چرا باید معتقد به دین خاصی بود؟
اعتقاد و باور به دین آثار و نتایج و کارکردهای اساسی دارد و می تواند به یک سرینیازهای اصلی انسانپاسخ دهد که پاسخ آن ها را از راه های دیگر نمی تواند یافت . دین سعادت و خوشبختی حقیقی را در زندگی ترسیم می کند ، یعنی همان چیزی که خواسته هر انسانی است و هر انسانی در صدد دست یابی به آنها در زندگی است .
مهم ترین نقش و کارکرد های دین به قرار ذیل است:
1 - معنا بخشیدن به زندگی: دین با تبیین مبدأ آفرینش و هدف خلقت جهان و انسان و راه رسیدن به هدف خلقت، زندگی و حوادث آن و رفتارهای انسان را معنا می بخشد. دین به پرسشهای اساسی بشر که همیشه مطرحبوده، پاسخ صحیح و حقیقی میدهد، چه در گذشته و عصر جاهلیت و چه در زمان حاضر و عصر مدرن؛ سؤالاتی مانند این که کیستم؟ از کجا آمدهام و به کجا میروم؟ برای چه آمدهام و با کیستم؟
2 - کاهش رنج و درد انسانها: مسلّماً هر انسانی در زندگی خود با سختیها و مشکلاتی روبرو است و این مسئله برای انسان اجتنابناپذیر است؛ به فرموده خداوند در قرآن: خلقت و آفرینش انسان با سختی است و سختیها و مشکلات همیشه با انسان است"و لقد خلقنا الانسان فی کبد". بسیاری از مشکلات امروزه زاییده عصر جدید و تکنولوژی است؛ مشکلاتی مانند تخریب منابع طبیعی، آلودگی هوا، زندگی ماشینی و... دین میتواند در حل این مشکلات و یا کاهش آن ها نقش بسیاری ایفا کند. از یک طرف با دعوت به محدود نمودن خواستهها و تمایلات نفسانی و حس سیریناپذیر انسانها، نیز جلوگیری از زیادهروی در بهرهوری هر چه بیشتر منابع و جلوگیری از ستم به دیگران و پایمال نمودن حقوق اینان، و از طرف دیگر با دعوت به صبر و شکیبایی در برابر مشکلات و هدفمند دانستن حوادث جهان هستی و وجود جهان برتر و محاسبه اعمال انسانها و داشتن پاداش در مقابل شکیبایی. مطمئناً انسان مؤمن و معتقد به دین، در مقابل سختیها و مشکلات، صبر و تحمل و بردباری بیشتری خواهد داشت.
3 - اجرای عدالت: یکی از اهداف اساسی پیامبران و دین، تحقق عدالت در جامعه بشری است. انسان به جهت خود خواهی ذاتی ،تمامیت خواه است و اشتهای سیریناپذیر برای برخورداری از منافع و لذتهای مادی دارد و به تعبیر روانشناسان و فیلسوفان دارای حُبّ ذات است و خواهان منافع هر چه بیش تر برای خود است. وی برای رسیدن به خواستههایش، از پایمال نمودن حقوق دیگران و ظلم به آن ها دریغ نمی کند. قوانین بشری اگر چه میتواند تاحدودی جلوی تجاوز به حقوق دیگران را بگیرد، اما اولاً باید توجه داشت که در هر حال قانون گذار آن، بشر است و انسانها سعی در حفظ منافع هر چه بیش تر خود هستند. ثانیاً: چون به قدرت دست یابد، خواه یک فرد باشد یا یک حزب و یا دولت، و در مقابل قدرت و توانایی خود کسی رانبیند، با توجه به حُبّ ذات و خواستن هر چه بیش تر منافع، دلیلی وجود ندارد که خود را محدود کند. ظلمها و تعدیات که از طرف قدرتمندان، خواه در یک کشور یا به کشورهای دیگر انجام میشود، نمونهای بارز برای این مسئله است.
امروز اگر نیم نگاهی به مکاتب مختلف بشری داشته باشیم، متوجه میشویم که اندیشمندان بزرگ در حوزه اخلاق (که طبعاً از فرهیختگان و متفکران هستند) هر کدام راهی برای سعادت و خوشبختی پیشنهاد میکنند. که در مجموع آن چه که در برابر تعلیمات پیامبران گفته اند در این جمله خلاصه می شود: اصالت سود و نفع هر چه بیشتر، اینیکی از مبانی امروزی در فلسفه اخلاق است . مثلا نتیجه (فیلسوف بزرگ و معاصر آلمانی) رسیدن به سعادت را در کسب قدرت هر چه بیش تر میداند و باور دارد هر چیزی که انسان را به قدرت برساند، خوب و شایسته است.
رسیدن به لذت هر چه بیشتر و بهره برداری هر چه کاملتر در دنیا، تعریف سعادت به نظر بعضی از متفکران اخلاق است، در این دیدگاه سعادت و خوشبختی، مساوی با لذت هر چه بیشتر دانسته شده و هر چه که انسان را به لذت برساند، خوب و شایسته است.
نقش دین در بیان قوانین عادلانه و اجرای عدالت و کنترل درونی انسانها و... بیهیچ تردیدی ثابت است.
4 - پشتیبانی دین از اخلاق: بدون هیچ تردیدی یکی از نقشها و اهداف اساسی پیامبران، اصلاح اخلاق بشری و نشان دادن راه سعادت به بشر و تشویق انسانها به گام نهادن در آن راه و بیان دستورها و عملکردهای لازم برای رسیدن به آن است.
پشتیبانی دین از اخلاق در سه جهت میباشد:
الف) بیان ارزشهای اخلاقی و آن چه که برای انسان و سعادت و کمال انسانی در دنیا و آخرت، خوب و بایسته است و بیان رذایل اخلاقی و نهی از چیزهایی که انسان را از سعادت دور میکند، یکی از جهاتی است که دین برای حفظ اخلاق و فضایل بشری انجام داده است.
ب) صرف نظر از آگاهیهای انسان نسبت به اخلاق و سعادت بشری و خوب و بدها، جهت دیگری که دین در آن بسیار مؤثر است، ایجاد انگیزه نسبت به رفتارهای اخلاقی است. اگر بپذیریم که انسان از همه چیز و از جمله خوبی و بدیها آگاهی دارد (که البته صحیح نیست) اما آیا آگاه بودن برای عمل کردن کفایت میکند؟ مطمئناً آگاه بودن از یک چیز، غیر از عمل کردن به آن است. تمام پزشکان از مضرات مواد مخدر یا حتی سیگار آگاهی دارند، اما در عین حال برخی از آن ها سیگار میکشند. انسان در بسیاری از مواقع خوبی را از بدی تشخیص میدهد، اما به هر انگیزه و دلیل درونی یا بیرونی یا به واسطه عواطف و احساسات و شهوات ، نمیتواند در عمل آن را انجام دهد. امروزه بسیاری کارها از بشر سر میزند که شاید بدتر از زنده به گور کردن دختران نباشد.
ج) معرفی الگوهای اخلاقی و انسانهای پاک و راستین برای جامعه بشری : نقش الگو و انسان هایی که راههای کمال و سعادت را رفتهاند و در پیچ و خم زندگی و مشکلات آن و راههای سخت رسیدن به کمال و سعادت بشری و راههای فریب شیاطین آگاهند و ارزشهای اخلاقی در آن ها جمع شده و تجسم یافته است، در رسیدن انسان به کمال و سعادت و پیاده کردن ارزشهای اخلاقی بسیار مؤثر است. این که کسانی توانستهاند ارزشهای اخلاقی را کسب کنند و از این راه سخت عبور نمایند، در انسان انگیزه بسیار قوی و مؤثری برای انجام ارزشهای اخلاقی و دوری از زشتیها و بدیها ایجاد میکند. چنان که اخلاق را در انسان تقویت میکند و میفهمد که رسیدن به مراتب کمال تحققپذیر و شدنی است.
بنابراین انسان به جهت فهم ناقص که همیشه با وی بوده و هست، نه تنها در شناخت خوبی از بدی نیاز به دین و راهنمایی دین دارد، بلکه در بُعد رفتار و تحقق ارزشهای اخلاقی و عمل به آن ها نیاز به دین دارد. دین برای ارزشهای اخلاقی پشتوانه و ضمانت اجرایی بسیار محکمی قرار داده و برای هر عملی که انسان در این جهان انجام میدهد، پاداش و جزایی معین نموده است. انسانی که ایمان به جزای آخرت داشته و به آگاهی خداوند از تمام اسرار وجود انسان و کارهایی که انجام میدهد، اعتقاد داشته باشد، در جزئیترین رفتار و در خلوت خویش، مراقب اعمال خود خواهد بود. درجه این مراقبت به درجه ایمان او بستگی خواهد داشت.