هدف ما از زندگی چیست؟
پاسخ:در پاسخ به این پرسش ابتدا باید به چند نكته توجه كرد:
اول آنكه، معنای هدف باید مشخص شود. «هدف برای هر امر و هر راه، نقطهای است كه آن راه و امر، به آن ختم میشود».
دقّت كافی در این نكته، ما را از خطاهای بسیاری ایمنی میبخشد. در طول تاریخ بشر، این خطاها بر سر راه كسانی قرار گرفته است كه به معنای صحیح «هدف» نیندیشیده و یا آن را نیافتهاند. از این رو، به غلط آنچه را كه لازمه زندگی و یا از اجزاء حیات دنیوی بشر بوده و در مواردی ایدهآل برای بخشی از زندگی به حساب میآمده، هدف برای كل حیات تلقّی نمودهاند؛ و با توجه به چگونگی این تلقی و انتخاب، دچار زیان در زندگی یا شكستهای روحی شدهاند. در این باب، میتوان به كسانی اشاره كرد كه بهرهمندی از لذتها و شهوتها را هدف دانستهاند؛ در حالی كه این تصور غلطی است؛ چرا كه آنچه جزء زندگی است نمیتواند هدف زندگی باشد. برای چنین افرادی پس از پایان زندگی، یعنی حیات دنیوی، رسیدن به هدف، هیچ تصویری ندارد. یا كسانی كه رسیدن به مدارج عالی علمی را هدف زندگی خود دانستهاند، علاوه بر آنكه ممكن است در رسیدن به این مطلوب ناكام مانده و به دلیل احساس شكست، دید منفی و مأیوسانهای نسبت به زندگی بیابند؛ در صورت موفقیت نیز، پس از پایان زندگی دنیوی، نیل به هدف دیگر برای آنان معنا نخواهد داشت. بنابراین، باید «زندگی» و «هدف از زندگی» از یكدیگر متمایز شوند و آنچه داخل در محدوده زندگی است، هدف زندگی تلقی نشود. به هر صورت، هنگام پرداختن به پرسش از هدف زندگی، باید مافوق حیات طبیعی قرار گیریم؛ تا سراغ آن را در حیات طبیعی محض و شئون آن نگیریم.1
دوم: باید هدف را به درستی بشناسیم. روشن است كه متفكران و اندیشمندان بسیاری در همه جوامع با توجه به مكاتب گوناگون در طول تاریخ، هدفهای متفاوتی برای زندگی ترسیم و ارائه كردهاند. امّا این بدان معنا نیست كه همه این نظرها درست و همه این هدفها صحیح شناخته و به دیگران شناسانده شده باشد. ضدیّت و یا تناقض بسیاری از این هدفها، نشانگر صحت این مدعا است.
بیان یك مثال قدری از اهمیت این نكته پرده بر میدارد.
فرض كنید بیماری دارید كه نیاز فوری به دارویی خاص دارد. از طرفی، شما میدانید كه این دارو تنها در یك داروخانه عرضه میشود؛ امّا شما این داروخانه را نمیشناسید. اكنون درمییابید كه دانستن نام یا مشخصات این داروخانه از طرفی و یافتن آدرس آن از طرف دیگر؛ تا چه حد ضروری و جدی است. یعنی، همان قدر كه دانستن نام و مشخصات داروخانه برای یافتن دارو مهم است، این كه شما از كدام خیابان و به چه شكلی بروید تا به آن داروخانه برسید، اهمیت خواهد داشت. بدون شك اگر نام و آدرس و چگونگی رفتن به داروخانه به صورت اشتباه در اختیار شما قرار گیرد، لطمهای جانسوز و جبرانناپذیر برای شما در پی خواهد آورد.
در اولین قدم از جستجو، برای یافتن هدف زندگی و راه رسیدن به آن، پای ما به زنگ خطری برخورد میكند كه هر چند تكاندهنده است، برای هوشیاری و دقت بیشتر سودمند خواهد بود. آن زنگ خطر با زبان خود به ما چنین میگوید: «تنها یك بار این راه را خواهی رفت و یك بار زندگی را تجربه خواهی كرد» این اخطار و گوش زد مهم و جدّی، ما را بر آن میدارد كه با دقتی متناسب با اهمیت موضوع و موشكافی بسیار، به كاوش بپردازیم و ضریب اطمینان بالایی برای یافته خود دست و پا كنیم.
با توجه به نكات مذكور متوجه خواهیم شد كه شناخت هدف زندگی، كار آسانی نیست تا در توان ما یا امثال ما كه خود برای اولین و آخرین بار از این راه میگذریم، بگنجد. گویی باید دستی از آستین غیب برآید و با انگشت اشارهای، هدف و سمت و سوی آن را به ما بنماید.
خوشبختانه و با كمال شعف باید بگوییم این دست برآمده و در تعیین هدف و چگونگی رسیدن به آن، كاری كارستان كرده است. خداوند مهربان كه دوست دارد ما سعادتمند و نیك فرجام باشیم و برناتوانی ما در این باب، علیم است؛ حكیمانه و مشفقانه در حالی كه به همه جهان هستی احاطه داشته، رمز و راز آن را از آغاز تا انجام میداند؛ هدف زندگی و راه رسیدن به آن را به خوبی و پله پله به ما میآموزد؛ و ما كه این را كاملترین و مطمئنترین تعلیم میدانیم، با استفاده از آیات قرآنی یعنی سخن خداوند آن را برای شما باز میگوییم.
خداوند متعال در آیات گوناگون این حقیقت را برای ما بازگفته است كه همه جهان هستی و از جمله انسان به عالم بالا بازخواهند گشت و فرجام تمامی امور و پایان زندگی به سوی خداوند و از آنِ اوست:
«وَ إِلَی اللّهِ عاقِبَةُ الْأُمُورِ؛ و فرجام كارها به سوی اوست»، (لقمان / 22).
«وَ لِلّهِ عاقِبَةُ الْأُمُورِ؛ و فرجام همه كارها از آنِ خداست»، (حج / 41).
«وَ إِلَی اللّهِ تُرْجَعُ الْأُمُورُ؛ و [همه] كارها به سوی خدا بازگردانده میشود»، (آل عمران / 109).
«اللّهُ یَبْدَوءُا الْخَلْقَ ثُمَّ یُعِیدُهُ ثُمَّ إِلَیْهِ تُرْجَعُونَ؛ خدای متعال خلق را آغاز میكند و سپس خلق را برگشت میدهد، سپس [شما انسانها ]به سوی خدای متعال برگشت داده میشوید»، (روم / 11).
بر این اساس هدف، غایت، فرجام و آرمانی كه اسلام برای بشر تصویر كرده است، فقط خداست و بس. آدمی با جدا شدن از اصل و حقیقت خویش كه همان «روح خدا» است، دوباره به سوی خداوند در حركت است و در واقع تمامی جهان به سوی آن هدف در سیلان و جریانند و ما چه بخواهیم، چه نخواهیم، چه بدانیم و چه ندانیم رو به سوی آن هدف و غایت داریم. هدفی كه ماوراء زندگی و عالم مادی بلكه محیط بر عوالم بالاتر، برتر و دیگر است. «إِنّا لِلّهِ وَ إِنّا إِلَیْهِ راجِعُونَ»، (بقره/ 156). بنابراین، هدف از زیستن آدمی در این دنیا، بازگشت مختارانه و آزادانه اوست به اصل خویش؛ و این عبارت است از حركت و صعود و بازگشت به سوی خداوند.
به بیان دیگر، انسان باید تلاش كند تا به حقیقت اصلی خود نائل شده، در موطن حقیقی یعنی قرب حضرت حق فایز گردد.
اما چگونگی رسیدن به این هدف و كیفیت این بازگشت را نیز خداوند متعال خود روشن ساخته است. حضرت حق، رسالت تبیین این چگونگی را بر دوش برترین انسانها یعنی انبیاء قرار داده است و در واقع در پرتو پیروی از ایشان و عمل به هدایتها، ارشادات و تعالیم آنان است كه آدمی میتواند به اصل خود یعنی حقیقت انسانیت و روح خدا كه هدف اصلی، اصیل و اساسی زندگی اوست، دست یازد. به بخشی از آیات خدا در این باب توجه فرمایید: «...فَاتَّقُوا اللّهَ یا أُولِی الْأَلْبابِ الَّذِینَ آمَنُوا قَدْ أَنْزَلَ اللّهُ إِلَیْكُمْ ذِكْراً * رسُولاً یَتْلُوا عَلَیْكُمْ آیاتِ اللّهِ مُبَیِّناتٍ لِیُخْرِجَ الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصّالِحاتِ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَی النُّورِ...؛ پس ای خردمندانی كه ایمان آوردهاید! از خدا بترسید. راستی كه خدا سوی شما تذكاری فرو فرستاده است: پیامبری كه آیات روشنگر خدا را بر شما تلاوت میكند، تا كسانی را كه ایمان آورده و كارهای شایسته كردهاند، از تاریكیها به سوی روشنایی بیرون برد»، (طلاق / 10 ـ 11).
این آیات با لحن خاصی این حقیقت را مطرح میكنند كه پیامبران آمدهاند تا با دستگیری انسان، او را از تاریكیهایی كه به واسطه تنزلش از موطن اصلی خود، در آن افتاده است، خارج ساخته و او را به سوی نور كه همان حقیقت انسان و «روح خدا»بودن اوست، ببرند.
«یا أَیُّهَا النَّبِیُّ إِنّا أَرْسَلْناكَ شاهِداً وَ مُبَشِّراً وَ نَذِیراً * وَ داعِیاً إِلَی اللّهِ بِإِذْنِهِ وَ سِراجاً مُنِیراً؛ ای پیامبر، ما تو را [به سِمت ]گواه و بشارتگر و هشداردهنده فرستادیم؛ و دعوتكننده به سوی خدا به فرمان او و چراغی تابناك»، (احزاب / 45 ـ 46).
این عبارات نیز بخوبی حكایتگر این حقیقت است كه بعثت انبیا برای دعوت به سوی حضرت حق است و آنان همچون چراغی تابناك، روشنگر راه آدمی در رسیدن به مقصود و هدف زندگیاند.
چون رسید اندر سبا این نور شرق غلغلی افتاد در بلقیس و خلق
روح های مرده جمله پر زدند مردگان از گور تن سر بر زدند
یكدگر را مژده میدادند، هان نك ندایی میرسد از آسمان
زان ندا دینها همی گردند گبز شاخ و برگ دل همی گردند سبز
از سلیمان آن نفس چون نفخ صور مردگان را وا رهانید از قبور
(مثنوی / 4/839 ـ 843)
ناگفته نماند كه قرآن كریم، ایمان و عمل صالح را دو ركن اساسی و دو ره توشه مهم برای رسیدن به هدف حقیقی و اصلی انسان در زندگی تلقی كرده است. از میان آیات بسیار، تنها به چند نمونه اشاره میكنیم: «لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ فِی أَحْسَنِ تَقْوِیمٍ * ثُمَّ رَدَدْناهُ أَسْفَلَ سافِلِینَ * إِلاَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصّالِحاتِ فَلَهُمْ أَجْرٌ غَیْرُ مَمْنُونٍ؛ براستی انسان را در نیكوترین اعتدال آفریدیم. سپس او را به پستترین [مراتب ]پستی بازگردانیدیم، مگر كسانی را كه ایمان آورده و كارهای شایسته كردهاند كه پاداشی بیمنت خواهند داشت»، (تین / 4 ـ 6).
«إِنَّ الْإِنْسانَ لَفِی خُسْرٍ * إِلاَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصّالِحاتِ وَ...؛ واقعا انسان دستخوش زیان است، مگر كسانی كه ایمان آورده و كارهای شایسته كردهاند»،(عصر / 2 ـ 3).
بنابراین، بر اساس آیات قرآن چند امر روشن گشت:
اول: هدف زندگی خارج از آن و در پایان راه آن قرار دارد، نه در متن آن.
دوم:هدف زندگی رسیدن و بازگشت به حقیقت اصلی خود یعنی «حقیقت انسان» و «روح خدا» است.
سوم:خداوند چگونگی و كیفیت رسیدن به این هدف را توسط انبیاء الهی برای ما روشن ساخته است. خداوند در كنار عقل كه حجت درونی است و در راه رسیدن به هدف زندگی ما را به كلیاتی رهنمون میكند انبیا و كتب آسمانی را به منظور راهنمایی و معرفی جزئیات این راه و مسیر، فرستاده است.
چهارم:ایمان و عمل صالح دو ركن اصلی و مهم برای نیل به هدف حقیقی زندگی تلقی شده است.
از همه آنچه به طور فشرده و اجمالی گفتیم، روشن میشود هدف زندگی برای نوجوان، جوان، دانشجو، كارگر، كارمند، پزشك، عارف، هنرمند، معلم، زن، مرد و در یك كلمه «انسان»، یكسان است و البته هر كس به اندازه ایمان و عمل صالح خود كه دارد و یا كسب میكند، میتواند به هدف حقیقی زندگی دست یابد. معنی این سخن این است كه عارف بودن یا مذهبی بودن، لزوما از هنرمند بودن، یا جوان بودن یا تلاشگر و ساعی بودن یا پزشك و كارگر و ... بودن جدا نیست؛ بلكه صاحبان هر شغل و هر حرفه و دارندگان هر ذوق و طبعی، میتوانند با شناخت صحیح هدف زندگی و چگونگی رسیدن به آن و به كار بستن اعمال، عقاید، اوصاف و اخلاق بخصوصی و در یك كلام «ایمان و عمل صالح» در سیر به سوی خداوند و بازگشت به حقیقت انسانی شركت جویند.
در پایان دردمندانه باید بگوییم كه ما در اثر غفلت و مهجور بودن از این كه در چه مقام و منزلتی، منزل داشتهایم و اكنون چه گشتهایم، رنج نبرده و آسوده خاطریم. اما اهل معرفت و جان سوختگانی هستند كه از این غربت بسیار در رنجند و روحشان در آرزوی بازگشت به عالم بالا، بیآرام و قرار؛ در انتظار پرواز و خالی كردن قالب بدن است. این افسوس بزرگ و غم جانسوز هجران را عبدالرحمن جامی در شرح این دو بیت از مولانا جلال الدین رومی:
بشنو از نی چون حكایت میكند و زجداییها شكایت میكند
كز نیستان تا مرا ببریدهاند در نفیرم مرد و زن نالیدهاند
این گونه میسراید:
حبذا روزی كه پیش از روز و شب
فارغ از اندوه و آزاد از طرب
متحد بودیم با شاه وجود
حكم غیریت به كلّی محو بود
بود اعیانِ جهان بیچند و چون
ز امتیاز علمی و عینی مصون
نی به لوح علمشان نقش ثبوت
نی ز فیض خوان هستی خورده قوت
نی ز حق ممتاز و نی از یكدگر
غرقه دریای وحدت سربهسر
ناگهان در جنبش آمد بحر جود
جمله را در خود ز خود بیخود نمود
امتیاز علمی آمد در میان
بینشان را نشانها شد عیان
واجب و ممكن ز هم ممتاز شد
رسم و آئین دویی آغاز شد
بعد از آن، یك موج دیگر زد محیط
سوی ساحل آمد ارواح بسیط
موج دیگر زد پدید آمد از آن
برزخ جامع میان جسم و جان
پیش آن كز زمره اهل حق است
نام آن برزخ مثال مطلق است
موج دیگر نیز در كار آمده
جسم و جسمانی پدیدار آمده
جسم هم گردید طورا بعد طور
تا به نوع آخرش افتاده دور
نوع آخر آدم است و آدمی
گشته محروم از مقام محرمی
بر مراتب سرنگون كرده عبور
پایه پایه ز اصل خویش افتاده دور
گر نگردد باز مسكین زین سفر
نیست از وی هیچكس مهجورتر
نی كه آغاز حكایت میكند
زین جداییها شكایت میكند
به امید آنكه خداوند همه ماو انسانهای حقیقتجو را در شناخت هدف زندگی و رسیدن به آن، یاری دهد و ما را از اهل معرفت و نوشندگان شراب وصل گرداند.
برای آشنایی بیشتر با مباحث پیش گفته، دو كتاب ذیل واقعا خواندنی است:
1. انسان از آغاز تا انجام، علامه سیدمحمدحسین طباطبایی، ترجمه، تحقیق و تعلیقه از صادق لاریجانی، الزهراء، تهران.
2. مقالات، استاد محمد شجاعی، سروش، تهران، ج اول.
از منابع زیر نیز میتوانید استفاده نمایید:
1. فلسفه و هدف زندگی، محمد تقی جعفری.
2. زندگی ایدهآل و ایدهآل زندگی، محمد تقی جعفری.
3. انسان از دیدگاه اسلام، عبدالله نصری.
4. فلسفه و هدف زندگی، زین العابدین قربانی.
5. هدف زندگی، شهید مرتضی مطهری.
6.عبدالله نصری، تكاپوگر اندیشهها (زندگی، آثار و اندیشههای استاد محمد تقی جعفری)، ص 220.