است..
اگر در پی اثبات حقّانیت دین اسلام بر آییم، بحث به درازا می كشد كه در این فرصت اندك نمی توان به طور مبسوط و كافی آن را بیان نمود از این رو به صورت مختصر به آن پرداخته می‌شود.
برای پی بردن به حقّانیت اسلام و برتری آن بر سایر ادیان، راه هایی وجود دارد كه یكی از آن ها بررسی ویژگی های اسلام در بُعد شناخت شناسی،‌ جهان بینی،‌ انسان شناسی، عقیده و مسائل اخلاقی و ارزشی است، سپس با معیار عقل و خِرَد ـ كه اولین داور و معیار پذیرفته شده است ـ اگر در این زمینه خواهان بررسی هستید، توجه شما را جلب می‌كنیم به كتاب های شهید مطهری و كتاب های شهید محمد باقر صدر (به ویژه كتاب فلسفتنا كه در فارسی به نام های "فلسفة ما"،‌ جهان بینی ما" و "شناخت ما" ترجمه شده است). به عنوان نمونه ، شهید مطهری دربارة‌ ویژگی های اسلام می نویسد: دیدگاه اسلام از نظر شناخت شناسی چنین است:
1ـ بشر می‌تواند جهان و حقایق آن را بشناسد و خود مشوق آن است... .
2ـ شناخت حقایق جهان از این راه ها ممكن است: طبیعت یا آیات آفاقی،‌ انسان یا آیات انفسی، تاریخ یا سرگذشت اجتماعی اقوام و ملل و عقل... .
3ـ ابزار شناخت عبارتند از: حواس، قوه تفكر و استدلال، تزكیه و تصفیه نفس و مطالعه ‌آثار علمی دیگران.
4ـ موضوعات شناخت عبارتند از: خدا، جهان طبیعت، انسان با جامعه و زمان.
از نظر جهان بینی و انسان شناسی عبارت است از:
1ـ جهان واقعیتش از خدا است. یعنی تمام واقعیتش انتساب به حق است.
2ـ واقعیتش و نسبتش به حق یكی است.

3ـ این واقعیت متغیر و متحرك است.
4ـ واقعیت های این جهان درجه تنزل یافته و مرتبه نازله واقعیات جهانی دیگر است كه جهان غیب نامیده می‌شود.
ـ این جهان ماهیت "به سوی اویی" دارد؛ یعنی همان طور كه از اوست به سوی او هم هست... .
6ـ جهان دارای نظام متقن علّی و معلولی و سببی و مسببی است. فیض الهی و قضا و قدر او به هر موجودی تنها از مسیر علل و اسباب خاص خود او جریان می یابد... .
ـ جهان یك واقعیت هدایت شده است. تمام ذرات جهان در هر مرتبه ای كه هستند از نور هدایت برخوردارند.
8ـ بعد از این جهان جهانی دیگر است... .
9ـ روح انسان حقیقتی جاودانه است.
10ـ انسان ها به حسب خلقت مساوی آفریده شده اند، تنها ملاك فضیلت، علم، جهاد و تقوا است.
11ـ انسان ها به حسب اصل خلقت از یك سلسله استعدادهای فطری از جمله فطرت دینی و اخلاقی برخوردارند.
12ـ به حكم این كه هر فردی بالفطره انسان متولد می‌شود. در هر انسانی استعداد توبه و بازگشت و پند پذیری هست... .
13ـ انسان ها همواره در عمق جانشان یك تضاد درونی (تضاد بین عقل و هوای نفس) دارند و مختار و آزادند، لذا مسئولیت دارند.
14ـ جهان زیر چتر اراده خداوند واحد است... .
از نظر ایدئولوژی:
ایدئولوژی اسلام همه جانبه،‌جامع و فراگیر است، در آن اجتهاد راه دارد، از سماحت و سهولت برخوردار است. زندگی گرا است(نه زندگی گریز)، اجتماعی است و مقررات اجتماعی دارد. در عین اجتماعی بودن،‌ حقوق و آزادی فردی را محترم می شمارد... .(1)
با نگاه به این خصائصی كه از اسلام بیان شد. می گوییم: این معارف را می توان با معارف دیگر مكاتب و مذاهب مقایسه كرد. زیرا مقایسه یكی از مهمترین معیارهای ارزیابی است. می توان در وهله نخست مكاتب را بر دو قسم تقسیم نمود، مادی و الهی با بطلان مكاتب عادی، اعم از مكتب مادی میكانیك و دیالكتیك،(2) بحث در مكاتب الهی متمركز می‌شود.
مكاتب الهی هم بر دو قسم است: توحیدی و غیر توحیدی (شرك)، عقل سلیم توحید را می پذیرد، بنابراین بحث در ادیان توحیدی متمركز می‌شود. در بین ادیان و مكاتب الهی و توحیدی سه دین مطرح است، اسلام،‌ مسیحیت و یهود. تبلور اسلام در قرآن، مسیحیت در انجیل و یهود در تورات است. با تأمّل در این سه كتاب به راحتی حقانیت و برتری قرآن بر دو گتاب دیگر را می توان دریافت نمود.(3)
كوتاه سخن این كه: با نگاه مقایسه ای بین اسلام و سایر ادیان و مكاتب می گوییم: دین اسلام برتری دارد،‌
اوّل: دین های امروز، توحیدشان و تصویری كه از خدا ارائه می كنند،‌ قابل خدشه است، بر خلاف اسلام.
دوم: حقوق فردی انسان ها در دین های دیگر به صورتی كه در اسلام شمولیت دارد، لحاظ نشده و گاه نادیده گرفته شده است.
سوم: در دیگر ادیان تعادل میان زندگی دنیوی و اخروی رعایت نشده است، بر خلاف اسلام.
چهارم: رهنمود های دین های دیگر به جهاتی ایدئالیستی اند،‌ مثلاً عدم خشونت بودایی ها و مسیحیان، در حالی كه دنیا پر است از خیر و شر و نیك و بد. از این رو جا به جا باید خشن یا نرم بود. این دستور اسلام است. هم قانون دارد و هم اخلاق؛ یعنی رهنمودش با واقعیت ها همخوان است.
پنجم: اكثر دین ها عهده دار زندگی اجتماعی انسان ها نیستند،‌ یا اگر هستند، تعادلی در آن ها دیده نمی شود و قوانین اجتماعی آنان سبب پایمال شدن حقوق انسان‌ها می شود. این وضع در اسلام بهتر است.
ششم: اكثر مذاهب با پیروان دیگر ادیان با خشونت برخورد می كنند، در اسلام این امر تعدیل شده است. تاریخ هم نشان داد. كه در همزیستی مسالمت آمیز، مسلمانان گوی سبقت را از همه ربوده اند.
هفتم: تحریف در ادیان آسمانی تعالیم آنان را دچار خدشه كرده است، ولی (در اسلام و قرآن) تحریفی وجود ندارد.
پی‌نوشت‌ها:
1. مرتضی مطهری، مجموعة‌ آثار، ج 2، ص 229 تا250.
2. حال چگونه دو مكتب مادی میكانیك و دینامیك باطل است، رجوع شود: محمد تقی مصباح یزدی، پاسداری از سنگرهای ایدئولوژیتطبیقی.
3. رجوع شود به: دكتر بوكای، مقایسه ای میان تورات،‌ انجیل، قرآن و علم، ذبیح الله دبیر.