آیا تمام ادیان به خدا می رسند یا فقط یک دین کامل برای رسیدن به خدا وجود دارد؟
آیینها به دو دسته تقسیم میشوند:
1- آیینهای غیر الهی و بشری که ساخته دست انسان میباشند. این آیینها که منشأ وَحْیانی ندارند و در هر زمانی توسط فردی ابداع شدهاند، به هیچ عنوان خصوصیات یک آیین کامل را ندارند، چرا که بشر با عقل محدود خویش هرگز نمیتواند برنامه سعادت و تکامل جامع و کامل را برای همه انسانها در زمان خود ترسیم نماید، تا چه رسد برای تمامی اعصار و برای همیشه بشر و این مسئله کاملاً با اختلافات و تضادهای جدی و غیر قابل حل که میان مکاتب مختلف بشری وجود دارد، به وضوح نمایان است، زیرا به همه ابعاد وجودی انسان و همه نیازها و خواستههای حقیقی بشر و حد و تعادل این خواستهها آگاهی ندارد.
از سوی دیگر از معنای سعادت واقعی بشر به خوبی و کامل آگاهی ندارد. و اصلاً نمیداند سعادت در چیست؟ چه چیزی سعادت را تأمین میکند؟ چه چیزی باعث بدبختی و سیه روزی میشود.
پس این مکاتب صلاحیت راهنمایی بشر در مسیر کمال را ندارند.
2- ادیان و مکاتب الهی، که از سوی خداوند، توسط پیامبرانی همچون نوح، مسیح، موسی و محمّد(ص) بر مردم نازل شده است. همه این ادیان به غیر از دین پیامبر خاتم، در هر مرحله از زمان برای هدایت مردم فرستاده شده بودند و در زمان خویش و قبل از نزول دین جدید، مردم را به مسیر کمال رهنمون میساختند. وقتی دین جدید و پیامبر جدید میآمد، مردم باید از دین و پیام جدید الهی اطاعت کنند، زیرا همه ادیان، از یک منبع سرچشمه گرفته و طبعاً باید از آخرین پیام بهره گرفت، به همین خاطر هر پیامبر، به مبعوث شدن پیامبر جدید بشارت داده و به پیروی از او دعوت میکرد.
حضرت موسی بشارت میداد که بعد از من مسیحیّت و بعد دین اسلام نازل میشود و باید از آنها اطاعت کنید. این شریعتها به مرور زمان کامل میشدند، تا نوبت به خاتم ادیان یعنی دین اسلام رسید. با آمدن اسلام، همه شرایع گذشته، در مقابل شریعت جدید بی اعتبار میشوند، و همه بندگان موظف به رعایت دستورهای دین جدید هستند. البته این سخن بنابر فرض آن است که ادیان الهی گذشته مورد تحریف واقع نشده باشند. با فرض تحریف ادیان گذشته، لزوم پیروی از دین آسمانی جدید، چند برابر میشود.
در دین اسلام در "دین جدید" آنچه را که آدمی برای رسیدن به کمال نیاز دارد، ذکر شده و هیچ امری فروگذار نشده است.
از سوی دیگر در مورد شرایعی مثل بودا و زرتشت، باید گفت دقیقاً مشخص نیست که آیا آنها جزء ادیان آسمانی هستند یا خیر؟
مسئله دوم که مهمتر است این است که تقریباً تمامی ادیان غیر از اسلام به مرور زمان دچار فراموشی شدهاند و هیچ گونه کتابی در مورد تعلیمات آنها وجود ندارد. کتابهای باقی مانده به جز قرآن دچار تحریفهای زیادی شدهاند و معارف و احکام آن تغییر داده شده است. آیینهای فعلی که تحریف شدهاند، با اصول عقاید الهی سازگاری ندارد، چرا که در صدر دعوت انبیای الهی، دعوت به توحید و اعتقاد به آن است، در حالی که عقیده زردشتی کنونی به نوعی دچار ثنویت است.
آیین فعلی بودا هیچ اعتقادی به خداوند ندارد و مسیحیت قائل به تثلیث است.
کوتاه سخن این که:
یک: دقیقاً مشخص نیست که برخی از این ادیان الهی است.
دو: بر فرض که ادیان الهی باشند، دسترسی به تعالیم آنها بدون تحریف نداریم.
سه: ادیان برنامه کامل سعادت انسانی را که در بردارنده نیازهای بشر باشد، فاقدند و در مقابل اسلام ناقص میباشند.
طبعاً به اندازه نقص شان از رساندن انسانها به کمال محروم اند. به عبارت دیگر: این ادیان به همان اندازه که بهره از حقیقت دارند و مطابق با آخرین پیام الهی و دین جامع و کامل و بدون تحریف (اسلام و کتاب الهی) باشند، میتوانند انسانها را در همان درجه به کمال برسانند، نه به طور کامل و جامع و تا آخرین مراتب کمال انسانی.