اعتقاد به انتظار چه تاثیرهایی بر شخصیت فرد منتظر دارد ؟
مهم ترین نقشی كه انتظار بر فرد منتظر دارد صلابت او در درست كاری است . آن كه در انتظار ظهور مصلح به سر مى برد, باید خود صالح باشد.
منتظر به كسى گفته مى شود كه از وضع موجود ناراحت باشد وبراى ایجاد وضع بهترى تلاش كند.
بر این اساس مى توان گفت : انتظار حكومت حق و عدالت مهدى (ع)از دو عنصر تشكیل شده است ; عنصر نفى و عنصر اثبات . عنصر نفى , بیگانگى با وضع موجود و عنصر اثبات , خواهان وضع بهترى بودن است .(1)
نتیجه این انتظار مبارزه با عوامل ظلم و بیداد و فساد و خودسازى و خودیارى و جلب آمادگى جسمى و روحى براى شكل گیرى حكومت جهانى است .در این صورت انتظار یعنى آماده باش كامل . انتظار تمرین و ریاضت است . انتظاریك بسیج عمومى است .
انتظارى كه به اندازه فرج اهمیت دارد و پاره و بخشى از فرج كلى الهى خوانده شده است , نمى تواند امرى ساده و حالتى بى اعتناء و روزگارى خالى ازتعهد و شور باشد... جامعه اى كه از نظر اعتقاد و بصیرت و عمل و اخلاق وحضور و اقدام و آمادگى و ثبات و طهارت و زهد و شعور و شناخت و عدل واحسان , آن چنان كه پیشوایان گفته و خواسته اند نباشد, چگونه منتظر محسوب خواهد گشت ؟!خلقى كه در انتظار ظهور مصلح به سر مى برد, باید خود صالح باشد.(2)
منتظران واقعى علاوه بر این كه بر اصلاح خویش مى كوشند, وظیفه خود مى دانند دیگران را نیز اصلاح كنند. مقصود از انتظار فرج , حفظ آمادگى واصلاح فردى و ا جتماعى و زمینه سازى براى ظهور حضرت بقیةالله (عج)است .
از روایات معصومین(ع) استفاده مىشود كه انتظار ظهور حضرت مهدى(عج) برترین اعمال امت پیامبر عظیم الشأن اسلام است.(3) انتظارى كه این همه ارزشمند است، عبارت است از انتظار سازنده در مقابل انتظار تخدیر كننده و منفى مىباشد.
انتظار سازنده داراى ویژگى هایى است، از جمله:
1- دین دارى. از خصوصیات انسان منتظر، دیندارى و دیانت پیشگى است، چرا كه او منتظر پیاده شدن دین در جامعه است و چنین انتظارى باید همراه، با عمل به دین باشد. امام صادق(ع) فرمود: "براى صاحب الأمر غیبتى است طولانى. در این دوران هر كسى باید به دین خود چنگ زند".(4)
2- پارسایى. منتظر حكومت مهدى موعود(عج) باید با تقوا باشد و خود را چنان كه آن پیشوا دوست دارد بسازد، تا به لطف خدا در شمار یاران آن بزرگوار به حساب آید.
امام صادق(ع) فرمود: "هر كس خوش دارد در شمار اصحاب قائم باشد، باید چشم به راه باشد و پارسایى پیشه كند".(5)
3- عمل به وظیفه امر به معروف و نهى از منكر. انتظار واقعى موجب مىشود كه منتظر، رضایت و خشنودى امام زمان(عج) را فراهم كند. مسلّم است كه پیاده شدن معروف زدودن منكر از جامعه، رضایت آن امام را جلب مىكند و هدف اساسى قیام حضرت مهدى(عج) است.
پیامبر اسلام(ص) فرمود: "خوشا به حال كسى كه قبل از قیام مهدى(ع) به او اقتدا كند".(6) معلوم است كه شاخص مهم این اقتدا امر به معروف و نهى از منكر است.
4- آراسته شدن به اخلاق اسلامى. انسان منتظر باید داراى اخلاق اسلامى باشد، و جامعه منتظر باید مظهر اخلاق محمد(ص) گردد. امام صادق(ع) فرمود: "آن كه دوست دارد در شمار اصحاب قائم(ع) باشد، در عصر انتظار باید اخلاق نیكو داشته باشد".(7)
5- آمادگى نظامى. انسانى كه منتظر قیام بزرگ، و یك انقلاب حقیقى به تمام معنا، نیز جنبش عظیم جهانى است، ممكن نیست آمادگى براى حضور در قیام و كمك به آن را نداشته باشد. منتظر قیام قائم(ع) باید همیشه آمادگى نظامى و نیروى سلحشورى داشته باشد تا به هنگام طلوع خورشید ظهور، به صف پیكارگران ركاب آن حضرت بپیوندد. امام صادق(ع) فرمود: "هر یك از شما براى خروج قائم اسلحه تهیه كند، اگر چه یك نیزه".(8)
در گذشته شیعیان به این امر توجه بیشتر داشتند تا جایى كه برخى در روزهاى جمعه لباس رزم بر تن مىكردند و سوار بر اسب در بیرون شهر به حالت آماده باش به سر مىبردند.
در شرایط كنونى این آمادگى ممكن است با شركت در برنامه بسیج سپاه پاسداران عملى گردد.
به طور خلاصه مىتوان گفت:منتظرانى كه ثواب شهادت در ركاب حضرت قائم(ع) را دارند، عبارتند از كسانى كه در دوران غیبت به مكتب تشیع عمل مىكنند و از نظر قدرتهاى ایمانى و روحى، نیز پرورشهاى اخلاقى و اجتماعى، سازماندهىهاى سیاسى و نظامى همیشه آماده و همواره در سنگر مبارزه با تمایلات نفسانى، ذلّت پذیرى، استعمار زدگى، ظلم پذیرى، ناهنجارىهاى اجتماعى و مفاسد اخلاقى، مقاوم و استوارند. اینان هر چه در توان دارند، به كار مىبرند تا زمینه ظهور عدل گستر جهان و منجى عالم بشریت فراهم نشده و با ظهور حضرتش چشم مستضعفان، روشن و عدل كل در عالم پیاده گردد.
پی نوشت:
1 - مكارم شیرازى , مهدى ـ انقلابى بزرگ , ص 101ـ 102
2 - محمد رضا حكیمى , خورشید مغرب , ص 257ـ 334 با تلخیص .
3 - محمد محمدى رى شهرى، میزان الحكمه، واژه الامامة، شماره 1200.
4 - بحارالأنوار، ج 52، ص 135.
5 - همان، ص 140.
6 - محمّد رضا حكیمى، خورشید مغرب، ص 349.
7 - بحارالأنوار، ج 52، ص 140.